eitaa logo
✅ محسن ناصحی
833 دنبال‌کننده
201 عکس
119 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم ترحیم شاعر اهل بیت مرحوم جمعه ۱۷ شهریور از ساعت ۹ تا ۳۰؛۱۱ صبح مسجد حضرت ابالفضل به نشانی ؛ اصفهان خیابان شیخ طوسی شرقی (۲۴متری دوم ) خیابان شهید اول عزیزانی که می‌توانند امشب نماز لیله الدفن هدیه کنند به روح مرحوم کربلایی مهدی قاسمی فرزند امرالله
33.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ببینید: آدم نه سیب خورد و نه گندم، فقط شنید با بوی سیب، می‌وزد از کربلا نسیم 🔻 شعرخوانی در چهارمین محفل شعر عاشورایی بیت شهید عبدالله حبیبی 🌷 @shahid_habibi_kh 🇮🇷
تویی که خانه ات صندوق صدها راز سربسته است غلط گفتند شاعرها ، اگر گفتند ؛ در ، بسته است کریما ، مهربانا ، حضرتا ، یا مجتبی ، مولا تو درها را نمی بندی ، خودم بستم اگر بسته است به رویم وسعت آغوش تو باز است اما حیف چطور از آسمان سر در بیارد آنکه پر بسته است ندیدم هیچ جا در دفتر تاریخ بنویسند که مولا خانه را بر روی حتی یک نفر بسته است همیشه خانه ات را ازدحام سائلان پر کرد همیشه کوچه ات را ازدحام رهگذر بسته است به دیدار جذامی ها که رفتی تازه فهمیدم کریم آن است که بر یاری سائل کمر بسته است به هر کس قدر هر ظرفی که آورده است ، می بخشی چه ظرف کوچکی آورده ام این هم که دربسته است بقیعت آرزویم بوده ، سمتت راه می افتم چه رنجی می کشم وقتی که پایم در سفر بسته است
هدایت شده از شب شعر عاشورا
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای از اصفهان در سی و هشتمین سال شیراز - شهریور ماه ۱۴۰۲ هجری خورشیدی @poem_ashoora
📣 فراخوان بیست و پنجمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس و مقاومت 🗓 تا ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ تمدید شد 📌 مرحله استانی ویژه با عنوان همیشه‌های هنوز 📱ارسال فایل ورد آثار در ایتا به شماره: ۰۹۳۸۸۲۳۷۵۷۷ 🎁 اهدای جوایز ارزنده به برگزیدگان استانی و ارسال آثار برتر به کنگره سراسری eitaa.com/alisalimian_poem
یاحسین در چهارمین نشست «سه‌شنبه‌‌های ماه»، دوستانه به یاد دوست کربلایی خود مهدی قاسمی که در کنار عمود ۶۱۰ به دیدار مولایش شتافت جمع خواهیم شد و یادش را گرامی می‌داریم با شعر و خاطره و ختم سوره‌الرحمن ساعت۱۶ حوزه هنری. پلاتو ماه منتظرتانیم به دیگران اطلاع دهید
شب شعر جان جهان 🔸 میلاد پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه و امام جعفر صادق علیه‌السلام 🔹همراه با گرامیداشت هفته دفاع مقدس 🕌 شهرضا، تالار سرو 🗓 دوشنبه ۱۰ مهرماه ساعت ۱۶ eitaa.com/alisalimian_poem
به یک خزان تا همیشه زرد زرد می رسم چه گرم می دوم ولی چقدر سرد می رسم به مرگ فکر می کنم ، هرات آه و ماتمم به غزّه فکر می کنم ولی به درد می رسم همیشه قسمتم غم است و رنج و داغ دیدن است مدام تازه می شوم به سالگرد می رسم شهادتا ! بیا و لطف کن مرا بغل بگیر که باز دارم از ادامه ی نبرد می رسم اگرچه سمت جاودانگی جوان دویده ام مبند دل به دیدنم که پیرمرد می رسم آهای غزّه ی محاصره ! هرات چکمه کوب! صدا بزن مرا که منحصر به فرد می رسم
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو! صبرا به پای خیز و شتیلا بلند شو! ایران! غیور باش و فلسطین، صبور باش! طوفان شده‌است، مسجدالاقصی بلند شو! تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز کلیسا بلند شو! ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو! زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت از جا بلند شو! لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو! ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو! هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو
مرامم غیرت است ای عشق و پیمان با توام دین است به تکبیری مهیّا می شوم این رسمِ آیین است حسینی وار موسایی به دریا زد که دریابم عبور از کربلا آغاز رفتن تا فلسطین است به قدس آورده ام در شعرها غمهای زیتون را که سوگند خدا هم گاه والزیتون و والتین است نمازم رو به کعبه است و قیامم مسجد الاقصی قنوتم ربنای یا غیاث المستغیثین است نوار غزه ، لبنان ، کربلای چار یا والفجر ؟ چه فرقی می کند وقتی که مقصد طور سینین است شبیه لحظه های حمله ، امیدم به یا زهراست که معبرهای بسیاری هنوز آغشته با مین است
. روزی عشیره ی تو و من ای شیخ خیلی زیاد فاصله از هم داشت با اینکه در نژاد خودش رنگین ، مانند ما قبیله ی آدم ، داشت از من به تو همیشه تفاخر بود نان تو و قبیله ات آجر بود از من ، منِ سفید جهان پر بود دنیا نشانه های تو را کم داشت اما خدا به هر دوی ما زل زد ، دست ردی به مشی تغافل زد اسلام ، بین ما دو نفر پل زد حتی بلال حق مسلم داشت ایمان من نشانه ی عزت شد تقوای تو دلیل کرامت شد جان من و تو وقف ولایت شد دنیا ، بماند اینکه ز ما غم داشت تا اینکه کفر حوصله اش سر رفت میمون فتنه جست و به منبر رفت انسانیت به دوزخی از شر رفت تاریخ ما دوباره جهنم داشت از من غمی رها شد و سلمان شد ، جوون از قبیله ی تو مسلمان شد ظهرِ دهم که عشق غزلخوان شد، از بین ما شهید محرم داشت فرقی نداشت مرز تو با لبنان در نیجریه بوده و یا ایران جغرافیای فکری ما هر آن ، محدوده ای به وسعت عالم داشت