چه کسی به تیم ملی توهین کرد، عباسی یا پرستویی
حمید رسایی: امروز شاهد دو موضعگیری درباره فوتبال بودیم:
۱. حسن عباسی در صفحه توییترش به صورت کلی، سلبریتیهای فوتبال و سینما را متهمین فتنه اخیر دانست.
۲. پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامیاش به صورت خاص، بازیکنان تیم ملی فوتبال را با عبارتهای تحقیرآمیز و توهینآمیز مورد خطاب قرار داد!
پرستویی با کینه تمام، همصدا با منافقین، رسانههای سعودی، مزدوری مثل مصی علینژاد و صهیونیستها جمهوری اسلامی ایران را کودککش خطاب کرد و سپس با تحقیر تیم ملی خطاب به آنها نوشت: ایران پنج دوره به جام جهانی رفته ولی هیچوقت به مرحله دوم صعود نکرده و این بار هم صعود نمیکند! وی در ادعایی عجیب خطاب به بازیکنان تیم ملی نوشت: ملت ایران دعا میکنند شما شکست بخورید!
جالب اینجاست که امروز، جماعتی توییت حسن عباسی را (که من هم عبارت کلی آن را قبول ندارم و حتما ایشان هم نظرش کلی نبوده) برجسته کردند و تلاش کردند تا اعضای تیم ملی را تحریک کنند! ولی انگار نه انگار این جناب پرویز پرستویی بوده که همصدا با رسانههای سعودی صهیونیستی، تیم ملی کشورمان (که الان نماد_اتحاد_ملی و یکپارچگی_ملی است) را تخریب کرده!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان
@nasle_Ashura
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جولان زنبورهای شاهد در اقلیم
یکی از اصلیترین پایگاههای تروریستها و تجهیز اطلاع به ضد ایرانی که در شمال عراق هدف قرار گرفت پایگاه آنها در منطقه جژنیکان در نزدیکی شهر أربیل بود جایی که آنها فکر میکردند به دلیل نزدیکی به مرکز حکومت ملامسعود صهیونیست و وجود کنسولگری آمریکا در این شهر، ایران به آن حمله نخواهد کرد اما پهپادهای شاهد در کنار موشکهای سنگین نیروی هوافضا و نیروی زمینی سپاه ایران در حال شخم زدن این پایگاه هستند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان
@nasle_Ashura
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پولپاشی قطر برای یک نماد پر رمز و راز
قطر برای لوگو و نماد جام جهانی 5 میلیون دلار هزینه کرده، حال سوال اینجاست این لوگو چه رمز و رازی دارد که این کشور حاضر شده این همه پول برای آن خرج کند؟
جام_جهانی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان
@nasle_Ashura
🔴 نطفه ی این فتنه از کرونا آغاز شد...
⏪امیر پوردستان رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش:
▪️اگر بخواهم مراحل این جنگ ترکیبی را خدمت شما عرض کنم، تحلیل من این است که نطفه این فتنه از آغاز کرونا بسته شد.کرونا یک بازی بود که آمریکایی ها در دنیا آغاز کردند تا داروها و واکسن های خود را به جهان بفروشند و در مجموع جهان را درگیر کنند. همچنین، این اتفاق یک محملی بود تا بتوانند در کشورمان فتنهانگیزی کنند.
▪️با حاکم شدن فضای کرونا در کشور، مدارس و دانشگاه ها تعطیل شدند و ما به نوجوانان و فرزندان جوان خودمان یک گوشی هوشمند، تبلت و لپ تاپ دادیم و درب اتاق را بستیم و گفتیم کسی مزاحم فرزندمان شود. این فرزند سریعاً به فضای مجازی متصل شد و در حالی که معلم سخنان خود را مطرح میکرد، این فرزند جوان و نوجوان ما به فضای مجازی متصل شد و دو سال در اختیار بیگانگان بود. هنگامی که میگوییم جنگ شناختی یعنی دقیقاً با چنین فضایی مواجه هستیم، این فتنه بسته شد و دشمن دوسال روی جوانان و نوجوانان ما کار کرد.
🔻ادامه در 👇
http://fna.ir/1seohi
@nasle_Ashura
💢 هراس صهیونیستها از نقش سرنوشتساز پهپادهای ایران در جنگ احتمالی آتی
🔻 روزنامه عبری «جروزالم پست» با تکرار ادعای استفاده از پهپادهای ایران در جنگ اوکراین نوشت: اسرائیل از پهپادهای ایرانیِ در دست حزبالله و متحدانش در منطقه بهویژه پس از استفاده روسیه از این پهپادها در اوکراین میهراسد.
🔻 ایرانیها از همان استراتژی جنگی که روسها علیه اوکراین استفاده میکنند، در نبرد با اسرائیل استفاده خواهند کرد با این تفاوت که قطعاً شدت آن را چندین برابر خواهد بود، زیرا اوکراین ۲۷ برابر از اسرائیل بزرگتر است.
🔻 جنگ آینده در چند میدان است و این منطقه یک هدف کوچک، اساسی و متمرکز خواهد بود که روزانه با هزاران موشک، راکت و صدها پهپاد ایرانی مورد حمله قرار خواهد گرفت و هر روز صدها سایت تخریب خواهد شد.
🔻 اسرائیل باید با تجهیز خود به ابزارهای مؤثرتر از پدافند کنونی، برای رهگیری هر شیء هوایی، به این تهدید پاسخ دهد. اسرائیل باید از جنگ پهپادهای ایرانی-روسی درس بگیرد و پاسخی سریع و موثر برای شکست این تهدید فراهم کند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
@nasle_Ashura
سرود تیم ملی ایران🇮🇷
سرود تیم ملی انگلیس🏴
کدام تیم برای مردم است؟! کدام تیم واقعاً ملّی است؟!
@nasle_Ashura
🔴قطر: دین خود را بهخاطر فوتبال تغییر نمیدهیم
🔹یکی از وزرای قطر درباره ممنوعیت الکل در جام جهانی فوتبال به سیانان گفت: ما نمیتوانیم دین و فرهنگ خود را به مدت چهار هفته تغییر دهیم.
@nasle_Ashura
✅ بزرگی روح
زمانی که فرمانده بود، یک عده پشت سر او حرف می زدند.
یک روز به او گفتم بعضیها پیش دیگران بدِ شما را می گویند.
خیلی تو هم رفت. از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم #پشیمان شدم.
رو به او کرده و گفتم: محمد جان زیاد به این قضیه فکر نکن.
🌸 گفت: من از اینکه پشت سرم حرف می زنن ناراحت نیستم. من که چیزی نیستم
🌸 از این ناراحتم که چرا آدمهای به این خوبی، #غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من رو میکنند
🌸 از این ناراحتم که چرا باعث #گناه برادرام شدم!!!
سرم را پایین انداختم و با خودم گفتم: #خدایا این کجاست و من کجا!!!
#سردار_شهید_محمد_بروجردی
@nasle_Ashura
شهید دکتر مصطفی چمران اثبات کرد:
میتوان در آمریکا تحصیل کرد ولی از شهادت محروم نشد،
میتوان در نظام طاغوت رشد کرد ولی طاغوتی نبود،
و میتوان در بالاترین پستهای ریاستی حضور داشت ولی همچنان خادم و خاکی باقی ماند.
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران 🕊🌱
@nasle_Ashura
همسایه مون داشت خونه می ساخت.
گل محمد اون موقع ده الی دوازده ساله بود.
یک روز دیدم چوب های سنگین رو روی دوشش گذاشته و برای بنایی میبره خونه همسایه.
بهش گفتم: محمد جان! اونا دارن خونه میسازن، تو چرا اینقدر خودت رو خسته می کنی؟
جواب داد: مادرجان! اینها توی خونه شون مرد ندارند، وظیفه منه که بهشون کمک کنم...
منبع: کتاب کاش با تو بودم، صفحه ۶۸ 💚
#شهید_گل_محمد_غزنوی 🕊🌱
@nasle_Ashura
هدایت شده از شهدای ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کنار تیم ایران
⚽️ نماهنگ ویژه KHAMENEI.IR به مناسبت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲
🇮🇷 #برای_ایران
💢کانال خبری #شهدای_ایران
✅@shohadayeiran57
🔴پیروزی به شیوه انگلیسی
⏪جدا از اینکه تیم فوتبال #انگلیس واقعاً قوی بود و گران قیمتترین تیم جام جهانی است، اما انگلیس صحنهگردان اصلی اتفاقات دوسه ماه اخیر کشورمان، با جنگ روانی و اختلافافکنی و همان روش همیشگی، بازی را برد. اختلاف بیافکن و حکومت کن!
همون روش تکراری صد سال اخیر!
و البته حماقت و سادهلوحی و وطنفروشی برخی در داخل!!!
#برای_ایران
#جام_جهانی
@nasle_Ashura
🔴 بوشهر و انگلستان
❇️ از زمان ناصرالدین شاه تا امروز ، بچه های "بوشهر" برای جبران شکستهای ما از انگلیس کافی بوده اند :
🔹شهید رئیس علی دلواری
🔹شهید نادر مهدوی
🔹 و مهدی طارمی
👤کوشکی
#برای_ایران
@nasle_Ashura
⭕️مشکلشون با ایرانه!!
-در شبکه هاشون به تجزیه طلبان تریبون دادند
-سلبریتهاشون پرچم تجزیه طلبان رو استوری کردند
-در تجمعاتشون پرچم اونا رو بالا بردند
-از فعالیتهای مسلحانه تجزیه طلبان حمایت کردند
حالا هم با حمله به #تیم_ملی و حمایت از دشمن دیرینه، وطن فروشی رو عادی سازی می کنند
✅مشکلشون دقیقا ایرانه
▫️پ.ن: دوستان؛ در حال حاضر جبهه نفاق شدیدا داره به تیم ملی حمله میکنه... مراقب باشیم کدوم جبهه ایم.. 🇮🇷
#برای_ایران
@nasle_Ashura
🌸#من_میترا_نیستم
🍃#قسمت_بیست_و_چهارم
او گفت راحت هر جا که میخواین زنگ بزنید تا خبری از زینب بگیرید شهلا روی یک کاغذ شماره تلفنها را نوشته بود اولین دومین و سومین تلفن را زد اما هیچ کس از زینب خبر نداشت. خجالت می کشیدم که بگویم زینب گم شده است. دوستانش چه فکر می کردند؟
نگاه من به لب های شهلا بود و منتظر بودم حرفی بزند که معلوم کند زینب کجاست. اما برعکس نه تنها خبری از زینب نگرفتیم که دستی دستی به همه خبر گم شدن دخترم را دادیم. خانم دارابی با سینی چای و شیرینی آمد به من اصرار میکرد که چیزی بخورم. بیماری آسم داشتم، تا فشار روحی و جسمی به من می آمد رنگ و رویم می پرید و دهانم خشک می شد.
شهلا یک دفعه یاد مدیر مدرسه شان افتاد. خانم کچویی مدیر دبیرستان ۲۲ بهمن زینب را خوب میشناخت و به او علاقه داشت.
زینب در دبیرستان فعالیت تربیتی داشت و برای خودش یک پا معلم پرورشی بود. علاوه بر آشنایی آنها در مدرسه، خانم کچویی خیلی وقت ها برای نماز به مسجد المهدی می رفت و در کلاسهای عقیدتی جامعه زنان هم شرکت می کرد.
زینب مرتب با او ارتباط داشت خانم کچویی شماره خانه اش را به زینب داده بود شهلا به خانه رفت و شماره تلفن او را آورد
در این فاصله خانم دارابی سعی میکرد با حرف زدن و پذیرایی کردن من را مشغول و تا اندازهای آرامم کند.
اما من فقط نگاهش می کردم و سرم را تکان می دادم هیچ کدام از حرفهایش را نمی شنیدند و مغزم پر از افکار عجیب و غریب بود. شهلا به خانم کچویی زنگ زد و چند دقیقهای با او صحبت کرد وقتی گوشی را گذاشت گفت خانم کچویی امشب مسجد نرفته و خبری از زینب نداره. شهلام با حالتی مشکوک ادامه داد مامان خانم کچویی از برگشتن زینب وحشت کرد نمیدونم چرا این همه ترسید.
وقتی از تماس گرفتن با دوستان زینب ناامید شدیم با خانم دارابی خداحافظی کردیم و به خانه برگشتیم درِ حیاط را که باز کردم چشمم به بوته گل رز گوشه حیاط افتاد.
جلو رفتم و کنار باغچه به دیوار تکیه زدم بلندی بوته اندازه قد زینب و شهلا بود ان درختچه هر فصل گل میداد انگار برای آن بوته همیشه فصل بهار بود. زینب هر روز با علاقه به درختچه گل رز آب میداد تا بیشتر گل دهد
کنار بوته گل رز مثل مجسمه بی حرکت ایستاده بودم. مادرم به حیاط آمد و گفت کبرا ننه اونجا نایست هواسرده بیاد توی خونه شهلا و شهرام طاقت ناراحتی تو رو ندارن.
نمیتوانستم آرام باشم دلم برای شهلا شهرام می سوخت آنها هم نگران حال خواهرشان بودند.
بی هوا به آشپزخانه رفتم انگار رفتن من به آشپزخانه عادت همیشگی شده بود کابینت ها از تمیزی برق می زدند. بغض گلویم را گرفت زینب روز قبل تمام کابینتها را اسکاچ و تاید کشیده بود. دستم را به کابینت ها کشیدم و بی اختیار زدم زیر گریه گریه ای از ته وجودم. دیروز به زینب گفتم: زینب مامان خیلی تو تمیز کردن خونه کمکم کردی دو ساله برای عید چیزی نخریدی یه چیزی رو که دوست داری بگو تا برات بخرم به خاطر دل من یه چیزی بخر. هر مادری دلش میخواد دخترش قشنگ بپوشه قشنگ بگرده. مامان تو چی دوست داری؟ زینب گفت مامان به من اجازه بده جمعه اول سال به نماز جمعه برم.
گفتم مادر ای کاش مثل همه دخترا کفشی، کیفی، لباسی، میخریدی و به خودت می رسیدی من که با نماز جمعه رفتن تو مخالفتی ندارم هر وقت دلت خواست نمازجمعه برو ولی دل مادرت را هم خوش کن
صدای گریه ام بلند شد شهلا و شهرام به آشپزخانه آمدند و خودشان را در بغلم انداختن با این که آن شب به خاطر سال تحویل غذای مفصلی درست کرده بودم قابلمه ها دست نخورده روی اجاق گاز ماند هیچکدام شام نخوردیم. باید کاری میکردم نمیتوانستیم دست روی دست بگذاریم. به فکرم رسید که به کلانتری بروم اما همیشه توی سرمان کرده بودند که خانواده آبرومند هیچ وقت پایش به کلانتری باز نمیشود.
۴ تایی از خانه بیرون زدیم و در کوچه و خیابان های شاهین شهر به دنبال زینب گشتیم شهرام کلاس چهارم دبستان بود جلوی ما می دوید و هر دختر چادری را که میدید فریاد میزد مامان اوناهاش اون دختره زینبه.
خیابان ها خلوت بود شب اول سال نو بود و خانوادهها خوش و خرم کنار هم بودند.
افرادی کمی در خیابان ها رفت و آمد میکردند در تاریکی شب یک دفعه تصور کردم که زینب از دور به طرف ما می آید اما این فقط یک تصور بود یک سراب.
دخترم قبل از اذان مغرب لباسهای قدیمی اش را پوشید و روسری سرمه ای رنگش را سرکرد و چادرش را تنگ به صورتش گرفت.
همین طور که در خیابانهای تاریک می رفتیم به مادرم گفتم مامان یادته زینب که یه سالش بود دست کرد توی کاسه و چشم های گوسفند را خورد؟
شهرام با تعجب پرسید زینب چشم گوسفند خورد؟ مادرم رو به شهرام کرد و گفت یادش بخیر جمعه بود من اومده بودم خونه شما.
#حجاب
@nasle_Ashura
#اوخواهدآمد
🌱سخت است ببینیم همه را، غیر رخ تو
چشمان همیشه ترمان غرقِ تمناست...
🌱فرماندهی ما، یوسف گمگشتهی زهراست
می آید و با دولت خود منجی دنیاست
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
☘اللهم عجل لولیک الفرج ☘
#امام_زمان ❤️
@nasle_Ashura