eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
732 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست جمعه ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد العجل هایم چه بی تأثیر شد، رویم سیاه قلب آلـوده دعـای بی اثر می‌آورد تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر تشنگی دارد مـرا از پای در می آورد : 💔 هر صبحِ جمعه ناحیه ها ندبه می‌کنند می‌آید او که منتقم و دادخواهِ ماست https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
اشک غریب عاقبتش شرم آشناست بدبخت آن کسی ست که از صاحبش جداست یک عمر از دعای فرج رزق خورده ایم باید وبال گفت به دستی که بی دعاست پایی که نیست در پی تو لنگ میزند دنبال تو دویدن ما آبروی ماست از دیگران دوا برسد درد مطلق است دردی اگر زتو برسد مرهم و دواست هرجور هست پیش تو یکروز میرسیم آقا بگو که خیمه ی زهراییت کجاست حق می دهیم دل به دل ما نمیدهی ما سالهاست عادتمان لاف و ادعاست سجده بغیر تربت اعلی نمی کنیم مُهر قبول سجده ی ما مُهر کربلاست : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
عمری دل از زمانه بریدیم، بس نبود؟ چون شمع سوختیم و چکیدیم، بس نبود؟ آقا تو را قسم به در سوخته به عشق برگرد، هرچه بی‌تو کشیدیم، بس نبود؟ آرام از مقابلمان رد شدی، دریغ روی چو ماهتان که ندیدیم، بس نبود؟ در غفلت و هوا و هوس عمرمان گذشت تا اوج پرتگاه رسیدیم، بس نبود؟ گفتند کو نشانی اربابتان که نیست زخم زبان و طعنه شنیدیم، بس نبود؟ آنقدر دیر کردی و ما، در نبودنت زهر فراق یار چشیدیم، بس نبود؟ یک عمر راه گم شد و در حسرت وصال بیراه رفته و نرسیدیم، بس نبود؟ امسال هم گذشت در اندوه انتظار رنج و بلا و ظلم که دیدیم، بس نبود؟ : خودکار و دفترم بخدا خسته شد ز بس این جمعه ها نوشته ام، آقـا نیامدی https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
اگرچه غرق گناهیم، بیقرار توییم هنوز هم که هنوز است در کنار توییم همیشه باورمان بوده یارتان هستیم بجای یار ببخشای اگر که بار توییم جهان ما چو خزان است در نبود امام در انتظار بهاریم و غمگسار توییم حریص جرعه ی آبیم و ندبه خوان شده ایم و در قنوت سحرها در انتظار توییم میان روز و شب و هفته گم شدیم آقا خزان شده دل و در حسرت بهار توییم تویی همان گل خوشبوی عالم خلقت ز سرفرازیمان بس همین که خار توییم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالـم را بیا که منتظر رقص ذوالفقار توییم همیشه دست نهان تو هست بر سر ما و ما دلیل غریبیِ آشکار توییم بیا و تازه کن آقا هوای دلها را بیا که منتظر لطف بی شمار توییم همیشه جمعه غروبی به رنگ خون دارد کدام جمعه میایی؟ که بی قرار توییم همیشه در غم دوری چو شمع سوخته ایم بیا که لحظه به لحظه در انتظار توییم : چشـمها آلـوده و لایق به دیـدار تو نیست از چه راهی می شود روی تو دید مولای من https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
قیامتـی ست گمانم قیامت مهدیست جهـان محیط وسیع کرامت مهدیست زمان زمان شروع زعامت مهدیست غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدیست همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده ولـیِّ عصـر، دوباره ولـیِّ عصـر شده خطاب حضرت معبود را بخوان با من پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من بیــا ترانـه ی داوود را بخـوان بـا مـن سرود مهـدی موعود را بخوان با من دوبـاره آیـه ی جاء الحق آشکار شده به یمن وصل، همه فصل ها بهار شده ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است : به انتظارتو بنشسته جن و انس و ملک زاعتـبار تــو گــردش کنــد تمــام فــلک https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من به یک کرشمه گرفتار می شود دل من برای درک حضور تو ای گل نرگس همیشه راهی گلزار می شود دل من به شوق دیدن روی تو صبح آدینه رفیق دیده ی بیدار می شود دل من چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد سحر که منتظر یار می شود دل من بیا که از غم هجر تو اسیر غصه ی بسیار می شود دل من سرور دل به ظهور تو بستگی دارد بیا که بی تو عزادار می شود دل من غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد ز هرچه غیر تو بیزار می شود دل من به یاد غربت یاس علی که می گریم قسم به لاله سبکبار می شود دل من قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه که خون ز قصه ی مسمار می شود دل من حدیث هیزم و در، چون به خاطرم آید شبیه چشم تو خونبار می شود دل من مگر به گریه کنم عقده های دل خالی وگرنه خسته ز گفتار می شود دل من : مانده ام در پس این شهرپرازدودوگناه من بدون تو چطور نای نفس را دارم😔 https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بر درد تنهایی دچارم، ای نگارم پایان ندارد انتظارم، ای نگارم پاییزی ام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم، ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکـر نوشتی نوکـر شدن شد افتخارم، ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو، بی اعتبارم، ای نگارم این آبرو، این اشکها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم ای نگارم می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقت سخت احتضارم، ای نگارم مثل همیشه آخرِ کارم، خودم را دست رقیه می سپارم، ای نگارم کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم بابا بیا امشب کنارم، ای نگارم دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم، ای نگارم : افسوس می‌خورم که غایبم از انتظار تو ‏شرمنده بی سلام رد شده‌ام از کنار تو https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
ای آخـرین سلاله‎ی زهــرا بیا بیا چشم انتظار روی تو مانده دو چشم ما در روزگار تلخ و پر از حس بی کسی بعد از خدا امید دلم هست بر شما من با خیال آنکه تو از راه میرسی با تو روانه می‎شوم آن سوی ناکجا یک عمر انتظار تو را صبر کرده‎ام با سختی و خوشی تمامی لحظه‎ها فصل خزان و سردی غیبت کشنده است فکری به حال این دل ما کن در این هوا بی تـو نگاه آینـه‎ی دل کـدر شده بهتر همین که خُرد شود زیر دست و پا دور از نگاه حضرت تو می‎رود دلم رو به تباهی و به خرابی و به قهقرا دور از تمام دغدغه‎ها دلخوشم که هست با این همه غـریبه دلـم با تـو آشنا ای بانی شکسته دل روضه‎ی حسین ای کاش مثل تـو بشوم اهـل کـربلا : چه شود فرصت ديدار به ما هم بدهند؟ فيض هم صحبتی به ما هم بدهند؟ آنقَـدَر بر در ايـن خـانه گــدا می مانيم لـقب دربـار به مـا هـم بدهند https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
دلِ شکسته‌ی مـا را به مَرحمی دریاب مرا که خسته شدم در مُحَرمی دریاب به سر به زیریِ مـا، شَرمِ مـا، تَرَحُم کُن نه مَرحمیم برایت نه مَحـرَمی دریاب کـمِ تو از سرِ مـا کـه زیاد هـم باشد تو را به جانِ عزیزت مرا کمی دریاب شبیهِ حـالِ شماییم حـالِ مـا را کـه نشسته ایم به گیسویِ دَرهمی دریاب مرا که روزیِ خود را از این و آن جویَم مرا که می‌روم آقـا به هر غمـی دریاب حیاتِ ما همه از گـریه است پایِ حسین دو چشمِ خُشکِ مرا هم به زمزمی دریاب هـزار شُکر فقط با حسین کار داریم هـزار شُکر که داریم عالمی دریاب : 💔 زَمان آن نَرسیده است تا که بَرگَـردی؟ هَنوز غِیرَت ما بـُـوی کُوفیان دارَد؟ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سینه تنگ آمده اینبار تورا می خواهد خسته از معرکه ای یار تورا می خواهد هوس روی تورا کرده چه فرقی دارد خانه یا کوچه و بازار تورا می خواهد عاشق ان است که در میکده یا در محراب در خفا یا که در انظار تورا می خواهد دعوی عشق زیاد است ولی عاشق اوست او که حتی به سر دار تورا می خواهد بس که دوریم ز تو آینه زنگار زده دل آیینه زنگار تورا می خواهد غم تو یک غم جاریست که تکراری نیست جمعه با این همه تکرار تورا می خواهد این همه فاصله دیوار شده اما باز دل من از پس دیوار تورا می خواهد : 💔 ظلم و ستم، در آخرِ عـالـم شکار توست یک بگو که جهان بیقرار توست https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
قومی که مسیرش همه برعکس شهید است در حسرت دیدارِ کمی، خوابِ سفید است جمعی که زر و سیم شود کعبه ی آنها آمرزششان پیشِ خداوند بعید است در کوفه حسینی شدن امروز چه سخت است وقتی که به بازار پر از وعده وعید است با مردم شهری که به هم رحم نکردند دیگر چه نیازی به ستمهای یزید است دیگر به سراپرده ی خورشید رسیدن از راهِ سیه گشته ی ما قطع امید است روزی که بیایی پسرِ حضرتِ زهرا مردم همه گویند که دینِ تو جدید است اینجا به کسی خوش نگذشته است کجایی؟ هجران، نفس از این دل دیوانه بریده است تلخ است اگر زندگیِ منتظرِ تو... این زهر فراق است که از غصه چشیده است طوفان نکند رحم به هر برگ و درختی برگرد تن خفته ی ما شاخه ی بید است برگرد ببینی که چه اوضاع وخیمی ست آری بخدا مرگ در این بُرهه مفید است : با هر نفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشق است چـون نام قشنگت به میان می آید از روی ادب قیام کردن عشق است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سلام، زائر این کوچه را بیا بپذیر به صد امیدبه تو رو زدم مرا بپذیر خدا حواله ی من رابه جمکران داده مسافر آمده آقا تورو خدا بپذیر نیازمند تو هستم ردم نکن آقا نگاه کن به درخانه ات گدا بپذیر به ناله ی ارنی الطلعة الرشیده ی من که التماس مرا موقع دعا بپذیر ببخش هرغلطی کرده ام نفهمیدم ببین که نوکرت افتاده بی نوا بپذیر نشسته ام به امیدی که پاخور تو شوم دم عبور سرم را به زیر پا بپذیر اگرچه دور شدم از حرم، گدایت را برای خدمت زوار کـربلا بپذیر تورا به سفره ی رنگین روضه های حسین فقیر اگر که رسیده به این سرا بپذیر : هرچه کرده هجرکرده با منه چشم انتظار یوسف زهرایی من فکر برگشتن بکن https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796