eitaa logo
نشریه ۶۱
427 دنبال‌کننده
13 عکس
0 ویدیو
14 فایل
نشریه ۶۱ هیئت ثارالله رهروان امام و شهدا زنجان ارتباط با سردبیر نشریه : @alrahiile
مشاهده در ایتا
دانلود
.🪴جوان و انتخاب بزرگ . .📌 . .📝 دوران جوانی!! برهه عجیبی است گاهی؛ هم شگفت انگیز! جوان مختصات خودش را دارد؛ سرشار از امید است؛ و نگاهی شورانگیز به آینده دارد؛ چشمه جوشان نیرو و انرژی و قدرت است؛ آنچنان از هیجان و احساسات و عواطف لبریز است که گویا هیچ حادثه‌ای توان متوقف کردن او را ندارد. با این همه جوان در آغاز یک مسیر است، مسیر زندگی؛ که طراحش خود اوست؛ نقشه مسیر به دست خودمان است خودمان طرح می‌زنیم و آنچه ایده آلمان باشد می‌سازیم. این مسیر زندگانی می‌تواند زیبا باشد و دلچسب و دلنشین، جاده زندگانی را می‌توانیم به گونه‌ای بسازیم که بشود مسیر خوشبختی، مسیری که ما را به خوشی‌ها برساند، به لذت‌ها،به حال خوب! بشود پلی که اگر از آن گذشتیم به پایانی نرسیم جز زیبایی. اما گاهی، کسی جاده زندگی اش را طوری ناهموار میسازد که در، گاه و بیگاهش اینگونه باخودش بگوید«کاش برگردم و دوباره شروع کنم» همینقدر ناجور و نازیبا؛ بی فایده و بی محتوا. اما یک سوال! چگونه این مسیر ساخته میشود؟ پاسخ یک کلمه است؛ انتخاب!!! آری، انتخاب. آدمی تا به بلوغ می‌رسد مدام در دوراهی‌های زندگی قرار می‌گیرد؛ این؟ یا آن؟ از این سو یا از آن جهت؟ راه این یکی است؟ یا از آن طرف باید رفت؟ گویا این انتخاب‌های ماست که مسیر زندگی ما را می‌سازد ؛ یا اصلاً بهتر است بگویم، خود «من» را هم همین انتخاب‌هاست که شکل می‌دهد پس «من» هر کسی، مجموعه انتخاب‌های اوست. آدمیزاد با انتخاب یک جهت؛ شأن، شخصیت و هویتی می‌یابد و با انتخاب جهتی دیگر هویتش تغییر می‌کند. درست مثل حرّ؛ عنصری که حرّ را از آن هویت ظلمانی و تاریک، به هویت نورانی رساند، انتخاب او بود. پس مقوله انتخاب در زندگی خیلی جدی است، خصوصا برای یک جوان که تازه در آغاز مسیر است و با هر انتخابش مسیر کلی حرکتش را تعیین می‌کند. هرچه انتخاب‌مان بزرگ و کامل باشد؛ هویت‌مان هم به همان اندازه بزرگ و با عظمت می‌شود. حال که انتخاب تا این اندازه مهم است و تا آن مقدار اثرگذار، ذهنم مشغول است به اینکه چگونه «انتخاب» کنم؟ انتخاب بزرگ،انتخاب هویت ساز، انتخابی در شأن انسان ( انسانی که اشرف مخلوقات است، همان که اگر استعداد هایش شکوفا گردد و قوه هایش به فعلیت در آید، فرشتگان نیز به رتبه اش غبطه میخورند و به حالش رشک می‌برند) چگونه انتخابی است؟ پاسخ به این پرسش در گرو فهمی صحیح از انسان است، زیرا سخن در انتخاب های انسان است. آدمی حیاتی دارد کران ناپیدا، زندگانی او محدود به زمان نیست؛ زیست او ابدی است. به علاوه وجود این موجود نیز وسیع است، به وسعت روحی خدایی« وَنَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِی». این موجود، محدود به «تن» نیست، این پیکر، مرکب روح آدمیست که حقیقت انسان است. اگر جوان بخواهد با گزینش‌هایش، حقیقت خود را به کمال مطلوب برساند، و به مقصد مقصود نائل آید و از خود هویتی بسازد؛ روشن و ماندگار، باید دریابد که در کوران امتحان‌ها و ابتلائات و در طول مسیر زندگی، می‌بایست یک روح کلی را بر انتخاب‌هایش حاکم کند. آن روح کلی این است که در انتخاب‌هایش، به آن سویی برود، آن چیزی را برگزیند و آنی را انتخاب کند که؛ اولاً قدرت ساخت ابدیت را داشته باشد. مرحوم علامه طباطبایی رحمت الله علیه می‌فرمودند:«ابدیت در پیش داریم»، یعنی ای بشر تمام دوران حیات تو، همین چند صباح دنیا نیست. زندگانی تو ابدی است پس به‌گونه‌ای طی طریق کن که زندگی ابدی‌ات لحظه به لحظه شیرین باشد،نه آنکه در لحظه‌ای زودگذر، از لذت‌ها مست شوی، به بهای آنکه باقی زندگی‌ات را با ذائقه‌ای تلخ و زهرآگین سپری کنی. ثانیاً انتخاب باید به گونه‌ای باشد که بتواند روح انسان را بسازد، چه آنکه حقیقت آدمی؛ همان که نه می‌میرد و نه از بین می‌رود روح آدمیست. وگرنه کالبد تن که روزی در پیش چشمان روح به مشتی خاک سپرده خواهد شد! پس در باورها باید چیزی را برگزید، و در رفتارها آن چیزی را باید انتخاب کرد؛ که به غیر از تامین نیازهای مادی، بتواند خلاءهای روحی را پوشش دهد و بتواند روح را چنان رشدی دهد که خالقش بگوید«فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» عمیق بیاندیشیم، بیکران انتخاب کنیم، بزرگ شویم. . . . .🆔 @nashr61
.🪴درنگی در فرصت جوانی .📌 .جوانی فرصتی برای رسیدن به خدا قال الحکیم «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» می‌گوید؛ آدمی در مسیری به پیش می‌رود که پایانش ملاقات اوست؛ ملاقات خدا البته، اینکه لحظه ملاقات چگونه باشد؛ و اصلاً بگذارد رویتش کنیم یا نه؟ بستگی دارد که چگونه در این مسیر گام برداشته باشیم. اگر با آدابش در این جاده قدم زده باشیم، وه که چه لحظه شیرینی خواهد بود هنگام ملاقات! همین شیرینی وصل و رویت است که زین العابدین علیه السلام را به این سخن واداشت که «لِقاؤكَ قُرَّةُ عَيني ، و وَصلُكَ مُنى نَفسي ، و إلَيكَ شَوقي». آری در این وانفسای جهان و این تاریکی‌های روزگارمان؛ هیچ نمی‌تواند ما را نجات دهد، جز آنکه به سوی او بگریزیم؛راهی که خودش جلوی پایمان قرار داده است «فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ». حتماً تنها ،اوست که، پاسخ همه خواسته‌های روح بی‌قرار ماست،حتی روح بلند سالار شهیدان حسین علیه السلام هم بی‌قرار اوست؛ آنجا که در واپسین لحظات عمر شریفش می‌گوید:«ترکت الخلق طرا فی هواکا / و ایتمت العیال لکی اراکا». شاید با غیر از دیدار و لقای او نمی‌توان به خوشبختی دست یافت که می‌گوید؛ بد ضرر کردند آنان که منکر لقای او شدند«قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ» من هم مشتاق شده‌ام تا به تو برسم، تو را ببینم؛ مشتاقم! مشتاق لحظه فرحناک ملاقات با تو«مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ». اما چگونه؟! چگونه به تو برسم؟ چگونه تورا ببینم؟!! می‌پرسی چگونه؟؟ مگر نمی‌دانی، جذبه و کشش از سوی معشوق است؟! هرکه شد معشوق عاشق نیز هست / در دل او عشق شورانگیز هست عشق عاشق هم زجذب عشق اوست / گشته پیداوین کشاکش هم ازوست او خود، راه را نشان داده؛ عاشقِ لقایش را رها نکرده، فرموده؛ کیست که می‌خواهد به اوج زیبایی‌ها برسد؟ کیست که بخواهد به سرچشمه تمام خوبی ها وصل گردد؟ کدامتان دل در گرو رویت و لقای یار دارد؟ راه این است«فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» آری؛ راه بندگی اوست، هرکه می‌خواهد راه یابد؛ چاره این است که طوق بندگی او را به گردن افکند«وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» آنگاه است که در صراط مستقیم وارد می‌شوی،راهی استوار، جاده‌ای که مسافر در آن لحظه‌ای بر مقصد شک نخواهد ورزید، راهی که انتهایش رسیدن است، راهی جدا از بیراهه‌ها!!! حالا که مقصد روشن است، و راه را هم نشانمان داده‌اند؛ دیگر معطلی آفت است. مگر نه اینکه باید حرکت کرد؟ پس توقف؛ حتی اگر اندک باشد، دورمان می‌کند و دیرمان می‌شود! برای فلاح و رستگاری باید لحظه لحظه عمر را غنیمت شمرد که گفت «وَالْعَصْر. إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» اما از میان همه ایام عمر دوران جوانی متمایز است، جوانی فرصت عجیبی است! دورانی متفاوت. گفته‌اند جوانی بهترین فرصتِ بندگی است، فرصتی استثنایی برای رسیدن به خدا. اصلاً انگار بندگی در این ایام چیز دیگریست،حتی خود خدا هم به بنده جوانش در میان ملائکه فخر فروشی می‌کند! روی دست می‌گیردش و به همه، حتی فرشتگان نشانش می‌دهد و می‌فرماید«اُنظُرُوا إلى عَبدي» بنده‌ام را ببینید؛ ببینید به خاطر من چه کارها میکند!! اصلاً جوان اگر بندگی کند،آنچنان اوج می‌گیرد که پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید«إنَّ اَحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ في صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبابَهُ و جَمالَهُ لِلّهِ و فِي طاعَتِهِ ذلِكَ الَّذي يُباهِي بهِ الرَّحمنُ مَلائكتَهَ يَقولُ : هذا عَبدِي حَقّا» و در حدیثی دیگر مقام دیگری از مقاماتش را بیان می‌فرمایند«فَضلُ الشّابِّ العابِدِ الذي تَعَبَّدَ في صِباهُ على الشيخِ الذي تَعَبَّدَ بعدَ ما كَبِرَت سِنُّهُ كَفَضلِ المُرسَلِينَ على سائرِ الناسِ ». و اگر انسان جوانی‌اش را در این راه صرف کرد پاداشی بس بزرگ در انتظار اوست«ما مِن شابٍّ يَدَعُ للّه ِِ الدنيا و لَهوَها و أهرَمَ شَبابَهُ في طاعَةِ اللّه ِ إلاّ أعطاهُ اللّه ُ أجرَ اثنَينِ و سَبعينَ صِدِّيقا»، و در ردیف بندگان خاص الهی در سایه عرش خدا قرار می‌گیرد«سَبعَةٌ في ظِلِّ عَرشِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ، يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ : إمامٌ عادِلٌ و شابٌّ نَشَأ في عِبادَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ···». اما بالاتر از این همه، برترین پاداش او، آن است که؛ خدا شیفته او شود! چنانکه رسول مهربانی‌ها فرمود«إنَّ اللّه َ يُحِبُّ الشابَّ الذي يُفني شَبابَهُ في طاعَةِ اللّه ِ تعالى». انگار جوانی با همه ایام عمر فرق دارد،اصلاً مگر جوانی چه دارد که دیگر روزگاران عمر فاقد آن است؟ جوانی چیست که متمایز است از باقی زمان‌ها؟!