۱۳۶ ✅ ادامه ی کتابِ
" رفیق شهیدم مرا متحول کرد "
✍بخش دوم
محبت شهید به برادران
...ادامه خاطره ی قبل :
عباس منتظرته و حال روحی تو رو فقط زیارت عباس خوب میکنه.
تصمیمم را گرفتم و با حالی گرفته خوابیدم. صبح روز یکشنبه فرارسید. وسایلم را جمع کردم و سفر آغاز شد. برنامۀ سفر اینگونه بود که ابتدا به تهران بروم و سپس، از تهران به سمنان.
سوار بر اتوبوس، در مسیر قم-تهران بودم. به تصاویر عباس نگاه میکردم. بغض و آه و اشک امانم نمیداد. از طرفی خوشحال بودم که به زیارت شهید عباس مشرف میشوم و از طرفی هم نتیجۀ کنکور عذابم میداد.
در همین حال که اشک میریختم، با عباس درددل میکردم. گوشهای از درددلهایم این بود: عباس جان، حالواحوالم رو میبینی. با توسل به تو سمت گزینش سپاه رفتم؛ ولی الان دیگه هیچ خبری از سپاه نیست و احتمالاً من رد شدم. عباس جان، دوست دارم بهجای پرستار لقب پاسدار داشته باشم و ای کاش من هم مثل تو پاسدار میشدم.
نیم ساعتی گذشت. تلفن همراهم زنگ خورد. بهجای نام مخاطب نوشته شده بود شمارۀ خصوصی. جا خوردم. با خود گفتم: حتماً از سپاه تماس گرفتن.
سریع جواب دادم. حدسم درست بود. از گزینش سپاه تماس گرفتند و زمانی تعیین شد برای ادامۀ مراحل گزینش. از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. دوست داشتم پرواز کنم و بهطور ناگهانی، آن حال روحی بد و آشفته تبدیل شد به حال روحی خیلی خوب و بانشاطی که به عقیده و نظر خودم کار دست عباسجان بود و این عنایت و توجه خاص عباس به من حقیر بود که آن روز، قبل از اینکه به سر مزارش برسم و عرض ادب کنم، محبت او را دیدم...
...
#رفیق_شهیدم_مرا_متحول_کرد
#ادامه_دارد #عزیز_برادرم
#شهیدعباسدانشگر
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
میگفت:
برااینکهگرهمحبتبینمونمحکمشہ
درحقهمدیگہدعاکنیم💔:))
#شهیدعباسدانشگر💚
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋
🌱❣
سپاهحضࢪتولےعصریارمیخواهد
حضرتمهدی<عج>درغربتوتنهایۍ سیرمیکند،
ازطرفیاستکبار،فکروقلبمنطقه وکشورهایمختلفرا گرفته است.
مابایدبہایننکاتدقتداشتہباشیم؛
خیلیکارداریم.
ازدلنوشتههاۍشهید
#شهیدعباسدانشگر
#کانونشهیدعباسدانشگر
⌈.🌱. @Kanoon_shahiddaneshgar ⌋