eitaa logo
مقاومــت
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
451 ویدیو
16 فایل
اخبار و تحلیل های مقاومت کُلــُ نفسِِ ذائــِـقَهُ المَوتـــِ همـــه ی مردُم طعم مرگ را می چشند چه خوب است شهادت در راه حق
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌹شهیدان زنده اند🌹
┄┅══🔹🍃🌸🍃🔹══┅┄ . 🍽 جلسه فرماندهان بود. بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برایشون دعای توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی می‌گفت: من دعای خودم را خواندم! 👥 جلسه به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل قرارگاه و لشکر ها شدند. حاج حسین می‌گفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت نان و کباب آوردم! 💢 ابراهیم همین طور که پشت فرمان نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد! بعد هم گفت: من با بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را حیوانات بیابان بخورند. ⚡چیزی نگفتم ، ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود. 🌷 ‌‌ ❁═══┅┄ 🏴 @shib99 🏴 ❁═══┅┄
هدایت شده از حرف حساب
✳ باید باهاش حرف بزنیم! 🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش ! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از همسرش، از خونِ گفت و از اهداف . آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با و ، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳ کاش مثل این شیخ عبدالرزاق می‌شدی! 🔻 محدث قمی (ره) ( صاحب ) برای فرزندش نقل کرد: وقتی کتاب چاپ شد و به قم رسید، به دست شیخ عبدالرزاق مسئله‌گو – که قبل از نماز در حرم مسئله شرعی می‌گفت – رسید. پدرم از علاقه‌مندان شیخ عبدالرزاق بود و در مجلس او شرکت می‌کرد. شیخ پس از مسئله‌ی شرعی برای مردم از کتاب منازل الآخره می‌خواند. روزی پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این شیخ عبدالرزاق می‌شدی و می‌توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند می‌خواندی! چندبار خواستم به پدرم بگویم این کتاب تألیف من است اما فقط به ایشان گفتم ما را دعا کنید که خدا به ما توفیق بدهد. 📚 از کتاب (عبارات و حکایاتی از بزرگان دین برای حرکت در مسیر بندگی) 📝 کاری از گروه فرهنگی ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از سـلام بر ابراهیــم
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ 🎤به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام‌ سیدمفید حسینی کوهساری، رئیس مرکز ارتباطات و امور بین‌الملل حوزه‌های علمیه کشور و مدیرعامل خبرگزاری رسمی حوزه، چند وقت قبل چند نفری به قم آمده بودند و مهمان ما بودند اینها همه جوان‌های ۲۰ تا ۲۵ ساله بودند و این جوان ها ساکن بودند. 🌷بحث شهدا پیش آمد؛ به آنها گفتم شما از شهدای ایران چه کسی را می‌شناسید؟ گفتند «شهید حججی را می شناسیم»؛ سؤال کردم از شهید حججی چه می دانید؟ گفتند خاطرات شهید را خوانده بودیم و می دانیم، لذا با این که نه فارسی و نه عربی بلد بودند و به انگلیسی صحبت می کردند، کلی خاطره از شهید حججی نقل کردند. ⁉ آشنایی این افراد برای بنده عجیب بود، گفتم شاید چون شهید حججی تقریبا تازه شهید شده، این افراد او را می شناسند و به همین خاطر از آنها پرسیدم از شهیدان دفاع مقدس چه کسانی را می شناسید؟ گفتند خیلی ها را می شناسیم. برایم بسیار عجیب بود که جوانان غربی شهدای ما را می شناسند. به آنها گفتم چه کسی را می شناسید؟ گفتند « را می شناسیم»؛ بنده کتاب «سلام بر ابراهیم» که دو جلد است را خوانده بودم و شناخت آنها هم از این شهید از طریق همین کتاب بود. 🕟این جوانان نزدیک به نیم ساعت مشغول خاطره گفتن از شهید ابراهیم هادی بودند که برایم بسیار جالب بود؛ من خودم با اینکه کتاب شهید را خوانده بودم، اما اینقدر خاطره از این شهید در ذهن نداشتم که جوانان غربی تعریف کردند و نکته جالب این بود که در حین تعریف خاطرات شهید هادی، می کردند. ❁═══┅┄ 🏴 @Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄
هدایت شده از  شهید ابراهیم هادی
🔺هر وقت خواستی کار خوبی بکنی و راه بندان شد و ممکن نشد آن را انجام بدهی،نیتت را رسیدگی کن.شاید صدمه خورده است و صرفا برای خدا نیست... و الا اگر با صاحب خانه کار داشته باشی، بر عهده ی اوست که موانع را از جلوت راهت برطرف کند😊 📚کتاب مصباح الهدی 🔺ابراهیم، هیچکس از کارهایش مطلع نمیشد مگر اینکه کسانی که همراهش بودند. خیلی از دوستانش بخاطر بازگو نکردن کارهایش، اصرار به گفتن میکردند ولی او میگفت: کاری که برای خداست، گفتن ندارد. 🌷🌷 @Ebrahimhadi @EbrahimhadiMarket •••••••••••••••••••••••••••••••
هدایت شده از بیداری ملت
☁️به تصویر 🌸تــــ💥ــو نگاه می کنم و مهربانی ات ، که حتی از قاب شیشه ای هم به من لبخند☺️ می زند... ☁️دلتنگی ات💔 رودخانه🌊 ای ست که به نمی رسد...! 🌷 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
هدایت شده از سـلام بر ابراهیــم
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ ✨ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند ڪه ارادات و علاقه قلبی به ابراهیم هادی داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، ڪتاب را خوانده بود و هر وقت از ڪنار تصویر او رد می شد سلام می ڪرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به ڪانال ڪمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌ڪرد. 🌷 هرزمان یڪی از اساتید دانشگاه ڪه همرزم ابراهیم بود را میدید، از او می خواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 ڪه دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری 🌷 بیشتر ڪتابها را خوانده بود و در ڪنار مزار یادبودش عڪس یادگاری گرفت. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرڪز خاصی داشت. 🌷 ڪه یڪی از مسئولین فاطمیون بود ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند مرتضی نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به کاروان شهدا پیوست. ☘یاد شهدا با صلوات ❁═══┅┄ 🏴 @Ebrahimedelha_ir🏴 ❁═══┅┄
🔰 به جای غیبت صلوات میفرستاد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
باید بهترین وزبده ترین نیروهایِ انقلابی ما، درمدارس خصوصاََ دبیرستان ها باشند . https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📲 | 🌹 | مشکل ما اینه که برا همه کار میکنیم ... جز خدا ! https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
باید بهترین وزبده ترین نیروهایِ انقلابی ما، درمدارس خصوصاََ دبیرستان ها باشند . https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
. . . . 🔹بارها می‌دیدم که با بچه‌هائی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد و آنها را جذب ورزش می‌کرد. یکی از آن بچه‌ها که با ابراهیم رفیق شده بود خیلی از بقیه بدتر بود. حتی خیلی راحت حرف از خوردن مشروب و کارهای خلاف می‌زد و اصلاً چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: «تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفتم».   یکبار به ابراهیم گفتم:  «آقا ابرام اینها کی هستن که دنبال خودت راه می‌اندازی؟» با تعجب پرسید: "چطور، چی شده ؟"   گفتم: «دیشب این پسر رو با خودت آورده بودی هیئت، اون هم اومد کنار من نشست. وقتی که حاج آقا داشت صحبت می‌کرد و از مظلومیت امام حسین (ع) و از کارهای یزید می‌گفت این پسر، خیره خیره و با عصبانیت گوش می‌کرد. وقتی هم چراغ‌ها خاموش شد به جای اینکه گریه بکنه، مرتب فحش‌های ناجور به یزید می د... 🌐مسافران برزخ https://eitaa.com/nashrhadii