تطبیق نمیدیم، امید داریم.mp3
5.85M
🎙 #پادکست
🔰 جدال با یهودیان نژادپرست
✅ وقایع امروز غزه را تطبیق نمیدهیم اما به ظهور امیدواریم | امید به فرج را زنده نگه دارید.
📌برگرفته از جلسه دوم «جغرافیای ظهور»
#فلسطین #غزه #ظهور
🎙️@Aminikhaah_Media
پنج توصیه #شهید_حاجقاسم_سلیمانی خطاب به بسیجیان:
"بسم الله الرحمن الرحیم"
برادران و عزیزان بسیجیم
سلام علیکم
خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید.
عزیزانم
#اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید.
#ثانیا؛ به حلال خداوند وحرام آن توجه خاص خاص بفرمائید.
#ثالثا؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند وائمه معصومین توصیه فرمودهاند.
#رابعا؛ دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی میکنید.
#خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزتهاست.
✍برادرتان قاسم
#هفته_بسیج
🔰صلابت
على خرمدل هیبت عجیبی داشت خیلی تودار بود. کمتر احساساتی می شد. همه از او حساب میبردند.
دریای دل علی را فقط یک چیز طوفانی می کرد! آن هم مصیبت های حضرت زهرا بود حضرت فاطمه را با نام مادر صدا می کرد. بارها دیده بودم که وقتی مداح روضه میخواند قدرت تحمل خود را از دست میداد و غش میکرد.
اگر در اوج شادی و خوشحالی بود با شنیدن نام مادر سادات اشک در چشمانش حلقه میزد ارادت او به مادر زبانزد دیگر رزمندگان بود.
بارها به همراه تیم های شناسایی لشکر به منطقه ی دشمن میرفت و با دست پر برمیگشت.
در عملیات بدر با هم راهی منطقه هور شدیم.
به علی گفتم تو جلوتر نرو!
با تعجب گفت:چرا !؟
گفتم: تو در همه عملیات ها یا تیر خوردی یا ترکش! اصلا هر چی تیر و ترکش سرگردان است مثل آهن ربا جذب میکنی!
علی خنده تلخی کرد و جلو رفت. در همان عمليات بود که ترکش بزرگی به سرش خورد.
قسمتی از جمجمه ی او آسیب دید با ناراحتی او را روی برانکارد گذاشتیم و حرکت کردیم.
فکر کردم شهید شده. اما انگار نه انگار! روی برانکارد که بود گفت: هوا سرد است یک پتو بیندازید روی من!
با خنده گفتم: مگر تو شهید نشده ای!؟
علی هم گفت: نه؛ من وقتی شهید میشوم که تیر به پهلویم بخورد! الان وقتش نیست.
علی خرمدل در فروردین سال ۶۵ با اصابت تیر به پهلویش، به مادرسادات اقتدا نمود.
📙برگرفته از کتاب مهرمادر
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌟 #عکس_نوشته | #کلام_شهید
🔻 ابراهیم می گفت؛
خوشگل ترین شهادت را می خواهم! اگر جائی بمانی که دست احدی به تو نرسد، کسی هم تو را نشناسد، مولا هم بیاید سرت را به دامن بگیرد، این خوشگل ترین شهادت است...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📌سردار شهلایی کیست!
سایت وابسته به رژیم صهیونیستی مدعی شد: سردار عبدالرضا شهلایی از فرماندهان ارشد سپاه قدس، عملیات انصارالله یمن در دریای سرخ علیه کشتی های اسرائیلی را رهبری میکرد.
به گفته آمریکا، عبدالرضا شهلایی یکی از فعالترین فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران در خاورمیانه است و وزارت امور خارجه آمریکا برای اطلاعاتی که منجر به پیدا کردن محل زندگی وی میشود، ۱۵ میلیون دلار پاداش قرار داده است!
سردار شهلایی از سال ٢٠٠٨ در لیست ترور آمریکایی ها قرار دارد.
براساس بیانیه آمریکا، سردار شهلایی در بامداد ١٣دی ماه ١٣٩٨ همزمان با عملیات ترور حاج قاسم سلیمانی، در یمن ترور شد، اما از این عملیات جان سالم به در برد و در این عملیات پاسدار مصطفی محمدمیرزایی به شهادت رسید. که مزار او در یکی از مساجد یمن است.
✅بی دلیل نبود که حضرت آقا در سخنانی قریب به این مضمون فرمودند: هنوز هم امثال حاج قاسم را داریم...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰تفحص و توسل
کار پیدا کردن پیکرهای مطهر شهدایی که در زمان جنگ مفقود شده
بودند بلافاصله پس از پایان جنگ آغاز شد. گروهی از همان بسیجیان مخلص به سوی سرزمینهای نور رفتند و در سرما و گرما مشغول فعالیت شدند.
آنها با سختیهای بسیار تلاشهای گسترده ای را انجام دادند که نتیجه ی تلاش آنها بازگشت پیکر اکثر شهدایی بود که مفقود مانده بودند. یکی از نیروهای تفحص میگفت در کمیته جست و جوی مفقودان
نیز مانند عملیات های دوران جنگ هر جا مشکلی پیدا میشد با توسل
به اهل بيت علیه السلام، مشکلات را حل میکردیم ، مثلا در روزی که با توسل به امام رضا یا به دنبال شهدا بودیم هشت شهید پیدا کردیم یا روزی که با نام قمر بنی هاشم در طلائیه پیدا کردیم که هر سه : نام ابا الفضل داشتند؟ وارد عمل شدیم سه شهید.
📙برگرفته از کتاب مهرمادر
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 این ایام سالروز شهادت شخصی است که رهبر معظم انقلاب با بغض به نقل از او می گوید: «اگر می خواهی از سیم خاردار دشمن رد شوی، اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی!»
🔸«گفت: من اگر شهید شوم راضی هستی؟ گفتم: اگه تو بری از غصه می میرم. اما راضی ام به رضای خدا. دست هایش را به حالت دعا بلند کرد و گفت: خدایا! خودت می دانی مرگ در رختخواب ننگ است. شهادت را نصیبم کن.
🔸علی آقا پیش کسی گریه نمی کرد. اما این بار زد زیر گربه و با بغض و حسرت گفت: وقتی مصیب (مجیدی) تازه شهید شده بود، توی خواب دیدمش. دستش را گرفتم و گفتم: مصیب! من و تو همه راهکارها را باهم قفل کردیم؛ تو را به خدا این راهکار آخری را به من بگو، راهکار شهادت را. نمی گفت. دستش را محکم چسبیدم و قسمش دادم. می دانستم اگر با مرده چنین کنی جواب می دهد. گفتم: تا جواب ندهی رهایت نمی کنم. گفت: راهکارش اشک است.
🔸دوباره دست هایش را به حالت دعا بالا گرفت و گفت: بارالها! اگر شهادت را با اشک می دهی، اشک ها و گریه های من روسیاه را قبول کن. همین راهکار بود که علی آقا را آسمانی کرد.» (راوی: زهرا پناهی روا؛ همسر شهید علی چیت سازیان، کتاب دلیل، ص ۲۱۹)
شهید محمدحسین بشیری از شهدای مدافع حرم که از شهر همدان راهی سوریه شد.
او ویژگی های منحصر به فردی داشت. قدرت مدیریت، سخت کوشی، توانایی انتقال مطالب و اخلاص او زبانزد نیرو ها بود.
همه می گفتند به زودی او را در مناصب بالای فرماندهی در سپاه خواهیم دید.
او که در تخریب استاد مسلطی بود، در سوریه مسئولیت گروه تخریب را بر عهده داشت و در خنثی سازی تله های انفجاری داعش به شهادت رسید.
اما قبل از آخرین اعزام گفته بود که با حضرت زهرا سلام الله علیها ملاقات داشتم و برات شهادت را از ایشان گرفتم...
📙برگرفته از کتاب سید عماد. اثر گروه شهید هادی.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 نماهنگ زیبای صلاة الفراق
🔹بامداحی مهدی رسولی
ویژه ایام فاطمیه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در میان خطبهاش، شخصی برخواست.
عرض کرد: یا امیرالمومنین؛
هر چه انتظار کشیدیم که دربارهی خودت
و حوادث بعد از رسولخدا صحبت کنی،
انتظار ما به نتیجه نرسید.
آیا وقتش نرسیده به ما بگویی که
سکوت و کنارهگیریات
در دورهی خلفای پیشین
با دستور رسول خدا بود یا خود شما؟!
حضرت فرمود:
برای جانشینی آن حضرت
شایسته تر از من نبود.
اما رسول خدا با من عهدی بسته بود،
و من متعهد شده بودم غیر از راه ملایمت،
راه دیگری انتخاب نکنم؛
و از اختلاف افکنی و جنگ بپرهیزم.
_ در آخر فرمود:
اگر من سکوت کرده ام،
شما مرا از سخن گفتن معذور بدارید؛
که اگر ضرورتی به سخن گفتن باشد
با شما به گفت و گو خواهم نشست.
پس درباره آنچه من سخن نمیگویم
شما هم اصرار نورزید...
#اولمظلومعلیعلیهالسلام
| الامالی،مجلس۲۶،ص۲۲۳
بنده حوائج یک ساله خود را در ایام فاطمیه میگیرم.
رهبر معظم انقلاب: برخی گله میکنند که چرا با این کسالت جسمی، این قدر برای مراسم وقت میگذارید و از اول تا آخر مجلس فاطمیه و روضه را مینشینید.
اینها نمیدانند؛ رزق سال کشور را در شبهای فاطمیه میگیرم.
#امام_زمان ❣
#فاطمیه 🥀
✅به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و نجات يافتم...
نمیدانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیمهای خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر میشد. نمیدانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود، چون توجه دشمن را به سمت من جلب میکرد.
از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یک لحظه یادم آمد که ایام فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم.
در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا از لا به لای سیم های خاردار بیرون آورد و در آب اروند حرکت داد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم».
احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند. احمد از مادر سادات شنیده بود که به زودی مهمان ما خواهی بود...
🌷شهید احمدجولاییان🌷
📙برگرفته از کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠شهید محمد حسین بشیری
قبل از تولد محمد حسین خواب بسیار عجیبی دیدم در عالم خواب به امامزاده نرگس خاتون روستا برای زیارت رفتم مشغول زیارت بودم که چشمم به خانمی با چادر مشکی افتاد. صورتش را کاملا پوشانده بود!
ایشان به طرف من آمد یک نوزاد را در آغوش من گذاشت و گفت: نوزادی که در راه داری پسر است اسمش را محمد حسین بگذار! چون نام پدرم محمد(ص) من و فرزندم حسین(ع) است. این نوزاد هدیه ما به شماست. مقام و مرتبه بالای فرزندت را بعد از سی و پنج سال خواهی دید.
فهمیدم ایشان خانم حضرت فاطمه الزهرا(س) هستند. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم. خوابم را برای همسرم تعریف کردم.
خیلی خوشحال شد چند روزی از این خواب گذشت، جشن عروسی یکی از اقوام دعوت بودیم وقتی وارد مجلس شدم، بلافاصله بی حال شدم. مدام سرم گیج می رفت نمیتوانستم بنشینم. مجلس را ترک کردم. به طرف منزل حرکت کردم به خانه که رسیدم از بی حالی و سرگیجه ای که داشتم خبری نبود.
با خودم گفتم خدایا من چرا اینطوری شدم؟
فردای همان روز موضوع را برای یکی از بزرگان روستا که از سادات بود تعریف کردم ایشان گفتند که بچه شما نظر کرده حضرت زهرا(س) است باید بیشتر حواستان را جمع کنید. خداوند مقام و منزلت خاصی به این بچه میدهد شما نباید در هر مراسمی وارد شوید.
بعد از صحبت های سید سعی کردم در دوران بارداری به اعمال و نمازهایم بیشتر دقت کنم تا جایی که امکان دارد مراسماتی که بوی خدا و معنویات ندارد را نروم.
📙برگرفته از کتاب سیدعماد
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...✋
🌱 سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلبهای تشنه هدایت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#امام_زمان
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
من دیدم که هر چه دیگران را بخشیدهام، باعث بخشش گناهان خودم شده و همین مطلب، بار مرا سبک کرده است.
📚 برگرفته از کتاب شنود
در جریان مرور اعمال خود، چنان دچار حسرت شدم که گفتنی نیست. آنچنان فشار روحی را تحمل کردم که اگر در دنیا با چنین مشکلی مواجه می شدم، قطعا جان میدادم.
آنجا فهمیدم چرا یکی از اسماء قیامت یوم الحسره است.
اما یکی از حسرت های من وجود اسراف بسیار در زندگی ام بود. من فهمیدم که اسراف فقط ضایع کردن نعمت های الهی مانند خوردنی ها و آشامیدنی ها نیست. بدترین نوع اسراف، تلف کردن وقت و عمر بود!
روزهایی از جوانیام را دیدم که صبح تا شب به بطالت پای تلویزیون می گذراندم. چقدر از لحظات با ارزش عمر من اینگونه تلف شد و...
بعد از این تجربه تلاش می کنم از وقتم حداکثر استفاده را بنمایم و از لحاظ معرفتی خودم را رشد بدهم. تماشای تلویزیون و شبکه های اجتماعی را به حداقل رساندم.
📙نسیمی از ملکوت. تجربه نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌷استاد #صفایی_حائری:
همه فرعونيم، فقط مصرهاى ما كوچك و بزرگ مىشود. من در محدودۀ خانهام، مادر و پدرم، فرزند و عيالم، فرعونى هستم و «أَنَا رَبُّكُمُ الاَعْلى» را در آن حد دارم و در اين زمينه قدم برمىدارم.
📚 اخبات، ص۹
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌱گفتم: «محسن جان! دیر میای بچهها نگرانتن»
لبخندی زد و حرف عجیبی زد.
حرفی که زبانم را قفل کرد.
گفت: «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم».
🔖معنای این حرفش رو زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی نتانیاهو توئیت زد و برای یهودیها شنبه خوبی را آرزو کرد
از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری زاده
(خاطرات همسر شهید)
🌸هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌸
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#طرح | عنایت مادر
⚠️ یقین پيدا کردم که در این جنگ ما بر حق هستیم...
💠شهید احمد کاظمی
🌐مسافران برزخ
https://eitaa.com/nashrhadii