eitaa logo
نشر شهید هادی
19هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
17 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ✍ از همشهری های ما بود. کسی که به ایمان او اعتقاد داشتیم. او مدتی قبل، از دنیا رفت. حالا او را در وضعیتی دیدم که خوش آیند نبود! گرفتار عذاب نبود، اما اجازه ورود به بهشت برزخی را نداشت! وقتی مرا دید، با التماس از من خواهش کرد که کاری برایش انجام دهم. لازم نبود حرفی بزند، من همه چیز را با یک نگاه می فهمیدم گفتم اگر توانستم چشم. او هم مثل خیلی های دیگر گرفتار حق الناس بود. مدتی پس از بهبودی، به سراغ برادر کوچکترش رفتم، بلکه بتوانم کاری برایش انجام دهم. به برادرش گفتم: خدا رحمت کند برادر شما را، اما یک سؤال دارم، از برادر تان راضی هستی؟ نگاهی از سر تعجب به من کرد و گفت: این چه حرفیه، خدا رحمتش کنه، برادرم خیلی مؤمن بود. همیشه برایش خیرات میدهم. گفتم: اما برادرت پیغام داده که من گرفتار حق الناس هستم. باید برادر کوچکترم مرا حلال کند. ایشان با اخم مرا نگاه کرد و گفت: اشتباه می کنی. گفتم: اما برادرت به من توضیح داده. اگه لطف کنی و بشنوی می گویم. ولی باید قول بدهی که او را حلال کنی. لبخند تلخی بر لبانش نقش بست و گفت: جالب شد، بگو، اگر واقعا درست باشد حلالش می کنم. گفتم: شما بیست سال قبل با برادرت در یک کار اقتصادی شراکت داشتید. صد هزار تومان شما و صد هزار تومان برادرت آوردید و برادرت این پول را به کسی داد که کار کند. این بنده خدا گفت: بله، خوب یادمه. یک سال شراکت داشتیم. آن شخص سود را ماهیانه به حساب برادرم می ریخت و او هم هر ماه دو هزار تومان به من می داد. گفتم: مشکل همین مطلب است. حق شما سه هزار تومان بوده که هزار تومان را برادرت بر میداشت او باز هم با تعجب نگاهم کرد و گفت: از کجا میدانی؟ گفتم: «او خودش همین مطلب را به من گفت. اما قول دادی حلالش کنی. من این را گفتم و رفتم. یکی دو ماه بعد ایشان به سراغ من آمد و گفت: آن روز که شما آمدی، از همان شخصی که پول در اختیارش بود و کار اقتصادی می کرد پیگیری کردم. حرف شما درست بود، اما برادرم حکم پدر برایم داشت، او را حلالش کردم. همان شب برادرم را در خواب دیدم. خیلی خوشحال بود و همینطور از من تشکر می کرد. بعد هم به من گفت: برو داخل حیاط خانه مادر، فلان نقطه را حفر کن. یک جعبه گذاشته ام که چند سکه طلا داخل آن است. گذاشته بودم برای روز مبادا، این سکه ها هدیه برای توست. ایشان ادامه داد: من رفتم و سکه ها را پیدا کردم. حالا آمده ام پیش شما و میخواهم دوسه تا از این سکه ها را برای کار خیر بدهم ثوابش برای برادرم باشد. من هم خدا را شکر کردم. یکی دو خانواده مستحق را به او معرفي کردم و الحمدلله پول خوبی به آنها پرداخت شد. 📙برگرفته از کتاب سه دقیقه در قیامت 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
یا امام زمان(عج) من رابرای سپاهت انتخاب کن...
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ 🔻شخصی در محله ابراهیم بود و برای این که پول خودش را به دست آورد خیلی خانواده اش را اذیت می کرد برای ترک این آقا خیلی تلاش کرد. وقتی دید که ترک نمی کند، به آن شخص گفت من پول مواد شما را می دهم به شرطی که دست از سر خانواده ات برداری و به همین خاطر خانواده او یک سال راحت بودند. 💶او وقتی مزد کار سخت خودش در بازار را می‌گرفت، قسمتی از آن پول را به جوان معتاد می داد تا خانواده اش را اذیت نکند! 🌻ابراهیم هر چه کرد برای رضای خداوند انجام داد و خدا هم این گونه او را در بین مردم بلند مرتبه کرد. این ماجرای ابراهیم بسیار عجیب بوده و در کمتر خاطرات شهیدی به چنین ماجرایی برخورد کرده ایم.
19.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجربه نزدیک به مرگ خانم لودمیلای روسی درباره سقط جنین. ایشون چندین بار سقط جنین در زندگیش انجام داده بود که در تجربه ای که داشتن صحنه‌هایی رو می‌بیند. 📙برگرفته از کتاب تقاص اثر جدید گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📁از میان پیام ها اوایلی که سنگ مزار یادبود شهید ابراهیم هادی نصب شده بود و مردم برای زیارت و عرض حاجت به کنار مزار آن شهید گمنام می رفتند، یکی از رفقای صمیمی ابراهیم هادی را دیدم که از این اتفاق ناراحت بود. به او گفتم اشکال کار کجاست؟ اینجا مزار یک شهید گمنام بوده که سنگ یادبود شهید هادی را روی آن نصب کرده اند. گفت: چند شب پیش خواب ابراهیم هادی را دیدم. از اینکه مردم می آیند و از ابراهیم هادی حاجات شان را می خواهند، ناراحت بود! نه اینکه نمی تواند مشکل مردم را برطرف کند، او تا زنده بود این کار را انجام می‌داد و حالا نیز همین طور است. اما ناراحت بود که چرا مردم ما اهل بیت را رها کرده و به سراغ او آمده اند، علت ناراحتی ابراهیم همین بود. 📙برگرفته از کتاب یاران ابراهیم، اثر جدید گروه شهید هادی(در دست انتشار) 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
می شود در انتهای یک کانال تنها برای خدا جان داد و نامت در امتداد تاریخ بر جان ها نقش بندد گمنامی بجویید ...💔
💢 بلندترین فریاد 🔰 دهم آذرماه ۱۳۱۶، شهادت شهید آیت‌الله مدرس، در محراب نماز به دست ایادی رضاخان 🔻 شهید آیت‌الله سیدحسن مدرّس از نگاه امام‌خمینی (رحمه‌الله) «در واقع شهید بزرگ ما، مرحوم مدرّس، ـ که القاب برای او کوتاه و کوچک است ـ ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم وجور رضاشاهی تاریک می نمود و تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالی مقام را نمی تواند درک کند. ملت ما مرهون خدمات و فداکاری های اوست و اینک که با سربلندی از بین ما رفته، بر ماست که ابعاد روحی و بینش سیاسی اعتقادی او را هرچه بهتر بشناسیم و بشناسانیم» ✅ بعد از چندین سال تبعید، رضاشاه کمر به قتل او بست. چند نفر از ماموران شهربانی از انجام دستور شاه طفره رفتند. تا اینکه در دهم آذرماه ۱۳۱۶ مصادف با ماه مبارک رمضان، آخرین برگ از زندگی سید حسن ورق خورد. سه مأمور شهربانی از مشهد به کاشمر آمدند و مخفیانه در افطاری او زهر ریختند. اما با کارگر نشدن زهر، شب هنگام و در رکوع نماز با انداختن عمامه بر گردنش، بلندترین فریاد مدرس در تاریخ طنین انداز شد و به فیض نائل آمد.
🍃🌺🍃 ﷽ *السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان* 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
گزارش عملکرد گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در حال حاضر مشغول کار بر روی چند پروژه کتاب میباشد. انشاالله به زودی کتاب های آقای ایرانی و یاران ابراهیم منتشر خواهد شد. همچنین چندین کتاب دیگر از جمله خاطرات شهید دکتر رفیعی در دست اقدام می باشد. 📙آقای ایرانی به خاطرات شهید مصطفی علیدادی می پردازد که جوان دهه هفتادی بوده و شخصیتی مانند شهید ابراهیم هادی داشت. 📙یاران ابراهیم به بررسی خاطرات چهل شهید می پردازد که ابراهیم هادی را الگوی خود قرار داده بودند، بیشتر این شهدا از مدافعین حرم بوده و خاطرات زیبایی دارند. همچنین در طلیعه هر داستان، دلنوشته یا کرامتی از آشنایی با شهید هادی بیان گردیده. این کتاب به زودی و انشالله در سالگرد شهید رونمایی خواهد شد.
📙یاران ابراهیم. چهل حکایت از عاشقان شهید ابراهیم هادی... بیش از یک سال است که دوستان گروه شهید ابراهیم هادی مشغول کار بر روی این کتاب هستند. در میان شهدای مدافع حرم، دهها شهید بودند که ارادت قلبی به شهید ابراهیم هادی داشتند. حتی برخی از ان‌ها حکایات دلنشینی از آشنایی با شهید داشتند. همچنین در پیام هایی که برای گروه شهید هادی ارسال شده، مطالب بسیار زیبایی از کرامات شهید و نحوه آشنایی بیان شده است که همگی در این کتاب گردآوری شده و منتظر صدور مجوز انتشار هستیم.
اولین کتاب در مورد یک بسیجی مدافع سلامت که شخصیتی تاثیرگذار و شبیه ابراهیم هادی داشته. کار جدید گروه شهید هادی که به زودی وارد بازار نشر خواهد شد. انشالله
دکتر محمود رفیعی را برخی ها به خوبی می شناسند. جانبازی که در حضور رهبر انقلاب به زیبای خاطراتش را تعریف کرد. در اولین جانبازی ۱۸ گلوله به بدنش اصابت کرد، اما خدا خواست زنده بماند. او پس از تجربه نزدیک به مرگ، به میان ما بازگشت و سی سال دیگر مهمان اهل دنیا بود. ✅ خاطرات تاثیرگذار او همچنین فیلمی که برای بعد از خود ضبط کرده بود و حقایق عجیبی را اشاره می کند، زمینه کتاب خاطرات این شهید را فراهم کرد. انشالله به زودی کار نگارش کتاب به اتمام خواهد رسید