سفر چند روزه ماهم به استان یزد و کرمان با تمام حال خوب، تجربه های جدید و پیدا کردن رفیق های جدید به ایستگاه آخر رسید از الان من موندم و کلی خاطره .. از اون حال و هوای ی معنوی توی اتوبوس ها... حرف ها و شوخی های دخترانه.... توقف هایی که برای استراحت بود و همه به دنبال پریز برای شارژ کردن گوشی ها بودن .... حرف های راوی در موزه دفاع مقدس.‌‌.. و تجربه از نزدیک دیدن منطقه ای مثل منطقه جنگی ... زیارت ها و دل هایی که شکسته شد ..💔🙂 از همه مهم تر روز آخر و حس و حال گلزار شهدای کرمان خدارو شاکرم که این توفیق نصیبم شد جزء یکی از بچه های اتوبوس ۱۴ باشم ... خانم هزاریان، شهرستان فارسان @nasleQasem_chb

☆به نام او☆ ما در تاریخ ۱۴۰۲/۹/۲۲ به مکانی که نشانهٔ پیشرفت و گسترش صنایع ایران بود رفتیم، مکانی که در آن تولید شیشه به مقام جهانی رسیده است یعنی کارخانجات تولید شیشه اردکان یزد، مقصدی که در آن یک خط تولید شیشهٔ خام و ۱۴ خط تولید فرعی داشت، کارخانه ای که مشتقاتی از قبیل شیشه، آینه،شیشه خم، شیشه سکوریت، و ضد گلوله و... دارد. ۷مواد اولیه برای ساخت شیشه لازم است که عبارتند از: سیلیس، فُلدسپات، آهک، کربنات سدیم، کُک، سیلیسیوم و کبالت میباشند. در ضمن کارخانجات تولید شیشه اردکان رتبه چهارم در سطح جهان و رتبه اول در خاورمیانه را دارد. تهیه کننده: محمد حسین خیری از شهرستان کیار(شهر شلمزار) #نسل_قاسم #کاروان_اموزشی_تربیتی_نسل_قاسم #ایـــران_قـــوی. @nasleQasem_chb

تو خواستی و دل، خواست و تمام وجود ما به تکاپو افتاد برای جاری‌بودنِ یاد و مهرِ تو در هر لحظه‌ی آن روزها؛ از دقیقه‌های آغوش‌ها، اشک‌ها، لبخندها و بدرقه‌ها، تا ساعت‌ها و روزهای هم‌رنگ و هم‌دل شدن، هم‌باور و هم‌مقصد شدن... که یعنی چیزی فراتر از هم‌مسیری... یاد گرفتیم و مدام یاد خودمان انداختیم که: «سفر مرا به تـو نزدیک‌تر نخواهد کرد» اگر نگاهم در دلنشینیِ راه جا بماند و اگر روی نقشه‌ی دل، کنار کرمان نوشته‌باشم: وصال! مدام زمزمه کردیم: «من راهیِ توام، ای مقصدِ درست!» و برای دست‌های خالی و وجود خالی ما، برای سرمای جان و تیرگیِ روح ما، کدام دست‌گیر و قوّت‌قلب و پشتوانه، بهتر از عاشق‌پیشه‌‌ترین دوست تو؟ آغوش چه کسی گرم‌تر از پروانه‌ی آتش‌گرفته‌ی تو؟ کدام روشنایی، تابنده‌تر از خورشیدِ لبخند محبّت تو؟ قطره‌قطره، دخترها و پسرهای گوشه گوشه‌ی استان، رود شدیم و جاری شدیم به سوی دریا. هفتـصد دلِ فراخوانده‌شده، به نیابت از ده‌هزار دلِ عاشق... به سمت «آن‌جا که عاشقان به آسمان پر کشیدند» . زمزمه‌‌ی مشترک؟ از حاج قاسم، حسین علیه السلام را می‌خواهیم و از حسین علیه السلام، مهدی عج را... پسران نسل قاسم #نسل-قاسم #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

با سلام و تقدیم احترام✋ 🔵 بدینوسیله #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم در کسوت خادمی شما نوجوانان عزیز بر خود وظیفه می‌داند، از تک تک دوستانی که در برنامه نسل قاسم حضور داشتند #از_پسران_نسل_قاسم #از_دختران_حاج_قاسم #از_همه‌ی_خادمین_نسل_قاسم تشکر می‌کند و دعای عاقبت بخیری برای همه‌ی دوستان دارد🌷 امیدواریم که همگی از این اردو نهایت استفاده را برده باشند. اگر کم و کاستی بود ما را حلال بفرمایید🙏 ان‌شاءالله بتوانیم در برنامه‌های بعدی جبران کنیم🤩 خیلی از دوستان محبت داشتند نسبت به قرارگاه نسل قاسم و پیام‌هایی را ارسال کردند از همه‌ی این بزرگواران نیز تشکر می‌کنیم #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

ی نکته هم‌ بگم به شما نوجوونای گل تا یادم‌نرفته😍 🔴 اگ کسی انتقاد و پیشنهادی برای اردوی کرمان داره یا برای برنامه‌های بعدی قرارگاه نسل قاسم پیشنهادی داره حتما حتما به ادمین پیام بده

«چون آیینه خو کرده به حیرانی خویشم» 🔻دلم به حال خودم سوخت. میان مدفن افلاکیان قدم می‌زدم. عاجزانه التماس می‌کردم. دستم به سوی آنان دراز و نگاهم به عطای آنان باز بود. حیران بودم. نمی‌دانستم کجا عرض حاجت کنم؟ از قدم‌زدن‌های بی‌‌مقصد و التماس‌های بی‌پایان، دلم به حال خودم سوخت. نه مثل سائلی که گوشه‌ای بنشیند تا کریمی عطایی کند؛ بلکه مثل دردمندی که در خیابان فریاد می‌زند، این سو و آن سو می‌رود، عاجزانه التماس می‌کند؛آنگونه صدایشان زدم. حاجتمندی و حیرانی درد کمی نیست! گاهی به سمت سردار دلها می‌رفتم و ناله می‌سرودم،گاهی کنار علی ماهانی ایستادم. کمی آن ‌سوتر، قبر شهید سید مجتبی میرلوحی و برادرش بود. با او کمی گستاخانه سخن گفتم. «کاش مرا ببخشد!» 🔻 دلم فریاد می‌کشید و همه عارفان عرش‌نشین را صدا می‌زد که نگاهی به این نگاه حاجتمند داشته باشید. پژواک ناله‌های دلم در طور سینای کرمان حاجتم را می‌نویسد آنگونه که فرهاد بربیستون نقش عشق زد. اکنون امیدوارم... «شاید این امید نشانه اجابت باشد...» من نه آنم که تراوش کند از من گله‌ای می‌دهد خون جگر رنگ به بیرون چه کنم؟ دردها کم شود از گفتن و دردی که مراست از تهی کردن دل می‌شود افزون، چه کنم؟ 🌺 #دلنوشته #کرمان #حاج_قاسم #نسل_قاسمی‌ها_شهرکرد ✍ سید عبدالله هاشمی 🔻🔻🔻 @Sahsh1367 ╚═══ 🍃🌺🍃 ═════ #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

نوجوون های نسل قاسمی عزیز! سلام اگه گفتید الآن وقت چیه؟🤔 بعد از یک زیارت معنوی شهدایی و مشاهده و روایت پیشرفت‌های کشور عریزمون، الآن وقتش رسیده! الآن دیگه دور، دور شماست...💪 وقت اینکه ما هم با الگوگیری از حاج قاسم عزیز و صنعتگران پرتلاش کشورمون تلاش کنیم این کشور را یک قدم به قله نزدیک‌تر کنیم. چطوری آخه؟🧐 جواب این سوال را خودتون هم می دونید! بله! درسته! الآن با خوب درس خوندن می‌تونیم این کار را انجام بدیم. پس پیش به سوی «تلاش علمی» یا بهتر بگم «جهاد علمی»! امتحانات نوبت اول، بهترین فرصت برای تمرین این جهاده ببینم توی کارنامه نوبت اول چندتا گل می کارید🥰 درس و نمرات نوجوون های نسل قاسمی توی مدرسه باید از همه یه قدم جلوتر باشه. پس... بسم الله... #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

#گزارش_خبری #کاروان_نسل_قاسم 🎥 گزارش خبری صدا و سیمای استان از مراسم استقبال و افتتاحیه اردوی آموزشی زیارتی شبکه نوجوانی نسل قاسم استان چهارمحال و بختیاری همراه با تشییع پیکر مطهر دو شهید گمنام 🔻٢١ آذرماه ١۴٠٢ 🔺مصلای بزرگ امام خمینی (ره) شهرکرد #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

#کاروان_نسل_قاسم 🎥 گزارش کوتاهی از اردوی آموزشی زیارتی شبکه نوجوانی نسل قاسم استان چهارمحال و بختیاری در شهر کرمان کاری از آقای علیرضا رحیمی از کهیان شهرستان لردگان #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

🖤✨ گر به ظاهر حرمی نیست برای زهرا دل هر شیعه‌ی مولا حرم فاطمه است..💚 -یافاطمه‌الزهراء- #فاطمیه @nasleQasem_chb

☑️در بین کوچه های مدینه شهید شد آن مادری که یک شبه مویش سپید شد 🔸شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت باد @nasleQasem_chb

✍ #روایت_پیشرفت کاروان زیارتی آموزشی #قرارگاه_نوجوانی_نسل_قاسم در روز دوم اردو به ایستگاه کارخانجات استان یزد رسید. با بیش از ده کارخانه هماهنگی صورت گرفته بود تا نوجوانان فهیم و بصیر استان از آنها بازدید کنند و با محصولات، سختی‌ها و شیرینی‌های روند تولید آشنا شوند و مجاهدت صنعتگران غیور را از نزدیک مشاهده کنند. بعد از نماز صبح روز چهارشنبه ۲۲/ ۰۹/ ۱۴۰۲ جلسه توجیهی مربیان برای بازدید از کارخانه‌ها برگزار شد. پس از صرف صبحانه اتوبوس‌ها هرکدام به سمت کارخانه‌ای که هماهنگ شده بود حرکت کردند. کارخانه «ایفا سرام» یکی از مجموعه کارخانه‌هایی بود که به دلیل وسعت دو اتوبوس برای بازدید از آن هاهنگ شده بود. حرکت کردیم و بعد از حدود نیم ساعت جلوی کارخانه رسیدیم. چند دقیقهٔ مختصری جهت هماهنگی برای ورود معطل شدیم، اما در بدو ورود با استقبال گرم و روی خوش مسئولین مواجه شدیم. وارد خط تولید سرامیک شدیم. ما را به جوانی معرفی کردند تا فرایند تولید را توضیح دهد. جوانی پرشور و پرحرارت، سرشار از انگیزه و تعهد. خودش را معرفی کرد: «عرب هستم. اهل #جونقان از استان چهارمحال و بختیاری!» به محض شنیدن اسم جونقان یکی از همراهان گفتگو را با زبان ترکی آغاز کرد. حقیقتاً هم او بسیار خوشحال شد که حدود ۹۰ نفر از هم ولایتی های خود را می‌دید و هم ما، البته ما در ادامه گفتگو بیشتر خوشحال شدیم... می‌گویم چرا! با دقت و در عین حال با زبان ساده و روان صفر تا صد خط تولید را گزارش داد. لابلای توضیحات از زندگی خود و وضعیت خانواده اش هم برایمان گفت. اینکه با مدرک فوق لیسانس علوم سیاسی به عنوان کارگر وارد این کارخانه شده و در دانشکده کارخانه در کنار کار، فوق دیپلم مرتبط را هم گرفته و همچنان به تحصیل ادامه می‌دهد و اینکه کاندیدای شورای اسلامی شهر یزد هم بوده و... . ایشان الآن یکی از متخصصین و کارشناسان فنی این کارخانه است. برای بنده خیلی جالب بود آقای عرب دست در جیب لباس کارش کرد و لغات انگلیسی را که در قالب کارت‌های جی 5 دست نویس نوشته بود، نشان داد و گفت: «حاج آقا امروز امتحان دارم. هیچ موقع برای درس خواندن دیر نیست.» آقای عرب در توضیحات خود مکرر نکاتی را متذکر می‌شدند. از جمله اینکه تعمیر دستگاه‌ها قبلاً توسط تکنسین‌های ایتالیایی انجام می‌گرفت، اما الآن تمام تعمیرات به دست توانای تکنسین‌های ایرانی انجام می‌گیرد، فلان ماده قبلاً از فلان کشور وارد می‌شد، الآن در داخل تولید می‌شود و... . حدود ۷۰ درصد تولیدات این کارخانه به خارج از کشور صادر می‌شود و همین صادرات، کارخانه را روی پا نگه داشته است. فرصت توقف ما در این کارخانه رو به پایان بود و بایستی سریع‌تر برای ادامه برنامه‌ها از اینجا حرکت کنیم. 🟢 آقای عرب تا جلوی در کارخانه ما را همراهی کرد و ضمن معرفی دایی شهیدش جمله کلیدی و بسیار پرمعنایی گفت: «اگر آنها در جبههٔ نظامی حضور داشتند و جانشان را تقدیم کردند و این امکان امروز برای ما نیست، اما در سنگر تولید و جهاد اقتصادی تمام تلاش خود را خواهیم کرد و اینجا را میدان مبارزه خود می‌دانیم.» و کلامش را با این جمله پایان داد: «جوان ایرانی بمب انرژی است و به همه قله‌های پیشرفت می‌تواند دست پیدا کند.» بیش از اینکه از فرایند تولید سرامیک و پیشرفت‌های صنعتی خوشحال شوم، از آشنایی با #جوانان_مؤمن_متعهد_امیدوار به آینده کشور خوشحال شدم. ✅ این همان #فتح_الفتوح انقلابی است که امام روح الله _رحمة الله علیه_ سالیانی پیش از آن یاد می‌کرد. https://eitaa.com/sayyedabolqasemkazemi @nasleQasem_chb

#روایت_پیشرفت در روز دوم سفر خود به ایستگاه کارخانه های یزد رسیدیم از طرف مسئولین و مربیان گرامی که ما را در این سفر همراهی کرده بودند با کارخانه های عظیم و بزرگ استان یزد هماهنگی ایجاد شد که نوجوانان غیور نسل قاسم از آنها بازدید کنند. پس از میل کردن صبحانه در مصلی یزد هر گروهی به سمت کارخانه ای حرکت کردند . کارخانه (نساجی سیرنگ) یکی از مجموعه های عظیمی بود که ما از آن بازدید کردیم. و در بدو ورود ما به این کارخانه مورد استقبال گرم کادر این کارخانه قرار گرفتیم و ما را به قسمت های مختلف تولید در کارخانه هدایت کردند و در هر بخش مسئول مرتبط درباره ی هر بخش در هر فاز گزارش مفصلی از نحوه کار آن بخش ارائه می داد البته در این کارخانه متوجه شدیم که چند تن از کارکنان این مجموعه بختیاری هستند. بعد از گذشت چند دقیقه مسئول این مجموعه شروع به صحبت کرد و گفت: ما همه ی تولیدات در دست خودمان است و نخ های ما در آزمایشگاه همین مجموعه مورد بررسی قرار میگیرند و نیز از کارخانجات سراسر کشور هم به اینجا برای آزمایش و صحت از سالم بودن به این آزمایشگاه آورده میشوند و در ادامه گفت که ما به بیش از ۱۴ کشور اروپایی هم نخ صادر میکنیم . وی افزود که بسیاری از رشته ها میتوانند در این کارخانه مشغول به کار شوند . وی گفت با همت و پشتوانه ی فراوان نیروها و مهندسین داخلی دیگر نیازی به حضور مهندسین و کارکنان خارجی در اینجا نداریم . محمد حسین نصیری شهرستان کوهرنگ @nasleQasem_chb

و اکنون فرصتی مجدد یافتم تا کمی دیگر در این باره بنویسم. پیشتر عرض شد که مرحله اول: رصد نقاط مورد نظر در دویست نقطه استان بود. مرحله دوم: دعوت از نوجوانان عزیز این دویست نقطه و برنامه آموزشی پیش گفته در مباحث گروه سازی و فعالیت جمعی. مرحله سوم: تشکیل گروه توسط نوجوانان بود؛ هدف از این مرحله تقویت توان گروه سازی و مدیریت گروهی با تأکید بر مؤلفه های اجتماعی هم چون پسرعمو، دایی، عمه، خاله و... و هم‌چنین رفاقت به عنوان عوامل انسجام بخش گروه های دوره نوجوانی بود که البته با عوامل انسجام بخش در دوره جوانی متفاوت است؛ دوره نوجوانی بیشتر عوامل گرایشی و هیجانی شاید عامل ارتباطی باشد در حالی که به نظر می‌رسد عامل انسجام در گروهای دوره جوانی بیشتر انگیزه ای و در بعد متعالی تر آن اندیشه ای و احیانا تشکلی است!!! بخش قابل قبولی از نوجوانان مرحله اول موفق به تشکیل گروه شدند و این گروه ها برای شرکت در کاروان نسل قاسم دعوت شدند. برنامه کاروان سه روزه بود؛ روز اول شهرکرد: استقبال از نوجوانان به همراه والدین؛ حضور در محضر نماینده محترم ولی فقیه در استان و میزبانی از شهدای گمنام؛ روز دوم یزد: روایت پیشرفت برنامه آشنایی نوجوانان با ده کارخانه تولیدی و پس از آن حلقه های روایت ایران قوی در شهرستان انار؛ روز سوم کرمان: عهدجمعی نسل قاسم با حاج قاسم، موزه دفاع مقدس و بیت الزهراء. حکایت روز اول مجاهدت جوانان نسل گذشته(هویت)، روز دوم بیان مجاهدت امروز در حوزه تولیدات اقتصادی و تلاش برای خودکفایی (عزت/غرور ملی) و روز سوم عهد جمعی بود برای پایداری و پافشاری بر ارزشهای اسلامی و انقلابی برای صعود به قله عزت و شرف ایران اسلامی(استقامت/اقتدار). اکنون در این ایام نوجوانان نسل قاسم در حال آمادگی و امتحانات هستند و همسنگران قرارگاه نوجوانی نسل قاسم در حال برنامه ریزی برای ادامه این مسیر... سی ام آذرماه، شیراز، آستان احمد بن موسی شاهچراغ؛ پس از نماز صبح. #کاروان_نسل_قاسم https://eitaa.com/MahdiTaheri55

یادش بخیر رفقا یک هفته گذشت 😍 ی کار تولیدی خوب از آقای رضایی 🌷 از نوجوونای خوب دشتک🌷 #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

#کاروان_نسل_قاسم 🎥 تیزر کوتاهی از حضور ۶٠٠ نفری نوجوانان استان چهارمحال و بختیاری در اردوی آموزشی زیارتی نسل قاسم 🔻٢١ لغایت ٢۴ آذرماه ١۴٠٢ 🔺شهرهای یزد و کرمان #قرار_گاه_نوجوانی_نسل_قاسم @nasleQasem_chb

شاید حدود شش ماه مباحثه و گفتگو با همکاران عزیزم در سازمان تبلیغات اسلامی که امروز با کمال تواضع و ادب دوستشان دارم و دیگر نه همکار بلکه همسنگران حقیرند و چه بسا گاهی بدون دغدغه های اولیه کاری را به اشتراک میگذاریم و همسنگران عزیزم پیش می برند و محقق می‌سازند (جز یکی دو مورد که هم چنان کارمند مانده اند و هم عالم نیستیم)؛ به هرحال به جمع بندی رسیدیم که اساس و پایه کار فرهنگی در دوره نوجوانی #رویکرد_هویتی است. هویت نوجوانی چگونه شکل می‌گیرد؟ پاسخ این پرسش هرچند ممکن است چند بعدی باشد؛ اما افزون بر منزل و مدرسه، محله نیز به عنوان محیط شکل دهنده هویت باید مورد توجه قرار می گرفت. از این جهت بود که تأکید شد رویکرد شکل دهی گروه ها و عنوان باید با دقت بیشتری سامان یابد؛ این مسئله اعضای قرارگاه نوجوانی را به تأمل بیشتری وا می‌داشت؛ واژه نوجوان، دانش آموز، والدین، معلم، منزل، مدرسه، همکلاسی، رفیق، محله و مربی و...عمده مباحثی بود که نظام واژگانی برنامه #نسل_قاسم را شکل می داد! و می بایست در این میان نه تنها نظام مسایل بلکه نظام اولویت ها و به صورت خاص نقطه عزیمت و چه بسا خاص تر تمرکز بر جایی که جریانات و فعالان این حوزه تمرکز نداشته اند تحلیل و تمرکز میشد... تا از اتلاف وقت، تمرکز جریانات متعدد بر یک موضوع و یک گروه از مخاطب و... جلوگیری میشد... ادامه دارد... جاده شیراز_یاسوج https://eitaa.com/MahdiTaheri55

... اولا: تأکید بر عنوان نوجوان به جای دانش آموز توجه به ابعاد شخصیتی این سرمایه های اجتماعی داشت؛ ثانیاً: توجه به محله به جای مدرسه بخش دیگری از محیط پیرامون و اثرگذار بر نوجوان را در مرکز توجه قرار می دهد؛ ثالثا: هرچند به ضرورت مربی و معلم التفات داریم اما سه نکته برایمان دارای اهمیت بود یکی این که حضور معلم و مربی در دوره نوجوانی نباید مانع اکتشاف استعداد نوجوان گردد و دوم این که به نظر می رسد هویت نوجوان بیشتر در جمع و القائات غیر مستقیم شکل میگیرد نه ضرورتا از طریق آموزش مستقیم معلم یا مربی بلکه از طریق قرارگرفتن در فضای هویتی؛ سوم ویژگی های دوره نوجوانی از جمله استقلال طلبی نباید بگونه ای جهت دهی شود که موجب کاهش ارتباط نوجوان با والدین و بالعکس گردد؛ از این جهت در دوره به جای تمرکز بر معلم یا مربی بر واژه والدین و تکرار آن تأکید داشته و داریم. رابعاً: برای تحقق این موضوع حدود چهل نفر از طلاب و دانشجویان مؤثر استان که در حوزه ها و دانشگاه های خارج از استان در حال تحصیل و احیانا اشتغال هستند رصد و برای همراهی با نوجوانان جهت همزیستی و بستر سازی برای فضای هویتی دعوت شدند که حدود بیست نفر امکان حضور یافته و از بدو ورود تا فضای افتتاحیه و اتوبوس و کارخانه ها و اسکان و خواب و بیداری و نماز و زیارت و گفتگو و گعده و...نوجوانان را همراهی کردند و تجربه ای ناب برای ما بود و هنوز اثرات آن را می بینم و برخی والدین جویای آشنایی با آن عزیزانم هستند لازم میدانم دست بوس و قدردان همه آن بزرگوارانی باشم که برای همراهی نوجوانان یعنی سرمایه های اجتماعی آینده وطنم وقت گذاشتند... تیم پشتیبانی، تیم رسانه، تیم نقلیه و زحمات دیگر از ذهنم دور نیست و خود مجالی مفصل را میطلبد اما مجال بسط نیست ارادتمند همه عزیزان هستیم... تا اینجای داستان سعی شد کلیتی را برای عزیزانم که دستور دادند گزارشی از شکل گیری و شیوه برنامه عرض کنم ارائه کنم... تا چند گام بعد امتداد برنامه مهیاست و البته نوجوانان اکنون مشغول امتحان و درس و مدرسه... والدین و مربیان و معلمان و دلسوزان را برای امتداد به گرمی میفشاربم بقیه اش ان شاءالله در فرصت مناسب #شب_یلدا #یاسوج با شرمندگی و عذرخواهی از والدین، همسر و فرزندان عزیزم که این شب نتوانستم در کنارشان باشم. یا علی https://eitaa.com/MahdiTaheri55

✋درود بر نووجوووونای گل 😍 ی کتابی آوردم براتون می‌خوام‌حسابی قورتش بدید 🤔اسمش؟؟ 🌷قهرمان، قاسم سلیمانی🌷 مطالب کتاب در قالب ۵ فصل اصلی دسته بندی شده‌اند: فصل اول «نقشه مستکبرین برای غرب آسیا و جهاد بزرگ حاج قاسم» فصل دوم «شهادت بزرگ و یوم الله تشییع» فصل سوم «برکات شهادت عظیم» فصل چهارم «انتقام سخت» فصل پنجم «مکتب سلیمانی» @nasleQasem_chb