امشب قبل از اینکه نماز جماعت شکل بگیره اومد کنارم نشست بهش گفتم تو تاریخدانی واقعاً؟
گفت من تاریخ میدونم ولی نه اونجوری که دوستام میگن یا شما فکر کنید
خیلی از سبک حرف زدنش جا خوردم
گفتم چی میدونی چی خوندی
گفت بعضیا میرن شیراز مقبره کوروش
ولی من بهشون میگم خب کوروشو مگه نمیگین زرتشتیه
زرتشتیا که مردههاشونو دفن نمیکنند که اینجا مقبره کوروش باشه
اگه کوروش دینشا عوض کرده به ما هم بگید تکلیفمون معلوم شه شما هم دیگه نگین کوروش زرتشتی بوده
گفتم خوبه آفرین دیگه چی
علیآقای مسجدمون تعریف میکرد که معلممون یه وقتی سر کلاس گفت حضرت زرتشت علیهالسلام گفتند ای کاش اینقدر آب 💦 داشتم که تمام جهنم را خاموش کنم و کاش اینقدر آتش 🔥 داشتم که بهشت را بسوزانم تا دیگه خلائق، فقط برای خود خدا تلاش کنند.
مونده بودم چی میخواد بگه
یه وقت دیدم گفت به آقامعلممون گفتم حضرت زرتشت با همه آبهای عالَم هم نمیتونست جهنم را خاموش کنه و با هیچ آتشی نمیتونست بهشت را بسوزونه
گفتم چرا
گفت به معلم گفتم
جهنم همون غضب خداست و بهشت همون رضایت خدا
اینجوری گفتند که من و شما بفهمیم
و گرنه واضحه جایی که رضایت خدا باشه نعمت خدا هم کنارش ریخته جایی هم اگه غضب خدا شد میشه یه جایی مثل جهنم
بعد از نماز تا بیاد منبر شروع بشه نشست کنارم
گفتم علیآقا دیگه چی
گفت حضرت موقع شهادت فرمودند کار اون زن یهودیه بود.
در واقع حضرت به ما نشانه (کد) دادند برای اینکه بفهمیم هر چه به سرمون اومده و هر مصیبتی که بعد از این قراره به سرمون بیاد زیر سر یهوده
گفتم علیآقا تو چقدر با حالی
و دوباره تو یه فرصتی افتادیم به حرف و دیدم داره دُر میپاشه
اینکه دیگه چیا گفت بماند
گفتم علیآقا اجازه میدی ازت ویدئو بگیرم
اول گفت نه؛ این کارا را دوست ندارم
ولی بعد نمیدونم چی شد گفت باشه
قرار شد فردا عصر ساعت ۷ یه چند دقیقه، ویدئو ازش بگیرم.
✍ با مسعود رضانژاد
گفتم علیآقا تو چقدر با حالی و دوباره تو یه فرصتی افتادیم به حرف و دیدم داره دُر میپاشه اینکه دیگه
ماجرای علی آقای قصه ما را اگه خواستید از اول پیگیری کنید یا برا کسی بفرستید
شروعش از اینجاست 👇
https://eitaa.com/nashrekhoubiha/262
✍ با مسعود رضانژاد
گفتم علیآقا تو چقدر با حالی و دوباره تو یه فرصتی افتادیم به حرف و دیدم داره دُر میپاشه اینکه دیگه
#گفتگوی_جدید
تا حالا دقت کردید واژههای شبیه به هم، گاهی چون معناشونا دقیق نمیدونیم جابهجا ازشون استفاده میکنیم.
مثلاً دو واژه غیرت و تعصب
- من به تیم مورد علاقم غیرت دارم یا تعصب؟!
- به دین و اعتقاداتم تعصب داریم یا غیرت؟!
قبلش گفته باشم که وعده دیشب، وعده سر خرمن نبودهها 🙃
یادتون که نرفته!
قرار شد از علیآقای تاریخدانمون یه کلیپ بگیرم بذارم اینجا باهاش آشنا بشید.
✍ با مسعود رضانژاد
#گفتگوی_جدید تا حالا دقت کردید واژههای شبیه به هم، گاهی چون معناشونا دقیق نمیدونیم جابهجا ازشون
فعلاً هر چی تو دایره دارید بریزید بیرون
ببینم چند مرده حلاجین
شب إن شاء الله بعد از هیأت هم کلیپ علیو براتون منتشر میکنم هم راجع به تعصب و غیرت یه گفتگو میکنیم.
ساعت ده و نیم وعده
✍ با مسعود رضانژاد
ماجرای علی آقای قصه ما را اگه خواستید از اول پیگیری کنید یا برا کسی بفرستید شروعش از اینجاست 👇 htt
یه چیزایی گرفتم
مگه گذاشتن رفیقاش
خدا خفشون نکنه
شب یادتون نره
✍ با مسعود رضانژاد
گفتم علیآقا تو چقدر با حالی و دوباره تو یه فرصتی افتادیم به حرف و دیدم داره دُر میپاشه اینکه دیگه
35.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایت_محله
اینم از علیآقای مسجد ما که دیشب «اینجا» وعدشا داده بودم
مگه دوستاش گذاشتند
دیگه یه برش زدم
بهتر این نمیشد
#نشر_خوبی_ها
✍ با مسعود رضانژاد
#گفتگوی_جدید تا حالا دقت کردید واژههای شبیه به هم، گاهی چون معناشونا دقیق نمیدونیم جابهجا ازشون
شروع کنیم گرچه هنوز ۱۰/۵ نشده
غیرت و تعصب دو تا واژه هستند که تا یه جایی در معنا با هم مشترکن
ولی از یه جایی راشون سِوا میشه
حالا تا کجا با هم راهشون یکیه و معنای مشترک دارند؟
ببینید غیرت و تعصب هر دو در جایی به کار میرن که ما نسبت به اون، علاقه بسیار شدید داشته باشیم و تعلق خاطر داشته باشیم.
مثلاً من و شما به قرآن علاقه شدید داریم
به امام حسین علیهالسلام علاقه بسیار شدید داریم
تا اینجا غیرت و تعصب با هم مشترکن
اما فرقشون کجاست؟!
در تعصب ما به اونی که علاقه زیاد داریم بلد نیستیم چطوری ازش دفاع کنیم اگه کسی اومد و شبههای اشکالی چیزی وارد کرد جوابی نداریم بدیم و اتفاقاً چون بلد نیستیم دفاع کنیم عصبانی میشیم.
جالبه
به کلمه تعصب و عصبانیشدن دقت کنید چقدر شبیه به همن. تعصب = عصبانیت
اما در غیرت، قضیه برعکسه
زرنگینا 😉
دیگه معلوم شد غیرت چطوریه
غیرت یعنی بلدیم از چیزی یا کسی که بهش علاقه داریم دفاع کنیم و أحیاناً اگه شبههای وارد کردند میتونیم پاسخ بدیم.
تا اینجا را داشته باشید تا یه قضیه براتون تعریف کنم.