فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥ستونهای اصلی نظام جمهوری اسلامی چه کسانی هستند؟
💥صحبت های کمتر شنیده شده از امام خامنهای
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سال ۸۹ وقتی مشغول جمع آوری خاطرات شهید تورجی زاده در اصفهان بودیم، متوجه شدیم که از شهید، چند نوار کاست به جا مانده که خاطرات دوران انقلاب تا سال قبل از شهادت را بیان کرده.
در این نوارها، به ویژگی های یک شهید بی نشان و گمنام می پردازد که الگوی زندگی شهید تورجی بوده.
جوانی ۱۹ ساله که تمام رفتارهایش، الگوی دیگران بود. جوانی که خالصانه زندگی کرد و عاشقانه پرواز کرد. جوانی که مژده شهادت را از زبان امام زمان خود شنید. شهید محمدحسن هدایت.
امروز مهمان این شهید بی نشان باشیم.
شهید تورجی زاده می گفت: در ایام انقلاب با محمد حسن آشنا شدم. او یکی از بسجی های مخلص و فرزند آیت الله هدایت بود.
تمام رفتارهای او برای ما الگو بود. هیچ عمل ناشایستی از او سراغ نداشتیم. اگر یقین می کرد عملی درست است انجام می داد.
در روزی که بنی صدر در میدان امام اصفهان سخنرانی می کرد، با چند نفر از بسیجی ها برای برقراری امنیت به میدان امام رفت. بعد از جلسه، طرفداران بنی صدر به آنها حمله کردند. محمدحسن را به قصد کشت زدند!
وقتی بعدها با او صحبت می کردم میگفت: اشکالی ندارد، انقلابی بودن و در راه امام زمان عج الله قدم برداشتن هزینه دارد.
شهید تورجی ادامه داد: سال ۶۰ که هر دوی ما هجده ساله بودیم راهی جبهه شدیم. در تیپ امام حسین مستقر شدیم و سعی می کردم از او جدا نشوم.
او الگوی تمام اخلاق و رفتار من بود. نماز شب و نمازجماعت او ترک نمی شد. محمدحسن اخلاص عجیبی داشت. سعی می کرد کسی از کارهای او باخبر نشود.
اما مهم ترین خاطره ای که از او دارم مربوط به قبل از عملیات والفجر۱ است. یعنی فروردین ۱۳۶۲
شهید تورجی زاده ادامه داد: ما در یک گردان مستقر بودیم و در منطقه فکه شمالی حضور داشتیم.
فرمانده گروهان ما گفت: هر دو نفر، دو ساعت به سنگر کمین، در جلوی خاکریز بروند و به داخل سنگر برگردند و دو نفر بعدی...
اول شب بود که فرمانده اعلام کرد، دو نفر به سنگر کمین بروند.
سوز سرما شدید بود. کسی بلند نشد. محمدحسن که یکبار به کمین رفته بود و باید استراحت می کرد از جا بلند شد و از سنگر بیرون رفت. قرار بود یک نفر دیگر همراهش برود اما کسی بلند نشد.
دو ساعت بعد فرمانده به چادر آمد و دو نفر را به جای محمد حسن فرستاد.
وقتی حسن برای استراحت به چادر برگشت، بوی عطر بود که با حضور او در چادر پخش شد، حتی برخی ها که خواب بودند بلند شدند و می پرسیدند کی عطر زده؟ این چه عطریه؟!
وقتی رفقا جستجو کردند معلوم شد این عطر از وجود محمدحسن است!
هرچی از او سوال می کردم که این چه عطری است فقط لبخند می زد و می گفت: بعدا بهت میگم
عصر روز بعد یکباره اعلام شد که کل گردان آماده حرکت باشند. عملیات والفجر۱ آغاز خواهد شد و گردان ما خط شکن عملیات خواهد بود.
رفقا با خوشحالی همدیگر را در آغوش کشیده و خداحافظی و حلالیت می طلبیدند. وسایل جمع شد و بعد از استراحت، نماز مغرب را خواندیم و حرکت کردیم.
قبل از حرکت محمد حسن را در آغوش کشیدم و خداحافظی کردم.
حسن یک کاغذ از جیبش در آورد و در جیب پیراهن من گذاشت و گفت: تا فردا این برگه را نخوان. بعد حرکت کردیم.
تورجی در نوار کاست ادامه داد: ما به خط دشمن زدیم و نیمه های شب از کانال محل استقرار نیروهای دشمن عبور کردیم. کار در محور ما خوب پیش می رفت، اما محورهای شمال و جنوب ما نتوانسته بودند از خط دشمن عبور کنند.
دستور عقب نشینی صادر شد. قبل از روشن شدن هوا مجبور شدیم به عقب برگردیم.
عملیات ادامه داشت اما نیروهای ما قبل از ظهر فردا به مقر قبلی برگشتیم.
سراغ رفقا را گرفتم. بیش از نیمی از بچه های گردان برنگشته بودند. برخی مجروح، برخی شهید، برخی ها جامانده بودند.
نگاهم به برگه داخل جیبم افتاد. یاد محمدحسن هدایت افتادم. برگه را برداشتم و خواندم. آنقدر حالم گرفته شد که قابل بیان نبود.
در آنجا نوشته بود: وقتی شب قبل، برای سنگر کمین حرکت کردم، منتظر بودم یک نفر دیگر از بچه ها با من بیاید. در نزدیکی سنگر کمین احساس کردم یک نفر پشت سر من می آید. وقتی به سنگر رسیدم، نفر بعد هم رسید.
شخصی که پشت سر من به سنگر کمین آمد وجود نازنین امام زمان عج الله بود.
آقا مرا در آغوش گرفت و مدتی با من صحبت کرد. من عطر نداشتم و نزدم. بوی عطری که شما حس کردید، نتیجه در آغوش گرفتن مولا بود.
بعد آقا خداحافظی کردند و فرمودند که فرداشب مهمان جد ما سیدالشهدا خواهی بود.
شهید تورجی ادامه داد: این نامه را که خواندم از جا بلند شدم و به دنبال محمدحسن گشتم. هیچ کسی از او خبر نداشت.
تا اینکه یکی از رفقا گفت: من دیدم که او شهید شد، توی عقب نشینی پیکرش را به عقب آوردیم.
ما این خاطرات را در کتاب شهید تورجی آوردیم و البته ماجراها دارد.
بار دیگر به سراغ حاج آقای مکی نژاد در گلستان شهدا رفتم. دفعه قبل شهید آناتولی میرزایی را معرفی کرده بود.
نمی دانستم مزار شهید هدایت در خود شهر اصفهان هست یا اطراف آن. اصلا پیکر این شهید برگشت یا نه. تصویری از او ندیده بودم.
ایشان دفتری را آورد که براساس حروف الفبا نام شهدا را نوشته بود.
گشت و گشت تا در آخر دفتر در ردیف های آخر دو شهید به نام هدایت پیدا کرد.
اولی محمدحسن و شهادت فروردین ۶۲ بود.
با خوشحالی گفتم خودشه.
آقای مکی نژاد گفت قطعه شهدای والفجر۲ پشت ساختمان جدید، وسط ردیف پنجم. اصلا صبر کن با هم بریم.
چند سال بعد در کربلا بودم. مدیر کاروانی به نام حاج حسین هدایت آنجا بود و لهجه اصفهانی داشت.
جلو رفتم و از او در مورد شهید محمد حسن سوال کردم.
فهمیدم برادرش است! خیلی برایم جالب بود. ماجرا را برایش تعریف کردم.
می گفت من هم چیزهایی شنیده ام اما نمی دانم این نامه کجاست و چه کسی نقل کرده.
گفتم در نوار کاست خاطرات شهید تورجی و کتاب خاطرات او هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی خواهری که با معجزه برادر شهیدش براورده شد
خاطره شنیدنی خواهر شهید هادی از روز تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی
#شهید_ابراهیم_هادی
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هرچه که هست در یک ساعت به اذان صبح مانده است
👤 مرحوم آیتالله #موسوی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄┅┅┅┅❁🖤❁┅┅┅┅┄
-824697086_71573897.mp3
3.38M
#به_سوی_ظهور
سربازی امام زمان کار آسانی نیست؛
باید خود را آماده کنیم ....
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#پندانه
💎 شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم
توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر با پای برهنه شدی، چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،
تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...
🌷❤️🍃🌸🍃❤️🌷
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 حجت الاسلام سید علی خمینی به موضوع مهمی اشاره کرد :
🔹در زمان ده ساله امام راحل، افراد سخنور و اندیشمند و با ریشه، که بین مردم محبوبیت داشتند، در واقع سخنان امام جامعه را به خوبی تبیین می کردند و امام کمتر مورد سیبل دشمنان بود.
🔹ولی در زمان جانشینش امام خامنه ای، حتی خواص جامعه که زمانی در خط مقدم نظام و مسئول بودند، خلاف مسیر رهبری گام بر داشتند و امام جامعه یک تنه، بار فرهنگی تبیین در امور مختلف را بعهده دارد
🔹لاجرم این امام جامعه است، که مورد سیبل بیشتر دشمنان قرارگرفته .
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مهمترین علت گرفتاری در برزخ!
(ماجرای پدر آیتالله مرعشی ره)
☘حجتالاسلام رفیعی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🟢 ثواب حجِّ نرفته، در پرونده اعمال!
🌹با تعجب دیدم که ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده. به آقایی که پشت میز نشسته بود بالبخندی از سر تعجب گفتم حج؟! من در سنین نوجوانی مکه نرفتم؟ گفت: برخی اعمال باعث میشود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی. یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا (ع) و...✨
📘کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🟡 تجربه نزدیک به مرگ و دیدن اعمالی که در سنین بالاتر پذیرفته نمیشد...!
🌹نکته مهمی که هنگام حسابرسی شاهد بودم، این بود که هرچه به سنین بالاتر میرسیدم ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها و... در نامه عملم میدیدم! به جوانی که پشت میز نشسته بود گفتم: در این روزها من همگی نمازهایم را به جماعت خواندم. من در این شبها هیئت رفته ام چرا اینها در نامه عملم نیست؟
رو به من کرد و گفت: خوب نگاه کن هر چه سن و سالت بیشتر میشد ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد میشد. اوایل خالصانه به مسجد و هیئت میرفتی اما بعدها مسجد میرفتی تا تو را ببینند. هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی. اگر واقعاً برای خدا بود چرا به فلان مسجد یا هیئت که دوستانت نبودند نمیرفتی؟🍃
📙کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍بسیار تامل برانگیز
آیت الله جاودان
خطاب به نمایندگانی که به دیدار ایشان رفته بودند:
جهنم رفتنتان قطعی است! لااقل دست و پا بزنید خودتون خارج کنید .
🔹هر رأیی که در مجلس می دهید و هر وزیری را که تایید صلاحیت می کنید، اگر پیش خدا، حجت نداشته باشید، آن هم حجت واقعی و نه حجت های خودساخته، در قعر جهنم بیشتر فرو خواهید رفت!
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
برمیگردم وقتی بیایی ..🌱
شهید علی جلیلوند شیرخانی تبار در فرازی از وصیت نامه اش میگوید: منتظر امام زمان عجل الله باید بدونه که اول امام منتظر هست تا اون ها رو بشناسه.
پس قلبتون پاک کنید
و زمان رو برا ظهورش آماده کنید 🌸
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خدایا! چرا حالم خوب نیست...⁉️
🚨کلیپ ویژه
#پناهیان
#تصویری
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
°●💚🪴●°
یک دفتر داشت
مدت زمان هایی که صرف امورات شخصی
شده مثل تلفن زدن ، ناهار خوردنش
و حتی نماز خواندن هایش را از زمان
اضافه کاریش کم می کرد.
اصرار ما که همه این ها را در وقت کار
انجام می دهند و رواله هم بی فایده بود.
کار خودش را می کرد...🖐🏻
#شهید_هادی_باغبانی🕊
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ پدر سرباز شهید پارسا سوزنی که دیروز تشییع شد: به پسرم گفتم جای بدی برای سربازی افتادی، اصلا نمیخواد بروی.
گفت به عکسم نگاه کن، ببین چقدر شبیه شهدا هستم...
#یادشهداباصلوات
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
دم طراحش گرم! که عکسی از ریحانه ی کاپشن صورتی را روی دفتر دانش آموز ها آورد...
این یکی از تصاویر نمایشگاه ایران نوشت است.
معتقدم در برخی کالا ها میتوان و باید ایرانی خرید ، دم #خانواده هایی که با #خریدنوشتافزارایرانی این را از سنین پایین برای نسل بعدی ایرانیان جا می اندازند گرم!
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴 هر چه دیگران را آزرده بودم درون خودم حس میکردم...!
🍃به عنوان مثال دیدم که در مدرسه یکی از هم کلاسی هایم مشکل جسمی داشت. من او را مسخره میکردم و سر به سرش میگذاشتم. آن وقت ها فکر میکردم بامزه هستم ولی اینجا من از درون بدن او باید درد مسخره شدن و تحقیر او را حس میکردم! خیلی سخت بود.
🍃من دعواهای دوران جوانیم را دیدم ولی این بار از دید افرادی که در مقابل من بودند. من درد و عذاب آنها را در وجود خودم حس میکردم. من رنجشی که با رفتار زشت خودم در پدر و مادرم بوجود آوردم را دیدم و حس کردم. در حالی که در آن ایام از این یاغی بودنم احساس غرور میکردم.
در تجربه نزدیک به مرگ وقتی کسی را آزردهایم دردناکترین قسمت مرور زندگی است.
📙کتاب بازگشت. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌸 قابل توجه مشهدی های عزیز 🌸
ارائه کتابهای انتشارات #شهید_ابراهیم_هادی با #تخفیف_ویژه در نهمین نمایشگاه تخصصی کتب حوزه
زمان: از ۲۶ شهریور لغایت ۲ مهر
مکان: خیابان امام رضا - کوچه ۱۹ - حسینیه آیت الله شاهرودی
🌷منتظر دیدار شما
زائرین و مجاورین گرامی هستیم.🌷