eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برامون سوال بشه که چرا ما یادمرگ و عوالم دیگر را فراموش میکنم؟! مهمترین عامل فراموشی مرگ و محروم شدن از اثار مثبت ان، تبعیت از هوای نفسانی و درازی امال و ارزوهاست. حضرت علی( ع): ای مردم! ترسناک ترین چیز که در شما بیمناکم، دوچیز است: تبعیت از خواهشهای نفسانی و ارزوهای طولانی؛ اما تبعیت از هوی و هوش انسان رو از حق بازمیدارد و اما ارزوهای طولانی، اخرت رو به دست فراموشی میسپارد. فراموشی مرگ، ارزوهارو زیاد و طولانی میکنه و ارزوهای زیاد و طولانی مرگ رو از یاد میبرد و اینها باهم رابطه متقابل دارن 📌نهج البلاغه خطبه ۴۲ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
یک روز در یکی از قرارگاه ها، صیاد از من پرسید: «فلانی! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟» گفتم: «اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت می کنند، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.» ایشان گفت: «به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند.» و من این کار را کردم. صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت: «برادران! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان، شما را به نماز جماعت می خواند، توجه نمی کنید!» این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌱زینب رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود: او می‌بیند ... با این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند ... 🌺شهیده‌زینب‌‌کمایی🌺 📙برگرفته از کتاب شیرین تر از عسل. اثر گروه شهید هادی
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔹هیچ وقت در کارهایش از عدالت و حرف حق دور نمی شد. مثلا یکی از همسایه های ما که خیلی اهل دعوا بود با یکی دیگه از همسایه های ما دعوا افتاده بود و دندان یک نفر را شکست. همسایه ما هم شکایت کرد شاکی رضایت نمی داد. 🔸 متهم به من گفت : برو ابراهیم رو بگو بیاد من هم هر طور شده ابراهیم رو پیدا کردم و آوردم. هم شاکی هم متهم به احترام ابراهیم بلند شدند. شاکی گفت: اگه ابراهیم بگه رضایت بده من رضایت می دم. 🔻ابراهیم خیلی جدی گفت: نه خیر نده! این آقا باید بفهمه برای هر چیزی نباید دعوا به پا کنه! متهم ۲۴ ساعت داخل بازداشگاه بود. بعد ابراهیم به شاکی گفت: حالا برو رضایت بده باید کمی می شد.
... بی نماز ها از شفاعت محرومند... 🌟یکی از آشنایان، خواب شهید سید احمد پلارک را دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد، شهید پلارک بهش گفت: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم... فقط وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از من بر نمی آید...
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا صاحب الزمان خودتو میخوایم..😔😭 🥀
▪️احمد هیچ گاه گِرد گناه نچرخید یک بار در نامه ای نوشته بود: مومن سنگینیِ معصیت را چون کوهِ اُحُد بـر روی شــانه هـای خـود حـس می کنـد همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید و از انجامِ کارهای نیک نهراسید. 📚عارفانه. زندگینامه و خاطراتِ عارف شهید احمدعلی نیری ، ص ۶۴ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 ✍ در تـجـربـه ام روزی را دیدم که ماشینم را مقابل درب همسایه پارک کرده بودم. یکی از اهالی آن خانـه بیرون آمـده بود و می‌‌خواست ماشینش‌را خارج کند. همان موقع خودم را رساندم و جای ماشین را عوض کردم. آنجا به من نشان دادند این شخص کودک مریضی داشت و اگر خودم را زود به آن جا نمی رساندم چه مشکلاتی برای فرزندش ایجاد میشد. از آن پس بیشتر در رانندگی دقت کردم. 📚 کتاب تقاص https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🏴‌پیاده روی اربعین رو مدیون پیاده روی رزمندگان ۸ سال جنگ تحمیلی هستیم... چقدر قشنگ شعار میدادن کربلا کربلا ما داریم میاییم...
🔴 🔹در آن‌سوی دنیا این لحظات را می‌دیدم! وارد جلسه‌مهمانی شدم. تمام دوستان هـم نـشـسـتـه بـودنـد. مـی‌ گـفـتـنـد و می‌خندیدند. یک میزبزرگ وسط سالن بـود و هـمــه مــیــوه و شـیـریــنـی از آنجا بـر مـی داشـتـنـد و مـی خوردند. چـنـد دقیقـه بـعـد مجـلـس به‌ سـمـت غیبت رفت. به دوستانم گفتم: بیایید از خودمان بگوییم از کسی که بین ما نیست حرفی نزنیم. اما قـبـول نـکـردنـد. وقتی نصیحتم بی فایده بـود از آنـجـا خـارج شـدم و بـه داخل حیاط رفتم... 🔸حالا در آنسوی دنیا همین لحظات را می‌دیدم. اما آنچه تفاوت داشت این بود که به جای میوه و شیرینی، لاشه یک مردار انسان روی میز بود و آن ها که غیبت می کردند و می شنیدند، تکه تکه از بدن آن مردار می کندند و می خوردند!! 📚 تقاص. اثر گروه شهید هادی. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عجیب جوانی که مرگ موقت را تجربه کرده بود از آثار قضاوت کردن مردم در ذهن خودش https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63