لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیم ملیِ حکومت یا مردم؟!
🔻
اگه ایرانی هستی و رو کشورت
غیرت داری، تا آخرش ببین …!
بالاخره تو جام جهانی
از تیم ایران حمایت کنیم یا نه؟؟؟؟؟؟
#سیدنا
#لبیک_یا_خامنه_ای
@nasibeh_media
" درست همونجا که داره
آستین پیراهنِ چهارخونش رو تا
میزنه و زیر لب مداحی میخونه و
اَبروهاش توی هم گره خورده ..
درست همونجآ دلبر نیست که..
جآن میبرد "
جآن...✨
#عاشقانه_مذهبی
@nasibeh_media
💫🌹💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫
💫🌹💫
🌹💫
💫
#تو_شهید_نمی_شوی
#محمود_رضا_بیضائی
#پارت_2
ورود به دانشکدهی افسری، عملا به معنی هجرتش از تبریز به تهران بود. با این هجرت، ادامهی زندگی را در جهاد فی سیبل الله رقم زد. او در سپاه با نام مستعار《حسین نصرتی》را برای خود انتخاب کرد؛ نامی که به گفتهی خودش برگرفته از ندای《هل من ناصر ینصرنی》مولایش حسین بن علی و کنایه از لبیک به این ندا بود.
در شهریور سال ۱۳۸۵ دورهی افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ التحصیل شد و قدم در مسیر گذاشت که تا آخرین لحظهی حیات ظاهری اش، هیچ تزلزلی در پیمودن آن مسیر در او مشاهده نشد.
پر کاری و کم خوابی ویژگی اصلی اش بود؛ آن چنان که کار در روز های جمعه را هم در یکی از جلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پر کارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می کرد.
به دلیل علاقهی فراوان به کارش، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود. در ۲۵ اسفند در سال ۱۳۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم و امام جعفر صادق با همسری فاضل از خانواده ای ولایت مدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمرهی این ازدواج،《کوثر》است. متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱.
عشق و علاقهی وصف ناشدنی محمود رضا به آرمان جهانی امام خمینی، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیهی خاصی را در او به وجود آورده بود، آن چنان که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن، شبانه روزی تلاش و مجاهدت می کرد. مطالعات دینی و سیاسی اش تعطیل نمی شد. به اخبار و وقایع داخلی و خارجی، به ویژه تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل می کرد. تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸، شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می کرد و در معرکه ی دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جانش را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحث ها به خوبی استدلال می کرد. می گفت این انقلاب تنها نقطهی امید مستضعفان عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، می تواند جبههی مستضعفان و علاقه مندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابات داشت.
با زبان عربی و لهجه های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر، با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آن ها را می ستود.
با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبههی مقاومت و دفاع از حریم آل الله، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام های داوطلبانه ی مکرر و حضور مداوم در جبههی سوریه، روحیهی رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی 《رزمنده》را داشت.
به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع آوری و ثبت اسناد و مواریث دفاع مقدس داشت، در جبههی سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود. هر بار که به ایران می آمد، آثاری از جنگ همراه داشت؛ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیری ها در صحنه های درگیری به جا مانده بود.
اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می دانست که در تاسوعای سال ۱۳۹۲ در منطقهی《حجیره》برای آزاد ساری کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب انجام گرفت و منجربه پاک سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری ها شد. در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲، به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی بازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سر انجام، بعد از دو سال حضور در جبههی سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم و امام جعفر صادق در اثنای دیگری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقهی《قاسمیه》در جنوب دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکش های یک تله ی انفجاری به ناحیهی سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
💫
🌹💫
💫🌹💫
🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫
💫🌹💫
🌹💫
💫
#تو_شهید_نمی_شوی
#محمود_رضا_بیضائی
#پارت_3
{پتو هایی که برد}
وقتی در خرداد سال ۱۳۶۹ زلزلهی رودبار و منجیل اتفاق افتاد، محمود رضا نه سال بیشتر نداشت. با یکی از دوستانش تصمیم گرفته بودند به زلزله زده ها کمک کنند. قرار گذاشته بودند هر کدام چیزی از خانه بردارند و ببرند به محل جمع آوری کمک ها. محمود رضا آن روز آمد خانه و قضیه را گفت. دو تا پتوی آبی نو و استفاده نشده در خانه داشتیم که خواست آنها را ببرد. قرار شد تا عصر و آمدن پدر صبر کند، اما بعد از آمدن پدر، تا شب حرفی از کمک به زلزله زده ها نزد.
مدتی گذشت. یک روز خیلی اتفاقی متوجه شدیم آن دو پتویی که محمود رضا برای زلزله زده ها نشان کرده بود، در خانه نیست! وقتی سراغ پتو ها را گرفتیم، محمود رضا اعتراف کرد که:《چون زلزله زده ها کمک احتیاج داشتند و نباید این کمک به تأخیر می افتاد، نتوانستم صبر کنم و پتو ها را بی خبر بردم و تحویل دادم.》
{کمیل را باید فهمید}
اوایل دههی ۷۰، وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شب ها یک دستگاه اتوبوس می آمد جلوی مسجد، نمازگزار ها را بعد از نماز مغرب و عشا می برد مسجد ماجع برای دعا کمیل. راه دوری بود؛ از این سر شهر تا آن سر شهر. من بیشتر وقت ها بعد از نماز به دلیل اشتغالات درسی به خانه بر می گشتم و کمتر توفیق شرکت پیدا می کردم، اما محمود رضا هر هفته می رفت. یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت، حسابی اشک ریخته بود. گفتم:《خوب بود؟》گفت:《حیف است آدم این دعا را را بخواند، بدون این که بداند دارد چه می گوید.》توقع این جواب را نداشتم. سنی نداشت آن موقع. این حرفش از همان شب توی گوشم مانده. هروقت نوای دعای کمیل را می شنوم، همیشه به یاد محمود رضا و این جمله اش می افتم.
💫
🌹💫
💫🌹💫
🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫
🌹💫🌹💫🌹💫
💫🌹💫🌹💫🌹💫
عزیزِ منچ ؛ خودتو به یه فنجون حالِ خوب دعوت کن ؛ حالت که خوب باشد خوشبخت خواهۍ بود🌱
@nasibeh_media
بوس از تو
جــــان از من
بازار چنین خوش تر...
تهران، سال ۱۳۶۵،
مقابل مجلس شورای اسلامی،
مادر فرزند خود را برای اعزام
به جبهه بدرقه می کند،
#شهیدانه
@nasibeh_media
بعد از نماز با دستش تسبیحات حضرت فاطمه (س) را می گفت.
هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و درجواب چراییِ این کار می گفت :
بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام☘🍃
همسر#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
@nasibeh_media
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آی اَم مهدی طارمی😎🇮🇷💎
#برای_ایران
@nasibeh_media
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 و بشنوید از خورد و خوراک براندازان
🔹 وزارت اطلاعات اعلام کرد: با اداره چاه و فاضلاب هماهنگی های لازم انجام شده و دوستان برانداز مشکل کمبود غذا نخواهند داشت
#پایان_مماشات
@nasibeh_media