چند ماه قبل از جنگ سی و سه روزه بود. یکی از طلبه های لبنانی که قم درس میخواند، آمد لبنان پیشم. گفت: آقای بهجت سلام رساندند و گفتند به سید حسن بگو از امروز سه بار صبح و سه بار شب، این دعا را بخوان: اَللّهُمَ اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصینَه الَّتی تَجعَلُ فیها مَن تُرید.
از آن طلبه پرسیدم: چیزی شده؟ گفت: نمیدانم. آقا فقط گفت این را به سید حسن بگو!
من شروع کردم به گفتن این ذکر. با این وجود، دستور آقا برایم سوال بود. چرا آقای بهجت این سخن را گفته بود؟!
چند ماه بعد جنگ اسرائیل و حزب الله شروع شد. اسرائیل علاوه بر اینکه میخواست حزب الله را از بین ببرد، به شدت دنبال این بود که مرا هم ترور کند! خودشان بعداً گفتند ما ساختمانها و مناطق مختلف را بمباران میکردیم چون اطلاع داشتیم سید حسن نصرالله در آن حوالی است. نجات من در آن بمبارانها فقط کار خدا بود. آنجا بود که فهمیدم آقا چرا چند ماه پیش آن توصیه را به من کرده بود. انگار همه چیز را از قبل میدانست!
📙بِ مثل باران مثل بهجت. اثر جدید انتشارات شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
جنگ سی و سه روزه که شروع شد، وضعیت ما خیلی ناجور بود. همه کشورها طرفِ اسرائیل بودند و او را تشویق میکردند به از بین بردن حزب الله. حتی توی لبنان هم عدهای همدستِ اسرائیل بودند. از لحاظ نظامی و امکانات، ما صفر به صد بودیم در برابر دشمن. اسرائیل همه چیز داشت و ما هیچ!
چنان غربتی سراغمان آمده بود که تا به حال در عمرمان تجربهاش نکرده بودیم. بچههای حزب الله به صراحت میگفتند: این جنگ شبیه کربلا میشود و همه قتل عام میشویم!
همان روزها آقای بهجت با واسطه برایم پیام فرستاد: آرام باشید. مطمئن باشید در این جنگ شما پیروز میشوید!
آقا روحیه نمیداد به ما. در اصطلاح، ابراز امیدواری نمیکرد. نه نه. اصلا! خبر میداد. خبر از آنچه قرار است اتفاق بیفتد.
چند هفته بعد که کمر اسرائیل در نبرد شکست، پی به حرف آقا بردم!
📙بِ مثل باران مثل بهجت. اثر جدید انتشارات شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظران ظهور، از جنگ آخرالزمانی نمیترسند!
آنکسی که « عجّل لفرج مولانا المهدی» میگوید و همزمان ترس از موعود دارد، دعای تعجیلش دروغ است!
اگر «إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ» را با باور میخوانی، بدان فرج «و انقطع الرجاء» جز با آن جنگ آخرالزمانی مرتفع نمیشود!
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🟣 تجربه سُروری بینظیر بخاطر محبت بی منّت به دیگران 💫
❤️در آن جهان عشق و بخشش پادشاهی میکند، منیّت و غرور جایی ندارد. فهمیدم که در دنیا این خودخواهی ما باعث مشکلات شده. ما یکدیگر را دوست داشتیم ولی خودخواهی ما اجازه بروز نمیداد! من همچنین خوشحالی و سروری که در دیگران به وجود آورده بودم را دیدم. به خاطر این محبتهای بیمنت چنان سروری در من ایجاد شده بود که صدها برابر از خوشیهای دنیا بالاتر بود. مثلاً یک بار زنی سالمند را کمک کردم که از پله های یک ایستگاه مترو بالا برود. او به من لبخند زد و در راه با من خیلی صحبت کرد. اکنون در مرور زندگیام نه تنها لبخند او را دوباره میدیدم، بلکه آن را به شکلی جادویی و خارق العاده حس میکردم و میدیدم که در قلب او یک دنیا سپاس گزاری بود. حاضرم هر چیزی دارم بدهم تا آن احساس را دوباره تجربه کنم.
📗کتاب تقاص
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💥چه توئیت حق و جالبی که اتفاقا خیلی زیاد باز خورد داشته ...
✍️نوشته یک میلیارد مسلمان سنی منتظر انتقام شیعیان از قاتلین فرمانده سنی هستند
💥حمد و سپاس خدا را بابت نعمت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشآموزی که خادم مدرسه را غافلگیر کرد!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۱۵مرداد، سالروز شهادت شهید #عباس_بابایی
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
🌷ساعتی برای خدا🌷
گفتم: با فرمانده تون کار دارم
گفت: الان ساعت ۱۱ هست ملاقاتی قبول نمیکنه!
.
رفتم پشت در اتاقش در زدم
گفت: «کیه؟»
گفتم: مصطفی منم...
سرش را از سجده بلند کرد؛ چشم هایش سرخ و رنگش پریده بود...
نگران شدم!
✳️گفتم چی شده مصطفی؟
خبری شده، کسی طوریش شده؟
دو زانو نشست سرش را انداخت پایین،
زل زد به مهرش گفت:
یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم!
از خودم میپرسم کارایی که کردم برای خدا بوده یا برای خودم...
📚برگرفته از کتاب مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی. خاطرات شهید مصطفی ردانی پور.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🖌 فرازی ازوصیتنامه شهید❤️
ای ملت! بدانید امروز مسئولیت شما بزرگ و بارتان سنگین است و باید رسالتتان را که پاسداری از خون شهیدان است انجام دهید. تنها با اطاعت از روحانیت متعهد و مسئول که در رأس آن ولایت فقیه است و امروزه سَنبل آن امام بزرگوار است، قادر هستید این راه را ادامه دهید.
🌺۱۵ مرداد. سالگرد شهادت
🌹 شهیدمصطفی ردانی پور
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمیکنیم!!
بچهها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
🌺۱۵ مرداد سالروز آسمانی شدن سردار شهید بی مزار مصطفی ردانی پور
📙مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️ توسل برای سرنوشت کشور
🔹 ما نباید فراموش بکنیم تاثیر توسل و دعا و این ها رو ...
◇ من و شما که گوشت و پوستمان از نان #امام_زمان روییده است. خیلی بی مهری است ، جفاست که در یک همچون موردی که مصلحت خودمان و مصلحت کشورمان و مصلحت عالم اسلام، متوقف بر این است، یک توسل جدی نداشته باشیم.
👤 #علامه_مصباح_(ره)
#توسل
#دعا
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فهمیده بود چرا شهید نمیشود؟!
میگفت باید ازدواج کنم تا دینم کامل شود. برای ازدواج به سراغ همسر یکی از شهدا رفتند که سادات باشد. خودش اینگونه خواسته بود.
✅در مراسم عروسی یکاتوبوس از رزمندگان به جمع مهمانان اضافه شدند. برادرش مصطفی را صدا زد و گفت: غذا کم است.
مصطفی رفت بالای سر دیگ غذا و همه را بیرون کرد. چیزی گفت که کسی متوجه نشد...
آنشب غذا که کم نیامد هیچ، به درب خانه همسایه ها نیز غذا دادند!!
💐چند روز بعد از عروسی راهی جبهه شد...
سردار مصطفی ردانی پور دو هفته بعد از ازدواج به جمع شهدای گمنام این سرزمین پیوست.
گفت می خواهم جایی بمانم که نه دست دشمن به من برسد و نه دست خودی ها...
او حدود چهل سال است بر روی ارتفاعات پیرانشهر حضور دارد!
📙برگرفته از کتاب مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63