eitaa logo
نهضت اندیشه
67 دنبال‌کننده
31 عکس
7 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ما: @Nehzatonline
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
🔺 امر امیر 🔸 یک بخش مهم کار فرهنگی هم، کار دینی است؛ با دین مأنوس کردن، با عبادت انس دادن، لذت عبادت را چشاندن. واقعاً یکی از سیئات دوران پهلوی همین است که اینها مجموعه‌ی تحصیلکرده‌ها را از آن وقت از مسائل دینی منقطع کردند؛ از قرآن منقطع کردند، از صحیفه‌ی سجادیه منقطع کردند، از نهج‌البلاغه منقطع کردند؛ بعد هم همان حالت تقریباً بعد از انقلاب ادامه پیدا کرده. البته سی سال - یک نسل - از شروع انقلاب گذشته، خیلی کارها میتوانسته انجام بگیرد؛ لیکن ما همان رویّه را دنبال کردیم. 🔲 1/2
🔸 دوستان عزیز! من به شما عرض بکنم؛ انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه‌ی مأثوره‌ای که اعتبار دارد - مثل صحیفه‌ی سجادیه و بسیاری از دعاها - در تعمیق معرفت دینی خیلی نقش دارد. تعمیق معرفت دینی خیلی مهم است. یک وقت یک کسی همین‌طور روی احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزای حسینی هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینی هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچی، سر یک دست‌اندازی، یکهو میبینید که از جا در میرود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توی همین مجموعه‌های انقلاب، اوائل انقلاب کسانی بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و اینها، به نظر میرسید که اینها متدین‌تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب‌ترند؛ بعد یک وقت - همان طوری که عرض کردم - یک دست‌اندازی پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خب، پیداست که چفت و بست محکمی نداشته. بنابراین تعمیق معرفت دینی، خیلی مهم است؛ انس با معارف اسلامی، خیلی مهم است. این هم یک بخش کار فرهنگی است که باید ترویج شود. ✅ بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران‌ 13 بهمن 1388 🔲 2/2
🔺 توحید انقلابی 🔸 توحید و شعار لا اله الا الله وقتی در جامعه طنین انداز می شود اولین گروهی که با آن مقابله می کنند سران و اشراف هستند و توده ها نیز به تبعیت از آنها و تحت تاثیر تبلیغات آنها به نزاع و درگیری با توحید می پردازند‌. 🔲 1/2
🔸 اگر نگاهی به تاریخ صدر اسلام بیندازیم خواهیم دید این یک جمله آن قدر قدرت های زمان خود را به تکاپو می اندازد که با همه امکانات و با بسیج همه نیروها به مقابله با آن می‌پردازند. 🔸 همه آرمان های ادیان آسمانی در یک اصل خلاصه شده اند و آن هم توحید است. «در روزگار ما یکی از تاسف انگیز ترین چیزها که باید برای همه پیام آوران رهاسازی انسان همچون فاجعه ای تلقی شود، تحریف مفهوم توحید است؛ یعنی تحریف اصولی‌ترین محتوای ادیان؛ زیرا هیچ مفهوم دیگری را نمی توان نشان داد که در سراسر تاریخ، بدین اندازه به کار رهاسازی انسان آمده و مبشر نجات خلق های ستم دیده باشد.» 🔸 در شرایط نزاع با مستکبرین عالم و صف بندی برای رهاسازی انسان از چنگال غول های استکبار اکتفا به یک معنی سطحی و انتزاعی از توحید، بزرگترین چالش پیش روی ماست. توحید موجود در کتبی که ارتباطی با زندگی فردی و اجتماعی ندارد، توحیدی که خلاصه به روی سجاده ها و کنج های خلوت می شود عملاً نقشی در حیات بشر نمی تواند ایفا کند و همچون مخدری نشاط آفرین است که تسکین درد می دهد ولی بیماری را نه تنها مداوا نمی کند بلکه آن را مزمن و بدخیم خواهد نمود. صف بندی جبهه باطل در مقابل پیامبران باید به ما نشان دهد که توحید مفهومی کاربردی در میانه میدان است و از مطالعه در احوالات و اقدامات پیروان راستین و مخالفان و معاندان آگاه به راستی در می یابیم توحید درون مایه بنایی است که قرار است توده‌های مردم را به حرکت عظیم در آورد، نه اینکه آنها را در جای خود میخکوب کند و هرکدام را از بدنه اجتماع جدا کرده و به گوشه‌ای بفرستد. با این نگاه است که دعای امام سجاد علیه السلام برنده تر از شمشیر حسین بن علی علیهما السلام می شود و دشمن تاب مقابله با او را نمی آورد و در نهایت او را به شهادت میرساند. 🔸 «وقتی مشاهده می کنیم که طبقات قدرتمند جامعه، نخستین کسانی بوده‌اند که کمر به ستیزه با ادیان بسته و از بذل هیچ کوششی در این راه دریغ نکرده‌اند، به روشنی درمی‌یابیم که دین و نهضت های دینی در طبیعت خود، به آهنگ مخالفت با این طبقات است.» ✅ برگرفته از کتاب روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا به قلم آیت الله سید علی خامنه ای 🔲 2/2
🔺 در محضر قرآن 🔸 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ سوره مبارکه انفال آیات 24 و 25 🔲 1/2
🔸 ای اهل ایمان، چون خدا و رسول شما را به آنچه مایه حیات ابدی شماست (یعنی ایمان) دعوت کنند اجابت کنید و بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل می‌شود (و از اسرار درونی همه آگاه است) و همه به سوی او محشور خواهید شد. و بترسید از بلایی که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد (بلکه ظالمان و مظلومان همه را فرا گیرد) و بدانید که عقاب خدا بسیار سخت است. 🔸 در قرآن آیاتی که با «یا ایها الذین ءامنوا» آغاز می شود را می توان منشور عملی ایمان نامید. دستوراتی که خداوند متعال مستقیم به مؤمنان فرموده است. یکی از آیاتی که در قرآن خطاب به اهل ایمان و با لفظ «یا ایها الذین ءامنوا» آمده، آیه ۲۴ سوره انفال می باشد و در این آیه نکته قابل توجهی ذکر شده و آن هم استجابت دعوت خداوند و پیامبر اسلام(ص) است. در واقع خداوند دستور می دهد که مؤمنان باید دعوت شبکه ولایت الهی را که همان دعوت به حیات و زندگی واقعی است، اجابت نمایند. همچنین می فرماید که خداوند بین انسان و قلب او حائل می شود تا در دریافت حق و باطل دچار اشتباه نشود. قلب آدمی به اراده الهی دچار خطا و اشتباه نخواهد شد مگر زمانی که این قلب کارکرد خود را از دست داده و به واسطه اتفاقی نظیر تکرار گناه دچار اختلال شده باشد. قلب ابزاری است که به خودی خود می تواند حق را از باطل تشخیص دهد. 🔸 «الیه تحشرون» انتهای آیه شاید تذکری است برای آنکه انسان متوجه شود روزی خواهد رسید که نمی‌توان با توجیهات ساده و سطحی شانه از مسئولیت و پاسخگویی خالی کرد چرا که در آن روز در مقابل خداوندی حاضر می شویم که خودش قدرت تشخیص حق را از باطل به قلب بندگانش عطا کرده و نمی‌توان در مقابل او بهانه ندانستن و نتوانستن آورد. 🔸 اما تذکر و اعلام خطر آیه بعد به شدت باید مورد توجه قرار گیرد. در آیه ۲۵ سوره انفال می‌فرماید باید از فتنه ای بر حذر بود که مخصوص اهل ستم نیست و به اصلاح تر و خشک را با هم خواهد سوزاند و تذکر و اخطار جدی می دهد که خداوند از این مسئله کوتاه نمی‌آید و شدید العقاب است. 🔸 در واقع این فتنه حاصل عدم اجابت دعوت شبکه و جریان ولایت الهی است و این عدم اجابت نتیجه ای جز سوختن کافر و مومن، ظالم و صالح جامعه در کنار هم ندارد. 🔸 باید مراقبت کنیم که هیچ دعوت ولی جامعه بدون اجابت نماند. اجابت ما هم به تنهایی کفایت نمی کند باید همه جامعه را در مسیر اجابت دعوت ولی جامعه قراره دهیم. باید عموم مردم را به حرکت در مسیر اجابت دعوت ولایت الهی توصیه نمود و شبکه تواصی را شکل داد. 🔲 2/2
🔺 فرازی از خطبه 27 نهج البلاغه 🔸 أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ، فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ. [فَهَذَا] وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً. 🔲 1/2
🔸 آگاه باشيد من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت كردم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد، به خدا سوگند، هر ملّتى كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد، ذليل خواهد شد. امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سر زمين هاى شما را تصرّف نمود. 🔸 و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است. به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشته اند. لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اين كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطره خونى از او ريخته شود، اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است. 🔸 مسلمان از تاسف چه چیزی بمیرد؟ در طول این سالها از تریبون های مختلف به گوش ما خوانده اند که امیرالمومنین علیه السلام فرمود اگر خلخال از پای زن غیر مسلمان بیرون بیاورند و مسلمانی این حادثه را بشنود و از تاسف بمیرد نباید او را ملامت کرد. دین اسلام است دیگر، باید نازک دل باشی بنشینی گریه کنی و آنقدر ناراحت شوی که جان بدهی و بابت این جان دادن نه تنها ملامت نشوی چه بسا اجر زیادی هم ببری. بنشین و پاداش بگیر، مبادا خود را به میدان عمل بیاندازی. عمل تقوا می خواهد که نداری، عمل، ترک شیطان می خواهد که نداری. اساسا اسلام دین نشستن است، دین خلوت کردن است، دین تنها با خدا بودن است. 🔸 در صورتی که اگر به اصل گفته ایشان در خطبه 27 نهج البلاغه رجوع کنیم، خواهیم دید آنچه جای تاسف دارد سکوت و نشستن مردان مسلمان است. آنچه باید از تاسفش جان داد، بی تفاوتی و در میدان نبودن مسلمانان است. اسلام دین نشستن نیست بلکه دین حرکت است و آن هم حرکت جهادی با تمام توان و نهایت تلاش. 🔲 2/2
🔺 اوّلین پایه‌گذاران فراماسونری 🔸 منصور عبدالحکیم (محمّد عبدالجلیل ۱۹۵۵م.) پژوهشگر و نویسنده پرکار مصری که تاکنون بیش از یکصد کتاب در موضوعات مختلف، به ویژه مجامع سرّی و ماسونی از وی به چاپ رسیده است، در کتاب «سلسله الماسونیّه و حکومت العالم الخفیّه» (فراماسونری و حکومت پنهانی جهانی) در بررسی زمینه‌های تشکیل فراماسونری وگروه شوالیه‌های معبد، آنها را دست‌پرورده یهودیان و در خدمت منافع آنان در مسیر نابودی اعتقادات دینی مسیحیان می‌شناسد. 🔲 1/3
🔸 او طرح تأسیس «انجمن مخفی یهودیان» را معطوف به سال ۴۳م. دانسته و به تفصیل، نحوه شکل‌گیری و نضج این انجمن را در زمان هرودوس اکریبا، پادشاه یهودیان و در عصر تولّد و بعثت حضرت عیسی (ع) تا به عصر جدید، بیان می‌کند. وی می‌نویسد: «طرح تأسیس انجمن یهودی «بیوه‌زن» در سال ۴۳ پس از میلاد مسیح (ع) و با پیشنهاد «هیرام ابیود»، مشاور پادشاه هرودوس اکریبا مطرح شد. او گفت: چون دیدم شمار گروندگان به مسیح دجّال – منظور عیسی بن مریم (ع) است- و پیروانش در حال افزایش است و آنها با آموزه‌های خود، برای گمراه ساختن ملّت یهودی تلاش می‌کنند، در بارگاه جناب پادشاه هرودوس اکریبا، مقدّمه ای عرض کردم و به ایشان پیشنهاد تأسیس یک انجمن سرّی را دادم تا به وسیله آن، به مقابله و مبارزه با آن گمراهان بپردازیم.» از نظر منصور عبدالحکیم، با بعثت حضرت عیسی بن مریم (ع)، ترس از نابودی به جان «بنی‌اسرائیل»، پادشاه یهودیان و مشاور اعظم او افتاد و از میانه آن، طرح تأسیس این انجمن ضدّ مسیحی، به منظور مقابله با مسیحیان و از بین بردن نو دینان سر برآورد. 🔸 پیشنهاد هیرام ابیود مشاور مقبول افتاد و موجب شد تا پادشاه، با گردآوردن مشاور دوم خود، مؤاب لافی و برگزیده‌ترین محرمان دربار، سنگ‌بنای «انجمن بیوه‌زن» را پایه‌گذاری کند. 🔸 در نخستین جلسه این انجمن که با حضور نه نفر از هیئت مؤسّسان انجمن تشکیل شده بود، هرودوس با برادر خواندن اعضا، خطاب به ایشان می‌گوید: «برادران عزیز! خاصّ و عامّ مردم از رویدادهای ظهور مسیح دجّال آگاهند. مردم از نظر دینی دگرگون شده‌اند و او انقلابی دینی و سیاسی در این زمان در میان مردم، به ویژه در میان قوم یهودی به وجود آورده‌ است. از زمانی که این دجّال پا به عرصه وجود نهاده، ما شاهد این اتّفاقات ناگوار بوده‌ایم. او شروع به پراکندن و ترویج دادن آموزه‌ها و تعالیم گمراه‌کننده‌اش نموده است. 🔸 اعتقاد به آن روحی‌که ادّعا می‌کند روح الهی است، در میان مردم افزایش و گسترش می‌یابد، شمار زیادی از مردم به او گرویده‌اند و او دین و مایه روحی آنها را تباه ساخته است، بسیاری از آنها را گمراه کرده و ادّعای الوهیّت کرده و با ما به نزاع و جنگ برخاسته است و ما می‌گوییم او راهزنی بیش نیست. 🔸 ما قدرت و توانایی زیادی در آن مرد دیده‌ایم. او از خود میراثی برای آن گروه از مردمان به جای گذاشته است و آنان را «شاگردان» نامیده است، بر کسی پوشیده نیست که او گروهی را گرد آورده و نام عقاید و باورهای آن گروه را «دین» گذاشته است و آنها هم به تبع او، آن را دین می‌نامند. ما به هیچ‌وجه، هیچ دینی، جز دین یهودی را که ما آن را از پدرانمان به ارث برده‌ایم، به رسمیت نمی‌شناسیم. ما باید تنها از این دین پاسداری کنیم و تا ابد آن را زنده نگه داریم. ما انتظار آن ضربه را نداشتیم و آن را پیش‌بینی نمی‌کردیم. پدرانمان با آن قدرت پنهان که ما تصوّرش را نمی‌کردیم، با آن به مبارزه پرداختند و ما هم همچنان با آن مبارزه می‌کنیم...» 🔸 در همان جلسه نخست، اعضای مؤسّس نام «قدرت پنهان» را برای محفل نوپای خود برگزیدند و به منظور متّحد کردن سایر یهودیان علیه مسیحیّت نوپا، سوگند یاد کردند. در همین جلسات، فرمان قتل پیروان مسیح (ع) صادر شد. 🔸 همه اعضا به «تورات» سوگند خوردند، عهد بستند و برای تأسیس سایر محافل در اقصا نقاط، شناسایی مسیحیان و برنامه‌ریزی برای به قتل رساندن مبلّغان مسیحی، به راه افتادند. 🔸 منصور عبدالحکیم، درباره افشای این پیوند نامبارک و کشف راز فراماسونری یهودی می‌نویسد: «اعضای این گروه تمام رویدادها را ثبت می‌کردند و نسل‌ها این نوشته‌ها را به ارث می‌بردند تا اینکه یکی از این نسخه‌ها به دست کسی رسید و او هم در سال ۱۸۹۷م. آن را ترجمه و منتشر کرد...» او دکتر برودانتی دی‌موریس رئیس جمهور برزیل در سال‌های ۱۸۹۷-۱۸۹۸م. و افتخار کشف این راز از آن اوست. او کسی است که فرمان آگاهی از اسرار ویژه و کشف راز آنها را در آن زمان، صادر کرد. گوئیا آقای برودانتی دی‌موریس از طریق یکی از نوادگان نه عضو مؤسّس تشکیلات پنهانی، نسخه‌ای از کتاب «قدرت پنهان» را به دست آورده و آن را برای ترجمه، به استاد عوض خوری می‌سپارد. هم ایشان می‌نویسد: «او (برودانتی دی‌موریس) کسی است که مرا با آقای لوران بن جرج بن ساموئل بن جوناس بن ساموئل لوران، صاحب نسخه خطّی این کتاب آشنا کرد. 🔲 2/3
🔸 لوران از نوادگان یکی از نه عضو مؤسّس گروه و تشکیلات پنهانی است… روزی با اقدام آقای لوران شگفت‌زده و غافلگیر شدم. او موافقت کرد تا من نسخه خطّی زبان عبری را به زبان عربی ترجمه کنم و پس از آن هم آن را به زبان ترکی برگردانم...» 🔸 منصور عبدالحکیم می‌افزاید: «ترجمه عربی این کتاب حدود ۳۲ سال بعد در سال ۱۹۲۹م. در «لبنان»، به چاپ رسید و آن زمانی بود که عوض خوری به «بیروت» بازگشته بود و با خود، آن گنج گران‌بها را آورده بود. به هر حال او تا پس از گذشت ۳۲ سال از زمان بازگشتش از «برزیل»، نتوانست آن را چاپ کند. خوری نام ترجمه این کتاب را «تبدید الظّلام» گذاشت.» لوران در مقدّمه ترجمه عربی کتاب، به عنوان یکی از نوادگان یکی از نه نفر مؤسّس «انجمن قدرت پنهان فراماسونری» می‌نویسد: «من لوران، فرزند جرج، فرزند ساموئل، فرزند جوناس، فرزند ساموئل لوان، روسی الاصل، آخرین نواده یکی از تاریخ‌نویسان فراماسونری با مسئولیت شخصی و انسانی می‌گویم: من از طریق پدرم، از اجدادمان نسخه‌ای با عنوان «قدرت پنهان» تألیف یکی از اجدادمان به زبان عبری به ارث برده‌ام و در حواشی آن نوشته‌هایی دیده می‌شود که مشخّص می‌کند، این کتاب را یکی از اجدادمان به زبان روسی ترجمه کرده و یکی دیگر از اجدادمان آن را به انگلیسی برگردانده است...» 🔸 دراین کتاب، از هرودوس پادشاه یهودیان و هیرام ابیود و مؤاب لافی به عنوان مؤسّسان «انجمن قدرت پنهان» یاد می‌شود. اعضای این انجمن از تشابه اسمی حرام ابیود، مشاور هرودوس و مهندس هیرام ابیف سوری، معماری که در خدمت جناب سلیمان نبی (ع) بود، بهره جسته و ماهیّت خود را پنهان داشتند تا سایرین گمان برند تأسیس انجمن مخفی به عصر سلیمان نبی (ع) برگشت می‌کند. ✅ به نقل از پایگاه موعود fa.mouood.com 🔲 3/3
🔺 شرح چهل حدیث 🔸 بخش اول حدیث اول «سکونی از حضرت ابی عبد الله الصادق، علیه السلام، حدیث کند که فرمود: همانا پیغمبر، صلّی الله علیه و آله، فرستاد لشکری را. پس چون که بر گشتند فرمود: «آفرین باد به گروهی که به جای آوردند جهاد کوچک را، و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ.» گفته شد ای پیغمبر خدا چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: «جهاد نفس است.»‏ 🔲 1/2
🔸 ‏‏بدان که انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئة و دو عالم: نشئه ظاهر ملکیه دنیویه که آن بدن او است، و نشئه باطنه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است. و نفس او، که از عالم غیب و ملکوت است، دارای مقامات و درجاتی است که به طریق کلّی گاهی تقسیم کرده اند آن را به هفت قسمت‏ و گاهی به چهار قسمت‏ و گاهی به سه قسمت‏ و گاهی به دو قسمت‏ و از برای هر یک از مقامات و درجات آن جنودی است رحمانی و عقلانی، که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند، و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند. و همیشه بین این دو لشکر جدال و نزاع است، و انسان میدان جنگ این دو طایفه است: اگر جنود رحمانی غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سلک ملائکه منخرط، و در زمره انبیا و اولیا و صالحین محشور است، و اگر جنود شیطانی و لشکر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است، و در زمره شیاطین و کفار و محرومین محشور است. و چون در این اوراق بنای تفصیل نیست، به بعضی مقامات نفس اشاره کرده و وجوه سعادت و شقاوت آن را اجمالا بیان نموده، کیفیت جهاد نفس را در آن مقام بیان می کنیم. إن شاء الله.‏ 🔸 فصل اشاره به مقام اوّل نفس ‏ ‏‏بدان که مقام اوّل نفس و منزل اسفل آن، منزل «ملک» و ظاهر و دنیای آن است، که اشعه و انوار غیبیه آن در این بدن محسوس و بنیه ظاهره تابیده و او را زندگانی عرضی بخشیده و تجییش جیوش در این بدن کرده، و میدان جنگ آن همین بدن است، و قوای ظاهره آن، لشکر آن است که در اقالیم سبعه ملکیه، یعنی گوش و چشم و زبان و شکم و فرج و دست و پا، بسط پیدا کرده. و تمام این قوای منتشره در‏ این ممالک سبعه در تحت تصرف نفس است به مقام «وهم»، زیرا که و هم سلطان قوای ظاهره و باطنه نفس است. پس اگر وهم حکومت نمود در آنها به تصرف خود یا شیطان، این قوا جنود شیطان گردند و مملکت در تحت سلطنت شیطان واقع شود، و لشکر رحمان و جنود عقل مضمحل گردند و شکست خورده رخت از نشئه ملک و دنیای انسان در کشند و هجرت نمایند، و مملکت خاص به شیطان گردد. و اگر وهم در تحت تصرف عقل و شرع در آنها تصرّف نماید و حرکات و سکنات آنها در تحت نظام عقل و شرع باشد، مملکت رحمانی و عقلانی شود و شیطان و جنودش از آن رخت بربندند و دامن درکشند. پس جهاد نفس که جهاد بزرگ است، و از کشته شدن در راه حق تعالی بالاتر است، در این مقام عبارت است از غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود، و آنها را در تحت فرمان خالق قرار دادن، و مملکت را از لوث وجود قوای شیطان و جنود آن خالی نمودن است.‏ 🔲 2/2
🔺 معرفی کتاب روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا 🔸 مصطفی ایزدی دانشجوی دانشگاه آذر آبادگان تبریز در دهه ۵۰ است. ایشان از مبارزان انقلابی مذهبی است که در حین مبارزات و به خصوص در مواجهه با مارکسیست ها و جریان چپ گرا متوجه خلأ مبانی مذهبی در امر مبارزات می شود. 🔲 1/2
🔸 وی با یک سوال خاص به متفکران انقلابی نامه می نویسد که اعتقاد به توحید عملاً چه نقشی در زندگی انسان دارد. اما با توجه به سانسور نامه های متفکران انقلابی توسط ساواک عمدتاً نامه های ایشان بدون پاسخ می ماند. بعد از ارتباط گیری با شهید مطهری و مشورت با ایشان، ارتباطات را به صورت حضوری برقرار می کند با توصیه شهید مطهری ایشان با توجه به تخصص هر یک از متفکران انقلابی سوال خاصی را طرح می نماید و از ایشان می‌خواهد که پاسخ خود را در قالب یک مقاله عرضه نمایند؛ به عنوان مثال موضوع تاثیر اعتقاد به توحید در زندگی اجتماعی برای دکتر شریعتی و تاثیر اعتقاد به توحید در کار و تلاش برای آقای فخرالدین حجازی تعیین می شود. اما عمدتا یا از این کار امتناع می ورزند و یا با بدقولی های خود آقای ایزدی را از دریافت پاسخ سوال نا امید می نمایند. 🔸 اما بلاخره پنج تن از متفکران اسلامی و انقلابی پاسخ آقای ایزدی را می‌دهند و پنج مقاله با عناوین: ▫️ جهان بینی، ساخت فکری و نگرش توحیدی از غلامعباس توسلی ▫️ جهان بینی الهی و جهان بینی مادی از شهید مرتضی مطهری ▫️ رابطه توحید با وجدان از سید ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی ▫️ توحید در قرآن از شهید سید محمد حسینی بهشتی ▫️ روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا از سید علی خامنه ای 🔸 در قالب کتاب دیدگاه توحیدی در اسفند سال ۵۶ با تیراژ ده هزارتایی روانه بازار و این کتاب تا قبل از انقلاب هر دو ماه با تیراژ ۱۰ هزار تایی و یا ۲۰ هزار تایی تجدید چاپ می شود. 🔸 به گفته مصطفی ایزدی آیت الله خامنه ای هم به موقع مقاله را تحویل داده و هم بهترین پاسخ را به پرسش مورد نظر ارائه نمودند. همچنین باید اشاره کرد قرآنی ترین مقاله کتاب دیدگاه توحیدی مقاله آقای خامنه ای با استناد به ۷۸ آیه از قرآن کریم است. 🔸 عنوان جلسه یازدهم کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن نیز با عنوان این مقاله یکی است و هرچند که کلیت حرف یکی ست و مولف محترم همان مباحث را در قالبی دیگر ریخته و از زاویه دید دیگری به بحث توحید نگریستند، اما فقط پنج آیه مورد بحث در این مقاله با آیات مبحث توحید در جلسات طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن مشترک است. 🔸 این مقاله به همت انتشارات صهبا در کتابی مجزا با عنوان روح توحید نفی عبودیت غیر خدا به چاپ رسیده است. 🔲 2/2
🔺 اساسی ترین نیاز امروز 🔸 اساسی ترین نیاز امروز جامعه ما اتصال مبانی معرفتی و دینی به زندگی روزمره و فعالیت های اجتماعی است . ما نیاز داریم که مبانی اصیل اسلامی را از منابع اصلی آن استخراج کنیم و این مبانی را به دانش عملی تبدیل نماییم. 🔲 1/2
🔸 دانشی که بتواند مسائل واقعی زندگی فردی و اجتماعی را حل نماید. لازمه رفع این نیاز بررسی دقیق مبانی و به عبارت بهتر تغییر نوع نگاه به مبانی است. باید مبانی را از زاویه ای به نظاره نشست که بتواند با مسائل واقعی زندگی ارتباط برقرار نماید. 🔸 مبانی اصلی نظیر توحید در مفاهیم انتزاعی باقی مانده و به حیات جامعه اسلامی سرایت نکرده. نظامات اجتماعی مختلف که رنگ بوی شرک آلود دارد. نظام آموزشی، نظام مدیریتی، نظام اقتصادی و سایر نظامات اجتماعی مبتنی بر مبانی توحیدی نیست و آمیخته با شرک است. اصلاح این نظامات با فقه به تنهایی نمی شود. نمی توان نظام اقتصادی مبتنی به شرک را در دامان فقه اسلامی گذاشت و انتظار داشت نظام اقتصادی توحیدی پرورش پیدا کند. 🔸 نظامات اجتماعی باید متولد اندیشه توحیدی باشد و با حرص کردن فقهی نظام شرک آلود، نمی توان نظام توحیدی آفرید. بازنگری جدی مبانی اصیل اسلامی نیاز امروز جامعه اسلامی و اولویت اصلی است. ✅ حجت الاسلام و المسلمین عسگری 🔲 2/2
Nehzat 00.pdf
2.65M
🔺نشریه نهضت (با نظارت حجت الاسلام و المسلمین عسگری) 🔸 پیش شماره اول 🔸 مهر 1401 ▫️ @nashrie_nehzat
🔺 امر امیر: 🔸 من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آن‌جا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفته‌اند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمه‌های معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم‌النّفس است، هم درس امور اجتماعی است. ✅ بیانات در دیدار جمعی از پاسداران 13آذر1376
🔺 پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه‌ی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز
🔺 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم 🔸 جنایت شقاوت‌آمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بی‌گناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهم‌السلام جز با جستجو از سررشته‌ی این فاجعه‌آفرینی‌ها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره‌ی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتش‌افروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنائی و بی‌احترامی روا میدارد. ملّت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئه‌ی خباثت‌آمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله. اینجانب به خانواده‌های عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همه‌ی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم. ✅ سید علی خامنه‌ای 5 آبان 1401
🔺 سوره بقره آیه ۲ 🔸 قرآن به روشنی و بدون هیچ دغدغه و نگرانی عقاید مخالفان را بیان می‌کند و ابائی ندارد از اینکه افکار مخالفان را در کنار معارف خود قرار دهد و مردم و مخاطبان را در میدان مقایسه بیاندازد. قرآن حتی توهین و تحقیر مخالفان در مورد خود، رسول گرامی اسلام و سایر انبیاء و مومنان را اشاره می کند و نگاه امنیتی به مسائل اعتقادی ندارد. به راحتی و بدون واهمه بیان می‌کند که مخالفان به پیامبر(ص) ساحر و مجنون می گویند و قرآن را شعر و خیال می‌خوانند. خود قرآن صراحتا می گوید منافقان و مشرکان، مومنان را سفیه و دیوانه و کم خرد می نامند و منعی برای بیان این مسائل ندارند. 🔸 اما دلیل قرآن برای بیان این مسائل چیست؟ قرآن «لا ریب فیه» است. قرآن به استحکام خود، به اتقان خود یقین دارد لذا ابائی ندارد عقاید و انحرافات مخالفان را بیان کند. نگاه قرآن در مواجه با افکار و عقاید دیگر امنیتی نیست، به دلیل اینکه کلام آن محکم و استوار است و با زبان مناسب آن را بیان می‌کند. استواری و زبان مناسب علت این مسأله است. اسلام به دلیل هجمه ها و شبهه ها، بالندگی و رشد قابل توجهی داشته و هرجا که هجمه‌ای به معارف آن شده با بررسی دقیق تر و عمیق تر نه تنها هجمه ها ناکام مانده بلکه ابعاد وسیع تری از این معارف آشکار شده که حقانیت آن را بیش از پیش اثبات نموده است. 🔸 انقلاب اسلامی هم زاییده تفکر مبتنی بر معارف قرآنی است لذا نباید از مواجه با شبهه و مخالفت ابائی داشته باشد و به راحتی می توان تک تک تهدید های برعلیه آن را به فرصت رشد و بالندگی تبدیل نمود البته به شرطی که وسط میدان تبیین ایفای نقش نماییم.
🔺 شرح چهل حدیث
🔺 شرح چهل حدیث ▫️ فصل در تفکّر است 🔸 ‏‏بدان که اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالی «تفکّر» است. و بعضی از علمای اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده اند‏ و آن نیز در مقام خود صحیح است.‏ 🔸 ‏‏و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری- و لو کم هم باشد- فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده، و بدن سالم و قوای صحیحه، که هر یک دارای منافعی است که عقل هر کس را حیران می کند، به او عنایت کرده، و این همه بسط بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده، و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولای مالک الملوک چیست؟ آیا تمام این بساط فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگری در کار است؟ آیا انبیاء کرام و اولیاء معظم و حکمای بزرگ و علمای هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع می کردند و آنها را از شهوات حیوانی و از این دنیای فانی پرهیز می دادند با آنها دشمنی داشتند و دارند، یا راه صلاح ما بیچاره های فرو رفته در شهوات را مثل ما نمی دانستند؟‏ 🔸 اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است، و منظور از این خلقت عالم بالا و بزرگتری است، و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست. و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد، و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند: ای نفس شقی که سالهای دراز در پی شهوات عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم کنی، از مالک الملوک حیا کنی، و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی، که آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است، و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی، که آن هم به دست نمی آید حتی با زحمتهای طاقت فرسا. قدری فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که می بینی.‏ ‏‏ملاحظه کن زحمتهای آنها و رنجهای آنها در مقابل راحتی آنها چقدر زیادتر و بالاتر است، در صورتی که برای هر کس هم راحتی و خوشی پیدا نمی شود. آن انسانی که در صورت انسان و از جنود شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات می کند و می گوید زندگانی مادی را باید تأمین کرد، قدری در حال خود او تأمل کن، و قدری او را استنطاق کن ببین آیا خودش از وضعیت راضی است؟ یا آنکه خودش مبتلا است می خواهد بیچاره دیگری را هم مبتلا کند؟‏ 🔸 ‏‏و در هر حال از خدای خود با عجز و زاری تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت که باید منظور شود ما بین تو و او. و امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس امّاره است، راه دیگری برای تو بنمایاند و موفق شود به منزل دیگر از مجاهده. ▫️ فصل در عزم است 🔸‏‏ منزل دیگر که بعد از تفکر از برای انسان مجاهد پیش می آید، منزل «عزم» است. (و این غیر از «اراده» است که شیخ الرئیس‏ در اشارات آن را اوّل درجات عارفین دانسته.)‏ بعضی از مشایخ ما، أطال الله عمره، می فرمودند که «عزم» جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.‏ 🔸 ‏‏و عزمی که مناسب با این مقام است عبارت است از بنا گذاری و تصمیم بر ترک معاصی، و فعل واجبات، و جبران آنچه از او فوت شده در ایام حیات، و بالاخره عزم بر اینکه ظاهر و صورت خود را انسان عقلی و شرعی نماید که شرع و عقل به حسب ظاهر حکم کنند که این شخص. انسان است. و انسان شرعی عبارت از آن است که موافق مطلوبات شرع رفتار کند، و ظاهرش ظاهر رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، باشد، و تأسی به آن بزرگوار بکند در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک. و این امری است بس ممکن، زیرا که ظاهر را مثل آن سرور کردن امری است مقدور هر یک از بندگان خدا.‏ 🔸‏‏ و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت. و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود، و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود. و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود. و از این جهت دعوی بعضی باطل است که به ترک ظاهر. علم باطن پیدا شود. یا پس از پیدایش آن به آداب ظاهره احتیاج نباشد. و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت. و شاید موفق شدم به بیان بعضی از آن در این ورقه ها، إن شاء الله تعالی.‏ ای عزیز، بکوش تا صاحب «عزم» و دارای اراده شوی، که خدای نخواسته اگر بی عزم از این دنیا هجرت کنی، انسان صوری بیمغزی هستی که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوی، زیرا که آن عالم محل کشف باطن و ظهور سریره است. و جرئت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند... 🔲 1/2