eitaa logo
✅ محسن ناصحی
824 دنبال‌کننده
175 عکس
106 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
doa1.mp3
521.2K
‏﷽ ❁ گفتگو با خدا ۱ ❁ ✓عنوان: دعای روز اول ✓موضوع: اعتقادی ، مناسبتی ✓اشاره: بِسْمِ‌ٱللَّهِ‌ٱلرَّحْمَنِ‌ٱلرَّحِيمِ - اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَاعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ 🥀 درثواب انتشار سهیم باشید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 💌: پایگاه‌ فرهنگی‌تبلیغی‌ بلاغ
وَمِنْ أَيْنَ لِىَ النَّجاةُ ... کو راه نجات جز تو یارب ! ما را کِی رفته به جز ذکر تو بر لب ، ما را هر روز گذشت عُمر ما در غفلت مشغول حسین کن تو هر شب ، ما را @nasehi_mohsen
سحر سوم ماه رمضان هم رد شد وقت افطار خدایا به رقیه العفو التماس دعا
وَ إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ گر سر طلبی تو ، ترک سر خواهم کرد من بنده ام از تو کی حذر خواهم کرد گر داخل دوزخم کنی ، آنجا را از آتش عشق خود خبر خواهم کرد @nasehi_mohsen
یا عظیم المنّ ، یا قدیم الاحسان... اسم تو دواست ، راه و رسمت درمان من طالب نعمت توام ، یا منّان اشک آمد و اسم اعظمت را دیدم در نام حسین ، یا قدیم الاحسان @nasehi_mohsen
أَدْعُوكَ يَا رَبِّ رَاهِباً ... می خوانمت ای خدا ولی می ترسم ترسیده ام از گنه ، بلی ، می ترسم از روی تو و علی خجالت زده ام از رانده شدن پیش علی ، می ترسم @nasehi_mohsen
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّي كَأَنِّي لاَ ذَنْبَ لِي ... غیر از تو بگو کجا پناهی دارم ؟! جز سمت تو آمدن چه راهی دارم؟! آنطور که صبر بر گناهم کردی انگار نه انگار گناهی دارم @nasehi_mohsen
روزه پنجم ماه آمده و ما زائر می نشینیم سر سفره قال الباقر : اِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُزْوی‏ عَنْهُ الرِّزْقُ بنده گناه می‏کند و به سبب آن، روزی از او گرفته می‏شود التماس دعا
88.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 بخش سوم | ای بقیع تو کرب و بلایی دیگر 🔹کربلایی سید رضا نریمانی _ ♦️ مناجات ماه مبارک رمضان | شب پنجم 📅 یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام ___ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani
یا عالیُ بحقّ علی و یا فاطرُ بحقّ فاطمه ... کو خالق و معبود و حق الّا ، الله کو رشته ی اتصال ما با الله مائیم و همین ذکر مناجات امشب یا حیدر و یا فاطمه و یا الله
وَ أَرَي نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ (فَوْقَ) رَأْسِي أَجْنِحَهُ الْمَوْتِ شیطان همه جا دور و برم می چرخد با حیله به دور باورم می چرخد من ماندم و نفس ، غافلم از اینکه مرگ آمده بالای سرم می چرخد
وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ مَمْدُوداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِي (يُغَسِّلُنِي) صَالِحُ جِيرَتِي یا رب به من بی کس و‌مسکین إرحم در موقع غسل و کفن و تدفین إرحم آن لحظه که دوستان تکانم بدهند در لحظه ی جانگداز تلقین إرحم
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک پی نوشت : "سرمایه ات خرج مسلمانی ما شد حق مسلمانی ما با تو ادا شد... شاعر:
فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَي عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَي فِرَاقِكَ یارب ! که مرا طاقت تنهایی نیست رحمی ! که مرا تاب و توانایی نیست گیرم به عذاب تو صبوری کردم بر دوری تو مرا شکیبایی نیست
إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنْ كُنْتَ لاَ تَغْفِرُ إلاَّ لأَِوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِلَي مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ ... شمعی است دلم ، بخواه سوسو بزند بگذار که در پیش تو زانو بزند گر خانه ی تو به روی خوبان باز است این عبد گنهکار کجا رو بزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#🤍 💠گفتند بهشت است ولی، بهتر از آن‌است... تو تصور شدنی نیست... ‌ 🔸️شعرخوانی محسن ناصحی از دلِ مسجد جامع اصفهان را به نظاره بنشینید... ... 🆔 @bamah_tv ...
اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً وَ فَرَجاً قَريباً وَ قَولاً صادِقاً... اینک من و این همه تمنّا ، یا رب درد از من و از تو هم مداوا ، یارب گفتی بطلب چیزی و من می خواهم گفتار درست و صبر زیبا ، یارب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگرچه راویان گفتند زنهایی پیمبر داشت زنی غیر از خدیجه مادر زهرا نخواهد شد از او که مادر زهراست ، زهرا دختری آورد که زن در نسل او جز زینب کبری نخواهد شد نه چون مریم ، نه چون حوّا ، نه چون هاجر ، به جز زهرا چه می جویی؟! که در زنها چون او پیدا نخواهد شد "امیرالمومنین" یک مَرد و " امّ المومنین " یک زن که غیر از این اگر باشد لقب معنا نخواهد شد
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ با آل علی رها ز غیرم کردی در کوچه ی کربلا زهیرم کردی من را به حسین وصل کردی یارب صد شکر که عاقبت بخیرم کردی
فَوَ عِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي لَوْ نَهَرْتَنِي مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ ... بیچاره ام و بی کس و مضطر ، نروم از خانه ات ای کریم ، دیگر نروم غیر از تو مگر پناهگاهی دارم ؟! گیرم که مرا برانی از در ، نروم
گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم حَسن صورت ، حَسن سیرت ، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد دعا میکرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم ضمانت میکند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری میکند ، آنجا شفاعت هم شب میلاد امام مجتبی علیه السلام ۱۴ رمضان ۱۴۴۳ *مصراع از هلالی جغتایی @ASI_khorasani
چقَدَر کار حسن بردنِ دل ، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می شناسند ملائک همگی روی زمین خانه اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه اش کارِ همان خالقِ بالاسری است * از شب تیره چه غم ، روی حسن را داریم ماه را ، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین ، موی حسن را داریم مثل بادیم ، به هر کوی و گذر می گذریم ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیان حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم