🔻 نامه ۵۳ بند ۱۱ تا بخش دوم از بند ۱۲
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
1⃣1⃣روش برخورد با دشمن
♦️هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودی خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكری تو، و امنيّت كشور در صلح تأمين می گردد. لكن زنهار زنهار از دشمن خود پس از آشتی كردن، زيرا گاهی دشمن نزديك می شود تا غافلگير كند، پس دور انديش باش، و خوشبينی خود را متّهم كن. حال اگر پيمانی بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادی، به عهد خويش وفا دار باش، و بر آنچه بر عهده گرفتی امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهی همانند وفای به عهد نيست. كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتی كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند. تا آنجا كه مشركين زمان جاهليّت به عهد و پيمانی كه با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكنی را آزمودند. پس هرگز پيمان شكن مباش، و در عهد خود خيانت مكن، و دشمن را فريب مده، زيرا كسی جز نادان بدكار، بر خدا گستاخی روا نمی دارد، خداوند عهد و پيمانی كه با نام او شكل می گيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امنی برای پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روی بياورند. پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد. مبادا قراردادی را امضاء كنی كه در آن برای دغلكاری و فريب راه هایی وجود دارد، و پس از محكم كاری و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانه جویی بردار، مبادا مشكلات پيمانی كه بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شكنی وا دارد، زيرا شكيبایی تو در مشكلات پيمانها كه اميد پيروزی در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شكنی است كه از كيفر آن ميترسی، و در دنيا و آخرت نميتوانی پاسخ گوی پيمان شكنی باشی.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به مالک اشتر
(قسمت_سیزدهم)
2⃣1⃣ هشدارها
🔹اوّل- هشدار از ریختن خون ناحق
♦️از خونريزی بپرهيز، و از خون ناحق پروا كن، كه هيچ چيز همانند خون ناحق كيفر الهی را نزديك و مجازات را بزرگ نمی كند، و نابودی نعمتها را سرعت نمی بخشد و زوال حكومت را نزديك نمی گرداند، و روز قيامت خدای سبحان قبل از رسيدگی اعمال بندگان، نسبت به خونهای ناحق ريخته شده داوری خواهد كرد، پس با ريختن خونی حرام، حكومت خود را تقويت مكن. زيرا خون ناحق، پايه های حكومت را سست، و پست می كند و بنياد آن را بر كنده به ديگری منتقل می سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پيشگاه خداوند، عذری در خون ناحق نخواهی داشت چرا كه كيفر آن قصاص است و از آن گريزی نيست. اگر به خطا خون كسی ريختی، يا تازيانه يا شمشير، يا دستت دچار تند روی شد،- كه گاه مشتی سبب كشتن كسی می گردد، چه رسد به بيش از آن- مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد!
🔹دوّم- هشدار از خود پسندی
♦️مبادا هرگز دچار خود پسندی گردی و به خوبی های خود اطمينان كنی، و ستايش را دوست داشته باشی، كه اينها همه از بهترين فرصتهای شيطان برای هجوم آوردن به توست، و كردار نيك، نيكوكاران را نابود سازد.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه53
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
🔷 نامه ۵۳ بند ۱۱ تا بخش دوم از بند۱۲
📗#معرفی_کتاب📗
کتاب "لوطی و آتش" به قلم رحیم مخدومی روایت داستانی از پنج فراز زندگی استراتژیست دفاع مقدس؛ شهید «غلامحسین افشردی» یا همان «حسن باقری» است. کتاب شکل داستانی دارد و در پنج بخش تنظیم شده که با نثری روان و زیبا مخاطب را به خود جذب می کند.
لوطی و آتش بخشی از ماجرای جنگ را در خلال زندگی یک سردار بازگو می کند که می تواند برای نسل آینده بسیار مفید و تاثیرگذار باشد. نکته مهمی که در مورد این کتاب به نظر می رسد این است که لوطی و آتش از معدود کتابهایی است که در قالب و شیوه ای داستانی به زندگی یک شخصیت پرداخته است و در این گونه کاملا موفق بوده و در واقع این ابتکار نویسنده داستان است. نویسنده کتاب رحیم مخدومی از سابقه خاطره نویسی که داشته است کمک گرفته و به گونه ای خاطره را با داستان آمیخته است که خواننده مرز میان واقعیت و تخیل را درهم می آمیزد.
پنج داستان این کتاب به ترتیب عبارتند از :
لوطی و آتش
تنهاترین سرباز
لباس گشاد رئیس جمهور
بیسکوییت انفجاری
صدای ژنرال
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)🌹:
❣نیکوترین مردم از نظر ایمان ، خوش اخلاق ترین آنها و مهربان ترینشان نسبت به خانواده خویش است و من مهربانترین شما نسبت به خانواده ام میباشم.
📚وسایل الشیعه،ج۱۲،ص۱۵۳
💠امام كاظم عليه السلام
🔺لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرق شدند. پس بايد در اين دريا، كشتى ات تقواى الهى، بار آن ايمان، بادبانش توكل بر خدا،ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكانش (فرمانش) صبر باشد».
📙كافى، ج 1، ص 16
💬 محو شدن كار خير از ديوان اعمال
✍ روزى عيسى عليه السلام با جمعى از حواريان به راهى مى گذشت، ناگاه گناه كارى و تباه روزگارى كه در آن عصر به فسق و فجور معروف و مشهور بود ايشان را ديد، آتش حسرت در سينه اش افروخته گشت، آب ندامت از ديده اش روان شد، از صفاى وقت عيسى عليه السلام و مصاحبان او بر انديشيد، تيرگى روزگار و تاريكى حال خود را معاينه ديد.
پس با خود انديشه كرد كه هر چند در همه عمر قدمى به خير برنداشته ام و با اين آلودگى قابليت همراهى پاكان ندارم، اما چون اين قوم دوستان خدايند، اگر به موافقت ايشان دو سه گامى بروم ضايع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب ساخت و بر پى آن جوانمردان فريادكنان مى رفت.
يكى از اصحاب باز نگريست و آن شخص را كه به نابكارى و بدكارى شهره شهر و دهر بود ديد كه بر عقب ايشان مى آيد گفت: يا روح اللّه! اى جان پاك! اين مرد را چه لايق همراهى ماست و بودن اين پليد ناپاك در عقب ما در كدام طريق رواست؟ اى عيسى! او را بران كه مبادا شومى گناهان او به ما رسد. عيسى عليه السلام متأمل شد تا به آن شخص چه گويد و به چه نوع عذر او را خواهد كه ناگاه وحى الهى در رسيد كه:
يا روح اللّه! يار با عُجب و پندار خود را بگوى تا كار از سر گيرد كه هر عمل خيرى كه تا امروز از او صادر شده بود به يك نظر حقارت كه بدان مفلس بدكار كرد، مجموع را از ديوان او محو كرديم
📚 برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز
💠امام كاظم عليه السلام
🔺لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرق شدند. پس بايد در اين دريا، كشتى ات تقواى الهى، بار آن ايمان، بادبانش توكل بر خدا،ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكانش (فرمانش) صبر باشد».
📙كافى، ج 1، ص 16