[ چهارُ هفده ]
رو خلقش مشکل نیستُ شك روی چرخُ فلكِ روزگار تنظیم نیست.
حرف اینه حق داره ناحق میشه وُ این ثابتِ ثابت سرجاش ایستاده وُ دریغ از یه تکون خوردن
آستانهٔ صبرُ هم میکشیم بالا، رو جفت چشم دختر.
اصلاً این زبونِ گلِگی حرفش این نیست از پستیبلندی، دو قرون شعورُ داره برای دركِ لقد خلقنا الانسان فی کبد*
سر ماها شیره مالیده شده، اینا وعدهوعیدهن باور نکنید
* ابهام داره این مسیج، مروراً باورتون میشه
گفته بودم از تاریخ عقبم؟
من ممنونتم دختر ممنونتم، بزار دستاتُ بگیرم
* چشمك
https://eitaa.com/einahh030/52908
هدایت شده از انسآن .
ماهِ امشبُ باید بگیری دو تا لپاشُ آبدار ببوسی
* این علاقه به ماه چیچی فیلیا بود؟
نرگِث
دخترایِ نرگس، سلام. و امّا موسیقی در قالبِ سنتیُ اینجا شِیر کنیدُ جانم برای رخسارهَتون بگه نزارید
بچههایِ نرگس، حیفم میاد نباشید اینجا
جلدِ چهارشُ باهم سر میکشیم
* فعلاً از داشتهها استفاده میکنیم، ترتیبِ جلدیُ بیخیال بابا
نرگِث
[ فضا سازی به پارامترهایِ داستان کمك میکند ]
رختِ تظاهرُ بکنید از سر تا پا که متوجهِ اوضاعتون بشیم بچهها
* نه؟
نرگِث
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]2 شماتت را که چوبیست بر سر اطرافیان فرو نبر، این دستور است. کارما
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]3
گفتهاند که " خانه از پایبست ویران است، خواجه در بندِ نقشِ ایوان است "
اینک که ما در پیچ و خمِ مد و صنعت غل و زنجیر شدهایم و غذایی فاسد را مقابلِ روح دست و پا کردهایم؛ غافل از طینت و سرشتِ روح که تنظیفی سپید بر جسم چیره شده و به سادگی آن را تیره و تار میکنیم.
- نرگسخاتون | کتاب وجودِ خارجی نداره