4_5764779935906400430.mp3
3.08M
📽 #تفسیر_تصویری_قرانکریم 🖥
#حجت_الاسلام_قرائتی
#سوره_مبارکه_آلعمران آیات 105 الی 107
🌺 @darsayesare_quran 🌺
✨﷽✨
🌸 عجایب آیت الکرسی🌸
✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم.
یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم.
فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته.
گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام.
من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم.
📗 شفا و درمان با قرآن ، ص 50
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
☘🌸☘باسلام خدمت خواهران گرامی میرساند روز جمعه تاریخ ۲۴دی ماه ساعت ۱۰صبح بجای حلقه صالحین مراسم غبار روبی مسجد جامع خانمیر را برگزارمیکند از علاقمندان دعوت میشود که در این امر خدا پسندانه شرکت نمایند.باتشکر 🌿🌺
#پندانه
🏷... تا به ما رسید
آرایشگر دختر فرعون بود اما خدا پرست بود
داشت موی دختر فرعون را شانه میکرد که شانه از دستش افتاد، آن را برداشت و نام خدا را بر زبان آورد
دختر فرعون گفت:
آیا جز پدر من، خدای دیگری داری؟
آرایشگر گفت:
خدای من و خدای پدر تو و خدای آسمان ها و زمین، خدای یگانه است که شریکی ندارد.
دختر برخاست و گریهکنان نزد پدر رفت.
فرعون گفت:
چرا گریه می کنی؟
آرایشگر گفته است که خدای من و خدای تو و خدای آسمان ها و زمین یکی است.
فرعون، آرایشگر را احضار کرد و گفت:
اگر از این گفتار بازنگردی تو را هلاک می کنم!
✔️آرایشگر از توحید باز نگشت. فرعون دستور داد او را چهار میخ کردند و با میخها بر زمین دوختند
از دینت باز گرد!
او نپذیرفت. فرعون دستور داد دختر بزرگ اول و دوم را در کورهی آتش انداختند؛
ولی او از توحید باز نگشت.
دختر شیر خوارهای داشت، او را نیز آوردند و او را هم در آتش انداختند؛
زن دلش بیتاب شد، کودک به اذن خدا در میان آتش فریاد زد:
✔️ مادر اندوهگین مباش حق با ماست
صدای او را همه شنیدند و مادر استوار ماند و دست از دین خود برنگشت
فرعون روسیاه شده بود، وحشی شده بود و آن زن با ایمان را هم در میان آتش انداخت.
حالا هزاران سال از غرق شدن فرعون میگذرد،
جایگاه آن بانوی مومنه کجا ؟؟؟
و فرعون کجا؟؟؟
📜داستان های کشف الاسرار
🏳🏳🏳
✔️@davodi_nezhad