📪 پیام جدید تراپی؟! نه ممنون قرآن هست🥲🥰 +بعله.. 🙃🥺🍂

📪 پیام جدید تراپی؟؟ نه ممنون . همسرم ،عشق زندگیم هست 🔥♥️ +چقدر قشنگ 🥺😍 خدا حفظشون کنه براتون 🙃❤️‍🩹

📪 پیام جدید کوثر جان شما رفتی مصلی تهران؟ 🥲 _نه بابا دلمون اونجا بود فقط 😅🥲

📪 پیام جدید ادمینا لطفا خودتونو کامل معرفی کنید.. فقط اسم و سن و اینا منظورم نیست مثلا به چی علاقه دارید چه رشته ای رفتید و... 😂🙃 _😂👣 کوثرم در آستانه ی فوت کردن شمع ۱۹ سالگی 😅 رشتم با افتخار انسانی بوده ولی اگه به عقب برمیگشتم و یه شهری بودم که میدونستم رشته های هنرستانیش خیلی بهش بها داده میشه ، مثلا خوده اصفهان ، قطعا رشته ی فتوگرافیک می‌رفتم ... بشدددت عاشق کارایی مثل فتوشاپ حرفه ای و برنامه نویسی و تولید انیمیشن و طراحی و طراحی دیجیتال و طراحی با مدادرنگی و پاستیل و طراحی وبسایت و عکاسی و فیلمبرداری و اینام .... مخصوصاااا عکاسی و فیلمبرداری از عروس دومادایی ک حرم میرن ... و یه سری ساز هایی رو خیلی دوست دارم : کالیمبا ، گیتار و دف ... بشدددت عاشق رنگای پاستیلی و مخصوصا آبی از همه طیفیش ... بشدددت عاشق کتابم و واقعا کتابارو بچه های خودم می‌دونم 😅 و یه دختری ام ک یا کسیو عمیقا دوستش نمی داشته باشم ، و اگه هم دوسش داشته باشم تا تهش باهاش هستم همه جوره و صدمو میزارم براش ... البته تا وقتیکه ببینم اونقدی ک من دوسش دارم اونم دوسم داره وگرنه سریع عوض میشم براش ... 🙃👣 و از اوناییم ک خدا نکنه عاشق شم ... که اگه عاشق شدم روزگارم زاره😅

دیگه چی میخواهید براتون رو کنم ؟😂😂😂🤌🏻

این خیلی باحال بود 😂😂👣

درسته همه اینا ولی بازم هست خوابایی ک درست باشن ... مثلا یه بار یکی از طرفدارای جناب قلیچ تعریف میکردن ک خواب ایشونو دیدن ک خیلی برام جالب بود ... بزارید عکسشو بفرستم براتون

پارت یک: من قبل از اینکه این خواب ها را ببینم قشنگ افسردگی به قول دوستان صد درصدی گرفته بودم چون اصلا و به هیچ جوری عاشورا و امام حسین و ... درک نمیکردم و خیلی مسخره ام میکردن و میگفتند تو دختر حاج آقایی و فلان اما دست خودم که نبود یه شب با گریه به امام حسین علیه السلام گفتم آقا خودت راهو نشونم بده و یه زیارت عاشورا هم خوندم و از دو شب بعدش خواب ها شروع شد اولش میگفتم الکیه و ولش کن اما دیدم خیلی داره تکرار میشه خواب دومم هم این بود که من نشسته بودم وسط بین الحرمین و رو به حرم ارباب بعد دیدم چهار تا آقای قد بلند دارن میان سمتم همه از جا پاشدن به جز من گفتم ولش کن کی حال داره بعد اون ها نزدیک تر شدند و دیدم آقا اباعبدالله دستشون توی دست آقایی رشید است و کنارشم آقا علی اکبر و آقا ابوالفضل العباس هستند ناخودآگاه از جا پاشدم و دستم را روی سینه ام گذاشتم آقا اباعبدالله گفتند تو بودی گریه میکردی و از ما و خاندانمون کمک میخواستی گفتم بله اون آقای کنارشون را نشون دادند و گفتند اینم کمک دخترم ما اهل بیت حواسمون به همه هست و به اون آقا گفتند هوای دختر منو داشته باش و وظیفه ات را انجام بده که خیلی ها به تو اعتماد دارند از خواب که پاشدم خیلی حس خوبی داشتم رفتم به چند نفر علما گفتم گفتند حتما پیگیرش باش و قشنگ راجع به اون آقا تحقیق کن و منم فهمیدم ایشون آقای قلیچ هستند

پارت دو تا اینکه محرم شد و یک شب زدم نسیم دیدم ازسرگذشته که این بیت شعر را شنیدم پیدام کردی و فهمیدم بیخودی دور و برم شلوغ بود دل به خیلی چیزا بستم اما راستش رو بخواهی همش دروغ بود این بیت توی جان من نفوذ کرد و از اون وقت رفتم سراغ شعر هاشون و تمام اون شعرهایی را که راجع به آقا امام حسین بود حفظ کردم و با صحبت هاشون عشق آقا اباعبدالله را چشیدم من زندگیمو مدیون آقا اباعبدالله و آقای قلیچ و پدر شهیدشون هستم🥺❤️‍🩹 شبی که آقای قلیچ را دیدم هم خیلی ناراحت بودم چون از چهرشون درد میبارید و خیلی دستشون درد میکرد دوباره خواب دیدم که رفته بودم پیششون که عکس بگیرم باهاشون که تا منو دیدند گریه شون گرفت و گفتند به خدا به قولی که دادم عمل میکنم فقط بگذار دستم خوب بشه گفتم چه قولی شما که به من قولی ندادید و به وظیفه تون هم عمل کردید گفتند نه یه قول به اربابم حسین دادم که هنوز عمل بهش نکردم

بنظرم خیلی جالب بوده .... توهمی و اینام نبوده ...

ولی دیدم خیلی خوابای توهمی از افراد معروف میبینن متاسفانه...

بعد این بنده خدا وقتی تعبیر خوابشونو میبینن بشون میگن ک این آقا با کاراشون خیلیارو هدایت میکنن و اینا ...