هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
⭕️ سخنرانی حاج علی بروغنی کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ⭕️
🔺سه شنبه هشتم اسفند ماه
🔺 همزمان با نماز ظهر و عصر
🔺 مسجد جامع سبزوار
#جز_خدمتم_نبود_عشق_دیگری
#اطلاع_رسانی
➖➖➖➖➖➖
@hajAli_boroughani
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
بسم رب الشهداء والصدیقین
باسلام و احترام
⭕️ #همه_دعوتید
اجتماع مردمی عشق خدمت
♦️♦️همراه با اجرای برنامه های فرهنگی هنری و سخنرانی♦️♦️
با حضور ارزشمند آحاد مردم شریف سبزوار بزرگ
جوین، جغتای، داورزن، روداب، ششتمد،خوشاب و حومه
زمان : چهارشنبه 9 اسفند ماه ساعت 19:30
مکان : خیابان بیهق جنب مسجد پامنار (ستاد مرکزی حاج علی بروغنی)
Eitaa : @hajAli_boroughani
Telegram : @hajAli_boroughani
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
«یار مهدیم» رو برعکس کنید
میشه « میدهم رای »
حالا باید نشون بدیم واقعا یار مهدی هستیم.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫💫💫💫💫💫💫💫💫
میدهم رای
حتما برای سرنوشت کشور عزیزم.رای میدهم
اونمبه فردی اصلح
و ولایی متدین وانقلابی
حاج علی بروغنی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
⭕️حمایت بسیاری از تشکل ها و جریان های انقلابی از حاج علی بروغنی ⭕️
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸هرکسی به ایران و امنیت آن علاقه مند است باید در انتخابات شرکت کند
( مقام معظم رهبری)
⭕️مردم شریف دیار سربداران⭕️
سلام علیکم؛
به اطلاع میرساند با عنایت به معرفی
جناب آقای حاج علی بروغنی به عنوان نامزد مورد تایید شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی
در حوزه انتخابیه سبزوار، جوین، جغتای و خوشاب ، داورزن ، ششتمد و روداب
بدینوسیله ضمن عرض تبریک ، حمایت خود را از جناب آقای حاج علی بروغنی اعلام می نماییم .
با احترام؛
🔹 شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی استان خراسان رضوی
🔹 شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی غرب خراسان رضوی
🔹جبهه تحول خواهان انقلابی
🔹مجمع طلاب و فضلای سبزواری مقیم قم
🔹ائتلاف نخبگان ایران
🔹 جمعیت فرهنگیان حامی دولت اسلامی
🔹شورای وفاق فرهنگیان استان خراسان رضوی
🔹 حزب اسلامی قانون
🔹حزب فرهیختگان مردمی
🔹جبهه حامیان انقلاب اسلامی
🔹جمعیت پیشرفت عدالت ایران اسلامی
🔹جبهه آرمان خواهان واقع بین
🔹جبهه وفاق ایران اسلامی
🔹جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی
🔹جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی
🔹جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی
🔹جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی
🔹جبهه ایستادگی ایران اسلامی
🔹کانون دانشگاهیان ایران اسلامی
🔹جبهه پیروان خط امام و رهبری
🔹حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی
🔹حزب نسل نو
🔹حزب موتلفه اسلامی
@hajAli_boroughani
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اهدای چفیه آقا به رای اولی ها
انصافا هیچ کسی به اندازه آقا در این مدت برای جهاد تبیین انتخابات کار نکرد
واقعا فرمانده ای که اول خودش عمل میکنه بعد امر میکنه ایشون هستند
هدایت شده از فرهنگی مدرسه علمیه نرجس(س) سبزوار سطح ۱ و ٢
یه داستان کوتاه ولی خوندنی😍
#یک_خاطره🙃
«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.» همینکه جملهام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمیدانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرفهایش جا خورد.
مسافران در حال نچ نچ، داشتند خودشان را به عقب بر میگرداندند که راننده پنجرهاش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.
از پنجره باز شده، سوز هوای بهمنماه میخورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال میبرد؛ وقتی که توی همین تاکسیهای سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتهایمْ کاغذ آدرس داروخانهای در کوچه پس کوچههای جنتآباد شمالی را فشار میدادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطهای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله میانداخت.
پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کمحسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع میخواست مبل باشد یا قلهی سرسرهای در پارک. میتوانست پشت بام خانهای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.
وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایینتر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیهای به من نگاه کرد. انگار میخواست از دزاژ استیصال صورتم شناساییام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغسنجیاش نماندم.
نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم: _آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. میتونید کدملی بچهمو چک کنید.
بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانهاش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل میکنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید:
_خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.
آنجا به اشکهایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و میشد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرصهای تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانهمان، تمام شده بود. صبح زود، کاسهی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئنمان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند:
_دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومیسازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریمها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار میرود...
نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرینتر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانهی محلهمان به خانه آمد.
من رای میدهم چون پسرم اتیسم دارد.
چون میدانم اگر با صندوقهای خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای سادهای مثل تببر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج میشوند. این تنها جایی است که نمیخواهم هیچ مادری درکم کند.
#انتخابات
#حضور حداکثری