eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🎴ضرب المثل های فارسی در احادیث آنچه در آینه جوان بیند پیر در خشت خامْ آن بیند (امثال و حکم ، ج ۱ ، ص ۴۹) 🔻نظیر سخن امام علی علیه السلام : [رَأی الشَّیخِ خَیرٌ مِن مَشهَدِ الغُلامِ؛] (نهج البلاغه، حکمت ۸۶) 🔺نظر پیر بهتر از حضور فعال جوان است. 📌حجت الاسلام سید محسن موسوی
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔻 🔸فخر فروشی نه تنها انسان را بزرگ نمیکند بلکه در درگاه الهی خوار وحقیر میکند 🔹احمق ترین انسانها دنبال چشم وهم چشمی هستند چرا انسان دوست دارد فخر فروشی کند؟ ▫️این حس ریشه در ساختار وجودی انسان دارد 🌟حضرت علی علیه السلام : خوشبخت کسی است که خود را درهمه این سه مرحله بشناسد ۱-قبل از دنیا ۲-دردنیا ۳-بعد از دنیا 🔸اگر ما وضعیت اولیه خلقتمان را خوب درک کنیم بسیاری از سئوالها برایمان برطرف میشودخدا اول حقیقت وجودی انسان که همان روح است خلق کرده سپس جسم زمینی که بدن وجنسیت است خلق شده است ⬅️حقیقت اولیه ما روح است که شبیه ترین موجود به خداست که قبلا پیش خدا بوده وبی نهایت بوده وهر چی دلش میخواسته داشته است 🔹ما انسانها هم از محدود بودن خوشمان نمیآید در هر زمینه ای میخواهیم در حد بی نهایت به آن برسیم مثلا درحاکمیت دلمان میخواهد به تمام جهان هستی حکومت کنیم ویا دلمان میخواهد ثروتمند ترین ویا درعلم عالم ترین و.....در دنیا باشیم 🔸 ولی تنها چیزی که به ما آرامش میدهد هم نشینی با خدای نامحدود وبی نهایت است ➖چون روح ما قبلا پیش خدا بوده وبا او آشناست وفقط با اواحساس خوشبختی میکندولی شما عاشق هرکس یا هرچیز باشی پس از اینکه به او میرسی کم کم از او دلزده میشوی ولی هر چقدر با خدا باشی بیشتر عاشق خدا میشوی 🔹 ما باید در اجرای دستورات الهی باهم چشم وهم چشمی داشته باشیم هیچکس تا زنده است نمیتواند بفهمد آیا به خدا نزدیک است یا خیر مگر پس ازمرگ معلوم میشودکه چقدر خدا از تو راضی است 🌟حضرت علی علیه السلام میفرماید : کسی که کاری را از روی چشم وهم چشمی(دنیایی)انجام دهد در قیامت روسیاه محشور میشود 🔺چرا روسیاه؟ زیرا شبیه خدا نشده همش به خاطر دلش وخودش هر کاری رو انجام داده است 🌟نبی اکرمﷺ میفرماید : ده گروه از انسانها به صورت حیوان وسایر موجودات خلق میشوند ممکنه مسلمان هم باشند ولی به هدف خلقت نرسیدند حتی معنویت را هم برای پیشرفت دنیایشان خواستند تمام راز ونیاز ونذرشان برای رفع مشکلات دنیائشان بوده است 🔸 اگر کسی در دنیا برای خودش آبروی کاذب.برتری کاذب ....درست کند صادقش در قیامت عذاب میشود 🔹 جهنم جایگاه انسانهای متکبر است انسان هایی که با پول دار شدن وحقیر کردن دیگران و...میخواستند عزیز شوند. ✨ ادامه دارد... 🎙
💡 داشتم جدول حل می کردم، یکجا گیر کردم: "حَلّٰال مشکلات است؛ سه حرفی" 👨‍💼پدرم گفت: معلومه، «پول» گفتم: نه، جور در نمیاد 🧕مادرم گفت: پس بنویس «طلا» گفتم: نه، بازم نمیشه. 🧖‍♀تازه عروس مجلس گفت: «عشق»، گفتم : اینم نمیشه. 💁‍♂دامادمان گفت: «وام»، گفتم: نه. 👮‍♂داداشم که تازه از سربازی آمده گفت: «کار»، گفتم: نُچ. 👵مادربزرگم گفت: ننه، بنویس «عُمْر»، گفتم: نه، نمیخوره هر کسی درمانِ دردِ خودش را میگفت، یقین داشتم در جواب این سؤال، ▪️پابرهنه میگوید «کفش» ▪️نابینا می گوید «نور» ▪️ناشنوا میگوید «صدا» ▪️لال میگوید «حرف» و... 🔺 اما هیچ کدام جواب کاملی نبود 💐 جواب «فَرَج» بود و ما هنوز باورمان نشده: تا نیایی گِره از کارِ بشر وا نشود... اللهم عجل لولیک الفرج...
💓🌱🌱💓 💠بسم الله الرحمن الرحیم💠 🌷🌱إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا🍂 *🌹🌱 ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﺁﻳﻴﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٩)🍂* 📚 سوره مبارکه الإسراء(آیه_۹) 🌸🍃🌻🌱💓🌱🌻🍃🌸 ✅فواید نگاه کردن به قرآن ✍قرآن کریم به قدری با برکت است که حتی نگاه به صفحات آن، موجب تعالی انسان می شود. برخی فواید آن عبارتتد از: 💠 تقویت بینایی 💠 درمان ورم ملتحمه چشم 💠 چندین برابر شدن ثواب قرائت 💠 مطرود کردن شیطان 💠 ازدیاد عقل و ... *امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که قرآن را از روی صفحات آن بخواند، از بینایی اش بهره برد و مبتلا به ضعف بینایی نمی شود و از عذاب پدر و مادرش کاسته می شود، هر چند کافر باشند* 📚 الکافی، ج ۲، ص ۶۱۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_بیستم 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم
📚 📝 نویسنده : ❤️ 💠 در را که پشت سرش بست صدای مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. 💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمی‌زند زیرا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه می‌زد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمی‌گشت. 💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و می‌ترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم. پس از یک روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از برای حیدر ضعف می‌رفت. 💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود. گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل می‌کردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش می‌چکید. 💠 چند روز از شروع می‌گذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملاً از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام می‌داد در شرایط عملیات نمی‌تواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. 💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را می‌لرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم می‌خواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، می‌خوای باهاش حرف بزنی؟» 💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بی‌خبرم! انگار صدایم هم از در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظه‌ای سکوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای که از درد فریاد کشید. 💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد می‌تونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!» احساس نمی‌کردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به‌جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می‌آمد که به حالت خفگی افتادم. 💠 ناله حیدر همچنان شنیده می‌شد، عزیز دلم درد می‌کشید و کاری از دستم برنمی‌آمد که با هر نفس جانم به گلو می‌رسید و زبان عدنان مثل مار نیشم می‌زد :«پس چرا حرف نمی‌زنی؟ نترس! من فقط می‌خوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!» از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای که در گوشی می‌پیچید و عدنان می‌شنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت می‌برم!» 💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر منه و خونش حلال! می‌خوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. جانی که به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. 💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. پیشانی‌ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا می‌زدم و دلم می‌خواست من جای او بدهم. 💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال می‌کردند سرم اینجا شکسته و نمی‌دانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته جانم شده بود. 💠 ضعف روزه‌داری، حجم خونی که از دست می‌دادم و عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن‌عمو هر سمتی می‌رفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا کنند و من می‌دیدم درمانگاه شده است... &ادامه دارد.... ❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht
(تقویم همسران) ✴️ پنجشنبه👈 15 آبان 1399 👈 19 ربیع الاول 1442 👈 5 نوامبر 2020 @taghvimehamsaran 🕋 مناسب ها دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی . ❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ خواستگاری و عقد و ازدواج . ✅ خرید حیوان و وسیله سواری . ✅ و جابه جایی و نقل و انتقالات نیک است . 👶 مناسب زایمان و نوزادش مبارک و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 🚘 مسافرت: مسافرت خوب و خیر دارد ولی همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است . ✳️ کندن چاه و کانال . ✳️ درختکاری . ✳️ و خرید و فروش املاک و کالا نیک است . 👩‍❤️‍👩 امروز (روز پنجشنبه) مباشرت هنگام زوال ظهر مستحب و فرزند حاصل از آن اقا بزرگوار و عاقل گردد .ان شاءالله. 💑 امشب: امشب (شبِ جمعه) ، وقت مباشرت پس از زمان فضیلت نماز عشا است و فرزند شب جمعه ، از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام و سخنوری نطاق گردد که سخن او در دل ها اثر گذارد . ان شاءالله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث توانگری می شود . 💉💉حجامت فصد خون دادن : یا و فصد باعث رفع درد بدن می شود . 😴 تعبیر خواب امشب: اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی ۲۰ سوره مبارکه " طه " است. فالقاها فاذا هی حیه تسعی .... و چنین برداشت میشود که دلیل قوی تحت عنوان خواب بیننده در آید . در این مضامین قیاس شود. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
📝موضوع: در رحمت خدا 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🔻با تقوا باشید🔻 💯آب، گواراست و صدای اون هم آرامش بخشه، اما آبی که زلال باشه.. ❌ و گرنه آبِ گل آلود، نه گواراست، و نه آرامش بخش... ✔️ من و تو هم مثل آبیم👌 👈 اگر صاف و صادق باشیم، دیگران در کنارِ ما به آرامش می‌رسند، و در کنار ما راحت هستند و گرنه مایه‌ی رنج اونها میشیم 💯 اون چیزی که آدم رو زلال و تصفیه میکنه تقواست.👌 ✔️ یعنی👇 ❌با نامحرم ارتباط برقرار نکن ❌ بی انصاف نباش ❌حرف کسی رو پیش دیگری نبر ❌به خانواده ات خیانت نکن متعهد باش ❌دروغگو نباش ❌بی غیرت نباش و...... ✔️ قرآن از ما همین رو میخواد: 🕋 اتَقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه. (آل عمران/۱۰۲) 💢 از خداوند پروا كنيد، آنگونه كه سزاوار تقواى اوست. ✅ بزرگی فرمود : گناه گرفتاری می آورد! ضیق معاش می آورد! ناراحتی های روحی می آورد! گناه نکنید... خدا کمک میکند ، مشکلات حل می شود. 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅آیا میدانید که ازدواج می تواند باعث سلامت بیشتر جسمی و روحی باشد! ✍تأثیر ازدواج بر مطالعه ای که در نشریه «هایپرتنشن» چاپ شده حاکیست که ازدواج ممکن است در نگه داشتن فشارخون در حد سالم مؤثر باشد. این مطالعه طی دو سال روی ۳۲۵ نفر توسط محققان دانشکده پزشکی هاروارد انجام شد. از داوطلبان که نیمی از آنها ازدواج کرده بودند خواسته شد یک رژیم غذایی خیلی سفت و سخت را رعایت کنند و تجهیزاتی برای نظارت بر فشارخون آنها در طول روز بر بدنشان نصب شد. 🌡 میزان فشار خون در شبانه روز معمولاً یک روند مشخص را طی می کند، به طوری که در طول روز به تدریج بالا می رود و شب ها افت می کند. نویسندگان مطالعه می گویند که افت حداقل ده درصدی فشار سیستولیک در ساعات شب جزو این روند است. اما اگر این افت مشاهده نشود می تواند نشانه مشکلات قلب و عروق و خطر بالاتر مرگ باشد. احتمال افت طبیعی فشارخون در شب برای کسانی که ازدواج کرده بودند -به خصوص مردان- خیلی محتمل تر بود تا کسانی که مجرد بودند. 🌷 این حتی با احتساب موقعیت اجتماعی، سن، رژیم غذایی و شاخص وزن بدن صادق بود. اما علت چیست؟ محققان می گویند ازدواج به عنوان راهی برای تقویت وضع اجتماعی می تواند باعث سلامت بیشتر جسمی و روحی باشد. 📚منبع: حلیه المتقین ص ۵۱، ۴۹،۴۷ 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🌷✿ ____ ﷽ ___✿🌷 امام صادق (ع): 💢مَا مِن قَبض ٍ وَلا بَسط ٍ إلّا وَلِلّهِ فِیهِ مَشِیئَةٌ وَقَضَاءٌ وَابتِلَاءٌ 🔰 هیچ تنگنا و گشایشی نیست، مگر آنکه؛ ←مشیت و ←قضا و ←امتحان الهی درآن نهفته است👌 📕اصول کافی/ ج1/ص152 @
💐 آيت الله ناصری : ❤️🍃اگر کارِت گره خورده ، تسبيح حضرت زهــرا (عليهاالسلام) را بگو ، تا کارگشایی كند. ┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
🔸«انسانهای نالایق» 🔰جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ اصحاب : بلی یا رسول الله! فرمود: 1⃣ کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید. 2⃣دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود. 3⃣بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند. 4⃣ ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد. 5⃣و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 📚داستان های بحارالانوار جلد 9
🍃🌹━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━🌹🍃 💎علامه حسن زاده آملی💎 🛑 اگر (علیه السلام) که خورشید عالم تاب حیات بشری هستند، دفعاً ظهور میکردند، مردم جهان ظرفیت پذیرش ولایت سنگین ایشان را نداشتند. ☑️ باید ولایت را به جهان معرفی کرد. باید فرهنگ شیعه را به جهان معرفی کرد. ولایت فقیه ، تشعشع کوچک ولایت عظمای امام زمان(عج) است. وقتی مردم جهان با ولایت فقیه آشنایی پیدا کنند، کم کم ظرفیت پذیرش ولایت عظمای امام زمان(عج) را در می یابند. این ولایت سنگین را در درون خودشان هضم میکنند. ✔️ به همین خاطر است که استاد پناهیان می فرمایند: تصاویر و سخنان امام خامنه‌ای(حفظه‌الله) را در جهان منتشر کنید و امام خمینی(ره) نیز می‌فرمایند: کسانی که با ولایت فقیه مخالفت می‌کنند، وقتی امام زمان(عج) ظهور کنند، با ایشان هم مخالفت خواهند کرد. ❣ ❣ ‌‌ ❣اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
1_327714192.mp3
51.54M
برای امام زمانم چه کنم؟ با خدا و فراز هایی از و روضه با نوای حاج (بسیار زیبا) شب جمعه ، شب چهاردهم ماه_مبارک_رمضان سال 1399 پخش شده از شبکه یک سیما
پیری گفت:دوظرف داریم اولی ازطلاوداخلش زهر ودومی کاسه ی گلی وداخلش اب ازکدام مینوشید؟ همه گفتند:دومی گفت حکایت ادمهاهم مثل این ظرفهاست انسان بودن به اخلاق است نه به صورت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔲 چرا آدم‌ها عیب‌های خودشان را نمی‌بینند؟ چه ارتباطی با دوران بچگی دارد؟ ➖ محاسبه نفس یعنی بنشین به عیب‌هایت نگاه کن، آن‌ها را بشمار. می‌فرماید: «عاقل باید بدی‌های خودش را بشمارد، طبقه‌بندی کند، بنویسد یا در ذهن داشته باشد؛ ...يُحْصِيَ عَلَى نَفْسِهِ مَسَاوِيَهَا‏»(غرر/۴۵۳) ➖ اما چرا فرمود: «بدی‌هایت را بشمار و ببین؟» آدم‌ها دوست ندارند به بدی‌های خودشان نگاه کنند، آدم‌ها دوست ندارند کسی مدام به بدی‌هایشان گیر بدهد، چیز بدی هم نیست. مثلاً در خانواده‌ها پدر مادرها خیلی عادت دارند بدی‌های بچه‌هایشان را می‌شمارند این خیلی بد است. ➖ یکی از ریشه‌های اینکه آدم عیب خودش را نمی‌گیرد این است که در خانه‌ای بزرگ‌شده که خیلی عیبش را گرفتند، دیگر حاضر نیست عیب خودش را بگیرد همه‌جا می‌خواهد از خودش دفاع کند. ➖ هرچقدر که عیب‌جویی از دیگران بد است و انسان را تاریک می‌کند، عیب‌جویی از خودتان خوب است و انسان را نورانی و لطیف و معطر می‌کند. ➖ برخی فکر می‌کنند اگر از خودشان عیب بگیرند، افسرده می‌شوند. بله اگر تنها هستی، افسرده می‌شوی، ولی اگر پیش خدا بروی و عیب‌هایت را بازگو کنی، خدا تحویلت می‌گیرد؛ برو بنشین بغل خدا بگو خدایا ببین خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم، مثل بچه‌ای که در بغل پدرش می‌نشیند و می‌گوید ببین بابا دستم اوخ شده مفصل آنجا گریه می‌کند. 👤 علیرضا پناهیان
✅ ذکرها سه دسته هستن: 1. یه دسته پاک کننده اند گناه و زشتی رو پاک میکنن 🌱 مثل : «استغفرالله» 2. یه دسته مدادند برامون حسنه مینویسند 🌱 مثل : «الحمدلله» «سبحان الله» «لااله الاالله» 3. و اما یه ذکری هست که هم پاک کنه و هم مداده ، 🌱گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!.. و آن :صلوات بر محمد و آل محمد 🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 ••✾🌻🍂🌻✾
☝️📰 📰☝️ آیا کسی که نماز نمی خواند کافر است؟ ••✾🌻🍂🌻✾••
💠 امام حسین(ع): ✍🏻ای فرزند آدم یاد کن مرگ خویش را، وخوابیدن خود را درقبر، و ایستادن خود در برابر خدا را،درحالیکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند❗️ 📚ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۲۹
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_بیست_یکم 💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذا
📚 📝 نویسنده : ❤️ 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت و خونریزی خودش از هوش رفت. 💠 دختربچه‌ای در حمله ، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمی‌دانست با این چه کند، جان داد. صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر می‌زد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. 💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن‌عمو اعتراض کرد :«سِر نمی‌کنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمی‌بینی وضعیت رو؟ رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :« واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک می‌فرسته! چرا واسه ما نمی‌فرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!» 💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«می‌خوان بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته مردم رو تماشا می‌کنه!» 💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم. 💠 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو می‌توانستم بگویم فرزندشان در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچ‌کس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. 💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و از چشمانم خون می‌باریدم. می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار می‌کردم و تنها در بستر زار می‌زدم. 💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. 💠 انگشتانم مثل تکه‌ای یخ شده و جرأت نمی‌کردم فیلم را باز کنم که می‌دانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. دلم می‌خواست ببینم حیدرم هنوز نفس می‌کشد و می‌دانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید. 💠 انگشتم دیگر بی‌تاب شده بود، بی‌اختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. پلک می‌زدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند. 💠 لب‌هایش را به هم فشار می‌داد تا ناله‌اش بلند نشود، پاهای به هم بسته‌اش را روی خاک می‌کشید و من نمی‌دانستم از کدام زخمش درد می‌کشد که لباسش همه رنگ بود و جای سالم به تنش نمانده بود. فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمی‌ام به‌جای اشک، خون فواره زد. 💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ می‌زدم و به التماس می‌کردم تا کند. دیگر به حال خودم نبودم که این گریه‌ها با اهل خانه چه می‌کند، بی‌پروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا می‌زدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپاره‌های شهر را به هم ریخت. 💠 از قداره‌کشی‌های عدنان می‌فهمیدم داعش چقدر به اشغال امیدوار شده و آتش‌بازی این شب‌ها تفریح‌شان شده بود. خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت... &ادامه دارد.... ❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht