#گپ_روز
#موضوع_روز : «زنگ بزن آتشنشانی!»
✍ از دو سه روز قبل از عید، عصبانی بود از اینکه خانوادهی پسرخاله احسان هم به افطاری روز اول عید دعوتند!
• اصلاً اعصاب این آدم را نداشت. آخر آنها مثل هم فکر نمیکردند، مثل هم به دنیا نگاه نمیکردند. سبک زندگیشان باهم فرق داشت و هر دو تحمل حضور کسی که اینقدر با او تفاوت داشته باشد را نداشتند و بارها در مهمانیهای مختلف دیده بودم که از وجود همدیگر در عذابند!
• از صبح چند نفری رفتیم کمک مامان.
نشسته بودیم روی ایوان خانهی مامان و سبزی پاک میکردیم که علی رسید. تقریباً «برجِ زهرمار» بود.
• نشست روی ایوان کنار مامان و دستش را بوسید. مامان سرش را به سینه گذاشت و فشرد و گفت: اینگونه سرخ نبینمت مامان!
دینِ ما دین محبت است! حتی با دشمنان. ما اجازه جهاد نداریم مگر برای دفاع .
✘ علی جان جنگ، جنگ است مامان، و ریشهاش هم دشمنی است! حالا میخواهد در جهان بیرون باشد یا در جهان درون. و دشمنی را شیطان ایجاد میکند!
• اینکه تو بخاطر بعضی موضعگیریهای سیاسی و مذهبی با احسان همسو نیستی نمیتواند باعث شود که در درونت با او بجنگی!
• علی گفت: من نمیجنگم که ! حوصلهاش را ندارم.
مامان گفت: وقتی کسی در درونت آنقدر «شلوغی و فشار» ایجاد میکند که نمیتوانی در جایی که هست آرام باشی و این نشاط و شادی را به دیگران انتقال دهی، قطعاً در درونت با او جنگ داری! جز این است؟
اگر جنگ نداری چرا دائماً آمادهباش هستی تا او یا همسرش یک حرکتی بکنند یا حرفی بزنند و تو بخواهی حالشان را بگیری و ثابت کنی اشتباه میکنند.
• گفت : چکار کنم مامان؟ بشینم این کارهایش را تماشا کنم؟
مامان گفت: مهمانی جای دیدار است، جای گشایش احوال است و اجتماع مؤمنین و همدلی آنها برای خدا بالاتر از آن است که تو آن را تبدیل به مرکز مناظره کنی!
√ اگر بتوانی این قورباغه را قورت بدهی و وقتی آمد جوری در آغوشش بگیری که بفهمد قصد جنگیدن نداری و میخواهی این مهمانی را فقط از وجودش لذت ببری و اگر کار به بحثهای الکی رسید به بهانهای خود را مشغول کاری کنی تا ادامهدار نشود، یک سرِ این جنگ خاموش میشود!
و وقتی یک سر خاموش شود، سرِ دیگر ناچاراً خاموش میشود دیگر...
• علی گفت: مامان این کارها که شما میگویی، از من برنمیآید!
من نمیتوانم او را بغل کنم! خیلی سخت است.
• مامان گفت: اگر آشپزخانه ما آتش بگیرد تو چکار میکنی ؟
گفت زنگ میزنم آتش نشانی!
مامان گفت : حالا هم زنگ بزن آتش نشانی...
• با حیرت نگاه کرد به مامان. مامان ادامه داد: نَفْس را هم باید زود خاموش کرد تا بگذارد تو نَفَس بکشی و سالم بمانی! وگرنه کم کم همهی جانت را فرا میگیرد و میسوزاند!
• گفت: الآن چه کنم؟ آتش نشانی از کجا بیاورم؟
مامان گفت: یک عالمه دعای آتش نشانی در صحیفه هست. یا از آنها استفاده میکنی و خاموشش میکنی یا این آتش درون تو را جزغاله میکند و فشارش را همه در جمع باید تحمل کنند.
• علی گفت : من حوصله ندارم مامان.
بعد سراسیمه بلند شد و گفت اصلاً میروم تا نباشم در این مهمانی!
و رفت!!!!!
• سر سفره افطار داشتم به این فکر میکردم چقدر از این آتشها میآید و ما خاموشش نمیکنیم و اجازه میدهیم گُر بگیرد و آنقدر بماند که تمام سلامت روحمان را جزغاله کند.... که در باز شد و علی آمد.
به احترام سفره کسی بلند نشد اما علی رفت نشست پیش احسان و گفت: «آتش نشانی بودم دیر کردم، داداش ببخشید» ....
بعضی دعاهای آتشنشانی در صحیفه جامعه سجادیه:
دعای ۴۸ | دعای ۵۰
دعای ۱۵۵ | دعای ۱۵۶ | دعای ۱۵۹
حرز ۲۲ | حرز ۲۳
🌸امشب، شب هفدهم ماه رمضان ،شب بسیار مبارکی است که در آن فضیلتی دیگر از فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام آشکار شد.🌸
در این شب سپاه رسول خدا با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای ان جنگ بدر رخ داد و خدا سپاه ان حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و ان پیروزی از بزرگ ترین فتوحات اسلام بود🌸 به همین خاطر علما فرموده اند: صدقه در چنین روزی، همراه شکرگزاری به درگاه حق، بسیار مستحب است و همچنین در شبش غسل و عبادت فضیلت بسیار دارد.👌
روایات بسیار وارد شده که رسول خدا(صلی اللّه علیه و اله) در شب بدر به یارانش فرمود: امشب کیست که برود برای ما از چاه اب بیاورد؟ یاران سکوت کرده و هیچ یک اقدام به این کار نکرد!
امیرالمومنین(علیه السلام) برای پی گیری اب مشکی برداشت و بیرون رفت؛ ان شب، شبی سرد بود و باد تندی می وزید و تاریکی همه جا را فرا گرفته بود. به چاه اب رسید، چاهی بود بسیار عمیق و تاریک و حضرت دَلوی نیافت تا از چاه اب بردارد به ناچار وارد چاه شد و مشک را پر کرده بیرون امد و به جانب اردوی اسلام حرکت کرد.
ناگاه باد سختی وزید که ان حضرت از سختی ان نشست تا برطرف شد، سپس برخاست و به حرکتش ادامه داد که ناگهان باد سخت دیگری مانند باد اول وزیدن گرفت، ان حضرت دوباره نشست تا ان باد هم ارام گرفت، چون برخاست و به سوی سپاه اسلام حرکت کرد، باز بادی به همان صورت وزید، ان حضرت نشست و پس از فرو نشستن باد، خود را به پیامبر اسلام رساند، حضرت فرمود: یا ابا الحسن چرا دیر امدی؟
عرض کرد: سه مرتبه بادی وزیدن گرفت که بسیار سخت بود و مرا تکان داد و دیر امدنم به خاطر معطل شدن برای فرونشستن بادها بود. پیامبر فرمود: یا علی ایا دانستی ان ها چه بودند؟ عرض کرد: ندانستم، فرمود:
بار نخست جبرییل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و بار دوم میکاییل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از ان اسرافیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و انان برای یاری دادن به ما نازل شدند.
قول ان کسی که گفته در یک شب برای امیرالمومنین سه هزار و سه محسنات و فضیلت بوده، اشاره به همین شب است😍
امشب، یکی از شبهای قدر است.
شب سرنوشت
شب تقدیر
همه چیز را تجربه کردیم
تلخ و شیرین دنیا را چشیدیم
و فهمیدیم که تنهایی از پَس مشکلات زندگی بر نمی آئیم.
هر چقدر تلاش کنیم، هر چقدر بدویم باز هم مشکلی جدید و کمبودی تازه را حس میکنیم. 😔
و هنوز جای کسی خالی ست
کسی که اگر بیاید همه جا آباد و سرسبز میشود.
هدایت و ثروت و محبت جهان گیر میشود و همه مشکلات برطرف میشود.
بیائیم در شبهای قدر، یکدل و متحد شویم دستانمان را با تضرع به درگاه خداوند بالا ببریم و خداوند را به حق حضرت زینب سلام الله علیها قَسَم بدهیم که:
💫اللهم عجل لولیک الفرج 💫
خدایا در ظهور مولایمان تعجیل بفرما.
به نیت تعجیل در فرج، این پیام را در همه گروهها و کانالهایی که میتوانیم انتشار دهیم
امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند در شبهای قدر از خداوند عافیت بخواهید.
دعای 23 صحیفه سجادیه، دعای عافیت است.
ترجمه این دعا را بخوانید و از خداوند، برای خودتان و عزیزانتان، طلب عافیت کنید.
و بدانیم عافیت کامل فقط در زمان ظهور محقق میشود.
پس دعا برای ظهور را به یاد داشته باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیةَ و النصر.
نوروز نداریم مگر روز ظهورت
نوری به جهان نیست مگر نور حضورت
عمریست که اشکت شده جاری به هوایم
عمریست شدم مانع لبخند و سرورت
گمگشته در این ظلمت محضم مددی کن
یک صبح شوم راهیِ سر منزل نورت
ای کاش سعادت ببرم با تو نشینم
یا خاک شوم بوسه زنم جای عبورت
ای بکرترین معجزهء عشق ، بخوانم
پروانه صفت طوف کنم خیمهء دورت
ای شمس ولایت به شب تیره اسیریم
ما روز نداریم مگر روز ظهورت
▫️فرازی از دعای امام صادق علیهالسلام در روز ۲۱ ماه رمضان
🍀متن روایت🍀
#استوری
#ماه_رمضان
#جرعه_های_انتظار
@Elteja
بهمناسبت شهادت مولای متقیان، امیر مؤمنان علی(علیه السلام )
📌امامی که راههای آسمان را بهتر از راههای زمین میدانست
📍اميرالمؤمنين(علیه السلام ) آنقدر پاسخ سوالات در زمینههای گوناگون را داده که جورج جرداق، دانشمند مسیحی گفت: «ای کاش مادر گیتی تمام توان خود را جمع میکرد و فردی مانند علی را به ما هدیه میداد تا ما دانشمندان جهان در مقابل او زانو بزنیم و سؤالات خود را از او بپرسیم.»
♦️(ادامه مطلب را از لینک زیر دنبال) :👇 👇 👇
https://iqna.ir/00HegA
♦️آدرس کانال ایکنا کاشان در پیام رسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2004484609C42edf1260f