📖 #نسیم_صبحگاهی ما در چه شماریم؟! که خورشید جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست… 🔺#صائب_تبریزی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #تک_بیت‌های_ناب در این دریا چه می‌جویند ماهی‌های سرگردان مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان! 🔺#فاضل_نظری ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #گزیده_غزل‌های_ناب گلِ بوستان رویت چو شقایقست لیکن چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری 🔺#سعدی 🔻#سلطان_سخن_سعدی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #تک_بیت‌های_ناب گفتی مرا به خنده: خوش باد روزگارت کس بی‌تو خوش نباشد، رو قصه‌ی دگر کن! 🔸#مولانا ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #غزل‌های_ناب کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت چگونه می طلبی هوشیاری از من سرمست که رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایت هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت هنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی؟ که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی نهم جبین وداع و سر سلام به پایت 🔹#حسین_منزوى ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #عربیات ‏ذو الأصل الطيب حتى في خصومته شريف. «صاحب اَصل و نسبِ پاک حتی در دشمنی‌اش هم محترم است.» 🔺#اصالت ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #چند_سطر_کتاب فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد .. تازه با ربه کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود ، توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته ام .. ماجرای دعوای با ربه کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم .. و او در جواب به من نگفت همه درد دارند ، نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کند ، نگفت جنبه ی مثبت زندگی را ببین، نگفت که تقصیر خودم است ، بحث مارکوس ، نقاش فلج سر کوچه آگوستین را پیش نکشید، فقط چهره اش را در هم کشید و گفت « آخ... » همین . انگار خوب می فهمید که همین درد ساده و پیش پا افتاده ، چقدر دارد آزارم می دهد .. تنها باری که حس کردم کسی درکم کرد، همان یک بار بود ... همان یک بار 📕 #شب_بخیر_آقای_رئیس_جمهور ✍🏻 #ژاک_پریم ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #تک_بیت‌های_ناب من که جز هم نفسی با تو ندارم هوسی با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی؟! 🔺#فاضل_نظری 🔻#ارسالی_شما ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #کلیپ_روز قابي ويژه و عاشقانه در كنسرت «عليرضا قرباني» كاش ما هم اينجوري پير شيم «ﺑﺮﻑ ﭘﻴﺮﯼ ﻣﯽ ﻧﺸﻴﻨﺪ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻃﺒﻌﻢ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ» 🔸#سلطان_سخن_سعدی 🔹#علی‌رضا_قربانی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #آواز_شبانه جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی... * 🔹#حافظ 🔸#محمد‌رضا_شجریان 🔹#ارسالی_شما * ای شمع تنها بمان چرا که قضای آسمانی بر جدا شدن از یار شیرین تو تعلق گرفته است.دیگر فرقی ندارد چه بسازی چه بسوزی. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #هذیان‌های_شبانه با من سخن از یاری یک شیوه، دغل کاری است من آنچه نمی بینم یک‌ ذره وفاداری است تنها غم و محنت بود با من که صمیمی بود آن هم نه از این دوران، یک یار قدیمی بود. 🔺#ع_ف ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

#فهرست_مطالب_دیروز #نسیم_صبحگاهی #صائب_تبریزی #تک_بیت‌های_ناب #فاضل_نظری #گزیده_غزل‌های_ناب #سلطان_سخن_سعدی #تک_بیت‌های_ناب #مولانا #غزل‌های_ناب #حسین_منزوى #عربیات #اصالت #چند_سطر_کتاب #شب_بخیر_آقای_رئیس_جمهور #ژاک_پریم #تک_بیت‌های_ناب #فاضل_نظری #کلیپ_روز #سلطان_سخن_سعدی #علی‌رضا_قربانی #تک_بیت‌های_ناب #فاضل_نظری #کلیپ_روز #سلطان_سخن_سعدی #آواز_شبانه #حافظ #محمد‌رضا_شجریان #هذیان‌های_شبانه #ع_ف

📖 #تک_بیت‌های_ناب خوش به حال دل "فرهاد" که در مدّت عمر مزه‌ی تلخ‌ترین خاطره‌اش "شیرین" است... 🔸#جواد_مزنگی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #تک_بیت‌های_ناب با اشک‌ها قی می‌شود تصویر این ایام وقتی که چشم از حسرت دیروز لبریز است. 🔺#ع_ف ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #غزل‌های_ناب با دلِ دیوانه‌ام گاهی مدارا می‌کنی گوشه‌ چشمی به من داری و حاشا می‌کنی ماهی افتاده بر خاکم کنار پای تو هرچه در خون می‌تپم تنها تماشا می‌کنی چشم از زیبایی خود برنمی‌داری، ولی دست‌ِکم آیینه‌ها را نیز زیبا می‌کنی عشق می‌جویی اگر، چون دیگران ترکم مکن در چنین ویرانه‌هایی گنج پیدا می‌کنی من به میل خود به پایت سر نهادم، جان بخواه جان به قربانت! چرا این پا و آن پا می‌کنی؟ 🔸#علی_مقیمی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #عربیات أحيانًا تكون وحيدًا لأنك تعرف الطريق جيدًا ، ليس لانك ضائع گاهی اوقات تنهایی برای اینه كه  راه رو خوب می دونی نه به معنای اینکه گم شدی 🔻#دلیل_تنهایی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #اشعار_ناب کنار آشنایی تو آشیانه می‌کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می‌کنم ... کسی سوال می‌کند: به خاطر چه زنده‌ای ؟ و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم ...!   🔅 #نیما_یوشیج 🔸#ارسالی_شما ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #حرف_دل سی سالگی به بعد که عاشق شوی دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستت و دورش قلب بکشی یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسی ات و هی نگاهش کنی سی سالگی به بعد که عاشق شوی یک عصر جمعه ی زمستانی یک لیوان چای می ریزی می نشینی پشت پنجره و تمام شهر را در بارانی که نمی بارد با خیالش قدم می زنی ... 🔹#روشنك_شولى ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #تک_بیت‌های_ناب ﺍﯼ ﻣﺤﺘﺴﺐ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ؟! ﻣﻦ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﻴﺮﻡ. 🔺#سعدی 🔻#سلطان_سخن_سعدی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #چند_سطر_کتاب زندگی چیزی‌ست که برایت اتفاق می‌افتد، وقتی داری برای چیز دیگری برنامه می‌ریزی! 📕 #زندگی_با_الگو ✍🏻 #سام_شپرد ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

#فهرست_مطالب_دیروز #تک_بیت‌های_ناب #جواد_مزنگی #تک_بیت‌های_ناب #ع_ف #غزل‌های_ناب #علی_مقیمی #عربیات #دلیل_تنهایی #اشعار_ناب #نیما_یوشیج #حرف_دل #روشنك_شولى #تک_بیت‌های_ناب #سلطان_سخن_سعدی #چند_سطر_کتاب #زندگی_با_الگو #سام_شپرد

📖 #نسیم_صبحگاهی من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی 🔺#سعدی 🔻#سلطان_سخن_سعدی 🔺#محمد‌رضا_شجریان ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #غزل‌های_ناب رفتی؛ که با قرار خداحافظی کنم نومید و ناگوار خداحافظی کنم ‌ این عادت من است که با خاطرات تو روزی هزار بار خداحافظی کنم... ‌ دستی به قلب شیشه‌ایَت می‌کشی که من ناچار چون غبار خداحافظی کنم ‌ بر من تبر زدند و شکستند و سخت بود این‌گونه با بهار خداحافظی کنم... ‌ بازآ که با شنیدن سین سلام تو با خلق روزگار خداحافظی کنم! ‌ 🔺#سجاد_سامانی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #گفت_و_گو گفتی: ز عشق یافت دلت روشنی؟ بلی! آتش‌ به‌ خانمان‌ زده را خانه روشن است. #عرفی_شیرازی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛

📖 #حکایت پشه و شیر پشّه‌ای گَردان چو گَردی در فضا پشت یال شیری افتاد از قضا بس‌که آن ناچیز خودبینیش بود پیش خود بر شیر سنگینیش بود لحظه‌ای نگذشته با شیر کلان، گفت آن مسکین نادان: کای فلان گر تو را بر یال سنگینیم ما بازگو تا بیش ننشینیم ما شیر گفت: از این زمان تا هر زمان هرکجایی هرچه می‌خواهی بمان گرنه خود گفتی به یالم جسته‌ای من ندانستم کجا بنشسته‌ای 🔸#دکتر_مهدی_حمیدی_شیرازی ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛