eitaa logo
نرجس نیازمند
321 دنبال‌کننده
478 عکس
129 ویدیو
1 فایل
عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر مقدس قم رئیس کمیسیون زنان و خانواده شورای اسلامی شهر مقدس قم عضو کمیسیون برنامه و بودجه عضو کمیسیون شهرسازی و عضو کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر مقدس قم
مشاهده در ایتا
دانلود
قم میزبان هیئت_دولت دکتر وزیر : نه فقط قم بلکه کشور نیاز به تقویت ورزش همگانی با همکاری کلیه دستگاه های مرتبط دارد. در سفر دولت اداره کل ورزش و جوانان استان قم میزبان ۱۷۰۰ ورزشکار خانم از سراسر کشور بودند. اداره کل ورزش و جوانان برنامه های متنوعی از جمله همایش ملی پیاده‌روی بانوان را برگزار نمودند که جا دارد خداقوت عرض کنیم به کلیه عزیزان این مجموعه https://eitaa.com/narjesniyazmand
نوجوان ۱۶ ساله شهید علیرضا نیازمند https://eitaa.com/narjesniyazmand
در ۳۰ فروردين سال ۱۳۴۵ فضاي خانه‌اي سرشار از معنويّت در شهر قم، متبرك شد به عطر نجابتي آسماني كه او را علي‌رضا ناميدند. او در فضايي مذهبي و آكنده از عشق به ولايت، پرورش يافت و در سايه‌سار دست‌هاي مهربان مادر، علاقه‌اش به خاندان عصمت و طهارت عليهم السّلام، روز به روز افزوني يافت. آشنايي با احكام اسلامي و وظايف ديني، او را در مسير شناخت حق از باطل قرار داد و باعث شد از همان كودكي به واجبات ديني علاقه نشان دهد و در انجام آن كوتاهي نكند. هنگامي كه پرتو انقلاب اسلامي از افق ايران سرافراز تابيدن گرفت، عليرضا ۱۲ ساله بود. او با پخش اعلاميه، شركت در راهپيمايي و حضور در محافل و مجالس اسلامي، به سهم خود در پيشبرد انقلاب فعّاليّت داشت. علي‌رضا چون ديگر دانش‌آموزان، سنگر مدرسه را براي تحصّن و اعتصاب عليه رژيم پهلوي برگزيد. از همان كودكي به مطالعه‌ي كتاب‌هاي تاريخي و ديني علاقه نشان مي‌داد. با وجود سنّ كم با قرآن مجيد مأنوس بود و هميشه نهج البلاغه را مطالعه مي‌كرد. از بينش وسيعي برخوردار بود و سينه‌اش مخزن علم به عالم مجرّدات بود. دنيا و متعلّقات آن را فاني مي‌دانست و زندگي در عالم باقي را، جاودانه مي‌پنداشت. با درك و فهم وسيعي كه داشت به بحث و گفت و گو با كم‌خِرَدان و كج‌انديشان مي‌‌پرداخت و سعي در هدايت آن‌ها داشت. پيوستن به درياي متلاطم بسيج آغازي بود براي جاودانگي او. جبهه و جنگ باعث شد درس و مدرسه را پس از پايان دوره‌ي راهنمايي رها كند و به هدفي والاتر ـ دفاع از دستاوردهاي انقلاب ـ بينديشد. همزمان با تهاجم دشمن بعثي، راهي ديار نور شد و رمز زندگي ابدي را در آغوش زلال شهادت حس كرد. به نداي پير و مراد خود لبّيك گفت و با ارادت و اخلاص تمام در درگاه حق سر تسليم فرود آورد. ... و خدا ، اين عزيز لايزال، عشق و ارادت خالصانه‌ي او را پذيرفت و خاك مطهّر گيلانغرب در تاريخ ۱۳۶۱/۷/۳ به شميم خون پاكش معطّر گشت. روح بلندش به آسمانيان پيوست و پيكر مطهّرش در گلزار شهدا به دست خاك سپرده شد. https://eitaa.com/narjesniyazmand
قسمت دوم خاطرات شهداء علیرضا جنازه خودش را در تابوت روی دستان مردم دید. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند: امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . در آستانه 28 بهمن ماه، سالروز شهادت شهید محمدرضا نیازمند، صفحه ای از کتاب خاطرات دو شهید قمی را به روایت خواهر شهیدان، ورق زده ایم. , شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نرجس نیازمند خواهر شهیدان علیرضا و محمدرضا نیازمند در گفتگو با خبرنگار سایت خبری زنان قم، در رابطه با خاطرات این دو شهید، اظهار داشت: علیرضا و محمدرضا در سنین نوجوانی برای رفتن به جبهه و دفاع از سرزمین در برابر رژیم بعث عراق اصرار زیادی داشتند. سایت خبری زنان قم, دو نوجوانی که در خانواده مذهبی پرورش یافته بودند، با وجود سن کم در زمان انقلاب به همراه پدرم،حاج رضا نیازمند در راهپیمایی های مردم علیه رژیم ستم شاهی با شور خاصی شرکت می کردند. نیازمند گفت: هر دو برادران به علت سن کم برای رفتن به جبهه با مخالفت پدر و مادرم مواجه شده بودند و پدر نیز شرط موافقت را رضایت مادر قرار داده بود. وی از زیرکی برادرش گفت: یک روز علیرضا از مادر پرسید: اگر در زمان امام حسین (ع) بودید، چه می کردید؟ مادرم پاسخ داد: خودم و همه فرزندانم را در راه امام حسین (ع) و اهدافش فدا می کردم. علیرضا هم بلافاصله از این جواب مادر به موقع استفاده کرد و گفت : امام خمینی هم امام حسین زمانه است، پس چرا اجازه جبهه رفتن را به من نمی دهید؟ مگر در واقعه کربلا ، نوجوانان که سن شان کم بود به شهادت نرسیدند؟ وی ادامه داد،وقتی مادر حرف های علیرضا را شنید، دیگر نتوانست مخالفت کند و با رفتن برادران به جبهه گیلان غرب رضایت داد. علیرضا قبل از رفتن به جبهه ، در عالم خواب ، خود را در تابوت می بیند که بر دستان مردم در خیابان چهارمردان تشییع می شود ( آن زمان شهداء را در گلزار شیخان دفن می کردند نه علی بن جعفر ع ) و بعد از بیدار شدن از خواب برای مادر نقل می کند که در خواب جنازه خود را دیده که از ناحیه چشم جراحت داشته است. وی گفت: علیرضا بعد از آن خواب ،چنان مشتاق شهادت بود که وقتی هر دفعه با مخالفت مادر برای رفتن به جبهه و دفاع از اسلام و رسیدن به لقاءالله مواجه می شد،اشک می ریخت نیازمند از نحوه شهادت علیرضا گفت: علیرضا پس از طی کردن دوره ی آموزشی در شانزدهمین روز حضورش در جبهه،هنگام ظهر در حالی که برای نماز آماده شده بود، متوجه حمله خمپاره های دشمن می شود و روی زمین دراز می کشد و از طرفی دیگر دوستان رزمنده اش را می بیند که به محل نزدیک می شوند، همین که سرش را بلند می کند تا به آنها اطلاع دهد بر روی زمین دراز بکشند، ترکش خمپاره به چشم و سر او اصابت می کند و در فاصله کوتاهی به شهادت می رسد. خواهر شهید گفت: علیرضا همانند خوابی که دیده بود، از ناحیه چشم صدمه دید و در سن 16 سالگی به آرزوی خود که شهادت بود،رسید. وی اضافه کرد: همرزمان علیرضا نام آن تپه را که به خون شهید آغشته شده بود به نام علیرضا نیازمند گذاشتند. نیازمند از دیگر برادر شهیدش گفت: محمدرضا بعد از شهادت علیرضا بیشتر وقت خود را در جبهه سپری کرد و زمانی هم که به قم می آمد با استقبال گرم خواهران و برادران کوچکتر و پدر و مادرم مواجه می شد و فرصتی که در قم بود را در پایگاه های بسیج می گذراند.  وی با اشاره به مهربانی و خوش اخلاقی برادرش، ادامه داد: محمدرضا هر زمان که به خانه می آمد ابتدا به حضور پدر و مادرم عرض ادب می کرد و با ورودش به خانه موجی از شادی به راه می انداخت و با خواهران و برادران به گرمی و صمیمیت سخن می گفت و جویای احوال می شد. نیازمند با بیان تاریخ شهادت برادرش در ۲۸ بهمن ۶۴ و عملیات والفجر ۸ افزود: محمدرضا فرماندهی گردان سیدالشهدا (ع) را بر عهده داشت و در منطقه عملیاتی فاو از ناحیه کمر ترکش خورد و در سن 20 سالگی به مقام شهادت نائل گشت. https://eitaa.com/narjesniyazmand
﷽ «يا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ» 📌: بالگرد حامل رئیس جمهور در منطقه عمومی دچار سانحه «فرود سخت» شده است برای سلامتی آقای و همراهانشون کنید. https://eitaa.com/narjesniyazmand
امروز از صبح حال دلم گرفته بود. خاطرات شهداء را مرور می کردم و بی اختیار اشکم می ریخت. عصر خبر سانحه بالگرد رئیس جمهور را شنیدم و بسیار متأثر شدم. از خداوند بواسطه روح پاک شهداء برای رئیس جمهور و همراهان ایشان طلب سلامت و عافیت داریم. قسمت سوم، از زبان پدر شهید: خواب ديدم كه علیرضا مريض‌احوال است و گوشه‌ي اتاق خوابيده. اقوام و فاميل براي سركشي به منزل ما مي‌آمدند. هر كسي مي‌آمد، مي‌گفت كه چرا علیرضا را نبرده‌اي دكتر؟ من هم مي‌گفتم كه علیرضا بزرگ شده و ديگر مردي است، خودش برود دكتر. نگاهم به علیرضا بود و با اقوام صحبت مي‌كردم. از جايم بلند شدم و رفتم طرفش. در آن فاصله‌ي كوتاهي كه بين من و علیرضا بود 3 بار با زانو به زمين خوردم. در عالم خواب گريه كردم و ناراحت نشستم كنار علیرضا. از خواب كه بيدار شدم، اتاق سوت و كور بود و همه چيز در تاريكي فرو رفته بود. بلند شدم و به حياط رفتم. سوسوي ستاره‌ها چشم را خيره مي‌كرد. رفتم طرف باغچه و شلنگ آب را گذاشتم پاي گل‌ها. صبح كه مادرش از خواب بيدار شد، گفت: « از بچّه‌ها خبر نداري؟» گفتم: «آن‌ها رفته‌اند جهاد. يا شهيد مي‌شوند، يا برمي‌گردند.» دلم گواهيِ بد مي‌داد. خدا رحمت كند شهيد حاج احمد كريمي را، از ابتدا تا آخر با من بود. نشسته بود ترك موتورم و داشتيم مي‌رفتيم سپاه، خدمت آقاي ايراني و معاونش آقاي كريمي. خوابم را برايش تعريف كردم و گفتم كه احتمالاً بچّه‌ها شهيد شده‌اند. دلداريم داد و گفت: «نگران نباش. ان‌شاءالله كه اتفاقي نيفتاده.» روي موتور شروع كردم به زمزمه‌ كردن. بي‌اختيار قطرات اشك سُر مي‌خورد روي گونه‌هايم. طاقت نياوردم و گفتم: «مي‌خواهم سري به بچّه‌ها بزنم و از آن‌ها خبري بگيرم.» گويا به اين‌ها خبر داده بودند كه چند نفر از بچّه‌ها زخمي شده‌اند و تعدادي هم شهيد، از جمله علیرضا. مرحوم حاج احمد سعي مي‌كرد با حرف‌هايش منصرفم كند. سر و صداي موتور نمي‌گذاشت صدا به صدا برسد. سرش را نزديك گوشم آورد و گفت: «كارهاي اين‌جا را چه مي‌كني؟» گفتم:‌ «بايد فكري بكنم. پنجشنبه يك عملّيات و جمعه هم يك ميدان تير دارم.» گفت: «توي اين يكي دو روز كه نمي‌تواني. امروز چهارشنبه است، فردا هم پنج‌شنبه و بعد هم جمعه. رفتن را بگذار براي هفته‌ي ديگر.» آقاي ايراني نامه‌ي درخواستي مرا كه ملاقات با فرزندان بود، خواند. سرش را تكان داد، امّابه صورتم نگاه نكرد. نامه را داد دست آقاي كريمي و گفت: «شما صلاح مي‌داني كه ايشان براي ديدن بچّه‌هايشان بروند؟» آقاي كريمي در حالي كه با چشم نوشته‌هاي روي كاغذ را دنبال مي‌كرد، گفت: «نه. چون معطّل مي‌شود. الآن كه برود، نمي‌تواند خيلي زود بچّه‌ها را ببيند. بماند و كارهايش را انجام بدهد بيش‌تر به صلاح است.» از سپاه كه بيرون آمدم، رفتم بسيج و پرونده‌ي بچّه‌ها را خواستم. گفتند كه تعداد زيادي از اين گروه شهيد شده‌اند. پرونده‌ي چه كسي را مي‌خواهي؟ گفتم: «همه‌ي بچّه‌ها، بچّه‌هاي من هستند.» نگاهش را از روي پرونده‌ها برداشت و گفت: «مثلاً كي؟» گفتم كه مثلاً علیرضا و محمدرضا. پرونده‌ي علیرضا را داد دستم. بغض گلويم را خراشيد. عكس علیرضا را بوسيدم و گفتم: «بابا جان، ان‌شاءالله شهادت مباركت باشد.» اين را كه گفتم،‌ بغضم دوام نياورد و زدم زير گريه. بچّه‌هاي تعاون و سپاه مبهوت نگاهم مي‌كردند. دو نفر دست‌هايم را گرفتند و از جا بلند كردند. كمي كه آرام گرفتم، رفتم پيش آقاي يثربي. لحظاتي مات شد به صورتم و بعد گفت: «حاج رضا! چه‌كار كردي؟» گفتم: «كاري نكردم.»‌ گفت: «معلوم است طاقت نياوردي و رفتي بسيج. بچّه‌ها به من زنگ زدند.» صورتم را ميان قاب دست‌هايم پنهان كردم و دوباره بغض آوار شد توي گلويم. منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم/ کتاب عطر شکوفه های سیب https://eitaa.com/narjesniyazmand
هنوز هم در این دنیا زمان‌ها و مکان‌هایی هست که می‌تواند تو را ساعت‌هایی از دیدگان جهانیان دور کند. تویی که نهایتا یک ربع بعد در اغلب رسانه‌ها سرخط ِ خبرها می‌شدی و لایک و دیسلایکش را هم دنبال کنندگان می‌زدند!! حالا اما رفته‌ای جایی که باید هزاران نفر ساعت‌ها بگردند تا تو را پیدا کنند! میلیون‌ها نفر در سراسر جهان رسانه‌ها را بالا و پایین می‌کنند تا خبر جدیدی از تو بیابند. تصویری یا صدایی که نشان دهد آخرین کاری که کرده‌ای چه بوده یا آخرین کلنگی که بر خاک ایران زده‌ای کجا بوده یا به آخرین هموطنی که با تو هم‌صحبت شده، چه گفته‌ای؟... امروز در دعاهایت، شاید آخرین درخواستت از خدا خلوتی بوده که چند ساعتی فارغ از حرف و حدیث‌های مملکت داری، بتوانی چشم روی هم بگذاری، چند ساعتی خلوتی داشته باشی که کسی خبری برایت نیاورد و گوشی ات زنگ نخورد. بتوانی به راه رفته‌ات و راه باقی مانده‌ات فکر کنی. حرجی نیست، هر چه می‌خواهی فکر کن، ولی آخر سر برخیز و به سوی ما برگرد. برگرد که ما سخت به صعود ِ ایران جان مان با تو دل بسته‌ایم. بیا که سرباز این وطنی، سرباز ولایت و چه غافل بوده‌ایم از گمگشته ی هزار و اندی سال که تو ای سیدابراهیم خود را خادم کوچک و سرباز او میدانی و کلام آخر... شرمنده‌ایم آقا شرمنده‌ایم مولای ما ای صاحب‌الزمان که تو را هزار و صد و هشتاد و پنج سال است گم کرده‌ایم يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿سوره یوسف آیه ۸۸﴾ https://eitaa.com/narjesniyazmand
برای همیشه در قلب‌ها زنده ماند... 🥀آخرین کلام امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در اوج آرامش: إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ. ▪️شهادت خادم صادق ملت دکتر و همراهان تسلیت باد. 🥀او که در آستانه ولادت امام رضا آمد و در آستانه ولادت امام رضا آسمانی شد. https://eitaa.com/narjesniyazmand
امروز صبح یک روز سخت کاری بود. با بغض و نم اشک در جلسه نشسته ایم. معاون شهردار از مصوبات سفر رئیس جمهور می گوید. با خود می اندیشم؛ امروز و فردا ها و سال های بعد نیستی، اما یک جمله تکرار می شود؛ مصوبات سفر ریاست جمهوری... کار نیک همیشه می ماند. https://eitaa.com/narjesniyazmand
⚫️‌ پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام ۵ روز عزای عمومی در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان ◾️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و همراهان گرامی ایشان در سانحه هوایی را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم انا لله و انا الیه راجعون ◾️با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونه‌ی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادم‌الرضا علیه السلام جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم را دریافت کردم. ◾️این حادثه‌ی ناگوار در اثنای یک تلاش خدمت‌رسانی اتفاق افتاد؛ همه‌ی مدت مسئولیت این انسان بزرگوار و فداکار چه در دوران کوتاه ریاست جمهوری و چه پیش از آن، یکسره به تلاش بی‌وقفه در خدمت به مردم و به کشور و به اسلام سپری شد. ◾️رئیسی عزیز خستگی نمیشناخت. در این حادثه‌ی تلخ، ملت ایران، خدمتگزار صمیمی و مخلص و با ارزشی را از دست داد. برای او صلاح و رضایت مردم که حاکی از رضایت الهی است بر همه چیز ترجیح داشت، از این رو آزردگیهایش از ناسپاسی و طعن برخی بدخواهان، مانع تلاش شبانه روزیش برای پیشرفت و اصلاح امور نمیشد. ◾️در این حادثه‌ی سنگین شخصیتهای برجسته‌ئی مانند حجةالاسلام آل هاشم امام جمعه‌ی محبوب و معتبر تبریز، جناب آقای امیر عبداللهیان وزیر خارجه‌ی مجاهد و فعال، جناب آقای مالک رحمتی استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی و گروه پروازی و دیگر همراهان نیز به رحمت الهی پیوستند. ◾️اینجانب پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم و به ملت عزیز ایران تسلیت میگویم. جناب آقای مخبر طبق اصل ۱۳۱ قانون اساسی در مقام مدیریت قوه‌ی مجریه قرار میگیرد و موظف است به همراهی رؤسای قوای مقنّنه و قضائیه ترتیبی دهند که ظرف حداکثر پنجاه روز رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ◾️در پایان تسلیت صمیمی خود را به مادر گرامی جناب آقای رئیسی و همسر فاضل و بزرگوار ایشان و دیگر بازماندگان رئیس جمهور و خانواده‌های محترم همراهان بویژه والد ماجد جناب آقای آل هاشم معروض میدارم و صبر و تسلای آنان و رحمت الهی برای درگذشتگان را مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای https://eitaa.com/narjesniyazmand
🔴عکاس این عکس خودم بودم😭😭😭 از سفر داشتیم برمی‌گشتیم حاج آقا خیلی خسته شده بودن، سرمای هواپیما ایشون رو اذیت می‌کرد😔 گشتیم تا این شال را به ایشان دادم… بستن به سرشان و خوابشان برد… عکس که میگرفتم میخواستم رسانه ای ش کنم و بنویسم چند دقیقه قبل از شهادت. بعد با خودم گفتم شاید راضی نباشن، اما الان باید بنویسم آقاسید عزیز شهادتت مبارک😭دیگر راحت بخواب😭😭♥️🏴 ✍عکاس رئیس جمهور آره دکتر رئیسی عزیز مجاهد پرتلاش و خدمتگذار مردم! آسوده استراحت کنید نزد پروردگات روزی و نعمت های فراوان داده خواهی شد🌹 سالهاست حتی جمعه ها و تعطیلات رسمی استراحت نکرده ای حتی مرخصی نرفته ای...♥️ تازه من هم که فقط تعدادی از دستاوردها از خدمات تو را روزانه نشر میدادم خسته میشدم... چه برسد به تو..... واقعا دلم میخواست بگویم دکتر رئیسی عزیز حداقل یک جمعه را استراحت کن حتما خیلی خسته ای😭😭💔♥️ ✍یه بنده ی خدا https://eitaa.com/narjesniyazmand
📌 دیدار یاران https://eitaa.com/narjesniyazmand
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخش قرائت قرآن کریم از ٣٠ بلندگوی اذانگوی سطح شهر قم به مناسبت شهادت رئیس جمهور محبوب و هیئت همراهشان🖤 ◼️◼️◾️▪️ رئیس جمهور شهیدمان، امروز حجله شهادتت به وسعت همه کشور گسترده شده است . قلب هایمان مملو از غم و اندوه و چشم هایی که ده روز قبل منور به دیدارتان بود اشکبار است. دل هایمان بیقرار و در باورمان نمی گنجد این فراغ😭 ◼️◼️◾️▪️ ┅══❉💠❉══┅ ✔همه ی خبرهای قم را در کانال خصوصی دنبال کنید. 👇 ┅══❉💠❉══┅ https://eitaa.com/khososiqom
📣 حمایت مدیریت شهری قم از قانون خانواده و طرح جوانی جمعیت 💠 رئیس کمیسیون زنان و خانواده شورای اسلامی شهر قم با بیان اینکه شورای شهر در اعمال و اجرای طرح‌های جوانی و جمعیت نظارت داشته است و از این طرح حمایت می‌کند گفت: اجرای ماده ۲۴ طرح جوانی جمعیت در دستور کار قرار دارد. متن کامل : https://qom.ir/tDPQk به کانال رسمی شهرداری قم در ایتا بپیوندید 🆔 @shahrdari_qom 🔹🔸💠🔸🔹
ملاقات مردمی خانم نیازمند عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر قم به همراه شهردار منطقه هشت شب گذشته در مسجد امام موسی کاظم(ع) پردیسان https://eitaa.com/narjesniyazmand
◾️ امام محمد باقـر علیه السلام: کسی که غیــر امین را امین و معتمــد شمارد، حجتــی بر خــدا نــدارد. الکافی، ج ۵، ص ۲۹۹ ✾࿐༅• 🏴 •༅࿐•✾ 🏴 فرارسیدن سالروز شهادت مظلومانه شاهد لحظه‌های تب‌آلود عاشورا، یادگار روزهای آمیخته باعشق و اشک و عطش، تندیس اسوه اخلاق، شکافنده دریای علوم، پنجمین کوکب آسمان امامت حضرت امام محمدباقر (عليه‌السلام) بر شیعیان تسلیت باد. https://eitaa.com/narjesniyazmand
🔴 توئیت معنادار رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص انتخابات https://eitaa.com/narjesniyazmand