🔴ان شاءالله پس از اتمام کتاب، مسابقه ای تحت عنوان «زندگی پس از مرگ» از آیات و روایات کتاب «هشت روز با مردگان »در کانال برگزار می شود ،چنانچه سؤالی در رابطه با داستان کتاب دارید به آیدی زیر پیام دهید 👇
http://eitaa.com/Mohammad_Saadat
من الله التوفیق و علیه التکلان
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
#نماز_شب
🔸خدا در قرآن به دو گروه #چک_سفید داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید!
🔘یک گروه کسانی هستند که بر #مصیبتها #صبر میکنند.
چون این افراد ثابت کردهاند که حقیقتا خدا را میخواهند.
«إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»
(زمر/ ۱۰)
🔘گروه دوم هم افرادی هستند که #نماز_شب میخوانند.
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده/ ۱۷)
خداوند میفرماید هیچکس نمیتواند بفهمد برای اینها چه آماده کردهام!
🖋 حجتالاسلام عاملی
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
🌸🌸🌸ربیع الاول،یادآور میلاد آخرین رسول خدا و پیام آور صلح و دوستی است که به حقیقت فرصتی ناب برای درک عظمت او و عمل به سیره آن مقام آسمانی است پس بیشک، هفته وحدت نیز نماد و تجلی صلح و دوستی برای پیروان راستین و حقیقی دین و مکتب انسانساز اسلام است.
💠امام صادق(ع) فرمود:«ایجاد وحدت هنگام پیدایش اختلاف، و تباهی امت و نزدیک کردن آنها در هنگام جدائی، صدقهایست که خداوند آن را دوست دارد»
لذا هفته وحدت، فرصتی است که در آن میثاقها تحکیم و عهدها پایدار و پیمانها استوار میگردد تا قلبها برای هم بتپد و دستها در هم گره بخورد تا انسجام و یکپارچگی را بر قامت همه مسلمانان زینت دهد و صلابت اسلام به تصویر کشیده شود.
💠همانگونه امیرالمومنین علی(ع) توصیه نمود:« .. و بر شما باد به ارتباط و بذل و بخشش و دوری گزیدن از جدائی و پشت کردن به یکدیگر.»
پس هفته وحدت، غنیمت فرصتی برای تبیین اهمیت همبستگی و یکدلی جهان اسلام است تا هویت اسلامی احیا شود و حریّت و آزادگی انسانی با تکیه بر یگانگی پروردگار و تمسک بر مشترکات دینی به تجسم عینی برسد.
💠امام باقر(ع) فرمودند: «هان ای گروه مؤمنان، مأنوس و متحد باشید و به هم مهربانی کنید»
🌸هفته وحدت بر تمام مسلمین عالم مبارک باد!
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
🌸سلام امام زمانم
السَّلامُ عَلَیکَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ
اگر طلوع میکند تنها به عشق توست یاصاحب الزمان ..
وگرنه دنیایی که ما ساخته ایم ،
اینهمه آمدن و رفتن ندارد...
خورشید را میگویم..!
☀️برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج سه صلوات بفرستید
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
#تلنگر
🔸تــمامِ عـــمرمـان ســرگرم
جمع و ضرب و تفریقیم!!!!
🔹کسی امّا نمی داند که با
حاصل چه باید کرد...
اللهم عجل لولیک الفرج
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مقام معظم رهبری در دیدار علمای اهل سنت:
مسئله هویت امت اسلامی، مسئلهای اساسی و فراتر از ملیت است و مرزهای جغرافیایی، حقیقت و هویت امت اسلامی را تغییر نمیدهد. این خلاف تعالیم اسلامی است که یک مسلمان از رنج مسلمانی دیگر در غزه یا دیگر نقاط جهان غافل باشد.
۱۴۰۳/۶/۲۶
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طول و عرض این دنیا
را در هم ضرب کنی چیزی جز
مساحت یه قبر ازش در نمیاد
حواست باشد
داری چیکار می کنی!!
☀️اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آنچه در مورد بین الحرمین نمی دانید.
🌴▪️🌴این ۳ دقیقه را حتما ببینید
فقط ۳۲ سال قبل...
------------------https://eitaa.com/joinchat/694550564C51090da4f3
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت ۸
برادرم تصمیم گرفت پزشک شود و به مناطق محروم و نیازمند آن مناطق خدمت کند و لذا با استعانت از خدا و تلاش بیوقفه در رشتهی پزشکی قبول شد و هم اکنون مشغول تحصیل در این رشته است. من هم تصمیم گرفتم وارد بازار کار شوم و مقدمهی ورود به هر شغلی، گذراندن خدمت سربازی بود. بعد از دوران آموزشی و تقسیمبندی سربازان، محل خدمت مرا، شرقیترین نقطهی کشور تعیین کردند که برای من چندان خوشایند نبود و ناراحتی خودم را از این موضوع به اطلاع پدرم رساندم تا شاید ایشان با استفاده از سوابق خود در نیروی نظامی سفارش کند که از اعزام من به دورترین نقطهی کشور ممانعت بهعمل آید! اما پدرم برخلاف انتظار، شروع به نصیحت من کرد و گفت:
"نگذار دنیا و آخرتت بهخاطر استفاده از یک رانت کثیف، خراب شود! اگر من باعث شوم که از اعزام تو به آنجا ممانعت بهعمل آید و فرد دیگری را جایگزین تو کنند که متأهل و دارای فرزند باشد و این اعزام، او را از سرکشی به زن و فرزندش محروم کند، تو راضی هستی؟! آیا آه و نالهی احتمالی این سرباز و زن و فرزند او، دامن تو را نخواهد گرفت؟! آیا این حقالناس نیست؟ از این گذشته، پیامبرگرامی اسلام میفرماید: «حرسُ ليلة في سبيلالله عزوجلّ افضلُ من الفِ ليلة يقامُ ليلَها و يصامُ نهارُها» یک شب نگهبانی در راه خدا برتر است از هزار شبانهروز که شبهایش به عبادت و روزهایش به روزهداری سپری شود.1"
این گونه بود که پدرم مرا قانع کرد که با رضایت کامل به محل خدمت خودم اعزام شوم و در آنجا خدمت کنم. یک روز قاچاقچیان موادمخدر برای مطالبات خود از معاملهی کثیف موادمخدر، اقدام به ربودن دو دختر شش و هشت ساله که هر دو فرزند یک خانواده بودند، کرده بودند. به فرماندهی ما مأموریت داده شد که هر طور شده این دو گروگان بیگناه را سالم از دست قاچاقچیان نجات دهیم. محل اختفای آنان را کشف کردیم و پس از محاصرهی محل، از قاچاقچیان خواستیم تا کودکان را آزاد کنند و براساس پیشبینی، آنان شروع به تیراندازی و مقاومت کردند.
من که به شدت نگران آسیبدیدن بچهها بودم، به فرماندهی پیشنهاد دادم با توجه به این که رزمی کار بودم، از طریق منزل همسایه، به پشتبام محلِ اختفای قاچاقچیان بروم و از راه نورگیر وارد ساختمان شوم و آنان نیز قاچاقچیان را سرگرم کنند. این پیشنهاد پذیرفته شد و من با پوشش سایر همرزمان، موفق به ورود به ساختمان شدم.
تعداد محافظان بچهها، دو قاچاقچی مسلح بودند. یکی از آنها متوجه ورود من به ساختمان شد و به سمت بچهها که به طرز فجیعی آنان را طنابپیچ کرده بودند، حرکت کرد. قصد داشت دختر بچهها را سپر خود قرار دهد که من زودتر از او خودم را به بچهها رسانیدم و به سمت فرد مهاجم شلیک کردم. او هم به سمت من شلیک کرد و در همان حال که به شدت مجروح شده بودم، گفتم خدایا از تو میخواهم که مرا پاک از این دنیا ببری تا پدرم به آرزوی خودش که پاک بودن فرزندانش بود، برسد.
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت ۹
از هوش رفتم و دیگر چیزی به یاد ندارم تا اینکه در بیمارستان قبض روح شدم. اطمینان دارم که این نورانیت به خاطر حضور در مرزهای کشور و مقابلهی با دشمنان مردم و از همه مهم تر ایجاد رضایت پدرم بوده است.»
صحبتهای ایشان که در حقیقت همان انتقال اطلاعات بود، به پایان رسید و من مجدداً در کنار جسدم قرار گرفتم و مشاهده کردم که تیم پرستاری مشغول جداکردن وسیلههای اتاق سیسییو از جسد من هستند و این بدان معنا بود که آنان به این نتیجه رسیدهاند که من قبضروح شدهام و دیگر هیچ گونه علایم حیاتی در جسمم نیست.
همراهان و فامیل حاضر شدند و گویا انتظار این لحظه را داشتند. آنان در مدتی که من در بیمارستان بستری بودم، گریه و زاری خود را کرده بودند و دیگر رمقی برای عزاداری بیشتر نداشتند.
جسدم به سردخانه انتقال داده شد و من هم به سایر ارواح که جسدشان در سردخانه بود، پیوستم. در همان حوالی سردخانه در تردد بودیم؛ گاهی وارد سردخانه میشدیم و نظارهگر جسدمان بودیم، و گاهی نیز به عالم برزخ که کاملاً متمایز با عالم مادی بود، میرفتیم. وقتی داخل سردخانه میشدیم قاعدتاً باید تاریک باشد اما بدون اینکه هیچگونه منبع نوری وجود داشته باشد، کاملاً روشن بود. جسد من به مدت سه روز در سردخانهی بیمارستان بود و این سه روز چیزهایی را مشاهده کردم که بخشی از آنها را بازگو خواهمکرد.
وقتی که اولین جسد از سردخانه بیرون آوردند و تحویل بازماندگانش دادند، من هم به همراهِ روحِ این جسد راهی قبرستان شدم. تعداد زیادی افراد برای تشییع جنازه حاضر بودند اما احساس می کردم کمتر کسی با رضایت کامل و برای رضای خدا و احترام به متوفی آمده بود. بسیاری لحظهشماری میکردند که زودتر جنازه به خاک سپرده شود و به دنبال کسب و کارشان بروند. برخی مشغول احوال پرسی با کسانی بودند که مدتها یکدیگر را ندیده بودند و این تشییع جنازه بهانهای شده بود برای دیدار آنان؛ گروهی در گوشه و کنار پرسه میزدند و به وسیلهی تلفن همراه، مشغول رتق و فتق برخی کارهایشان بودند و اندکی هم بالاجبار مشغول تحویل گرفتن جنازه برای انتقال به قبرستان بودند.
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت ۱۰
روح این جسد با مشاهدهی این اوضاع و احوال بسیار مکدر بود و فریاد میزد: "آهای دوستان و فامیل، که به ظاهر برای احترام به بازماندگان من آمدهاید، به فکر آخرت خود باشید و نیتهای خود را خدایی کنید که این دو روز دنیا به سرعت خواهد گذشت و دیر یا زود به سرنوشت من دچار خواهید شد!"
اما افسوس که هیچکدام از مشایعتکنندگان صدای او را نمیشنیدند و هیچ توجهی هم به روح ایشان نداشتند. اکثرآنها همچون گوسفند که در پی چوپان خود هستند ، به دنبال جنازه در حرکت بودند و در انتظار رسیدن به قبرستان و پایان پذیرفتن مراسم تدفین و اهایی یافتن از این حضور اجباری بودند!
سختی دلها و پل صراط (عبرت از مرگ) (26)
... اما افسوس که دلها سخت شده، پند نمیپذیرد و از رشد و کمال بازمانده و راهی که نباید برود میرود. گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در بهدست آوردن دنیا میدانند. بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است. با لغزشهای پرتکننده و پرتگاههای وحشتزا، و ترسهای پیاپی.
ترجمهی خطبهی 83، ص97
گردنهها و توقفگاهها
آمادگی برای سفر آخرت (38)
... وابستگی به زندگی دنیا را کم کنید و با زاد و توشهی نیکو به سوی آخرت باز گردید، که پیشاپیش شما، گردنهای سخت و دشوار، و منزلگاههایی سخت و دشوار وجود دارد، که باید در آنجا فرود آیید و توقّف کنید.
خطبه 204، ص303
بالاخره جنازه را به قبرستان بردند، غسل دادند و کفن کردند و به سمت قبر بردند! همان گودالی که همهی زندهها از رسیدن به آن وحشت دارند و حتی تمایلی به اندیشیدن به آن هم ندارند! گودالی که سرانجام، همهی انسانها به آن سپرده خواهند شد! گودالی که حتی نامش هم برای زندهها باعث نگرانی خواهد بود! گودال تنهاییها، گودال حساب پسدادنها، گودال وحشت و تاریکی! گودالی که همهی زندهها فکر میکنند فقط برای آنهایی بوده که قبض روح شدهاند و ربطی به آنها نخواهد داشت! یعنی زندهها باور و یقین ندارند که این گودال حتماً نصیب آن ها هم خواهدشد! اما زهی خیال باطل، که كل نفسٍ ذائقة الموت.1
جسد را وارد قبر کردند و در این لحظه بود که نالههای جانگداز برخی از نزدیکان جنازه شنیده شد و این یعنی وداع نهایی و آخرین دیدار! وقتی که جسد را وارد قبر کردند، روح جسد هم وارد قبر شد. من میدیدم که سنگ لحد را میگذارند و قبر را میپوشانند، در حالی که روح جسد هنوز داخل قبر باقی بود؛ هر چه اصرار کردم که اجازه بدهید روح از قبر خارج شود اما باز هم گوش شنوایی وجود نداشت و آنان با بیرحمی تمام قبر را پوشاندند و خروارها خاک روی آن ریختند و با بیتوجهی تمام فاتحهای که نه برای روح میت بلکه به رسم تشریفات، خواندند و رفتند.
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان
نویسنده: سید محمد سعادت
قسمت۱۱
به راستی که انسانها چقدر باید نادان و بیچاره باشند که بعد از سالها زندگی در کنار عزیزترین افراد خانوادهی خود، اینگونه او را به یک گودال تاریک بسپارند و بروند! و وای بر احوال آنانی که هیچ توشهای هم برای آخرت خود دست و پا نکردهاند و زندهها آنان را با دست خالی روانهی قبر میکنند.
عبرت از مرگ (تنهایی روح) (27)
او را (انسان) در سرزمین مردگان میگذارند و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند، حشرات درون زمین پوستش را میشکافند و خشت و خاک گور، بدن او را میپوسانند، تندبادهای سخت، آثار (قبر) او را متلاشی میکنند. و استخوانها بعد از آن همه سختی و مقاومت پوسیده میشوند. و ارواح در گرو سنگینی بار گناهان هستند و در آنجا است که به اسرار پنهان یقین میکنند، اما نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه میشود و نه از اعمال زشت میتوانند توبه کنند.
ترجمهی خطبه 83، ص97
من که به شدت نگران روح به جا مانده در قبر بودم، تصمیم گرفتم وارد قبر شوم اما نمیدانم چرا نمیتوانستم و این برخلاف تصمیمات دیگرم بود که از زمان قبض روح شدن به این طرف، هرچه را که اراده میکردم، انجام میشد. فقط یک احتمال دادم که قبر حریم خصوصی است و لذا ما ارواح حق ورود به حریم خصوصی دیگر ارواح را نداریم.
ادامه دارد...
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
🟩 حمزَةَ الثُّمالیِّ، عَن أبی جَعفَرٍ الباقِرِ علیه السلام أنَّهُ قالَ:
به خدا قسم خداوند از زمانی که آدم را قبض روح فرموده، زمین خود را تاکنون رها نکرده است
مگر اینکه در روی آن امامی بوده که به وسیله او هدایت به سوی خدا انجام می گرفته است،
و او حجّت خدا بر بندگانش بوده،
و پس از این هم زمین بدون امامی که حجّت خدا برای بندگان اوست باقی نمی ماند.
الغیبة (للنعمانی) 193
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
✅ چگونه اهل بیت علیهم السلام را در خلوتها و تنهاییهای خود یاری کنیم؟
🔹 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
مردی نزد حضرت صادق علیه السلام آمد و عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا!
من ناتوانم و نمیتوانم با بدنم شما را نصرت دهم، و کاری جز برائت از دشمنان شما و لعن بر ایشان از عهده من بر نمیآید. حال بفرمایید وضع من چگونه است؟
💠حضرت صادق علیه السلام فرمود:
پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل کردهاند که فرمود:
🔹 کسی که از یاری ما اهل بیت ناتوان است، پس در تنهائیهای خود دشمنان ما را لعنت میکند، خداوند صدایش را به همه مُلکش از خاک تا عرش میرساند.
پس هرگاه چنین فردی بر دشمنان ما لعنت میکند، فرشتگان با او همراهی کرده و همانی را که وی لعن کرده، لعن میکنند، و سپس میگویند:
🤲بارالها! بر این بندهات درود فرست،
آن کس که در حدّ توان خود مایه گذاشت، و اگر بر بیش از این، توانایی داشت، قطعاً انجام میداد.
پس از جانب خداوند متعال چنین ندا میآید:
🟢من دعای شما را اجابت کردم،
ندای شما را شنیدم و بر روح آن فرد در میان ارواح، درود فرستادم، و او را نزد خود از برگزیدگان و نیکان قرار دادم.
☀️برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج سه صلوات بفرستید
📚 تفسیر الامام العسكري عليه السلام، ص ۴۷
📚 بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۶
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
VID_20240915_020028_936_15092024.mp3
2.44M
روایت هشدار دهنده امام حسن علیهالسلام در مورد آخرالزمان
🎤 استاد مجتبی_اسکندری
#پیشنهاد_دانلود
آنچه از تو دارم ماهیست به قواره هزاران ماه ...
نوریست به انضمامِ هزاران نور....
مستوریست به مثابه هزاران حجاب...
آبروئیست به عزّتِ هزاران زاهد...
چگونه ادا کنم حقِ این همه از تو داشتن را؟؟؟
خورشیدِ محجوبِ سایه انداخته بر کِدِرِ قلبهای عاشق!
رخ بنما....
تمام کن این شب اتراق کرده را...
♥️💫
#امامزمانم
#نحله_بیدل ✍🏻🌿
تکانه 313 | هوش مصنوعی
@takane_313
🔴ان شاءالله پس از اتمام داستان کتاب «هشت روز با مردگان»، مسابقه ای تحت عنوان «زندگی پس از مرگ» از آیات و روایات کتاب در کانال برگزار می شود ،چنانچه سؤالی در رابطه با داستان کتاب دارید به آیدی زیر پیام دهید 👇
http://eitaa.com/Mohammad_Saadat
من الله التوفیق و علیه التکلان
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم:
🔴 این زن آیا هماهنگ شده بود⁉️
📸➕🎥 عکس را باز کنید، فیلم می شود!
1⃣ تصویری از مریم شبانی خبرنگار هتاکی که در هنگام پرسش از مسعود پزشکیان گفت: برای رسیدن به اینجا، از میانبرهای بسیاری گذر کردم که گیر گشت ارشاد نیوفتم.
و آقای پزشکیان هم با حالت تشویق، به این هتاک خندید و تأیید و حمایت کرد.
شبانی طوری دارد حرف می زند که انگار همین دقایقی پیش با شتاب به جلسه رسیده... اما❗️👇
2⃣ در حالی که مریم شبانی، قبل از شروع نشست، با هادی حیدری مجری کنفرانس خبری #پزشکیان ( و او هم هتاک به جمهوری اسلامی)، در آسانسور عکس یادگاری گرفته و استوری هم کرده بود؛ اما هنگام طرح سوال به دروغ گفت که از ترس گشت ارشاد مجبور شده از کوچه پسکوچه بیاد و به خاطر همین دیر رسیده!
3⃣ هر آدم با وجدان و آگاه به آثار اجتماعی این امور، اگر جای سردار رادان بود، این فرد هتاک را هر چه سریعتر احضار و قانون جمهوری اسلامی ایران را درباره او اعمال میکرد.
تا غیر از مشاهده ی ثمرات اتخاذ اینگونه مواضع، رئیس جمهور مملکت بداند که طبق قانون، مرجع رسیدگی به امور قضایی، امور نظامی، امور خاص امنیتی، کاملا مشخص است و رئیس جمهور (که از بد روزگار، حالا مسعود پزشکیان است) تنها صاحب یک رأی در اجتماع آن مجمع است.
بنابراین بیخود حرف از تعطیلی گشت ارشاد و صنایع موشکی و رفع فیلترینگ نکند.
مرجع اخبار موثق و تحلیل ویژه
⛔️ اخبار و تحلیل خاص
➕ فقط کانال رسانه انقلابی ↘️
➕🇮🇷 @RESANE_ENGHELABI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشت روز با مردگان
نویسنده:سید محمد سعادت
قسمت12
وقتی که مراسم تدفین تمام شد و همهی مشایعتکنندگان، قبرستان را ترک کردند و من هم نتوانسته بودم برای روح به جای مانده در قبر کاری انجام دهم، هم چنان متحیر در اطراف قبر بودم که ناگهان خودم را در یک صحرای بینهایت بزرگ که هیچ شباهتی به کرهی زمین نداشت، دیدم. صحرایی بود کاملاً مسطح و بدون هیچگونه گیاه و سبزه و درخت و ...
در نقطه به نقطهی این صحرای بزرگ و بیانتها، دالانهایی به دو سمت گشوده شده بود و دالانِ تعداد محدودی از نقطهها، به سمت محلی بسیار دیدنی و جذاب، امتداد داشت که علاوه بر نورانیت آن، بوی بسیار خوشی هم به مشام میرسید. این بوی مطبوع را فقط ارواحی استشمام میکردند که به آن دالانها دسترسی داشتند.
اما تعداد زیادی از نقطهها نیز که به ظاهر نشان دهندهی قبر یا محل دفن اجساد بود، مانند دالانهای تاریکی به سمت محلی امتداد داشت که بسیار مشمئز کننده و همراه با بوی تعفن و گنداب بود و همهی ارواحی که این دالانها از سمت آنان به سمت محل مد نظر امتداد داشت، از این صحنهی مشمئزکننده و بدبو رنج میبردند.
برخی از افرادی که در محل بدبو بودند، گاهی وقت ها اجازه مییافتند که برای مدتی بسیار محدود از بوی بسیار جذاب و مطبوع محل مقابل نیز بهرهمند شوند و این بدان مفهوم بود که اینجا صحرای برزخ است و همه ی ارواح میدانستند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است. آنانی که برزخی بودند و در یک وقت1 معین مجاز به استفاده از محل خوشبو و جذاب بودند، آنانی بودند که در زندگی خود علاوه بر کارهای خلاف، کارهای خوب هم انجام داده بودند.
تمام ارواح در برزخ یکدیگر را میدیدند اما همه از یکدیگر فرار میکردند و تمایلی برای رو در رو شدن نداشتند؛ چرا که هر کسی دنبال کسب رضایت از دیگران بود اما هیچکس حاضر به گذشت کردن از حق خود نبود. تمام خلافکاران را در برزخ گروهبندی کرده بودند و هر دسته متناسب با گناهانشان، در جایگاهی قرار داشتند.»
آقای سمس صحبت خود را قطع کرد. به نظر میآمد که خسته شده است. من هم به رغم اینکه کمی خسته شده بودم، هم چنان تشنهی شنیدن ادامهی سفر ایشان به آخرت بودم. اما چارهای نداشتم جز اینکه مطیع تصمیم آقای سمس باشم.
آقای سمس ظرف میوه را به سمت من گرفت و ضمن تعارف میوه، گفت: «اگر اشکال ندارد، ادامهی ماجرا باشد برای یک وقت دیگر، چون ماجرای برزخ و آنچه در آنجا مشاهده کردهام، بسیار طولانی است و نیاز به وقت و حوصله ی زیاد دارد و لذا دو روز دیگر همین جا منتظرتان هستم.»
من هم بالاجبار پذیرفتم و بعد از پذیرایی، از جا برخاستم و از آقای سمس خداحافظی کردم و رفتم. به محض این که به دفتر خبرگزاری رسیدم، اقدام به پیادهکردن مطالب ضبط شده، بر روی کاغذ کردم و به همراه یک گزارش کوتاه، تحویل مدیر خبرگزاری دادم.
مدیر پس از مطالعهی ماجرا، با من تماس گرفت و مشتاقانه درخواست حضور در جلسهی بعدی من با آقای سمس را داشت. من هم با آقای سمس تماس گرفتم و هماهنگی لازم را برای حضور ایشان انجام دادم و طبق قرار قبلی، به همراه مدیر خبرگزاری به منزل آقای سمس رفتیم.
آقای سمس با خوشحالی از ما استقبال کرد و بعد از پذیرایی و اعلام آمادگی من برای شنیدن ادامهی ماجرا، شروع به صحبت کرد. آقای سمس به صورت بسیار کوتاه اشارهای به آنچه قبلاً گفته بود، کرد و ادامه داد:
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
هشت روز با مردگان
نویسنده:سید محمد سعادت
قسمت13
محلی که ما در آن قرار گرفتیم و همهی ارواح در آنجا بودند، به احتمال قوی همان برزخ بود که در اخبار و روایات، زیاد شنیده بودم. برزخ آنقدر بزرگ و بیانتها بود که با هیچ مکان دنیایی نمیتوان مقایسه کرد.
در این محل ارواحِ پیروانِ همهی ادیان اعم از مسیحی، مسلمان و کلیمی و هم چنین مذاهب مختلف و تمام اقوام و ملیتها حضور داشتند. تنها تفاوتی که بین ارواحِ پیروان ادیان بود، اعمال خوب یا بد آنان مطابق با دستورات الهی مندرج در کتاب آسمانی بود. بسیاری افراد بودند که با سوءاستفاده از نام دین، باعث بدبینی و فرار دیگر افراد از ادیان شده بودند و حالا گرفتار گناهان خود بودند و توان پاسخگویی نداشتند.
هرکس به اعتقاد خود
ابیالحسن حذاء گفت نزد حضرت امام جعفرصادق(ع) بودم، مردی از من پرسید که بدهکار تو چه شد؟ گفتم «این فاعله» را میگویی، یعنی آن کسی که مادرش زنا میداده؟ پس حضرت از روی تندی به من نگریست. گفتم فدایت شوم آن مرد (طلبکار) محبوسی است مادرِ او خواهر او است. حضرت فرمود، مگر (نه اینکه) نکاح خواهر در دین ایشان مانعی ندارد.
گناهان کبیره، ص238
انسان و رستاخیز (36)
آنگاه که زمین سخت بلرزد و نشانههای هولناک قیامت تحقق پذیرد، و پیروان هر دینی به آن ملحق شوند و هر پرستشکننده به معبود خود، و هر اطاعت کنندهای به فرمانده خود رسد.
خطبه 323، انسان و رستاخیز، ص327
ارواح را براساس نوع گناهانشان، از یکدیگر جدا و دستهبندی کرده بودند. من نمیتوانم بگویم کدام گناه یا خطای افراد در دنیا باعث در نظرگرفتن مجازات بیشتر یا کمتر بود اما وقتی این سوال برایم پیش آمد که چرا روح افراد شرابخوار در بین سایر ارواح به چشم نمیخورند، گودال بسیار بزرگی را به من نشان دادند که بوی بسیار بدی از آن به مشام میرسید. فهمیدم که روح افراد شرابخوار از همان لحظه ی تدفین ،به داخل این گودال سقوط میکند.
شرابخواری (از قول پیامبر) (24)
... رسولخدا(ص) فرمود: شرابخوار، فردای قیامت وارد محشر میشود در حالی که روی او سیاه و دهانش کج و زبانش بیرون افتاد و فریاد تشنگیاش بلند است و از چاهی که در آن، از چرک زناکاران ریخته شده میآشامانند.
گناهان کبیره، ص248
و نیز فرمود: کسی که دخترش را به شرابخوار تزویج کند مثل این است که دخترش را برای زنادادن از خانه بیرون کرده است. و نیز فرمود: اگر شرابخوار مریض شد به دیدنش نروید و اگر بمیرد بر جنازهاش حاضر نشوید.
گناهان کبیره، ص260
اگر آن محلی را که مشاهده کردم، برزخ بوده باشد، من هم در این قسمت با عنوان برزخ راجع به آن توضیح میدهم. در این محل بسیار بزرگ و بیانتها، میلیاردها روح حضور داشت و جالب بود که با انبوه دهها میلیاردی ارواح در این محل، هیچ احساس ترافیک و شلوغی حس نمیکردم و هر لحظه که میخواستم صدها کیلومتر آنطرفتر را ببینم، فقط اراده میکردم و در آنجا حاضر میشدم و این حالت برای همهی ارواح، امکانپذیر بود.
از سمت هر روح، دالانهایی که برای بسیاری تاریک و برای اندکی نورانی بود، به سمت دورنمایی از بهشت و جهنم امتداد داشت. این دالانها نشان از نوع جزای خوب یا بد ارواح بود و خود این دالانها برای افراد بدکردار، نوعی عذاب و زجر بود؛ هر چند که فعلاً خبری از زمان دقیق قیامت و یا رسیدن به بهشت و جهنم، وجود نداشت و تنها دورنمای آن برای برزخیان مشخص بود. ضمن اینکه هر گروه از گناهکاران و بدکرداران از هم جدا بودند. به عنوان مثال، دین ستیزان در یک قسمت، خلفای ظالم در یک قسمت، رباخواران در یک قسمت، سارقین در یک قسمت و ... و همین تقسیمبندی ها باعث شده بود که از دالانهای منتهی به هر دسته، نوعی بوی تعفن یا تاریکی مطلق یا حرارت جهنم و ... قابل درک باشدو با حزن و اندوه و عذاب در انتظار قیامت به سر میبردند.
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat