#مکتب_سلیمانی(4)👇✨ماه رمضان سال گذشته همراه با خانواده شهدا برای افطار دعوتشده بودیم. #حاج_قاسم هم حضور داشت. خودش سر تکتک میزها میآمد و احوالپرسی میکرد.
✨ بهمحض اینکه من را دید احوال فرزندانم حسین، فاطمه و زینب را پرسید. همیشه اینطور بود، اسم بچههای خانواده شهدا خوب یادش میماند.
✨پسرم حسین کنارم نشسته بود. از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کردهاند. با رویی گشاده گفت: «شما هم دعوت کنید ما می آئیم.»
✨باورمان نمیشد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید. گفتم شما بااینهمه گرفتاری چطور میتوانید وقت بگذارید به خانه ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم؟
✨ نگاهش را به حسین انداخت و گفت: «حسین آقا به من زنگ بزند من میآیم.» حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم: «حسین جان، حاج قاسم شوخی که نمیکند؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بود و فقط جواب داد: «فکر نمیکنم، کاملاً جدی بود.»
✨دوهفتهای گذشت. به حسین گفتم: «زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.» حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد، حاج قاسم در ایران نبود. دو هفته بعد بازهم زنگ زدیم بازهم حاج قاسم نبود. چند روز گذشت.
✨ ساعت ۷ صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: «حاج قاسم سلام رساندند. گفتند برای ناهار به منزل شما میآیم.»
✨باورم نمیشد. هاج و واج مانده بودم. همان ۷ صبح چادربهسر کردم و با حسین روانه بازار شدم برای خرید میوه و سبزی تازه. همهجا بسته بود. سرصبح هیچ مغازهای باز نکرده بود؛ اما من به شوق مهمان عزیزمان همهجا را زیر پا زدم. یکی از مغازهها باز بود؛ اما سبزیهایش تازه نبود.
✨با حسین خیابانها را بالا و پایین میرفتیم. فرصت خوبی هم شد که با حسین همفکری کنم میخواستم برای ناهار سنگ تمام بگذارم. حسین گفت: «مامان این کار را نکن حاج قاسم ناراحت میشود. یک نوع غذا بیشتر نمیخورد.»
✨از ذوق و شوق روی پای خودمان بند نبودیم. بالاخره مغازهها باز شدند و توانستم خرید کنم. دیگر تصمیم ام را گرفته بودم: یک غذای محلی و شمالی درست میکنم. با حسین که رسیدیم خانه باز تلفن زنگ خورد. همان شخصی بود که صبح تماس گرفته بود. ترسیده بودم که مهمانی بههمخورده باشد؛ اما همان آقایی که صبح زنگزده بود گفت: «مهمان شما فقط حاج قاسم است برای بیشتر از یک نفر تهیه نبینید. حاج قاسم گفتند ناهار ساده باشد.»
✨ساعت به ظهر نزدیک شده بود. سردار تنها آمد، خیلی ساده، بدون هیچ محافظی وارد منزل ما شد. با بچهها حرف میزد، خاطرات پدرشان را میگفت، از دورانی که حاج اسماعیل در شهر حلب بود. از مهربانی و جنگآوری پدرشان برای بچهها میگفت. تعریف میکرد که حاج اسماعیل چطور حواسش به بچههای جنگزده حلب بود. در شرایط سخت، روستاهای ناامن را زیر پا میگذاشت تا برای کارخانه آسیاب اهالی روستا که گرسنه مانده بودند نفت پیدا کند.
✨حرفها بهجایی رسید که بچهها بغضکرده بودند خود حاج قاسم نیز اشک در چشمانش حلقهزده بود. برای اینکه بچهها را از فضای حزنانگیز بیرون بیاورد. صدایش را شنیدم که گفت: «حاجخانم نمیخواهید به ما ناهار بدهید؟»
✨خودش اول از همه سر سفره نشست. بچهها را یکییکی به اسم صدا کرد: زینب جان، فاطمه خانم، حسین آقا بیایید بنشینید. بچهها که نشستند خودش یکییکی برایشان غذا کشید.
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
#ناصرکاوه
✍ راوی: همسر شهید حاج اسماعیل حیدری
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تیزر جذاب فیلم سینمایی «سرباز» داستان زندگی حاج قاسم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹زندگی به سبک شهدا🌹
💥 "بپیوندید" ↙
@zndgi_b_sabkshohda
🔴 مذاکره تمدنی یعنی گفتوگو نه گفت گفت!
✍️ #سیدمحمدمهدی_میرباقری
🔹 مذاکرۀ تمدنی، دانش و قدرتِ روحیِ خاصِ خودش را میطلبد و کسانی که تفکر و دانش و شجاعت و جسارتِ این نوع مذاکره را ندارند، نمیتوانند پرچمدار این کار بشوند و اگر پرچمدار بشوند، نتیجه چندانی عائد نخواهد شد.
🔸 مذاکره دو گونه است: مذاکره انفعالی و مذاکره تمدنی.
مذاکره انفعالی یعنی مذاکره کنیم که شاید یک امتیازاتی به ما بدهند و ما را نیز در جامعه جهانی بپذیرند و گشایشهایی برای ما ایجاد کنند.
✅ اما مذاکره تمدنی، مذاکره از موضع ملتی است که آغازگر عصر جدید و پرچمدار یک حرکت تمدنی در برابرِ تمدن رقیب است. ما گفتوگو را قبول داریم، اما گفتوگو از موضع قدرت تمدنی، نه از موضع ضعف و انفعال.
🔹 مذاکرۀ تمدنی، تفکر و دانش و قدرتِ روحیِ خاصِ خودش را میطلبد و کسانی که تفکر و دانش و شجاعت و جسارتِ این نوع مذاکره را ندارند، نمیتوانند پرچمدار این کار بشوند و اگر پرچمدار بشوند، نتیجهای عائد نخواهد شد و به نظر میرسد علت شکست مذاکرات اخیر برای رفع تحریمها، علاوه بر خباثت و بدعهدی دشمن، همین فقدان قدرت روحی و دانشی در جبهۀ خودی برای مذاکرۀ تمدنی بود.
🔸 البته بنده نمیخواهم زحمات را نادیده بگیرم و بگویم هیچ دستاورد مثبتی نداشتهایم، بلکه ریشۀ نتیجهبخش نبودنِ این نوع مذاکرات را دارم عرض میکنم.
✅ حتی وقتی گفتوگوی تمدنها را طرح میکردند، ظرفیتشان ظرفیت گفتوگوی تمدنی نبود. این که با ادبیات تمدن غرب و در چارچوب جهانیسازی غربی با خودِ غرب مذاکره کنیم، گفتوگوی تمدنی نیست؛ گفتوگفت است نه گفتوگو.
🔹 ما باید سرمایهگذاری کنیم و گفتمان مذاکرۀ تمدنی و انقلابی را به گفتمان عمومی و مطالبه عمومی تبدیل کنیم. به طور کلی، یکی از زمینههای تشکیل دولت جوان حزباللهی این است که گفتمان انقلاب اسلامی را به شعارهای پرجاذبه و فراگیر تبدیل کنیم، بهطوری که آرامآرام به گفتمان عمومی و مطالبه عمومی و مردمی تبدیل شود.
🔸 شعارهای انقلاب و ادبیات امام هنوز زنده است. میشود این شعارها را به یک گفتمان عمومی تبدیل کرد، بهطوری که از کف جامعه هم همین مطالبات دنبال شود و آنوقت، جریان قدرت، در مسیر صحیح خودش قرار میگیرد.
💢 ما باید گفتمانی براساس شعارهای امام و رهبری شکل بدهیم و از جمله مطالب مهم این است که حتماً نگذاریم شعارهای مثبت را کسانی که نسبتی با آن شعارها ندارند تملّک کنند و معنا کنند! برای مثال، نباید دفاع از آزادی را کسانی که حقیقتاً طرفدار آزادی نیستند مصادره کنند و آن را معادل لیبرالیسم قرار دهند. (۱۳۹۹/۹/۲۸)
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 بهترین و جدیدترین تحلیلهای روز را در کانال مطالبه گری آرمانها در پیام رسان داخلی ایتا بخوانید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
4_5857316917559166085.mp3
2.43M
#صوت_تفسیر حجت الاسلام #قرائتی #صفحه_40 سوره مبارکه #بقره بخش دوم
#سوره_2
#جزء_2
4_5857316917559166083.mp3
1.95M
#صوت_ترجمه #صفحه_40 سوره مبارکه #بقره
#سوره_2
#جزء_2
4_5857316917559166084.mp3
5.11M
#صوت_تفسیر حجت الاسلام #قرائتی #صفحه_40 سوره مبارکه #بقره بخش اول
#سوره_2
#جزء_2
مرحله سوم طرح شهید حاج قاسم سلیمانی
گروه جهادی انصار الحسین (ع)
پایگاه شهید عباس پورعزیزی