مے گویند:گریه نکن!
برو امام حسین(ع)را بفهم...!
برخے تا مے بینند شما براے امام حسین (ع)
گریه میکنید،مے گویند:
نمیخواهد گریه کنے؛
برو امام حسین را بفهم،
اینها احساسات است،
میگذرد.
ما همین قدر که امام حسین(ع)
را فهمیده ایم،
داریم برایش گریه میکنیم
اگر بیشتر بفهمیم که خون گریه میکنیم...
#استاد_علیرضا_پناهیان
#ما_ملت_امام_حسینیم
📌 #حکایت
🔷 موسی علیهالسلام، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده. گفت: «ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم.»
موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که از مناجات باز آمد، 👈ادامه حکایت را در عکسنوشته👆👆بخوانید.
◾️▪️روز سوم محرم
▪️عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به كربلا يعني روز سوم محرم با چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد. برخي نوشتهاند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به خدا سوگند میدهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بنيهاشم ميشود. عمر بن سعد نزد عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد.
برخي از تاريخ نويسان نوشتهاند عمر بن سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ترغيب به رفتن ميكرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را بهشدت از اقدام به چنين كاري بر حذر ميداشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.
▪️سان بن فائد ميگويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنين آمده بود چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كردهاند.
▪️عبيدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنونکه در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا وقت فرار نيست.
▪️عبيدالله به عمر بن سعد نوشت نامه تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از حسين بن علي بخواه تا او و تمام يارانش با يزيد بيعت كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم نوشت!
چون اين نامه به دست عمر بن سعد رسيد گفت: ميپندارم كه عبيدالله بن زياد خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين نرساند زيرا ميدانست كه آن حضرت با يزيد هرگز بيعت نخواهد كرد.
▪️عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه اعزام سپاهي انبوه را در سر ميپروراند و بعضي نوشتهاند كه مردم كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ميداشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه ميكردند بازميگشت عبيدالله بن زياد شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا نمايند تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند! نوشتهاند كه آن مرد شامي براي طلب ميراث به كوفه آمده بود.
▪️عبيدالله شخصاً از كوفه بهطرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و گفت: در شهر كوفه گردش كنيد و مردم را به طاعت و فرمان برداي از يزيد و من فرمان دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آنها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچهها و گذرگاهها ميگشت و مردم را به پيوستن به لشكر عبيدالله تشويق ميكرد و آنان را از ياري امام حسين (ع) بر حذر ميداشت.
▪️عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آنها استفاده شود و هنگامیکه او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام عمار بن ابي سلمه تصميم گرفت كه او را بکشد ولي موفق نشد و بهطرف كربلا حركت كرد و به امام ملحق و شهيد شد.
مهدی کرمی
🔆💠🔅💠
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 علت بیماری در بیان امام حسین علیهالسلام
✍️امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی امام علی علیه السلام به عیادت سلمان فارسی رفت و به او فرمود: امروز با این مریضی ای که داری، حالت چه طور است؟ سلمان گفت: یا امیرالمومنین! خدا را زیاد حمد و ستایش می کنم، ولی از شدت درد و زجر، به شما شکوه و ناله می کنم. حضرت فرمودند: سلمان! زجر و درد نکش ( و این گونه شکوه نکن. )؛ زیرا هر شیعه ای که مریض می شود، قطعا این مریضی به خاطر گناهی است که قبلا انجام داده و این درد و مرض، باعث تطهیر و پاک شدن شیعه از گناه می شود.
سلمان گفت: اگر این گونه باشد، ما هیچ اجری جز تطهیر نداریم. ( یعنی هر کار نیکی که انجام داده باشیم، به خاطر آن خداوند ما را مریض می کند تا گناهان ما هم بخشیده شود؛ لذا تمام اجرهای ما در همین دنیا، صرف پاک شدن گناهان می شود. )
حضرت فرمودند: سلمان! اجر شما وقتی به شما می رسد که بر این درد و مرض صبر کنید و وقتی مریض شدید، در، درگاه خدا تضرع و دعا کنید و همین تضرع و دعا باعث می شود که برای شما حسنات نوشته شده و مقام معنوی شما بالاتر رود. ( پس اجر شما در صبر بر درد است، ) و این درد و مرض، فقط برای پاک گرداندن شما است.
سپس سلمان پیشانی حضرت را بوسید و گریه کرد و گفت: یا امیرالمومنین! اگر تو نبودی، چه کسی این مسائل را برای ما تفکیک می کرد و به ما می فهماند؟
📚 طب الائمه علیهم السلام، ص ۱۵
🖤الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج🖤
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✍ چرا نماز برای بعضی ها #تلخ و سنگین است؟
💊 مثل داروی تلخ! 💉
👈#دارو تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد.
به شرط اینکه در #وقت و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود.
و دیگر آنکه اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود،
اگر گفتهاند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه،
به همان میزان باید مصرف شود.
⁉️از طرفی هم البته باید #پرهیز را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد.
♨️حال، #نماز چیزی دقیقاً شبیه داروست.یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرینعقل است.
💢مگر میشود صبح #سرمای زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی،
و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟
💢یا غرق #فیلم یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگویدو بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟
✅البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همینطور است.اساساً #حق، اینگونه است.
👈امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است.
✅نماز هم که حق است پس تلخیهای خود را دارد.بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند
تلخی آن شیرین و آسان میشود.
🙏از این رو در دعا از خدا میخواهیم، خدایا #شیرینی ذکر خودت رابه ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن!
🕚دیگر آنکه نماز مثل دارو زماندار است و باید زمان آن رارعایت کنیم، یعنی در #وقت خود بخوانیم.
چون فلسفه نماز احساس #عظمت حق است و این احساس برای کسی
اتفاق میافتد که نماز را در اول وقت خود بخواند.
⚠️کسی که با تأخیر، نماز خود را میخواند در حقیقت با #تأخیر خود فریاد میکندکه خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است،تفریح و تفرج عظیم است.
اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش میدادم.
⚠️دیگر اینکه مثل دارو باید کنار نماز #پرهیز هم باشد،پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت،یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد.
وگرنه خاصیت نماز را از بین میبرد.
🔺شما وقتی یک فضا را با وسایل #گرمایشی گرم نگه میداری بایدتمام روزنهها و دریچهها و درها را ببندی،
و گرنه انرژی را هدر دادهای.
⁉️چرا نماز برای ما #حرارت و گرمایی ایجاد نمیکند، چون #پنجره گوش،
پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را میشنویم،هر چیزی را میبینیم، هر چیزی را میگوییم.
اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می رو.
✅خلاصه اینکه هر کس میخواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت
و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجرهها و روزنهها را یکی پس از
دیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند،نه اینکه پیوسته از سر هوا و هوس و میل،چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.