غزه.
غ، غم.
ز، زندگی.
ه، هنوز صدای اذان میآید از گلدستهها.
و انسانهایی که گرسنهاند؛
در انتظار، میمیرند.
/نرگس
نرگِث
غزه. غ، غم. ز، زندگی. ه، هنوز صدای اذان میآید از گلدستهها. و انسانهایی که گرسنهاند؛ در انتظار، م
برای "زن بودن" میتونم ساعتها گریه کنم.
برای بچّههای تلف شده از گرسنگی و تشنگی لالائی میخونم و گریه میکنم.
واقعاً روزهائی رو که اختصاص میدم به وقت گذراندن با خانمیهای زیبا خیلی دوست داشتنیان.