eitaa logo
پرورشی (هیئت دانش آموزی نسیم ظهور)
315 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
239 فایل
سلام عزیزان گزارش تصویری،صوتی مراسمات 🎥🎧 اعلام مراسمات 📢 🌱دبستان مهارت محور آیدی ارسال کارها و گزارشات در کانال پرورشی شعبه یک @nasimzohoor1 شعبه دو @nasimzohoor2 شعبه سه @nasimzohoor3
مشاهده در ایتا
دانلود
💠صلوات بر امام محمد تقی (عليه السلام) 🔹
💥 روزی که حاج آخوند معلم شد ✍ عطاءالله مهاجرانی ♦️ حاج شیخ محمودرضا امانی فرزند مرحوم شیخ علی اصغر ، در روستای مهاجران زندگی میکرد و معروف و مشهور به حاج آخوند بود. ♦️ اما حاج آخوند چیز دیگری بود! روحانیِ ملّا ، ادیب و نکته دان و عارفی که از مدرسه و شهر گریخته بود. شیخی شاد که خانقاهی نداشت. دستهایش بسیار نیرومند بود و زندگی اش از دسترنج خود و باغ انگورش می گذشت. ♦️ مدرسه ما بنام «مارون» دو کلاس درس و دو معلم داشت. از اول زمستان یکی از آموزگاران بنام خانم منصوری نیامد گفتند مرخصی دارد. به ناچار هر شش مقطع تحصیلی رفتیم توی یک کلاس. ♦️ آقای اخوان ، هم مدیر مدرسه بود هم معلم ، خوب درس می داد تا اینکه یرقان گرفت و در خانه ما بستری شد و از حاج آخوند خواهش کرد به جایش درس بدهد ♦️ حاج آخوند همه بچه ها را ، چه مسلمان و چه ارمنی هائی را که در روستای ما زندگی می کردند را با نام می شناخت. ♦️ حاج آخوند روز اول حضور در کلاس گفت ، بچه ها امروز ما میخواهیم درباره خدا صحبت کنیم ، فرقی ندارد ارمنی باشید و مسلمان ، همه ما از هر دین و مسلکی با خدا حرف می زنیم ، حالا خیال کنید خودتان تنها نشسته‌اید و می خواهید با خدا حرف بزنید. ♦️ حالا از هر کلاسی از اول تا ششم ، یک نفر بیاید برای ما تعریف کند چطوری با خدا حرف می زند از خدا چه می خواهد. ♦️ در همین حال مملی (محمدعلی) دستش را بالا گرفت و گفت ، حاج آخوند ، حاج آخوند اجازه من بگویم ، حاج آخوند گفت: بگو پسرم. ♦️ مملی گالش‌های (نوعی کفش ساده) پدرش را پوشیده بود هوا که خوب بود پابرهنه به مدرسه می آمد. مملی چشمانش را بست و گفت: ♦️ «خداجان ، همه زمین های دنیا مال خودته پس چرا به پدر من ندادی؟ این همه خانه توی شهر و ده هست چرا ما خانه نداریم؟ خدا جان تو خودت می دانی ما در خانه مان بعضی شبها نان خالی می خوریم. شیر مادرم خشک شده حالا برای خواهر کوچکم افسانه دیگر شیر ندارد.» ♦️ «خداجان ما گاو و گوسفندم نداریم. اگر جهان خانم به ما شیر نمی داد خواهرم گرسنه می ماند و می مرد. خدا جان ما هیچ وقت عید نداریم. تاحالا هیچ کدام از ما لباس نو نپوشیده ایم اگر موقع عید مادرِ هاسمیک به مادرم تخم مرغ رنگی نمی داد توی خانه ما عید نمی شد.» ♦️ کلاس ساکتِ ساکت بود. مملی انگار یادش رفته بود توی کلاس است. حاج آخوند روبروی پنجره ایستاده بود داشت از آنجا به افق نگاه می کرد. بعضی بچه ها گریه می کردند. ♦️ حاج آخوند آهسته گفت: حرف بزن پسرم، با خدا حرف بزن، بیشتر حرف بزن. مملی گفت: اجازه ! حرفم تمام شد. ♦️ حاج اخوند برگشت و مملی را بغل کرد و گفت: بارک اله پسرم؛ با خدا باید همین جور حرف زد. ♦️ کلاس تمام شد و حاج آخوند به خانه خود رفت و همان شب با خط خودش نامه ای نوشت که باغ پدری اش را که بهترین باغ انگور در روستای مارون بود را به خانواده مملی بخشید. ♦️ فصل انگور که رسید غیر از آقا مرتضی که مرید حاج آخوند بود و هر روز انگور برای خانه حاج آخوند می بُرد بقیه ارمنی ها و مسلمان های روستا به خانه حاج آخوند انگور می بردند. ♦️ عصمت خانم همسر حاج آخوند می گفت: ما به عمرمان این قدر انگور ندیده بودیم؛ حتی وقتی باغ داشتیم نصف این هم نبود. همه باغ های انگور مارون و حمریان شده باغ انگور حاج آخوند. اي رفيقان ، بشنويد اين داستان بشنويد اين داستان ، از راستان مال در ایثار اگر ، گردد تَلَف در درون ، صد زندگی آرَد به بار 📙 بخش‌هایی از کتاب «حاج آخوند‌» اثر عطاء الله مهاجرانی، نشر امید ایرانیان؛ سال ۱۳۹۷. ✅ پی نوشت: نویسنده در جایی می‌گوید: مرحوم [سردار شهید] حاج قاسم سلیمانی وقتی این کتاب را خواند علاقمند شد با مولف آن گفتگویی داشته باشند. من را از لندن به سوریه دعوت کردند و در کنار زیارت اماکن مقدسه با ایشان نیز ملاقات و گفتگویی داشتم که برای من سفر و ملاقاتی شیرین و تاریخی بود. ❇️
راهکارهای زندگی موفق در کلام امام جواد(ع)
شهادت مظلومانه نهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت محمدتقی ( جوادالائمه) بر حضرت بقیة الله الاعظم روحی له الفداء و شیعیان و محبان اهل بیت رسول الله ( صل الله) تسلیت باد. ╭┈────『💚🕊』 ╰┈➤@nasimzohoor1 دبستان و پیش دبستانی نسیم ظهور ╭┅𑁍▹ نسیم ظهور ◃𑁍╼╮ 𑁍▹ @nasimzohoor ◃𑁍 ╰┅╾𑁍▹ .🍃..🍃.𑁍┈┅╯ ┄┅═✧☘🌸☘✧═┅┄ ┄┅═✧☘🌸☘✧═┅┄
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم مطهر
🔴 قدرت علمی امام جواد در مجلس معتصم در زمان امام جواد علیه السلام، روزی «ابن ابى دُؤاد» که از علمای آن زمان بود، از مجلس معتصم بازمی‌گشت، در حالى که بشدت افسرده و غمگین بود. زُرقان که با ابن ابى دُؤاد دوستى و صمیمیت داشت، مى‌گوید: علت را از او جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد! گفتم: جریان چه بود! گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجراى کیفر الهى او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نیز فرا خواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قـطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَاَیْدِیْکُمْ؛ صورت و دستهایتان را مسح کنید» تا مچ دست است. گروهى از فقها در این مطلب با من موافق بودند و مى‌‌گفتند: دست دزد باید از مچ قـطع شود، ولى گروهى دیگر گفتند: لازم است از آرنج قـطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَاَیْدِیَکُمْ اًّلىَ الْمَرافِقِ؛ صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید» تا آرنج است. آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟ گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مى‌گویم. اینها در اشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قـطع شود و بقیه دست باید باقى بماند. معتصم گفت: به چه دلیل؟گفت: زیرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مى‌پذیرد: صورت (پیشانى)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‌ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نیز خداى متعال مى ‌فرماید: «وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا؛‌ سجده گاه‌ها (هفت عضوى که سجده بر آنها انجام مى‌گیرد) از آن خداست، پس هیچ کس را همراه با خدا مخوانید (و عبادت نکنید)» و آنچه براى خداست، قـطع نمى‌شود. «ابن أبى دُؤاد» مى‌گوید: معتصم جواب محمدبن على را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قـطع کردند و ما نزد حضار، بى آبرو شدیم و من همانجا از فرط شرمسارى و اندوه آرزوى مرگ کردم. (منبع : طبرسى، مجمع البیان، ج 10، ص 372) علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم
حسین طاهری_۲۰۲۴_۰۶_۰۶_۰۸_۲۵_۲۸_۹۶۰.mp3
14.15M
اگه کارت لنگه..... اگه دستت تنگه.... کربلایی حسین طاهری علیه‌السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای حفظ قرآن احتیاج به هوش بالا نداریم ✋ تمام افراد با هوش معمولی میتوانند قرآن را حفظ کنند ☺️ تنها انگیزه قوی و پشتکار و نظم راز موفقیت است که هر کدام کمرنگ شود کار نیمه تمام رها می شود هر روز انگیزه خود را شارژ کنید و رسیدن به هدف را در ذهن خود ترسیم کنید 👌 از آدم هایی که شما را از هدفتان دور میکنند فاصله بگیرید و در عوض با افراد حافظ و با نشاط رابطه برقرار کنید ..... حفظ قرآن توفیق است 💞 شرط ماندن این توفیق رعایت تقوا و ترک گناه و شکرگزاری به خاطر این نعمت عظیم هست 👌👌👌👌
💥سوره بقره این سوره در مدینه نازل شده و بزرگترین سوره قرآن است. علت نامگذاری آن به بقره ماجرای گاو بنی اسرائیل است که در آیات ۶۷ تا ۷۳ بیان شده است. محتوای سوره دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادی....فقهی و عبادی است همچنین مسائل مربوط به وحی و اعجاز کتاب آسمانی و خدمات اجتماعی از قبیل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جای داده است. در این سوره آیة الکرسی و آیه دِین که بزرگترین آیه قرآن است آمده است ماجرای تغییر قبله ، بهانه تراشی های بنی اسرائیل، آفرینش حضرت آدم و نافرمانی شیطان نیز در این سوره آمده و همچنین فرازهایی از تاریخ تعدادی از پیامبران مانند حضرت آدم و ابراهیم و موسی و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بیان شده است.