eitaa logo
نشر شهید هادی
18.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در ۱۳ صفر طلا خریدند و بازارهای طلافروشی جای سوزن انداز نداشت، این مطلب نشان داد که فضای مجازی چه قدرتی دارد!؟ ♨️ جا دارد یک مطالبه جدی از حوزه های علمیه و روحانیان عزیز داشته باشیم که خیلی بیشتر در زمینه ی تبیین مسائل مربوط به دین ورود کنند. نباید اجازه بدهید جا برای مرجع های دینی تقلبی اینستاگرامی باز بماند تا شاهد این حد از اثرگذاری آنها باشیم. این باید پر شود. تلنگر بعدی را باید به خودمان بزنیم؛ حواسمان هست دنبال چه کسانی راه می افتیم؟ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای ما هزاران گام برداشت به یادش یک قدم بردار زائر... 📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خیلی مواظب لقمه حلال بود. توی دوران سربازی شده بود راننده قریب؛ پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی. همراه او می‌رفت سرکشی باغ‌های غلامرضا پهلوی. توی باغ لب به چیزی نمی‌زد، آن‌قدر که بالاخره یک روز صدای قریب درآمده بود که «همه به من التماس می‌کنند اجازه بدم از میوه‌های باغ ببرند؛ ولی تو حتی میوه‌هایی که خودم برات کنار می‌ذارم رو هم برنمی‌داری ببری؟! شهید غلام علی رجبی 🌱✨ 📙کبوتران حرم. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سلام بر دوستان اگر کسی میتونه این تصویر شهید رو بازسازی کنه اطلاع بده. این ظاهرا تنها تصویر شهید است. شهیدی که خاطرات عجیب و فوق العاده ای داره و ایشالا در کانال بار گذاری می کنیم. شهید مصطفی افتاده از روستاهای منطقه برداسکن با تشکر از زحمات دوستان، چند عکس خوب به دست ما رسید که همراه با داستان بارگذاری می‌کنیم
🟢 یک کمک خالصانه به خلق خدا صد شرف دارد بر عبادت های ناخالص... 🔸علامه مجلسی برای دوست خود آیت‌الله جزایری در خواب اینگونه تعریف می‌کند: بعد از اینکه مرا دفن کردند صدایی را شنیدم که برای خدا چه کردی؟ هرکدام از اعمال نیک و عبادات را گفتم به عنوان عمل کامل و خالص پذیرفته نشد. ناراحت شدم دستم خالی بود. در این هنگام گفتم یک روز از بازار بزرگ اصفهان می‌گذشتم دیدم گروهی در اطراف یک مؤمن جمع شده‌اند و از او طلب خود را میخواهند. آنها او را میزدند و به او ناسزا می گفتند. او می گفت: «الان ندارم به من مهلت بدهید» ولی به او مهلت نمیدادند. من جلو رفتم و وقتی ماجرا را شنیدم گفتم: او را رها کنید، بدهکاری های او را من می‌پردازم. مردم او را رها کردند و من بدهکاری های او را پرداختم. بعد او را به خانه ام آوردم و به او کمک کردم. همین حادثه را خدا به یادم آورد و عرض کردم خدایا چنین عملی را برای رضای تو انجام دادم پس این عمل را از من پذیرفتند و امر کردند دری از قبرم به سمت بهشت برزخی باز شد و مشمول نعمتهای بیکران الهی شدم و اکنون به دعاهای مؤمنان و زیارت آنها از قبرم بهره مند هستم.✨ 📕کتاب بازگشت. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
روستای ملک بابو آخرین روستای اطراف بردسکن در حاشیه کویر است که بیشتر اهالی در کار دامداری و شترچرانی بودند‌. انقلاب اسلامی پیروز شد. یکی دو سال بعد، بچه های جهاد سازندگی برای آن روستا، برای اولین بار حمام ساختند! مصطفی که یکی از جوانان ساده دل روستا بود، سراغ بچه های جهاد آمد و پرسید: یک سوالی دارم. الان توی کشور ایران چه خبره؟ گفتند: یعنی چی؟ گفت: من چند شبه خواب عجیبی می بینم، حضرت زهرا سلام الله به من می گویند بیا فرزندم را یاری کن. من فکر می کنم مثل روز عاشورا باید بجنگم و فرزند حضرت را یاری کنم. بچه های جهاد گفتند: مگه خبر نداری تو کشور چه خبره؟ گفت: ما توی روستا نه آب داریم و نه برق و خبری از جایی نداریم. فقط خبر داریم که دو ساله شاه از ایران رفته و انقلاب شده، من هم تا سوم دبستان درس خواندم و صبح ها گله شتر را می برم صحرا و غروب بر می گردم. از وقتی هم که بزرگ شدم نماز اول وقت می خوانم و سعی می کنم گناه نکنم. حالا به من میگید چه خبر شده و تعبیر خواب من چیه؟ بچه های جهاد به همدیگر نگاه کردند و جلو آمدند وگفتند: الان سه ماهه که صدام به ایران حمله کرده و جنگ شروع شده، یعنی تو خبر نداری؟ گفت: جنگ؟! نه والا، حالا باید چجوری برم جنگ؟ وقتی آدرس محل سپاه در شهر را گرفت، گله شتر را برگرداند و برای پدر ماجرا را گفت و آماده حرکت شد. پدر گفت: من جز تو کسی رو ندارم. از فردا کی این گله رو ببره صحرا؟ مصطفی گفت: بابا، خود حضرت زهرا سلام الله به من گفته بیا، شما می تونی فردای قیامت جواب دختر پیغمبر رو بدی؟ این حکایت زیبا ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
از تمام دوستانی که هر ماه در نذر فرهنگی کتاب شرکت نموده و ما را در کمک به مجموعه های فرهنگی یاری می کنند کمال تشکر را داریم. به آنها که کتاب را دریافت می کنند می گوییم کتابها، به صورت وقف در گردش باشد تا دست به دست بچرخد و از نگه داری یا اهدا کتاب خودداری کنند. حکایت های بسیاری از کتابهای اهدایی شنیده ایم. شاید یکی از آخرین این حکایت ها، خانم کارگردانی بود که در برنامه از سرگذشت، با تصویر شهید هادی حضور یافت و همینطور از شهید تعریف میکرد و می گفت: کتاب در جایی به من داده شد تا بخوانم و همین کتاب باعث تغییر مسیر زندگی ام شد. کارت بانک رسالت. با زدن روی شماره کپی می شود.
۵۰۴۱۷۲۱۰۶۷۳۸۷۵۶۴
سلام امام زمانم✋🌸 جانم فدای نام تو يا صاحب‌ الزمان قـربان آن مقام تو يا صاحب‌ الزمان جان ميدهد بخاطر يک‌لحظه‌ ديدنت دل‌های عاشقان تو يا صاحب‌ الزمان ❣الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🕊❣ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
برادران و خواهران توصیه شدید می کنم به شما در تربیت نسل خردسال و نوجوان زیرا که تضمین آینده اسلام است. این غنچه های نشکفته را دریابید و شما هستید که از این افراد می توانید بزرگان فردا را بسازید. از این زمینه های مناسب برای رشد که شکل نگرفته استفاده کنیم و طبق احکام خدا، شکل دهیم. شهیدسردار https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
روستای ملک بابو آخرین روستای اطراف بردسکن در حاشیه کویر است که بیشتر اهالی در کار دامداری و شترچرانی
وقتی حرف از حضرت زهرا سلام الله شد، پدر ساکت شد و دیگر حرفی نزد. مصطفی وسایلش را برداشت و راهی محل سپاه و سپس عازم پادگان آموزشی شد. او سپس به نیروهای رزمنده پیوست و تقریبا دو سال به صورت بسیجی در تمامی عملیات های جبهه حضور داشت. او ساده وپاک دل بود، حضور در میان رزمندگان او را بااخلاص تر نموده بود. همه از ایمان این روستازاده صحبت می کردند. فروردین ۱۳۶۲ برای آخرین بار با خانواده خداحافظی کرد و راهی منطقه فکه شمالی شد. عملیات والفجر۱ آخرین حضور او در دنیای خاکی بود. اصابت ترکش او را به جمع خوبان ملحق کرد. پیکرش تشییع شد و به عنوان تنها شهید روستا، در همان روستا و در نزدیک جاده به خاک سپرده شد. چند سال بعد، بی آبی باعث شد‌‌ که اکثر اهالی به دیگر روستاها مهاجرت کردند. پدر و مادر و خانواده او نیز به روستایی در ده کیلومتری رفتند و گرد غربت بر کل روستا نشست. منطقه کویری بود و بادهای شدید می وزید. هربار که به مزار مصطفی می رفتند، یک وجب خاک روی سنگ مزارش بود. همه می‌گفتند: مصطفی دیگر از یادها رفته، حیف شد و... اما خدا چیز دیگری می خواست! او را آسمانی ها بهتر از ما می شناختند. نباید در دنیا هم گمنام بماند... ادامه دارد. این تصویر هم یکی دیگر از دوستان و اعضای کانال تهیه نمود https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مطالب شهید افتاده را که در کانال می نوشتیم، چند نفر از اهالی همان منطقه که عضو کانال هستند تصویر مزارش را فرستادند. همچنین شماره یکی از همرزمان او که تا لحظه شهادت با مصطفی بوده را فرستادند‌. امیدواریم اطلاعات بیشتری کسب کنیم و بتوانیم این الگوی انسانیت را بهتر معرفی کنیم. همچنین تشکر ویژه داریم از آقای دکتر ابراهیمی معاون شهردار مشهد که از اعضای محترم همین کانال هستند و اولین بار این شهید را به ما معرفی کردند. البته جالب است که در جلسه ای با موضوع دیگر صحبت می کردیم که یکباره بحث این شهید پیش آمد! البته اینها را اتفاقی نمی دانیم! اجر همگی با سیدالشهدا
مزار شهید مصطفی افتاده ادامه از قبل سالها گذشت و تنها زائران مزار شهید، پدر و مادر پیر او بودند‌ که هرچند وقت یکبار توفیق می یافتند، ده کیلومتر را بروند و مزار پسر را زیارت کنند. تا اینکه... خبری در روستاهای مجاور پیچید، اینکه برخی شبها نوری از روستای بدون سکنه ملک بابو به سوی آسمان می رود! برخی دیگر گفتند، ما در حال عبور از جاده کنار روستا که بودیم متوجه این نور شدیم. تا اینکه اهالی یکبار متوجه شدند، خانواده ای ناآشنا، از یک روستای دیگر به سر مزار او می آیند! سراغ آنها رفتند. می‌گفتند مریض بدحالی داشتیم. توسل و دعا و... یک نفر خواب می بیند که حواله می دهند به شهید افتاده! پرس و جو می کنند تا به مزار او می رسند. مدتی بعد شخص دیگری از مسیری دورتر آمده بود. او نیز مطلبی همین گونه می گفت. چیزی نگذشت که با شفا یافتن یک مریض دیگر و حل مشکل یک جوان و... مزار شهید افتاده، باب حاجات مردم منطقه شد. روز به روز بر زائران این جوان خالص بیشتر می شد. مردم در مناسبت ها در آنجا جمع می شدند‌. خلاصه، الان چند سال است که روزهای عاشورا و اربعین، مردم از روستاهای مجاور از چند جهت، پیاده روی به سوی مزار مصطفی را شروع می کنند و مراسم عزاداری را در جوار او برگزار می کنند. مصطفی مصداق کلام امام عزیز ما شد که فرمودند: ...و این تربت شهدا تا ابد دارالشفا خواهد بود. مزار شهید توسط اهالی به صورتی که می بینید آماده شد و در بیشتر روزها و مناسبت ها، مردم با پخت آش و دیگر غذاها از زائران مصطفی پذیرایی می کنند. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹چهارشنبه ها روز زیارتی امام رضا علیه السلام است. زیارت امروز را به نیابت از آقا مصطفی افتاده در حرم آقا انجام دادم. ان‌شاالله که آقا مصطفی هم در نزد ارباب بی کفن ما را یاد کنند. یقین دارم خود آقا ابراهیم میخواد که شهدایی مثل آقا مصطفی گمنام نمانند. با تشکر از کسانی که ما را با این الگوهای انسانیت آشنا می کنند. 👆پیام یکی از مخاطبین
خبرهای خوبی از شهید افتاده میاد برادرزاده شهید عضو کانال هستند و برایشان جالب بود که این حکایت ها عنوان شده، مطالب خوبی هم فرستادند. سه برادر و سه خواهر دارد و متاسفانه پدر و مادر شهید از دنیا رفته اند‌. خانواده شهید، در این سالها به بسیاری از نهادها مراجعه می کنند تا خاطرات شهید مکتوب شود اما جواب مثبت نمی‌گیرند. مدتی قبل کتاب سلام بر ابراهیم را خوانده بودند و از شهید هادی می خواهند که خودش این شهید را از گمنامی خارج کند و... به یاری خدا بیشتر از این شهید خواهیم شنید.
سلام و عرض ادب قطعا از حسن توفیق من بوده که این پیامها در مورد شهید افتاده رو داخل مسجد الحرام بخونم و با این شهید بزرگوار این‌جا آشنا بشم و در این مکان مقدس یادش کنم. خوشا به سعادتش و ان‌شاءالله که دعاگوی ما باشن 🌸🌱
👆پیام استاد بهزادفر، حافظ و قاری بین المللی قرآن از مکه مکرمه
کربلا نایب الزیاره شهید مصطفی هستیم
عمود ۹۰۹ به یاد آقا مصطفی هستیم و به یادش در مسیر کربلا قدم بر می داریم
نشر شهید هادی
مطالب شهید افتاده را که در کانال می نوشتیم، چند نفر از اهالی همان منطقه که عضو کانال هستند تصویر مزا
آقای دکتر ابراهیمی با یاری خدا، کار کتاب خاطرات آقا مصطفی را شروع کردند. ایشان نویسنده اند و ده سال قبل هم با مادر مرحوم شهید نیز مصاحبه داشتند. دعا می کنیم که بتوانند در معرفی شهید موفق باشند.
🔴 اگر الان غفلت کنیم بعدا پشیمان خواهیم شد...!🍁 🍃تمام ما انسانها در زمین برای یک دوره مشخص زندگی می‌کنیم و سپس به سوی خداوند خواهیم رفت. این دوره مانند یک مسافرت کوتاه است که در آن هر کسی بیشتر از این فرصت بهره ببرد نتیجه‌اش را در آن سوی هستی مشاهده خواهد کرد. مثلاً شهید ابراهیم هادی از فرصت کوتاه زندگی برای زندگی صحیح استفاده کرد. کمتر به امور دنیایی می‌پرداخت و همیشه به دنبال رضای خداوند بود. بسیاری انسان های دیگر هم بودند که چند برابر شهید هادی عمر کردند اما فقط به دنبال شکم و راحت طلبی و دنیا بودند. تفاوت اینها را در آن طرف خواهیم دید. لذا بارها به دوستانم گفته‌ام همه چیز دست ماست. اگر امروز که بهترین ساعات عمر را می‌گذرانیم غفلت نماییم، بعدها پشمیان خواهیم شد. 📙کتاب شنود. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (اعلی الله مقامه الشریف): راهپیمایی اربعین حضرت سیدالشهداء علیه السلام با تمامی درستی‌اش اگر با شناخت از فلسفه عاشورا و برائت از ظالمین همراه نباشد، فاقد اثر بخشی لازم برای تحول فردی و اجتماعی است. لذا پیروان واقعی سیدالشهداء(ع) قبل از اقدام به چنین حرکت مهمی، بینش‌های فکری خود را تکامل بخشند که حسینی بودن به حسینی شدن است، حسینی شدن به حسینی زیستن است و حسینی زیستن، به حسینی فکر کردن است. نشریه عبرت های عاشورا https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
rah-ghods-az-karbala-03.mp3
1.24M
🔷 صوتی زیبا و محتوایی بسیار زیباتر از شهید آوینی در برنامه «روایت فتح» 🔸رمز در این صوت بیان شده است. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
خیلیا تو مسیر اربعین نیستن .... ولی خب تو از همینجا اگه قدمی برا ظهور برداری ، یعنی تو مسیر امام حسین در حرکتی ... زیارت اربعین ، اصل حرفش یعنی من آماده ام برای یاری امام ... خب ؟ پس هدف مشخصه ... اون جاده اثرات خاص تبلیغی خودشو داره ... نتونستی بری ؟ + باشه قبول ... از همینجا خودتو وصل کن به اون جاده ... یعنی چجوری ؟ برو حرم و زیارتگاه شهرتون نذر ظهور ... برو گلزار شهدا نذر ظهور ... برو برا خادمی خونه پدر و مادرت نذر ظهور ... برو سراغ یه غذای نذری به یه نیازمند نذر ظهور ... برو سراغ آب دادن به گل نذر ظهور ... برو سراغ غذا دادن به پرنده و حیوانات نذرظهور ... برو سراغ بازی با فرزندت و رقم زدن لبخندش نذر ظهور ... برا آرامش همسرت قدمی بردار نذر ظهور ... تو مسیر به یکی کمک کن نذر ظهور ... بشین صلوات و قرآن بخون نذر ظهور ... مداحی گوش کن ، اشک بریز ، دعا کن برا ظهور ... میتونی برو مسجد ، کفش هارو واکس بزن ، نذر ظهور ... میتونی یه کتیبه مهدوی بخر ، به یه نفر هدیه بده نذر ظهور ... میتونی گل های خونه رو قلمه بزن و بده به همسایه ها نذر ظهور ... میتونی از میوه های درخت حیاط چندتا ظرف بچین و بده همسایه ها نذر ظهور ... میتونی هر هفته ، صبح جمعه ، دو نفر رو اطعام کن نذر ظهور (راننده تاکسی ، میوه فروش ، کارگر یا ... ) میتونی کرایه ماشین پنج نفر رو حساب کن ، نذر ظهور ... میتونی ، یه گناه رو ترک کن یا کمتر کن برا اینکه نشی مانع ظهور ... میتونی دو تا کتاب شهدا بخر و وقف در گردش کن نذر ظهور ... میتونی به نانوا ، پول چندتنور نان رو پرداخت کنی و بگی صلواتی بین مردم نذر ظهور بده ... میتونی رو اجناس تخفیف بزار نذر ظهور ... خیاطی ، مکانیکی ، آرایشگری یا ... روزای جمعه درصد تخفیف بزار نذر ظهور ... یه روز در ماه میتونی یه مجلس روضه برپا کن تو اوج سادگی با چای و میوه نذر ظهور ... تو هر شغلی هستی ، به مردم خدمت کن با عشق فارغ از حقوق ، نذر ظهور ... میتونی به کسی کمکی کنی ؟ مالی ، جانی یا ... ، کمک کن نذر ظهور ... ببین تو اوج سادگی ، خالص قدم بردار که هر قدمت میشه یه رزق برا پازل ظهور ... نیت یادت نره : به عشق حسین نذر ظهور فرزند حسین ... 📝 این متن روازقلبم نوشتم به نذرظهور..‌توهم این متن رو پخش کن نذر ظهور ....