فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 استاد فاطمی نیا:
میدانید چه چیزی برکت را از خانه هامان میبرد؟ 👆🏼🎬
❌ #بد_اخلاقی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✨ رسول خدا (ص)فرمودند:
🔹 خداوند هفت نفر را لعنت کردند که یکی از آنها مردی است که نسبت به پوشش و عفت همسرش بی توجه است
📚 مستدرک الوسایل ، ج، 14ص291
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
چرا بعضی وقتها بدون هیچ دلیلی حس میکنیم حالمان خوب است؟
🔻«بعضی وقتها انسان میبیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمیداند علتش چیست. هر چه فکر میکند، هیچ علتی پیدا نمیکند نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده؛ هیچ کاری نکرده است!
نمیداند در کوچهای، جایی، رد میشده و فقط گذرا حضرت (عج) از کنارش رد شده است، این نورانیّت و حال خوش، به همین جهت در این شخص ایجاد شده است»
_به نقل از مرحوم آیت الله بهجت(ره)
📚برشی از کتاب «حضرت حجت(ع)»
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔺می روم تا انتقام سیلی زهرا (س) بگیرم!
▫️مرتضی شادکام:
سال ۱۳۷۲ مدتی بود در ارتفاعات ۱۱۲ فکه مشغول تفحص بودیم و آخر شب با دستخالی به مقر برمیگشتیم و حال حرفزدن با همدیگر را نداشتیم. یکی از بچهها نوار روضه #حضرت_زهرا (س) را میگذاشت و عقده دل خالی میکردیم.
🔶️موقع روضه به حضرت زهرا عرض کردم: «یا زهرا! ما به عشق مفقودین اینجاییم، اگر ما را قابل میدانی عنایتی کن شهدا خودی نشان دهند و اگر قابل نمیدانی برگردیم تهران».
فردا صبح وقتی مشغول کار شدیم، ابر سیاهی آسمان را پوشانده بود، یک بار دیگر روضه حضرت زهرا (س) را خواندیم و با زمزمه نام حضرت مشغول کار شدیم.
🔷️روبروی پاسگاه ۲۷، بند انگشتی نظرم را جلب کرد. آرامآرام خاکهای اطرافش را خالی کردیم، پیکر شهیدی پیدا شد، وقتی به بدن شهید رسیدیم، دیدیم شهیدی دیگر هم کنارش خوابیده و رویشان به سمت همدیگر بود و قمقمهشان آب هم داشت که بهعنوان تبرک خوردیم.
وقتی با صلوات پیکرها را از روی زمین برداشتیم، دیدیم پشت پیراهن هر دو نوشته شده بود: «می روم تا انتقام سیلی زهرا رو بگیم
#شهدا_و_حضرت_زهرا
📙شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ارزشها را بشناس و
اشخاص را با ارزشها بسنج.
حمایتها باید از ارزشها باشد،
اول ارزشها بعداشخاص،
نه اول اشخاص بعد ارزش ها!
شهیدمحمدبهشتی🌷
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این صحبت ها حدود ۲۰ سال پیش ضبط شده است!
🔷پ ن: قضیه کشف حجاب هم مثل اینه اگر...
#کشف_حجاب
#بی_ححابی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پول خرج میکنن که به شما بگن بدبختی
🔹یکی از دلایلی که ایرانی با اولین مشکل فکر میکنه بدبخته چیه؟!
🔹 پول خرج میکنند که شما فکر کنی هیچ کجای دنیا هیچ اتفاقی نمیافتد.
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔ اینستاگرام را که باز میکنم...
غذایم بدمزه میشود
لباسم بدترکیب!
درآمدم میشود ناچیز
و شغلم به درد نخور!
اینستاگرام را که باز میکنم...
همه چیز خوب است!
البته برای دیگران
همه رسیده اند!
اما من...
با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
سلام بر دوستان یکی از برنامه های خوبی که خیرات ماندگار دارد بحث نذر فرهنگی ماهانه کتاب است. خدا می
باتشکر از دوستانی که هر ماه در پویش نذر فرهنگی کتاب شرکت می کنند.
از دیروز برای چندین مجموعه از دوستان فرهنگی و طلبه کتابها را ارسال کردیم.
دو روز قبل یکنفر پیام داد وگفت فقط می خواهم تشکر کنم. من نه اهل نماز بودم و نه به چیزی اعتقاد داشتم. یک نفر به من کتاب سلام بر ابراهیم را داد. این کتاب زندگی مرا متحول کرد. سه دقیقه در قیامت مرا اهل نماز کرد و به حق الناس و... پایبند نمود.
گروه شهید هادی همکنون مشغول جمع آوری خاطرات شهید سید عبدالکریم مخبر است.
شهیدی که تربیت یافته سید مجتبی نواب صفوی بود و برای کار فرهنگی در سال ۱۳۲۸ از قم به تهران آمد و شروع به فعالیت نمود.
سید عبدالکریم خاطرات زیبایی دارد. بعد از انقلاب مسئول کمیته بود و سه بار توسط منافقین ترور شد و آخرین بار در مقابل منزلش، در حالی که مجلس روضه در خانه اش منعقد بود به شهادت رسید.
💐شب جمعه تمام شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب ما را یاد کنند.
کربلا
حدود سال ۱۳۳۴ سید عبدالکریم مخبر به تمام فامیل اعلام کرد آماده شوید تا برای زیارت عازم کربلا شویم. آن زمان معمولاً کسانی که عازم کربلا میشدند از مرز آبی جنوب عازم بصره و از آنجا به کربلا میرفتند.
پدر حدود ۲۵ نفر از فامیل را همراه کرد و همراه همسر و دختر کوچک خودش شبانه به خوزستان رفتند و با عبور از رودخانه وارد خاک عراق شدند و به سختی خودشان را به کربلا رساندند.
خیلی ها به حاج آقا گفتند همسر و دختر کوچکت را با خودت نبر، اما مادرم اصرار داشت با آنها برود.
در طی این سفر دختر حاج آقا به شدت مریض میشود. روز دوم حضور در کربلا این بچه دیگر تکان نمیخورد! همه نگران می شوند، بخصوص آنها که گفته بودند بچه کوچک را با خودتان نیاورید.
پدر بچه را به نزد یکی از پزشکان کربلا برد وگفت: چند روز است این بچه مریض شده، امروز شیر نمیخورد، اصلاً تکان نمیخورد.
دکتر شروع به معاینه کرد. چشمان بچه را نگاه کرد، نبضش را گرفت و گفت: خدا رحمتش کند، این بچه فوت کرده.
پدرم میگفت وقتی این جمله را شنیدم یکباره پاهایم سست شد. غم تمام عالم روی دوشم ریخت. حالا جواب سرزنش ها را چه باید بدهم؟
پدرم گفت همینطور که توی مطب دکتر بودم؛ خودم را کنترل کردم، جنازه دخترم را برداشتم و راهی حرم امام حسین شدم.
در حالی که اشک چشمانم بند نمی آمد، در ایوان طلا روبروی ضریح قرار گرفتم و گفتم آقا شما معنای تحّیر را میدانید، شما را به آن زمانی که علی اصغر را در دست گرفتید و نمیدانستید به مادرش چه بگویید کمکم کنید. من به شما پناه آوردم...
بچه را گوشه ایوان گذاشتم و به سوی مسافرخانه برگشتم. همسرم جلوی در مسافرخانه ایستاده بود و نگران منتظر بازگشت من بود.
به محض اینکه از دور چهره غم زده و دست خالی مرا دید زد توی صورتش و گفت دخترم کو؟
جوابی ندادم. دوباره تکرار کرد.
گفتم فرزند امانت خدا بود. خدا رحمتش کند. همان جا نشست روی زمین و زار زار گریه می کرد.
گفتم خانم بلند شو، زشته...
گفت الان بچه ام کجاست؟
گفتم: تو ایوان طلای حضرت یک گوشه گذاشتمش تا یک فکری بکنیم.
یکدفعه خانم من بلند شد و به سمت حرم دوید. من هم دنبالش رفتم و با هم وارد حرم شدیم.
همین که وارد ایوان طلای حرم شدیم با صحنه ای روبرو شدیم که هیچکدام باور نمی کردیم. همینطور با تعجب نگاه می کردیم.
دخترم نشسته بود و چند تا از بچه های عرب دور او نشسته و بازی می کردند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه منتظرم
تا تو برگردی
#امام_زمان