سلام صبحتون حسینی ان شاءالله😇
ما هنوز کربلاییم😊
دیشب و دیروز دوتا اتفاق باحال افتاد😏
بگو چیشد؟؟؟؟
💢موقع نماز اومدیم تو موکب نماز جماعت بخونیم، دیدم محمد طاها لَم داده خوابیده یهو گفتم....
اِاِاِاِ محمد طاها نماز نمیخونی؟؟؟😳
اونم خیلی خونسرد گفت هنوز به سن تکلیف نرسیدم😏
مجید و عبد المجیدم که همیشه پایه این کاران سریع پشت سر من اومدن و با شوخی و خنده و خیلی غیر مستقیم یه شوقی ایجاد کردیم که محمد طاها بیاد برای نماز، اما....🫠
اما ایشون همچنان خونسرد نشسته بود🙄
ما هم دیگه اسرار نکردیم و این اسرار نکردنه خودش جزء برنامه بود و شروع کردیم به نماز خوندن😏
تا شروع کردیم محمد طاها پاشد و به جماعت اقتدا کردو با ما نماز خوند...
درسته بی وضو نماز خوند😅
اما خوند و اون حس خوبه براش ایجاد شد...
گرفتی چیشد؟!🤔
https://daigo.ir/pm/ypCGF2
اتفاق دوم دیشب که خیلیم باحال بود😁
این بود که بنده تو حرم حضرت عباس به زبان اسپانیایی (اسپانیولی) صحبت کردم😉
از کی یاد گرفتم....؟!👇👇👇👇