eitaa logo
چاپ و نشر بین‌الملل
175 دنبال‌کننده
470 عکس
33 ویدیو
20 فایل
در این کانال ان‌شاءالله ضمن معرفی کتاب‌های انتشارات، گزیده‌های سودمند از کتاب‌ها هم منتشر می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 از جمله آثار محققانه‌ علامه علی کورانی در سال‌های اخیر، بحثی مفصل پیرامون سیرۀ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام است. این تحقیق در سه جلد به زبان عربی منتشر شده‌است. جلد اول در بردارندۀ حوادث زندگی ایشان از زمان ولادت تا نقش‌آفرینی غیر مستقیمشان در فتوحات است. جلد دوم به سیرۀ ایشان در دوران حکومت ابوبکر، عمر و عثمان می‌پردازد و جلد سوم اختصاص دارد به جنگ جمل؛ جنگی که به تصریح مؤلف، بدر دوم علیه بنی‌هاشم است. حالا جلد اولِ مجلدات مذکور ترجمه و با عنوان «سیره‌نامه امیرالمؤمنین: از ولادت تا ایفای نقش در فتوحات» منتشر شده‌است. جلد اول کتاب، در 31 فصل تدوین شده و بطور خاص، هفت فصل انتهایی کتاب که مشتمل بر حوادث پس از شهادت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیهاست، حاوی مطالبی است که برای افراد غیرمتخصص در تاریخ اسلام، تازه و جذاب است. «سیره‌نامه امیرالمؤمنین: از ولادت تا ایفای نقش در فتوحات»، تألیف علی کورانی عاملی، با ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، در 816 صفحه، با قیمت 165 هزار تومان، توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل به‌تازگی منتشر شد.
جزئیات بیشتر مطلب در: https://www.ibna.ir/fa/book/318489
📚 سخن برگزیده نزد ما آن است که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم فاطمه بنت اسد را به کعبه آورد و در آن داخل ساخت؛ چنان که ابن‌مغازلی مانند آن را گزارش نموده‌است: سپس فاطمه، کودکی پاک و پاکیزه زاد که در زیبارویی مانندش را ندیده بودم. ابوطالب، او را علی نام نهاد و رسول خدا وی را بر دوش نهاد تا به خانه فاطمه برد. 📌 برگرفته از ص 53 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
فهرست.pdf
1.24M
فهرست جلد اول ، تألیف علامه کورانی، ترجمه سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)
📚 حاکم با سندی که با مبانی مسلم و بخاری، صحیح شمرده می‌شود، از علی علیه‌السلام روایت کرده است: «من بنده خدا، برادر رسولش، و صدیق اکبر هستم. این ادعا را پس از من کسی نخواهد کرد، مگر آن که دروغگوی افترا زن باشد. من هفت سال پیش از دیگر مردم، نماز خواندم.» در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام به صراحت آمده که جبرئیل در سن 37 سالگی پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بر ایشان نازل گشت و به او خبر داد که به‌زودی رسول خواهد گشت. نیز وضو و نماز را به وی آموخت. او هم به خدیجه و علی این خبر را رساند و آن دو، تصدیقش نمودند و با وی نماز می‌نهادند. 📌 برگرفته از ص ۷۱ کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
به روایت نویسنده/ جایی که باید سراغ واقعیت رفت محمد قائم خانی «سیمرغ سی مرغ» مؤلف: محمدقائم خانی ناشر: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، چاپ اول 1400 216 صفحه، 42000 تومان اگر قرار باشد شما بخشی از تاریخ را بازگو کنید، یا بنویسید، باید بتوانید از منظری عمومی، از نقطه‌ای مشترک و در فضایی بین الاذهانی به حوادث و وقایع نگاهی بیندازید. اگر کسی نتواند چنین بیانی داشته باشد، فارغ از این که حقیقت را می‌داند یا نه، چقدر به واقعیت دسترسی دارد، و چه میزان به پاسخ سوال‌ها رسیده، نمی‌تواند رأیی درباره تاریخ صادر کند. برای همین سروکار داشتن با تاریخ، ما را از مواضع شخصی جدا می‌کند به سمت موضع عمومی، و یا آن دو را به هم نزدیک می‌کند تا قابلیت طرح مسائل ایجاد بشود. مثلاً یک اتفاق که در کتاب «سیمرغ سی مرغ» هم بخشی از آن را آورده‌ام، گفت‌وگوی آیت‌الله حکیم و امام‌خمینی در نجف است. امام از ترکیه راه افتاده آمده بغداد، از آنجا رفته کاظمین و کربلا، حالا وارد نجف شده‌است. «در شارع الرسول نجف مستقر شدند. علما آمدند به دیدارش. فردایش آقای حکیم نیز آمد. 26 مهر آقای خمینی به دیدار آقای حکیم رفت. - خوب است جنابعالی سفری به ایران بفرمایید تا از نزدیک مشاهده کنید بر این ملت مسلمان چه می‌گذرد... 800 دختر و 800 پسر به عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند. به عناون دعا چه کرده‌اند؟ از گفتنش خجلم. - شما که اینجا هستید من لطفی ندارد ایران بروم. وانگهی چه می‌شود کرد؟ چه اثری دارد؟ - اما قطعاً اثر دارد ... اگر علما اتحاد داشته باشند به خدا اثر دارد. ... - اقدامی حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمی‌کنند... برای دین سینه چاک نمی‌کنند ... مرید شهوات و اغراض مادیه هستند. - ما که قیام کردیم و از احدی به جز مزید احترام و سلام و دست‌بوسی ندیدیم ... در تبعید ترکیه به یکی از دهات رفتم ... آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید ... علمای شیعه در این خطر عظیمی که بر دیانتشان وارد آمده، خون از دماغ‌شان نیامد ... بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد، عده‌ای از علمای شیعه قیام کردند و دسته‌ای از آن‌ها کشته شدند. - تاریخ چه فایده دارد؟ اثر باید داشت باشد. - ... مگر قیام حسین ابن علی (ع) به تاریخ خدمت موثری نکرد؟ ... - راجع به امام حسن (ع) چه می‌فرمایید؟ ... - اگر امام حسن (ع) هم به اندازه شما مرید داشت قیام می‌کرد ... شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید که یکی از آنها خود من می‌باشم. شما بیفتید جلو و من و همه عقب شما تبعیت می‌کنیم. آقای حکیم در جریان مبارزات ضدانگلیسی در عراق، خون‌های زیادی را ریخته بر خاک دیده بود، بی آنکه طرفی هم بسته شود. تجربه، ترسانش کرده بود از دم‌دمی‌مزاج‌های حزب بادی.» ادامه... https://www.alef.ir/news/4001125130.html
📚 امام علیه‌السلام به سبب جراحات از هوش رفت. زینب کبری سلام‌الله‌علیها برادر را صدا می‌زد. امام به هوش آمد و با نگاه مظلومانه و اشارۀ دست به زینب، او را بی‌تاب کرد و از هوش برد. زینب چون به خود آمد عرض کرد: برادر جانم! تو را به حق جدم رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله با من سخن بگو! تو را به حق پدرم امیر مؤمنان علیه‌السلام با من حرف بزن! ای واپسین لحظه زندگیم! به حق مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها جوابم ده! ای نور دیده‌ام! ای میوۀ دلم! با من گفت‌وگو کن! امام فرمود: «خواهرم! امروز روز دیدار و خرسندی است. این همان روزی است که جدم وعده داده و او مشتاق من است.» سپس بی‌هوش شد. زینب از پشت سر امام را بلند کرد و به سینه چسبانید (و سخت می‌کریست). امام متوجه شد و فرمود: «خواهرم زینب! دلم را شکستی و بر غم‌هایم افزودی! تو را به خدا سوگند می‌دهم آرام بگیر و خاموش باش!» 📌 برگرفته از کتاب «فرهنگ جامع سخنان امام‌حسین علیه‌السلام»، تآلیف گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیه‌السلام، ترجمۀ علی مؤیدی، ص ۵۶۰، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 پس [عبیدالله] روی به جانب سجاد علیه‌السلام کرده، نام مبارکش باز جُست ... و به کشتن او اشارت کرد. زینب سلام‌الله‌علیها برادرزادۀ بیمار را در آغوش گرفته بدو بیاویخت و گفت: یابن زیاد، مگر با چند تن که از ما بکشتی، باز بسنده ندانی؟ من از برادرزادۀ خود دست باز ندارم، اگر از این اراده نگذری، مرا نیز با او بکش. حضرت سجاد گفت: چون مرا بخواهی کشتن، نیک مردی را که با اینان قرابتی دارد، همراه کن تا به حرم جدّشان برساند. گویی آن ملعون از این سخن حیا کرده، لحظه‌ای بدیشان نگریست و گفت: واعجبا للرحم ... 📌 برگرفته از ص ۳۹۳ کتاب «قمقام زخار و صمصام بتّار»، تألیف فرهاد میرزا قاجار، تصحیح غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 ابوالفرج در مقاتل الطالبیین روایت کرده که یزید آهنگ قتل سید سجاد علیه‌السلام نمود. مردی از شامیان گفت: مرا اجازت ده تا خونش بریزم. زینب خود را به روی برادرزاده افکند، گفت: ای یزید مگر تو را ریختن خون ما هنوز بس نیست؟ سجاد گفت: اکنون که مرا بخواهی کشتن، اگر تو را با این زنان قرابتی است، یک نفر امین پرهیزکار با اینان بفرست که به مدینه‌شان برساند. یزید را دل بسوخت و گفت: تو خویشتن آن‌ها را ببری. 📌 برگرفته از ص ۴۲۶ کتاب «قمقام زخار و صمصام بتّار»، تألیف فرهاد میرزا قاجار، تصحیح غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 زینب چندان که به مسجد رسول صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم داخل شد، بازوان در روضۀ مبارکه به هر دو دست بگرفت و گفت: یا جداه انی ناعیة الیک اخی الحسین. اینک منم که خبر مرگ «فلذة الکبد و ثمرة الفؤاد» تو، به حضرت آوردم و سوز دل خود بازمی‌نمایم. 📌 برگرفته از ص ۴۳۹ کتاب «قمقام زخار و صمصام بتّار»، تألیف فرهاد میرزا قاجار، تصحیح غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 علی هاشم را برای شهادت فرستاد و به او فرمود: «ای هاشم! تا کی می‌خواهی از نان دنیا بخوری؟« چشم هاشم به شهادت در محضر مولایش روشن شد. در نبرد صفین، قهرمانانه جنگید و با عمار در یک روز شهید شد. هاشم از یاران خاص امیرالمؤمنین بود و با او مزاح می‌کرد. امام او را از وقت شهادتش آگاه کرد و بشارتش داد که همان روز از غذای بهشت خواهد خورد. هنگام غروب، وی مردم را خطاب کرد و گفت: «هان هر که خدا و آخرت را می‌خواهد، پیش آید!» افراد به سوی وی آمدند. او همراه شماری از یارانش بارها بر شامیان یورش آورد و پس از نبردی سخت، به یارانش گفت: «مبادا پایداری آنان، شما را به هراس اندازد! ... آنان بر گمراهی‌اند و شما بر حق. ای قوم! صبر پیشه کنید و پایدار باشید و گرد آیید! بشتابید تا به سوی دشمن خود حرکت کنیم و پایداری ورزیم. خدا را یاد کنید! مبادا مردی برادرش را تسلیم دشمن نماید! به این سو و آن سو بسیار ننگرید! تنها برای خدا پیکار کنید تا خداوند میان ما و آنان داوری کند؛ که او بهترین داوران است!» (ص. ۸۰۲). https://www.irna.ir/news/84652937/
صحیفۀ سجادیه، با ترجمه مرحوم آیت‌الله میرزا ابوالحسن شعرانی رحمت‌الله‌علیه، تجدید چاپ شد.
جهاد با نفس، برگرفته از کتاب شریف وسائل الشیعه، تآلیف شیخ حر عاملی و با ترجمه غلامحسین انصاری، تجدید چاپ شد.
شرکت چاپ و نشر بین‌الملل با همکاری پژوهشکده باقر العلوم علیه‌السلام، به‌زودی زندگی‌نامه امام‌خمینی رحمهُ‌الله را در چند جلد، منتشر خواهد کرد. در آستانۀ انتشار مجلدات اولیه این مجموعه، حجت‌الاسلام حمیدرضا باقری، نویسنده کتاب، در یادداشتی کوتاه، پیرامون این اثر توضیحاتی ارائه داد: «کتاب «آقا روح‌الله» اولین جلد از مجلدات یک کلان‌پروژه با عنوان بررسی منطق رهبری امامین انقلاب است. این پروژه از سال ۱۳۹۰ به صورت جدی توسط جمعی از طلاب و فضلای حوزه طراحی و آغاز شد و در گام اول آن سعی گردید تا بستر تاریخی عملکرد امام‌خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای روشن شود؛ چرا که فهم صحیح و مجتهدانه هر اندیشه‌‌ای متوقف بر فهم صحیح از عملکرد مبتنی بر آن اندیشه است و فهم صحیح عملکرد نیز متوقف بر فهم صحیح بستر زمانی تحقق آنها است. در این راستا مطالعات اولیه‌ای صورت گرفت و بر اساس آن درسی با عنوان «سیره رهبران» در حوزه دانشجویی دانشگاه شریف در چند دوره تدریس شد. در این درس یک دور عملکرد رهبران انقلاب با توضیح بستر تاریخی مورد نیاز، در جریانات مختلف ارائه و نقد شد و برخی نقاط مبهم آن مشخص گردید. در گام دوم با همکاری «پژوهشکده تمدن توحیدی» طرحی پژوهشی تعریف شد که یک دور تاریخ معاصر را ناظر به عواملی که شخصیت رهبران انقلاب و عملکرد و اندیشه‌های آنان را شکل می‌دهد، در آن ارائه شود. برای نیل به این هدف نیز تنها به بررسی رفتارها و حوادثی که مستقیماً با رهبران انقلاب مرتبط بود، بسنده ننموده و به فراخور حال، عملکرد سایر بزرگان و اشخاص و نیز شرایط کلی حاکم بر محیط نیز مورد بررسی قرار گرفت. این کار پژوهشی با بررسی زندگی حضرت امام در چهار مرحله طلبگی، استادی، قیام و مبارزه، و رهبری انقلاب آغاز شد و اولین خروجی کار، یعنی بررسی زندگی امام‌خمینی در دوره طلبگی در یک جلد به قلم اینجانب در سال ۱۳۹۴ به پایان رسید. دومین خروجی نیز برای دوره استادی در دو مجلد درسال ۹۷ با همین قلم به پایان رسید. دیگر مجلدات این پروژه نیز با اضافه شدن دوره‌های مختلف رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و همکاری «پژوهشکده باقرالعلوم» به دست طلابِ فاضلِ فعال در این پروژه در حال تدوین است. کتاب «آقا روح‌الله» که اولین مجلد از این کار پژوهشی محسوب می‌شود، به علت برخی مشکلات بیش از 6 سال در مرحله اخذ مجوز، نقد و ارزیابی، طراحی و چاپ و ... باقی ماند و دو مجلد بعد نیز به همین سرنوشت دچار شدند؛ اما همه این مشکلات به لطف خداوند مقدمه خوبی برای اصلاح هرچه بهتر و ارائه اثری درخور ارائه سیره امامین انقلاب بود. باشد تا این اثر به قدر خود چراغی باشد برای گم نشدن راه ایشان.» https://www.ibna.ir/fa/tolidi/318714/
📚نقد و بررسی رمان «من خواب دیده‌ام» در بوته نقد 🔸جلسه نقد و بررسی رمان «من خواب دیده‌ام»، نوشتۀ فاطمه الیاسی، شنبه هفتم اسفندماه، مقارن با شب شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام، ساعت ۱۸/۴۵، برگزار خواهد شد. 🔻این رمان تاریخی، پیدایش فرقه وافقیه پس از شهادت حضرت موسی‌بن‌جعفر را روایت می‌کند. در جلسه نقد این کتاب، علاوه بر مولف، آقای دکتر سعید طاووسی مسرور به عنوان منتقد بخش تاریخی و آقای ابراهیم اکبری دیزگاه به عنوان منتقد بخش ادبی به ایراد سخن می‌پردازند. 🛑این جلسه، مجازی و در قالب پخش زنده اینستاگرامی خواهد بود. ☘️علاقمندان برای شرکت در این مراسم می‌توانند به صفحه اینستاگرام شرکت چاپ و نشر بین‌الملل (ناشر کتاب) به نشانی Intlpub_ir یا صفحات مهمانان این مراسم مراجعه کنند.
📚 مرد، لب باز می‎کند و صدای ضعیف و نامفهومی از گلوی خشکیده‌‎اش بیرون می‌جهد: ـ شهید شد؟! یعنی چه؟! حرف‎هایی که می‌‎شنود را باور ندارد. ماندن در این زندان دستِ‌کمی از مردن ندارد. گوشۀ چشمِ حیان تر می‌‎شود. می‎گوید: ـ نامردها در زندان شاهک مولایمان (امام کاظم علیه‌السلام) را مسموم کردند و بعد جسد مبارک ایشان را سه روز روی پل بغداد گذاشتند تا همه ببینند خودش مُرده! دستش بالا می‎آید و ناخودآگاه نم هر دو چشمش را می‎گیرد. با اینکه چندین سال است به زندگی با یک چشم عادت کرده؛ اما وقتی حواسش نیست، یادش می‎رود چشم تخلیه‌شده اشک ندارد! هنوز هم آن را احساس می‎کند. مرد ژولیده منتظر باقی حرف‎های حیان نمی‎ماند. به همان سبکی که آمده بود، بازمی‎گردد و سر جایش می‎نشیند. دوباره لبش می‎جنبد و حیان می‎بیند گه‏گاه سرش را به دیوار پشتِ سر می‌‎کوبد.
📚 صورت مرد ژولیده، رنگ می‎بازد. چشم‎ از لب‎های حیان که با حرص و عصبانیت روی هم کوبیده می‎شوند، می‌گیرد و می‌‎گوید: ـ وقف؟! مضحک‎تر و درعین‌حال غمبارتر از این واژه در تاریخ نمی‌توان یافت! در شکست‌‎های جبهۀ حق، همیشه رد پای کسانی پیدا می‎شود که می‎گویند ما وقوف می‌کنیم. اینها از یک تبارند؛ اگرچه در هر دوره در لباسی ظاهر می‌شوند. دست علی علیه‌السلام را در دست پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم دیدند؛ اما بعد از او گفتند علی جوان است و فلانی صاحب لحیه، پس وقوف می‌کنیم. در صفین هم پایشان لرزید و ایستادند. وقتی دیدند با ایستادن هم کاری پیش نمی‌رود، شمشیر زیر گلوی حجت خدا گذاشتند که بگو سردارت برگردد! حسین علیه‌السلام، جابه‎جا (در هرجا) برایشان سخن راند که دین جدم را به انحراف کشانده‌‎اند و در آستانۀ نابودی قرار داده‌اند؛ اما تبار وقوف باز هم ایستادند. امام صادق علیه‌السلام، پیرمرد تنوری را نشان داد و فرمود: اگر چند نفر مثل او داشتم که جز به فرمان من حرکت نمی‌کردند و بی‌اجازه از حرکت بازنمی‌ایستادند، قیام می‌‎کردم. اینها هرروز با رنگی از پردۀ دنیا فریفته می‌‎شوند؛ روزی می‌گویند شبهه داریم؛ روزی می‌گویند عِده و عُده نداریم؛ روزی می‌گویند عیال‌‎واریم و خرج داریم؛ روزی هم دلیل، پشت دلیل می‌چینند که ما به امامت و وصایت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام یقین نداریم؛ اما خوب که در چشمشان نگاه می‌کنی، برق درهم و دینار را می‌‏بینی! جانم فدای لب‌‎تشنۀ کربلا که فرمود: «این‎ جماعت بندۀ دنیایند و دین، تنها لقلقۀ زبانشان است.»
🌤 ▪️کتابان 📌در گذشته فکر می‌کردند سخن گفتن پیرامون واقفیه باعث القای شبهه است 👈در جلسه‌ی نقد و بررسی رمان «من خواب دیده‌ام» مطرح شد:🔻 🔸سعید طاووسی مسرور استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی: نفس نوشتن رمان درباره‌ی واقفیه جای خشنودی دارد. در گذشته فکر می‌کردند سخن گفتن پیرامون واقفیه باعث القای شبهه است. کتاب «من خواب دیده‌ام» از لحاظ تاریخی کتاب مقبولی است. مطالب خلافی که به‌وضوح به چشم بیاید در اثر نیست و این یک حُسن بزرگ است.   📔شناسنامه: فاطمه الیاسی، «من خواب دیده‎ام»، تهران: چاپ و نشر بین‌الملل، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۶۱۵۰۰ تومان http://ketaabaan.ir/در-گذشته-فکر-میکردند-سخن-گفتن-پیرامون-واقفیه-باعث-القای-شبهه-است
به مناسبت سالروز آغاز امامت امام‌رضا علیه‌السلام ✅ نقدی بر کتاب بانوی آندلس ✍ دکتر سعید طاووسی مسرور، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در یادداشتی به نقد کتاب «بانوی آندلس» که پیرامون مادر مکرمه امام‌رضا علیه‌السلام است، پرداخته‌ است. https://www.ibna.ir/fa/note/318963/
📚 لشکریان اسلام فاتح و پیروز برگشته بودند. و علاوه بر همۀ غنایم، تعدادی از کفّار را در جنگ، به اسارت گرفته و با خود آورده بودند. آن‌ها بر کفر و دشمنی، لجبازی و مقاومت نمودند تا به قتل رسیدند، ولی یک نفر را دستور کشتن ندادند، (این عمل که گویای مطرح بودن حساب و کتاب دقیق در کار آن حضرت بود و می‌فهماند که آن کشتن‌ها و این عفو دارای علت و حکمت خاص است، موجب شد که) فرد عفو شده سوال کرد: چرا مرا جدا کردید و فرمان قتل ندادید؟ حضرت فرمود: جبرئیل از طرف پروردگارم به من خبر داد که پنج خصلت در تو هست که خدا و رسولش آن‌ها را دوست می‌دارند: 1- غیرت شدید بر ناموست، 2- سخاوت، 3- حسن خلق، 4- راستگویی، 5- شجاعت. مرد با شنیدن این سخنان مسلمان شد، مسلمانی واقعی و مقاوم، در رکاب پیغمبر جنگید تا شهید شد. 📌 برگرفته از ص 221 کتاب «محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بر قله‌های فضائل»، تألیف عباسعلی اختری،چاپ دوم، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 در پرتو تعلیم حق بود که پیغمبر گرامی صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم سخت به دنیا بی‌اعتناء و گویا از آن تنفر داشت. جابر می‌گوید: رسول خدا از بازار عبور کرده و می‌خواست به سمت بالای مدینه برود و مردم نیز اطراف او را گرفته بودند. از مزبله‌ای :عبور کرد که بزغالۀ مرده‌ای بر آن افتاده بود، گوش آن را گرفت و گفت: کدام‌یکِ شما این را به یک درهم می‌خواهد؟ گفتند: اصلاً نمی‌خواهیم، می‌خواهیم چه کنیم؟ فرمود: آیا دوست دارید مال شما باشد؟ گفتند نه، و سه بار تکرار کرد! گفتند: اگر زنده بود هم چون گوش‌بریده است معیوب بود، تا چه رسد به مردۀ آن! آنگاه پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «انّ الدنیا علی الله اهون من هذا علیکم»؛ به راستی که دنیا در نزد خدا از این بزغالۀ مرده در نظر شما بی‌ارزش‌تر است. 📌 برگرفته از ص ۸۲ کتاب «محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بر قله‌های فضائل»، تألیف عباسعلی اختری،چاپ دوم، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل