📋 #ضعفیشدیدنیرویاوراگرفتهبود
#سبک_روضه * بخش اول صوت *
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود
دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود
در ازدحام پشت در و، دود و شعلهها
آتش سراغ گیسوی اورا گرفته بود
میخواست تا جدا شود از پشت در ولی
تیزی میخ، پهلوی او را گرفته بود
*شاعر: #محمدجواد_پرچمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #زهراتویآتیشبودومرتضیسوخت
#سبک_روضه * بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زهرا توی آتیش، بود و مرتضی سوخت
خیلی قلب زینب، از این ماجرا سوخت
از آتیشه این در، بعداً کربلا سوخت
بعداً معجرا سوخت، موی دخترا سوخت
در و میسوزوندن
پشتِ در عشق حیدر و میسوزوندن
در و میسوزوندن
پیشِ بچهها مادر و میسوزوندن
با حُوش، حمله کردن
نامردا با جوش و خروش، حمله کردن
عجین، حمله کردن
به یک زن چهل تا نانجیب، حمله کردن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #نوحهشهیدتورجیزادهبهدرخواستحاجحسینخرازی
#شهدایی * بخش سوم صوت*
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج حسین پشت بیسیم چی گفت به محمدرضا تورجی.
_محمدرضا کار گره خورده.
+گفت: چی کار کنم؟!
_گفت: بخون
+از کی بخونم حاجی؟!
کار که گره میخوره محمدرضا از کی باید خوند؟! از مادر بخون. شروع کرد به خوندن....
@seyedrezanarimani
دنبال حیدر میدوید
از پهلو اش خون میچکید
شکر خدا زینب ندید
تا اینو گفت یکی بیسیم و برداشت گفت:« نخون دیگه محمدرضا غش کرد حاج حسین چی گفتی»؟!
وای منو، ولی منو، وای منو، وای من
میخ در و سینهی زهرای من
وای مادرم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #هرکسیمهرعلیداشتمدالشدادند
#متن_روضه *بخش اول روضه*
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_رقیه (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«هر کسی مهر علی داشت، مدالش دادند
سینه ی سوخته با میخ، مدال زهراست»
@seyedrezanarimani
بچههام امروز توو خونه یه جور دیگه گریه میکردند؛ آخه توو این چند روزه مادر بود، گرچه شکسته بود. اما بالاخره میاومدند یکم کنار بستر مادر شکستهشون مینشستند، یکم با هم حرف میزند. اما الان هی میان این بستر خالی و نگاه میکنند آه میکشند....
@seyedrezanarimani
«نور سرخی که به چشمان علی تابیده
نور خورشید رخِ رو به زوال زهراست
بر بهارش چقدر رنگ خزان پاشیدند
قاتل جان علی، قد هلال زهراست
صورت و بازو و پهلوی کبودش گویاست
منشأ روضهی جانسوز سه ساله زهراست»
حسین....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #کارنکنفاطمهجانغمبهدلموانکن
#متن_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حرفهای امروز مولاست:
«کار نکن فاطمه جان، غم به دلم وا نکن
جانِ علی پیشِ علی، تکیه به دیوار نکن»
@narimani_matn
-مگه چند سالته بیبیجان؟!
-مگه چند سالته اینجوری خسته میشی؟!
قبلنا یه صبح تا شب کار میکردی، میاومدم خونه رو نگاه میکردم، کیف میکردم. الان میبینم یه قدم راه میری یه قدم آه میکشی، هی یه دستت و به دیوار میگیری، تازه از حسنم کمک میگیری...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #امننبودهحرمتجرمِعلیراتوببخش
#سبک_روضه *بخش سوم زهرا*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امن نبوده حرمت، جرمِ علی را تو ببخش
تا که روی از بَرِ من، این همه اصرار نکن
نان نپز و درد نکش، دست به دَستاس نزن
مردِ خودت را به خودت باز بدهکار، نکن
با غمِ جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو
چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن
من چه کنم تا که نری، غمکده جارو نکشی
خاک نکن، پاک نکن، چشم مرا تار نکن
@seyedrezanarimani
با پَرِ زخمی به سر زینبَ خود شانه نزن
این پَر زخمی خود درد تلنبار نکن
زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان
آبرویم را بخر و، حال مرا زار نکن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #اصلانیازینیستازبسترتپاشی
#سبک_روضه *بخش چهارم روضه*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصلا نیازی نیست، از بسترت پاشی
با درد پیش پای همسرت، پا شی
هی گفتم از دردات، هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میوفتی، چیزی نیست
تو دست به دیواری، گفتی یکم خستم
دیدم قنوتت رو، گفتی یکم دستم
این بچهها سایه رو سر میخوان، زهرا
تا وقت دامادی، مادر میخوان، زهرا
@seyedrezanarimani
از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش
چشم پُر آب تو، نقش بر آبم کرد
تابوت تو اومد، خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی، روی سرم ریخته
هم موی زینب هم، خونه بهم ریخته
طفلی حسن هر شب، توو خواب عزاداره
هی میگه دیوار و، هی میگه گوشواره
سینه سپر کردی، خیلی محک خوردی
خانم سرِ من تو، خیلی کتک خوردی
@narimani_matn
زینب با دلشوره، هی روت و میبوسه
شونه که میافته، بازوت و میبوسه
وقتی همه خوابن، فضه با دلشوره
خونِ رو دیوار و، با اشک میشوره
حرف حسینت شد، رفتی چرا از حال
پیراهن رو که دوختی، هی گفتی از گودال
حسین...
*شاعر: #محمدجواد_پرچمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #چهطوردلتمیادکهروازمبگیری
#سبک_روضه *بخش پنجم روضه*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چه طور دلت میاد که رو ازم بگیری
مگه توأم ازم مثِ بقیه سیری
تو خوب میدونی که چقدر علی غریبه
منو داری به حال کی میذاری میری
یا نرو یا منم ببر، عزیزم، عزیزم، عزیزم
خونِ تو ریخته روی در، عزیزم، عزیزم، عزیزم
میزدنت چهل نفر، عزیزم، عزیزم، عزیزم
فهمیدن پشت دری زدند
زهرام و چهل نفری زدند
تا دیدن بیسپری زدند
زهرام و چهل نفری زدند
مسمار به تنت نشست
غم توو قلبِ حَسنت نشست
گل روی پیراهنت نشست
آتیش روی بدنت نشست
یا زهرا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #شببودومیرفتندمادررابشورند
#سبک_روضه *بخش ششم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب بود و میرفتند، مادر را بشورند
با اشکها، جانِ پِیَمبر را بشورند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با این که ابتدا باید سر را بشورند
باران ضرر دارد، برای یاسِ سالم
اینها چگونه یاسِ پرپر را، بشورند
گیرم که شستند و، به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را، بشورند
بعد از عبورِ آب و، دست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را، بشورند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #غسلبازویحضرتزهرا (س)
#متن_روضه *بخش هفتم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یهو نالهش بلند شد، اسما...
-چی شده آقا؟! چی شده؟!
-دست به دلم نگذار، این بازو رو به من نشون نداده بود زهرا. اما بیا نگاه کن هرچی آب میریزم، خونآبه میاد...
@seyedrezanarimani
-خوب شد، اینجا بیبی رو شستند، کفن کردند.
-خوب شد، بیبی شستنت، کفنت کردند، خاکت کردند...
-امیرالمومنین و شست امام حسن، کفنش کرد، خاکش کرد.
-امام حسن و ابی عبدالله شست، کفنش کرد، خاکش کرد.
-اما خود حسین نمیدونم چی شد. یه مرتبه امام سجاد شروع کرد گریه کردن، بیبی بدو بدو اومد:« چی شده عزیز دلم»؟!
صدا زد: عمه جان، این نامردا رو نگاه کن همه کشتههای خودشون و خاک کردند، اما ارباب عالم، همه کارهی عالم، آبروی عالم، بدنش همینجور برهنه روی زمین گرم کربلاست...
حسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #پشتدرخانهیاوجمعشدند
#سبک_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانهی امنی که به دور و برَش
کاش که دیوار نمی ساختند
خانهی سرخی که برای درَش
کاش که مسمار نمی ساختند
پشتِ درِ خانهی او جمع شد
هر چه که بود از خس و خاشاک و خار
آتشِ افروخته دردا خودش
بود در آن معرکه آتش بیار
شعلهای از آتشِ بغضِ علی
گفت بزن! فاطمه پشتِ در است
میشود این قصه همینجا تمام
فاطمه تنها سپرِ حیدر است
@narimani_matn
بغضِ حُنین و اُحد و بدر گفت
ضربه بزن! ضربهای از انتقام
گفت اگر محسنِ او کشته شد
میشود این قصه همینجا تمام
غافل از اینکه به شجاعت هنوز
فاطمه دارد پسر دیگری
محسن اگر رفت، ابالفضل هست
هست ابالفضل، فاطمه دارد قمر دیگری
محسن اگر رفت، ابالفضل هست
تا پسر سوم زهرا شود
محسن اگر نیست کنارِ حسین
هست ابالفضل که سقا شود
@seyedrezanarimani
روحِ علی، فاطمه رُوحی لَدَیْکَ
قلبِ علی، فاطمه قلبی لَدَیْکَ
ماه تر از ماه تر از ماهِ ماه
مادرم، باز سَلامٌ عَلَیْک
زمزمه میکرد ابوفاضلت
با لبِ خونی به لبِ علقمه
کاش به جای تو مرا میزدند
زمزمه میکرد ابوفاضلت
وای من و وای من و وای من
علقمه هم نالهی خون می زند
میخ در و سینهی زهرای من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #کاشکوچهاینبودکاشخانهدرنداشت
#سبک_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش کوچهای نبود، کاش خانه در نداشت
کاش غربت مرا، هیچکس خبر نداشت
کاشکی فدک نبود، حرمتِ نمک نبود
کاش این زمینِ شوم، از فدک اثر نداشت
کاش هیچ مادری وقت راه رفتنش
دست روی شانهی خستهی پسر نداشت
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله چه بسیار رهگذر دارد
کشید و برد، زد و رفت، من نمیدانم
حسن دقیقتر از ماجرا خبر دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #حسنمحرفینزنچیزینگو
#متن_روضه *بخش سوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_حضرت_اباالفضل (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینجا مادر به حسن فرمود:« حسنم! حرفی نزن! چیزی نگو! یه وقت خونه رفتی حرفی نزنی بچهها بفهمند علی خجالت بکشه...
@narimani_matn
ابیعبدالله همچین که اومد بالا سرِ عباسش گفت:« حسین! تکونم نده! نذار بیشتر از این خجالت بکشم. بذار همینجا باشم.
اصلا این خونواده همینطور هی خجالت همدیگه رو میکشیدند، اینقدر حسین خجالت عباس و کشید، آنقدر عباس خجالت حسین و کشید. اما اینجا وقتی حسن اومد خونه؛ همه یه نگاه توو چهرهی حسن کردند، یه نگاه تو چهرهی مادر، همه چیو خوندند...
کربلا هم همینجور شد، یهو دیدن أبیعبدالله یه دست به کمر گرفته؛ رفت سمت خیمهی عباس عمودِ خیمه رو کشید...
یاحسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #غممیوزیدشادیِمامختصرکند
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غم میوزید، شادیِ ما مختصر کند
شب میرسید، کامِ مرا تلختر کند
نامردِ شهر، با همه ولگردها رسید
تا که تمام قصهیِ دیوار و در کند
گردن کشید، دید علی نیست، شیرشد
تا بیخیال طعنه زند خنده سر کند
اول قبالهیِ فدک، از دستِ ما گرفت
میخواست تا غرورِ مرا، خُردتر کُنَد
محکم گرفته مادرِ من چادرش، ولی
فرصت نشد که دست به رویش سپر کند
عمداً میانِ، تنگیِ کوچه کشیده زد
تا ضربِ دستِ او، دو برابر اثر کند
یک تن میانِ چند نفر، حرفِ ساده نیست
مادر زدن به پیش پسر، حرف ساده نیست
*شاعر: #علیرضا_عباس_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #بیننامحرماندرآنکوچه
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«شاید آن روز در هیاهو تو
مانده ای پشت در زبانم لال
بین نامحرمان در آن کوچه
یکه و بی سپر زبانم لال
نکند عشق من زمین خوردی
پسرم پشت سر زبانم لال
مانده جای غلاف شمشیری
روی دست و کمر زبانم لال
دست من بسته و تو را ای وای
برده بودند مگر زبانم لال»
@seyedrezanarimani
«یه باغ سوخته قصه ی پرنده هاته
رد خدا حافظی باز تو خنده هاته
راه که میری تو گوش من صدا میپیچه
صدای برگا زیر پاته یا دنده هاته»
@narimani_matn
«به فکر زخما باش راه نرو زیاد
آب شدی زهرا
چرخ فلک الهی با تو راه بیاد
عمرت به دنیا
گلدون شکست فدا سرت
فقط تا پیش بسترت
طاقت بیار طاقت بیار
بخواب و کتف خسته رو
استخوان شکسته رو
راهت بذار راهت بذار
آروم بگیر آروم جونم
بهار من نکن خزونم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #علیروحلالکنواسهزخمبازوت
#سبک_روضه *بخش اول صوت*
#متن_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومد وایساد کنار قبر همینطور که تو فکر بود کی بره پایین یهو دید دو تا دست از تو قبر اومد بیرون گفت «امانتم رو تحویل بده. » تا این دو تا دست رو دید شروع کرد روضه بخونه:
علی رو حلال کن ، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن ، واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن ، واسه دست بستهش
نتونست که برداره اون در رو از روت
علی رو حلال کن! به حالت جفا شد
علی رو حلال کن که بچت فدا شد
علی رو حلال کن برای همون روز
که پای مغیره به این خونه باز شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #یهخونهپیشچهلنفرسوخت
#سبک_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه خونه پیش چهل نفر سوخت
در اومد اشکم همینکه در سوخت
فرشته افتاد ز بال و پر سوخت
فرشته با روسری و سر سوخت
فضه تا رسید گفتم علی رو فراموش کن
فاطمه سوخته آتیش چادرش رو خاموش کن
داره جوون میکنده فکری به حال زخم پهلوش کن
@narimani_matn
شکسته پشت در، سینه ش
اصلا صداشو خودت گوش کن
صدا صدای استخونه
خدا کنه زنده بمونه
نگاه بکن که نیمه جونه
میخواد بمونه نمیتونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #صداصدایدرومادریکهپشتدراست
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«صدا صدای در و مادری که پشت در است
صدا صدای شکستن دری که شد ورق
حرام زاده چنان با لگد به درکوبید که بار
شیشه شکست و دو دست روی سر است»
@seyedrezanarimani
«رسید وقت جدالی که نابرابر بود
رسید همان لحظهای پر خطر است
طناب دست علی بود و فاطمه بیحال
به هوش آمده زهرا ز قصه بی خبر است
دوید با نفس خستهای که پر شرر است
گرفت شال علی را با صد راه شد
توان فاطمه در این میانه بیشتر است
غلاف خنجر قنفذ نبود میدیدم
مقابل یل حیدر تلاش بی ثمر است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #مدافعقبرحضرتزهرا (س)
#روضه_حضرت_زهرا (س) *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_علی_اصغر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا این حرفا چیه داره میزنی لحظه آخرت؟!
-بابا یادته مادرمون و شبونه بردیمش.
-بابا یادته تا صبح سر قبر موندیم بابا، هوا که روشن میشد به ما گفتین پاشین باید بریم خونه کسی نباید قبر مادر و متوجه بشه...
-بابا یادته اون روز وقتی اون نامردا فهمیدن شما مادر و مخفیانه پنهان خاک کردین؛ بابا یادته گفتن ما باید نبش قبر کنیم.
- بابا یادته وقتی فهمیدی چقدر ناراحت شدی؟! پا شدی گفتی دیگه صبر نمیکنم، لباس رزم پوشیدی. رفتی قبرستان شمشیرت و برداشتی گفتی اگه سنگی از این قبرستان جا به جا بشه یه نفرتونم زنده نمیگذارم.
یادته بابا؟!
@seyedrezanarimani
اما بابا
بابا بزار برات به داستان تعریف کنم. اینجا شما بودی مدافع قبر مادر شدی، اما کربلا کسی نبود بابا...
همچین که مردامون و همه رو کشتند دیگه کسی نمونده بود بابا، بابا یه مرتبه دیدیم یه عده رفتن پشت خیمهها، نیزه توو زمین میزدند، نیزه توو خاک میزند، انگار دنبال یه چیزی میگشتن.
بابا من دیدم رباب خیلی دلش شور میزنه بابا. بابا دیدم رباب هی بهم میگه:« خانم جان اینا چرا اینطوری میکنند»؟!
انگار رفتن همون جایی که بچهم و ابی عبدالله خاک کرده. یه مرتبه هم بابا دیدیم یه سر کوچولویی رو به نیزهها بستند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #آهازآنروزکهدنیایمنازپاافتاد
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از آن روز که دنیای من از پا افتاد
رد پا روی پر حضرت حورا افتاد
نفس حادثهها را به شمارش انداخت
اتفاقی که برای من و زهرا افتاد
اتفاقی نبود خونه سوخت
اتفاقی نبود در شکست
اتفاقی نبود فاطمه رو زمین نشست
اتفاقا دیدنش پشت در مثل گل کوبیدنش
اتفاقا کشتنش چهل نفر رد شدن از رو تنش
@seyedrezanarimani
چشم یک طایفه دنبال چنین روزی بود
کارم امروز که دیگر به تماشا افتاد
همه دیدند که زانوی علی لرزید و
تکیهگاه همه مردم دنیا افتاد
اتفاقی نبود محسنم، بین آتیش و دود پر کشید
اتفاقی نبود مرتضی نفسش برید
اتفاقا میخ در چادرو پاره کرد شد درد سر
@narimani_matn
و در آن حین حسینش که سراسیمه رسید
آمد انگار که کاری کند اما افتاد
مادرش دید زمین خوردن امروزش را
گریهای کرد و به یاد غم فردا افتاد
اتفاقی نبود خواهرش، هر دو دست و گذاشت رو سرش
اتفاقی نبود خورد زمین پیش مادرش
احتمالا کربلا هم زمین میخوره ای وای من
احتمالا بیهوا هم زمین میخوره ای وای من
اتفاقا دست و پا میزنه تشنه لب توو قتلگاه
اتفاقا بیپناه خواهرش میدَوه از خیمهگاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #منندیدمکهشبیپلکبهمبگذاری
#سبک_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خستهای، بیرمقی، سوختهای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شدهات
محض آرامش من بستر خود برداری
@seyedrezanarimani
سرفههایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینهی زخمی داری
سعی کن خوب شوی، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
*شاعر: #پوریا_باقری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋#هنوزمیهگوشهکارمگریهمیشه
#سبک_روضه / *بخش سوم صوت*
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنوزم یه گوشه، کارم گریه میشه
از اون روز که رفتی، برای همیشه
علی موند و خونهش، علی موند و زینب
سر جانمازت، به جای تو هرشب
همینجا نمازِ، شبت رو میبستی
نماز نشسته، قنوت یه دستی
واسه چند قدم راه، میفتادی چند بار
یه دستت به پهلو، یه دستت به دیوار
@seyedrezanarimani
هنوزم توو خونه، به در خیره میشم
توو رویام میبینم، که ایستادی پیشم
همین خوبه واسهم، توو بستر که نیستی
میتونی بشینی، میتونی بایستی
من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد
حسن ناله میزد: بابا! مادر افتاد
تو افتاده بودی، درم روی زانوت
شاید هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #ازکودکیباخاطراتتگریهکردم
#سبک_زمزمه
#سبک_روضه
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کودکی با خاطراتت گریه کردم
با دستمال مشکی غم گریه کردم
زیر کتیبه، رو به پرچم گریه کردم
گفتن یا مظلوم، نمنم گریه کردم
این گریه از شیر حلال مادران است
گریه، گریه، گریه بهترین کار جهان است
هرجا که رفتم از شکوه تو سخن بود
نام شما لالایی شبهای من بود
زیباترین تکرار من، سینه زدن بود
جای کبودی بعد هیئت، روی تن بود
با سینهزنها دم گرفتم، قد کشیدم
در روضهها ماتم گرفتم، قد کشیدم
@seyedrezanarimani
جایی نخواهم رفت غیر از خانهی تو
تنها شدم محتاج آب و دانهی تو
من را نجاتم میدهد میخانهی تو
بهتر که باشم تا ابد دیوانهی تو
جز نوکری کوی تو، من را هنر نیست
اصلا به غیر از خانهت، جایی خبر نیست
بر سر زنان از ماجرایت، غصه خوردم
با مقتل کرب و بلایت، غصه خوردم
برا حال و روزت بچههایت، غصه خوردم
از بچگی خیلی برایت، غصه خوردم
موی سفیدم، راوی شرح غم توست
فیض دو عالم، در کنار پرچم توست
قبل از محرم میکند مادر صدایم
نامه فرستاده با دست خود برایم
@narimani_matn
مشمول لطف و رحمت خیر النسایم
زهرا خودش من را سوا کرده بیایم
بغض گلوی عاشقان از، آه زهراست
اشکی اگر گردد روان، از آه زهراست
شب تا سحر، همسایههایش را دعا کرد
بین قنوتش، گریهکنها را صدا کرد
ما را اسیر خامس آل عبا کرد
آهی کشید و سینهها را، کربلا کرد
اذن دخول روضههای ما مدینهست
شرط قبول گریههای ما مدینهست
در جمعیت گم میشود لحن صدایی
بالا گرفته کینهای بیحیایی
افتاده در روی تنش با ضرب پایی
روضه زنانه میشود فضه کجایی؟
دیگر نشد شانه زنم، موی حسینم
از دمی سوخت، گیسوی حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 #عمهمحکمگرفتهدستشرا
#سبک_روضه *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_عبدالله (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیمتر میشد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیمتر میشد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعد هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
یادش افتاد روضههایی را
که عمویش کنار او میخواند
حرف مادر بزرگ را میزد
روضهی شعله را عمو میخواند
@seyedrezanarimani
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشهای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و میکِشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر میکِشند از یک سو
اما یک زن باردار سَد میشد
بین کوچه علی اگر میماند
که برای مغیره بد میشد
@narimani_matn
کار قنفذ شروع شده اما
پدر من حسن آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بِدَوَد
آنکه دستش گرفت بابا بود
نه که گودال،کوچه را میدید
همه افتاده بر سرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه میشود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه میآید
از تنش هر که نیزه زد بکشد
برای این که بیشتر به این بدن نیزه بزنند، هرکی میرفت نیزهش و میزد از توو بدن در میآورد که جای نیزهی بیشتری باشه توو بدن حسین...
@seyedrezanarimani
از همانجا به سنگاندازان
داد میزد تورو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زرهاش را که کَندهاید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس میدوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
*شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]
📋 شباهت شهادت حضرت مسلم به شهادت امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س)
#متن_روضه /* بخش سوم صوت*
#متن_روایت
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینقدر جنگید روایت میگه خسته شد، یه تنه همه لشکر و مقابلشون ایستاده...
«وجَعَلَ يُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ» انقدر این زخمش بزرگ شد، اینقدر این خونا توو این زخمای بدنش لخته شده بود، بزرگ شده بود دیگه نمیتونست بجنگه «وضَعُفَ عَنِ القِتالِ» ضعف وجودش و گرفته بود، «وتَكاثَروا عَلَيهِ فَجَعَلوا» دورش و گرفتند حلقه زدند «يَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ» هم تیرش میزند هم سنگش میزدند، کار به جایی رسید مسلم داد میزد، صداش و بلند کرد: «فَقالَ مُسلِمٌ: وَيلَكُم!» وای بر شما! «ما لَكُم تَرمونَني بِالحِجارَةِ كَما تُرمَى الكُفّارُ» مگه دارید با کفار میجنگید که دارید اینجوری سنگ بارونش میکنید، «وأنَا مِن أهلِ بَيتِ الأَنبِياءِ الأَبرارِ؟!» مگه من و نمیشناسید من از خاندان پیامبرتونم «وَيلَكُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله عليه و آله وذُرِّيَّتِهِ؟» از پیامبر خجالت نمیکشی دارید اینجوری من و میزنید. اینجا مسلم خسته شد، شروع کرد اینجوری حرف بزنه...
@seyedrezanarimani
یه جاییم من سراغ دارم اربابمون خسته شد. روایت میگه:
«وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ في رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ، فَوَقَفَ [الحُسَينُ عليه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ»؛ یه مرتبه ابی عبدالله ایستاد، آنقدر زخم به بدنشه، نفس که میکشه از لابهلای این زره خون جاری میشه، «أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها» یه نفری سنگی برداشت به پیشانی ارباب ما زد «ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ» همچین که این خونا جاری شد ابی عبدالله این دامن عربی و بالا زد خون پیشانی رو بگیره؛ همچین که این دامن و بالا زد سفیدیه سینهی حسین نمایان شد. اون نامرد تیر سه شعبهی زهرآلودی برداشت...
«فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ» به سینهی حسین....
@narimani_matn
یه سینهی مجروح دیگه رو هم سراغ دارم، مدینه هم همینجور شد. « وَ نَبَتَ مِسْمارُ الْبابِ فی صَدْرِها» مسمار و میدونی چه شکلیه؟! این که میگه «وَ نَبَتَ» یعنی فرو رفته یعنی خراش ننداخته. مسمار یه میخهایی هست توو درای قدیمی میزدند. آه...
این میخ توو سینهی مادر ما رفت...
ای حسین...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای حاج سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای حاج سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn