eitaa logo
نشر کوثر، سعادت
442 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
52 فایل
✅فروش کتاب با تخفیف ویژه ✅کلیه مجوز های چاپ کتاب ✅ تبدیل پایان نامه به کتاب ✅ چاپ کتاب ✅ طراحی جلد کتاب 📞شماره تماس 09170441060 ۰۹۳۷۰۱۹۱۵۶۸
مشاهده در ایتا
دانلود
کمترین چیزهایی که در آخرالزمان به سختی میتوانی آنها را پیدا کنی چه هستند؟؟ دو چیز بسیار بسیار گرانبها و نادر و عزیز که در عصر آخرالزمان نصیب هر کسی نمی‌شود این توصیه رسول خدا است،اگر این دو چیز را یافتی قدرشان را بدان حدیث مورد نظر در تصویر بالا نوشته شده
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً 🌸سلام امام زمانم دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شب‌های جمعه نیست. روز به روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش‌های قلب شماست. 💠برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج) سه صلوات بفرستید ☀️الهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج صبحتون امام زمانی @nashrekowsaresaadat
عرض سلام و احترام 🔴قابل توجه اعضای محترمی که عجله دارند برای دنبال کردن داستان هشت روز با مردگان داستان کتاب «هشت روز با مردگان » هر شب تقریبا ساعت نه شب قسمت‌هایی از آن در کانال نشر کوثر سعادت بارگذاری می شود، چنانچه کسی بخواهد دنباله داستان را زودتر بخواند میتواند کتاب را سفارش دهد، قیمت کتاب بسیار مناسب هست من الله التوفیق @nashrekowsaresaadat
کتاب موجود در رابطه با تجربه دم مرگ و زندگی پس از مرگ می باشد قیمت کتاب : 👌قیمت قدیم ۱۵۰۰۰ت 🆔 https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat
📢📢 کسانی که تمایل به تهیه کتاب دارند می توانند به آیدی زیر پیام بدهند👇 @Mohammad_Saadat تلفن ۰۹۱۷۰۴۴۱۰۶۰ ۰۹۳۷۰۱۹۱۵۶۸ بنام سعادت کانال نشرکوثرسعادت https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat
◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈ 🌎«از دنيا چيزى باقى نمانده مگر به اندازه ته مانده ظرف آبى، يا جرعه ناچيزى همچون مقدار آبى که به هنگام کمبود و جيره بندى شديد آب به افراد مى دهند، و به اندازه اى کم است که اگر تشنه اى آن را بنوشد هرگز عطش او فرو نمى نشيند.» 📘
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈ اشتیاق امیرالمومنین (ع) به دیدن حضرت مهدی (عج)
◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈ 🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂مثل مادر مریم سلام الله علیها مادری کنید🍂 ⚡️وقتی همسر عمران، باردار بود، دو کار انجام داد : 🔸۱ـ نیت کرد که فرزندش را وقف خدمت به خدا کند. 🔸۲ـ او و نسلش را به خداوند متعال پناه داد. ⚡️نتیجه ی این کار این شد که : 🔸۱ـ خداوند این فرزند را پذیرفت. 🔸۲ـ او را به طرز نیکویی پرورش داد. 🔸۳ـ یکی از انبیائش را سرپرست او کرد. (آیات ۳۵ تا ۳٧ آل عمران) ⚡️بنابراین : نیت کنید که فرزندتان را در مسیر خدا تربیت کنید و او را از شر شیطان به خدا بسپارید تا خدای رحیم نیز رحمت خاصه اش را نصیب او کند و او را به رشدی نیکو برساند. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
سلام علیکم 🔴ادامه داستان کتاب هشت روز با مردگان 👇
هشت روز با مردگان نوشته ی سید محمد سعادت قسمت ۴ امام علی(ع) : به خدا سوگند، علاقه‌ی فرزند ابوطالب به مرگ، از علاقه‌ی طفل شیرخوار به پستان مادر بیشتر است. نهج‌البلاغه، خطبه 5 فرشته‌ی مرگ نیز مرتب به من بشارت می‌داد که سفر موقتِ تو در دنیا به پایان رسیده و باید به جایگاه اصلی و جاودانگی خود که بارها و بارها خبرِ آن را شنیده‌ای، سفر کنی و ... هم فرشته‌ی مرگ و هم جاندار زشت، به عنوان دو نیروی فوق‌العاده قوی، هرکدام به ‌نوعی سعی داشتند مرا برای ماندن در دنیا و یا رفتن به جهان جاویدان، مجاب‌کنند. من هم هر لحظه به‌سمت یکی از آنان جذب می‌شدم و تردید داشتم در ماندن یا هجرت! بالاخره با اکراه و اجبار و جان کندن، رضایت دادم به این‌که تسلیم فرشته‌ی مرگ شوم و چه لحظه ی سختی بود! من چون مسلمان بودم و دارای اعتقادی راسخ به دین و مذهب خودم، بارها از بزرگان شنیده بودم که در زمان مرگ، شیطان بر محتضر حاضر می شود و سعی می‌کند که به هر ترفندی او را منحرف کند تا بدون ایمان و اعتقاد از دنیا برود.» تمام این توضیحات درباره ی قبض‌ روحِش، در یک آن واحد انجام شد و اگر بخواهم برای آن یک مثال ساده بیاورم، مثل جستجوی یک موضوع در رایانه بود که در زمانی بسیار ناچیز، انبوهی از اطلاعات روی نمایشگر ظاهر میشود. در حقیقت می‌توان گفت یک نوع انتقال اطلاعات است بدون این‌که از زبان و جسم مادی دنیایی خبری باشد. مولا علی(ع)در توصیف مرگ چه زیبا میفرماید: سختی جان‌کندن و حسرت از دست دادن دنیا، به دنیاپرستان هجوم آورد. بدن‌ها در سختی جان‌کندن سست شد، و رنگ باختند، مرگ آرام‌آرام همه‌ی اندامشان را فراگرفته، زبان را از سخن‌گفتن باز می‌دارد و او در میان خانواده‌اش افتاده، با چشم خود می‌بیند و با گوش می‌شنود و با عقل درست می‌اندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرده و روزگارش را چگونه سپری کرده؟ به یاد ثروت‌هایی که جمع کرده می‌افتد، همان ثروت‌هایی که در جمع‌آوری آن‌ها، چشم برهم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه‌ناک گردآورده و اکنون گناه جمع‌آوری آن‌ همه بر دوش او است که هنگام جدایی از آن‌ها فرا رسیده و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهره‌مند شوند و روزگار را گذرانند. راحتی و خوشی آن برای دیگری و کیفر آن بر دوش او است و او در گرو این اموال است که دست خود را از پشیمانی می‌گزد (دندان می‌گیرد) به‌خاطر واقعیت‌هایی که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در این حالت از آن‌چه که در زندگی دنیا به آن علاقه‌مند بود، بی‌اعتنا شده و آرزو می‌کند ای کاش آن‌کس که در گذشته از ثروت او رشک می‌برد، این اموال را جمع کرده بود. اما مرگ هم‌چنان بر اعضای بدن او چیره می‌شود، تا آن که گوش او مانند زبانش از کار می‌افتد، پس در میان خانواده‌اش افتاده، نه می‌تواند با زبان سخن بگوید و نه با گوش بشنود، پیوسته به‌صورت آنان نگاه می‌کند، و حرکات زبانشان را می‌نگرد، اما صدای کلمات آنان را نمی‌شنود. سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرامی‌گیرد و چشم او نیز مانند گوشش از کار می‌افتد و روح از بدن او خارج می‌شود. ترجمه‌ی بخشی از خطبه‌ی نهج البلاغه ادامه دارد
هشت روز با مردگان سید محمد سعادت قسمت ۵ سپس من به سراغ جسد خودم رفتم که در اتاق بستری بود و مشاهده کردم که یک بیمار دیگر جایگزین فرد قبلی شده است. جوانی بود حدود بیست‌ ساله که دوران خدمت سربازی خود را در شرق کشور می‌گذراند و در درگیری با قاچاقچیان موادمخدر، مورد اصابت سه گلوله در قسمت گردن، سمت چپ سینه و بازوی سمت راست قرار گرفته و به شدت مجروح شده بود. او را بعد از انجام عمل جراحی، به آی‌سی‌یو آورده بودند و پزشک و پرستاران، اطرافش جمع و مشغول ادامه‌ی درمان او بودند. جسم خودم هم که با کمک دستگاه تنفس مصنوعی(medical ventilator) به سختی عمل دم و بازدم را انجام می‌داد و از نظر پزشکان هنوز علایم حیات در آن وجود داشت، روی تخت افتاده بود و تنها من می‌دانستم که روح در جسد وجود ندارد و فقط دستگاه تنفس مصنوعی ست که ریه‌ی آن را به واکنش واداشته است. بسیار مشتاق بودم که توانایی آن را داشته باشم که به تیم پزشکی بفهمانم جسد مرا رها کنید و اعضای قابل استفاده‌ی آن را به دیگران پیوند بزنید! اما افسوس که هیچ‌کس مرا نمی‌دید و نمی‌فهمید و حتی صدایم را نمی‌شنید! البته طبیعی بود که صدای من را نشنوند چرا که گفتمان ما ارواح با آدم‌های زنده تفاوت بسیار داشت. زنده‌ها با انتقال صوت، مطالب خود را به مخاطب انتقال می‌دهند اما گفتمان ارواح صرفاً از طریق یک انتقالِ انحصاری است که برای آدم‌ها قابل تصور و تفهیم نبود. نکته‌ی بسیار غمناک و مشمئزکننده این بود که ما ارواح، هرگز آدم‌ها را به شکل واقعی آدم نمی‌دیدیم بلکه بسیاری از آنان به شکل حیوانات مختلفی بودند که ظاهری انسان‌نما برای چشم‌های مادی داشتند! و اگر فردی با قیافه‌ی اصلی انسان دیده می‌شد، یعنی این‌که آن فرد یک انسان باتقوایی بود و حتی می‌توانست حضور ما ارواح را درک کند. اما افسوس که انسان‌های واقعی، بسیار بسیار کم بودند. شباهت انسان‌ها به حیوانات مختلف، متناسب با نوع خطاهایی بود که از آنان سر زده بود. دروغ‌گوها در یک شکل، شراب‌خواران در یک شکل، رشوه‌خواران در یک شکل، زناکاران در یک شکل و خلاصه این‌ که هر خطاکاری، به شکلی زشت و غیر قابل باور، به حیات موقتِ دنیایی خود ادامه می‌داد. وقتی که از پاسخ‌گویی آنان به خودم نا امید شدم، بیمارستان را به قصد منزل و سرکشی از خانواده ترک کردم. لحظه‌ای بعد و به چشم بر هم زدنی، در کنار خانواده بودم. هرکسی به کاری مشغول بود، به ‌وضوح می‌دیدم خانه‌ای که با گرفتاری ها و سختی‌های زیادی ساخته‌ام، به زودی از آن دیگران خواهد شد و هیچ نتیجه و ثمره‌ای برای آخرت من ندارد. به یاد آوردم سخن بزرگانی که می‌گفتند هیچ‌کس برای سفر به آخرت، جز یک کفنی نتوانسته است با خود به قبر ببرد! پس تا دست‌تان از دنیا کوتاه نشده، تلاش کنید که ذخیره‌ای برای آخرت داشته باشید! اما افسوس که من و امثال من باور نداشتیم که مرگ، هر آن در کمین است و دامن هر انسانی را، فارغ از سن و مسئولیت و بزرگی و کوچکی، خواهدگرفت. ادامه دارد