eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
723 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
نصيبِ رزقِ خودم را وسيع می‌خواهم مدينه، هفدهِ ماه ربيع می‌خواهم برای اين دو سه روزه فقط نمی‌خواهم برای روزِ قيامت شفيع می‌خواهم درست در شبِ ميلادِ آفتابِ ششم دلم گرفته خدايا بقيع می‌خواهم کريم تا که تويی و فقير تا که منم هر آنچه خواسته‌ام را سريع می‌خواهم به پای پرچمِ اسلام تا دمِ آخر دلی سميع و بصير و مطیع می‌خواهم : عید است و خداوند فرستاده برات نوری چو نماز و روزه و حج و زکات ذکری که شبیه قبله وحدت ساز است بر خـاتـم انبیـاء مـحـمــد صـلـوات https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
این روز ها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود این قول بهجت است که حتی نمازِ شب با گریه بر حسین برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : 💔 ای خفته در مزار سر از خاک کن برون احوال نوکران تو بعد از تو درهم است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا، یا که نه اصلا دیوانه وَ یا دربدر حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه "دختر پسر" حضرت زهرا فخرم همه این است،که در مجلس روضه خوانند ، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا : 💔 نذر کردم تو بمانی ز مدینه برویم کم اجل را تو در این خانه مان دعوت کن https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید می‌آید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد : 💔 راز سربسته ی چشمان فاش شده بعد از این لرزش در خواب حسن را چه کنم؟ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بر درد تنهایی دچارم، ای نگارم پایان ندارد انتظارم، ای نگارم پاییزی ام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم، ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکـر نوشتی نوکـر شدن شد افتخارم، ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو، بی اعتبارم، ای نگارم این آبرو، این اشکها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم ای نگارم می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقت سخت احتضارم، ای نگارم مثل همیشه آخرِ کارم، خودم را دست رقیه می سپارم، ای نگارم کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم بابا بیا امشب کنارم، ای نگارم دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم، ای نگارم : افسوس می‌خورم که غایبم از انتظار تو ‏شرمنده بی سلام رد شده‌ام از کنار تو https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سلام آقا گدای بی سروپا را نمی خواهی؟ گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی خطایی هم اگرکردم،نباشد خرده چون عبدم نبخشی خرده میگیرم،شما سلطان شما شاهی من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی سلیمان نه، که بالاتر، علی سوم زهرا ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی : در نـامه ام نوشته گنه کار و بد، ولـی خیلی برای خون خدا گریه کرده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
به سرم زد که به سـوی حرمـت پر بزنم به امیــد کــرمـت باز  بـر آن  دَر  بـزنـم شب جمعه است صدایت نزنم می میرم کاش می شد که بیایم به شما سـر بزنم عطر سـیب حَرَمت دُورِ سرم می پیچـد نیست جایز که دَم از نافه و عنبـر بزنم نروم جای دگر مقصد من سمت شماست می شود تا که تو هستی دَرِ دیگر بزنم؟ عشق معنا شده در لوح دلم، کرب وبلا باید از "کرب وبلا"، ذکـرِ مکـرّر  بزنم عاشقان رزق نشد دیدن بین الحرمیـن باید امشـب بروم، رویْ، به مـادر بزنم : 💔 قلبی شڪسته و همه شب در هوای تو پر میڪشد به نیت تو دستم نمیرسد به ضریح تو ڪاری بڪن برای من عالم فدای تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
عمریست با عنایتتان گریه میکنم                      با روضه های مادرتان گریه می کنم وقتی میان روضه به گودال میرسم با اشکهای خواهرتان گریه می کنم گریان برای ساقی لب تشنه، مشک هم با مشک بر برادرتان گریه می کنم گاهی برای آن سر بالای نی، گهی  بر زخمهای پیکرتان گریه می کنم هروقت روضه،روضه‌ی شش ماهه می شود                   با روضه خوان هیئتتان گریه می کنم اصلا چگونه اشک نریزم برایتان من که مدام با غمتان گریه می کنم حس می کنم میان حرم ایستاده ام  هر وقت پای بیرقتان گریه می کنم گر دست من رسد به شما می نَهَم ز درد سر را به روی دامنتان، گریه می کنم من را حسین زائر شش گوشه میکنی؟ من که برای اکبرتان گریه می کنم یک تکه از بهشت خدا می شود دلم هر وقت با زیارتتان گریه میکنم : 💔 هرکجا افتاده بینی دستگیری می‌کنی دست مارا هم بگیر جانا، ز چشم افتاده‌ایم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بس که وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود : 💔 قبل ازحساب، صبح‌قیامت‌که‌می‌شود اول برای گریه می‌کنیم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
این نمکدارترین روضه نمک گیرم کرد پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طا‌ها در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد مـادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند… پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام آن سلام عـاشقِ زَهــر و اَجَـل و تیرم کرد خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد ندبه خوان باش که فرزندِ حسن می‌آید جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد : 💔 عزیزِ حضرت زهرا، کریم زاده، حسن همیشه و همه جالطف توست امدادم به روز حشر که هرکس پناه می جوید حسن، به رسم کریمان برس به فریادم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
ای آخـرین سلاله‎ی زهــرا بیا بیا چشم انتظار روی تو مانده دو چشم ما در روزگار تلخ و پر از حس بی کسی بعد از خدا امید دلم هست بر شما من با خیال آنکه تو از راه میرسی با تو روانه می‎شوم آن سوی ناکجا یک عمر انتظار تو را صبر کرده‎ام با سختی و خوشی تمامی لحظه‎ها فصل خزان و سردی غیبت کشنده است فکری به حال این دل ما کن در این هوا بی تـو نگاه آینـه‎ی دل کـدر شده بهتر همین که خُرد شود زیر دست و پا دور از نگاه حضرت تو می‎رود دلم رو به تباهی و به خرابی و به قهقرا دور از تمام دغدغه‎ها دلخوشم که هست با این همه غـریبه دلـم با تـو آشنا ای بانی شکسته دل روضه‎ی حسین ای کاش مثل تـو بشوم اهـل کـربلا : چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟ فيض هم صحبتی به ما هم بدهند؟ آنقَـدَر بر در ايـن خـانه گــدا می مانيم لـقب دربـار به مـا هـم بدهند https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست مثنوی در پی ارباب کـرم افتاده ست بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست بنویسم "دو بیتی" که دل آباد شود  بعد از آن محرم این پنجره فولاد شود در دو بیتی بنویسید دلم تنگ شده ست  باز بین غزل و قافیه ها جنگ شده ست  در حـریمت همه ی قافیه ها پر بارند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» در حریمت همه قافیه ها هوهو شد عالمی مست تماشای خم ابرو شد کار من درهم آن تاب و تب گیسو شد  حرمت با مژه های غزلم جارو شد  گرد و خاک حرمت سرمه چشمانم باد به فدای سرو جانت همه ی جانم باد : هرگز دلم ز کوی تو جایی دگر نرفت یک دم خیال روی توام از نظر نرفت جان رفت و اشتیاق تو از جان به در نشد سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
باز هم در حـرمـت میل گـدایی دارم شب و روزم هوس کـرب و بلایی دارم محشری از اثر ذکر تو در جان بر پاست که چنان صـور به دل آه رسایی دارم کعبه یک سنگ نشان است برای دگران من به سوی حرمت قبله نمایی دارم منزلم روضه ی تو، مقصد من روضه توست بین صحرای غمت سعی و صفایی دارم بس که در روضه ی تو اشک نمک گیرم کرد پرم از شور و در این پرده نوایی دارم دل و جان و تن و روحم به فدای تو حسین به هوا خواهی خونت شهدایی دارم جانم ارزانی این داغ گران روضه بخوان پای سودای غمت پیش بهایی دارم پیر هرگز نشوم بر سر خوان تو حسین من که در کاسه چشم آب بقایی دارم گـر مسلمانم و گـر کافر و گـر ترسایم قبله ام روی حسین است خدایی دارم جای تلقین به لحدم، روضه بخوانند ای کاش چون رسد نام تو گـوش شنوایی دارم : 💔 شـب جمعسـت بیاحال مرا حیران کن تو کریمی بدیهای مرا پنهان کـن سـر لطفت نظری بر دل زارم انداز یک شبی کرببـلایت تـو مرا مهمـان کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
دلِ شکسته‌ی مـا را به مَرحمی دریاب مرا که خسته شدم در مُحَرمی دریاب به سر به زیریِ مـا، شَرمِ مـا، تَرَحُم کُن نه مَرحمیم برایت نه مَحـرَمی دریاب کـمِ تو از سرِ مـا کـه زیاد هـم باشد تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب شبیهِ حـالِ شماییم حـالِ مـا را کـه نشسته ایم به گیسویِ دَرهمی دریاب مرا که روزیِ خود را از این و آن جویَم مرا که می‌روم آقـا به هر غمـی دریاب حیاتِ ما همه از گـریه است پایِ حسین دو چشمِ خُشکِ مرا هم به زمزمی دریاب هـزار شُکر فقط با حسین کار داریم هـزار شُکر که داریم عالمی دریاب : 💔 زَمان آن نَرسیده است تا که بَرگَـردی؟ هَنوز غِیرَت ما بـُـوی کُوفیان دارَد؟ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم تهران اگرچه مثلِ مشهد، مثلِ قم نیست ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم شاهی که خود لقمه برای ما گرفته ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم عطرِ گلابش را گرفتیم... آنقَدَر که در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم گفتند او باب الحوائج بوده و هست ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم ضامن شده امشب براتِ کربلا را از چه دگر در غصّه، در امّید و بیمیم؟ ما را ازین پس کربلا رفته بدانید ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم : یاعلی گفتیم اگر اذن زیارت داده شد با همین یک یاعلی کار سفر آماده شد حجِّ ما شد مشهد و کرببلامان شهر ری حق و الانصاف کارمافقیران ساده شد https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
خوش آن دلی که شده دائما سرای حسن دل خراب من و لطفِ یک دعای حسن تمام زندگی من فدای آن کس که تمام زندگی او شده فدای حسن من از تبار عزای محرم و صفرم چرا که حسن ختامش بود عزای حسن خودم فدای تمامی سینه‌زن‌هایش پدر و مادر من نذر بچه‌های حسن خدا گواست تمام مدارج عرفان خلاصه می‌شود آخر به خاک پای حسن قرار بود که تقدیر این‌چنین باشد حرم برای حسین و کرم برای حسن به لطف مادر و یاریِ دیده‌ی خیسم نشسته‌ام که برای تو روضه بنویسم نــوكـــر نـوشـــت: ما گداییم و همین لذت اجدادی ماست این اسیری به خدا معنی آزادی ماست ما اسیریم و گدای شرف و جود حسن ذکر ارباب حسن مایه ی آبادی ماست https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
شکر خدا، لطف خدایت رو به ما کرد ما را در این دنیا به عشقت آشنا کرد از پیش پرچم می گذشتم ای الـحق که آقا مـادرت ما را صدا کرد مادر بزرگم لحظه ی آخر زِ عشقت رو سوی کوی پر غم کرب و بلا کرد اول دعا بر مهدی زهـرا نمود و آنگاه او یک یک نوه ها را هم دعا کرد یادم نرفته قلب زارم در گـوهرشاد میدان مشک ساقی غم را هوا کرد اول مـرا نفـسـم شبیه پادشه کرد آخر مـرا زهـرا شبیه یک گـدا کرد لطف خدا یکباره ملطوفم نمود و با ما هر آنچه کرد آن لطف خدا کرد : 💔 عمریست حسینی ام، نمک گیر شدم هرشب سَرِسفره‌ی حسیـن سیر شدم هرکس به جوانیش رَهی را طی کرد من هم دَرِ خانه ی حسیـن پیر شدم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
از گنبدش نورِ کرامتها سرازیر است خورشیدِ مشهد بر دِلِ عشّاق اکسیر است در قلب صحن انقلابش، انقلاب انداخت صحنی که خود یک شعبه ی تغییر تقدیر است هر کس که صحنش را کند جارو یقین دارد هر جای عالم غیر از این دربار دلگیر است خود را عوام الناس آنجا با نخی بستند دیوانگان را هم دخیل از جنس زنجیر است فرمود زائر را سه جا یاری کُنم از لطف پابوسیش هرقدر هم زود آمدی دیر است عاشق به شهر خویش از مشهد رسید اما ذهنش کنار درگیر است در خواب دیدم: آب سقاخانه می نوشم گفتند: مشهد، یک سفر، شاهانه تعبیر است : دلِ همیشه غریبم هوایتان کرده است هوای گریه ی پایینِ پایتان کرده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سینه تنگ آمده اینبار تورا می خواهد خسته از معرکه ای یار تورا می خواهد هوس روی تورا کرده چه فرقی دارد خانه یا کوچه و بازار تورا می خواهد عاشق ان است که در میکده یا در محراب در خفا یا که در انظار تورا می خواهد دعوی عشق زیاد است ولی عاشق اوست او که حتی به سر دار تورا می خواهد بس که دوریم ز تو آینه زنگار زده دل آیینه زنگار تورا می خواهد غم تو یک غم جاریست که تکراری نیست جمعه با این همه تکرار تورا می خواهد این همه فاصله دیوار شده اما باز دل من از پس دیوار تورا می خواهد : 💔 ظلم و ستم، در آخرِ عـالـم شکار توست یک بگو که جهان بیقرار توست https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
این روزها صحبتشان با نگاه بود از بس فضای خانه پر از درد و آه بود این جا کسی عیادت زهرا نمی رود تنها کسی که سر زده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مدینه، ولی در آن یاریِ اهل بیت پیمبر گناه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالوده های دین مدینه تباه بود اصلاً عجیب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قلب مردم یثرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود عجل وفاتی اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود : 💔 گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی بشوی https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
تیر بلا رسید و دلم را نشان گرفت آتش به سینه ام زد و تاب وتوان گرفت عمری ز خاطرات ِگذشته گریستم شکرخدا که زهر ازاین خسته جان گرفت مویم حکایت غم دیرینه می کند بغض گلو و اشک، مسیر بیان گرفت راوی روضه های غروب مدینه ام در آن زمانِ تلخ دل آسمان گرفت ازقصه ای که برکسی آن را نگفته ام باغ امید من همه رنگ خزان گرفت دستی که بین کوچه به مادرکشیده زد باضربه اش ازاین دل زارم امان گرفت دیدم که مادرم پی من دست میکشد سیلی ز مادرم همه تاب وتوان گرفت : شد عاقبتش خیر هر آنکس که در عالم گردید غلامی ز سرای تو https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
قومی که مسیرش همه برعکس شهید است در حسرت دیدارِ کمی، خوابِ سفید است جمعی که زر و سیم شود کعبه ی آنها آمرزششان پیشِ خداوند بعید است در کوفه حسینی شدن امروز چه سخت است وقتی که به بازار پر از وعده وعید است با مردم شهری که به هم رحم نکردند دیگر چه نیازی به ستمهای یزید است دیگر به سراپرده ی خورشید رسیدن از راهِ سیه گشته ی ما قطع امید است روزی که بیایی پسرِ حضرتِ زهرا مردم همه گویند که دینِ تو جدید است اینجا به کسی خوش نگذشته است کجایی؟ هجران، نفس از این دل دیوانه بریده است تلخ است اگر زندگیِ منتظرِ تو... این زهر فراق است که از غصه چشیده است طوفان نکند رحم به هر برگ و درختی برگرد تن خفته ی ما شاخه ی بید است برگرد ببینی که چه اوضاع وخیمی ست آری بخدا مرگ در این بُرهه مفید است : با هر نفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشق است چـون نام قشنگت به میان می آید از روی ادب قیام کردن عشق است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
از گنبدش نورِ کرامتها سرازیر است خورشیدِ مشهد بر دِلِ عشّاق اکسیر است در قلب صحن انقلابش، انقلاب انداخت صحنی که خود یک شعبه ی تغییر تقدیر است هر کس که صحنش را کند جارو یقین دارد هر جای عالم غیر از این دربار دلگیر است خود را عوام الناس آنجا با نخی بستند دیوانگان را هم دخیل از جنس زنجیر است فرمود زائر را سه جا یاری کُنم از لطف پابوسیش هرقدر هم زود آمدی دیر است عاشق به شهر خویش از مشهد رسید اما ذهنش کنار درگیر است در خواب دیدم: آب سقاخانه می نوشم گفتند: مشهد، یک سفر، شاهانه تعبیر است : دلِ همیشه غریبم هوایتان کرده است هوای گریه ی پایینِ پایتان کرده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
شکر خدا، لطف خدایت رو به ما کرد ما را در این دنیا به عشقت آشنا کرد از پیش پرچم می گذشتم ای الـحق که آقا مـادرت ما را صدا کرد مادر بزرگم لحظه ی آخر زِ عشقت رو سوی کوی پر غم کرب و بلا کرد اول دعا بر مهدی زهـرا نمود و آنگاه او یک یک نوه ها را هم دعا کرد یادم نرفته قلب زارم در گـوهرشاد میدان مشک ساقی غم را هوا کرد اول مـرا نفـسـم شبیه پادشه کرد آخر مـرا زهـرا شبیه یک گـدا کرد لطف خدا یکباره ملطوفم نمود و با ما هر آنچه کرد آن لطف خدا کرد : 💔 عمریست حسینی ام، نمک گیر شدم هرشب سَرِسفره‌ی حسیـن سیر شدم هرکس به جوانیش رَهی را طی کرد من هم دَرِ خانه ی حسیـن پیر شدم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بس که وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود : 💔 قبل ازحساب، صبح‌قیامت‌که‌می‌شود اول برای گریه می‌کنیم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796