نرگِث
به رخ کشیده شد تیغِ بوسیدنیِ آفتاب خانم جان؟ * چشمك، همون چشمکا.
ارومیهٔ دوستداشتنی *
شکرِ زیادُ شستُ رفتِ این آلونكِ ناپسندُ نامرتب
به رسمِ ادب سجدهٔ شکر بابتِ داشتهها وُ نداشتهها
* لبخندِ زیااد