فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 #نماهنگ زیبای
دستم خالیه
دستامو بگیر
ایهاالرئوف
🔻 با نوای: سید مهدی حسینی
گوشی را افقی کنید
و لذت تصاویر را ببرید
#توسل
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
حضرت عشق.mp3
5.47M
حضرت عشق
#امام_حسین(ع)
حسین طاهری
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
🌹طنز جبهه!😜(17)👇
🌿...در روزهای پیش از عملیات بودیم در عید غدیر به رسم استحباب، همه گردان دست در دست هم دادند و من صیغه اخوت و برادری را میان همه خواندم👋 فریبرزهم دوید و دستش در دست من گذاشت👥 و با👤من😭شد👇
دادش صیغه ائی...😁 دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تادر عملیات آینده درهر شرایطی یاور هم بوده و حامل جسم مجروح و یا شهید هم باشیم.😍
🌿...به شب عملیات رسیدیم .آتش شدید دشمن امان مان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم.😋 خبر به برادران صیغه ایم آقا فریبرز رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند...😇
🌿 ... با حال زاری که داشتم صدای فریبرز را می شنیدم که غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید.😇 از آن همه علاقه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او لذت😍 می بردم. برای تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: 👇
"نگران نباش، به خدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم"😢 فریبرز هم با لهجه شیرین و عامیانه اش گفت:👇
"بابا کی نگران توهه😳 به خاطر تو داشتم به خودم بد می گفتم که این چه صیغه اشتباهی بود که با تو بستم. حواسم به هیکل سنگینت نبود."😰یادم باشه قبیل از صیغه برادری😵اول به هیکلش نگاه کنم😋😰و سالهاست جمله اش نقل هر مجلس مان شده و بهانه ای برای خندیدن مان.😊😂
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
#خسته_از_خانه_نشینی(2)
🔴 تلویزیون, رادیو, ماهواره, فضای مجازی, تلگرام, واتساپ, فیس بوک, سروش, ایتا و ... هزار کوفت و مرض دیگه هم دارم و هنوز توی این گرفتاری کرونا ناراحت هستم و غر میزنم ای بابا دلم گرفت و حوصله ام سر رفت و بی تاب و بی حوصله و خسته و... هستم . ای کاش لحظه ای خودمان را جای آزادگان عزیز و سرافراز می گذاشتیم که این سالهای اسارت را با این همه سختی و مشقت چگونه 👈 ایام گذارندند... آزادگان سرافرازی چون وزیر نفت شهیدمان "مجمد جواد تندگویان" 👇
⭐گفت: به خاطر آنكه قاب عكس 😈صدام را شكسته بودم، مرا به گودالی كه هشتاد پله از هم کف فاصله داشت، بردند😣 آنجا شبیه یك مرغدانی بود😇 وقتی مرا در سلولم حبس كردند، از بس كوچك بود، میبایست به حالت خمیده در آن قرار میگرفتم. آن سلول درست به اندازه ابعاد یك میز تحریر (یک متر در دو متر) بود😭 شب فرا رسید و كلیههایم از شدت سرما به درد آمده بود. به هر طریق كه بود، شب را به صبح رساندم. تحملم تمام شده بود...با پا محكم به در سلول كوبیدم...😞 نگهبان كه فارسی بلد بود، گفت: چیه؟... چرا داد میزنی؟... گفتم: یا مرا بكشید یا از اینجا بیرون بیاوریدكه كلیهام درد میكند. اگر دوایی هست برایم بیاورید! دارم میمیرم...😰 او در سلول را باز كرد و چندمتر جلوتر در یك محوطه بازتر مرا كشاند و گفت: همین جا بمان تا برگردم... در آنجا متوجه یك پیرمرد ناتوان و فرتوت شدم. او در حالی كه سكوت كرده بود، به چشمانم زل زد و بیمقدمه پرسید😣ایرانی هستی؟... جوابش را ندادم. دوباره تكرار كرد. گفتم: آره، چه كار داری؟ پرسید: مرا میشناسی؟ گفتم: نه از كجا باید بشناسم؟😨 گفت: اگر ایرانی باشی، حتما مرا میشناسی... گفتم: اتفاقا ایرانیام؛ ولی تو را نمیشناسم. پرسید: وزیرنفت ایران كیست؟ گفتم: نمیدانم. گفت: نام محمد جواد تندگویان را نشنیدهای؟😰 گفتم: آری، شنیدهام... پرسید: كجاست؟... گفتم: احتمالاً شهید شده😪 سری تكان داد و گفت: تندگویان شهید نشده و كاش شهید میشد😭 گفت من تندگویان هستم و یازده سال است😳 که ازاین سیاه چال به اون سیاه چال در رفت و آمد هستم وفعلا در این سیاه چال، که 4طبقه زیر زمین در پادگان هوا نیروز عراق به نام الرشید است😇 محبوس هستم 😭 دیگر همه چیز را فهمیدم. بغض گلویم را گرفته بود. فقط نگاهش میكردم. نگاه به بدنی كه از بس با👈 "اتوی داغ به آن كشیده بودند، مثل دیگ سیاه شده بود"😰گفتم: اگر پیامی داری بهم بگو... گفت: پیـام من مرزداری از وطن است... صبوری من است... نگذارید وطن به دست نااهلان بیفتد... نگذارید دشمن به خاك ما تعرض كند... استقامت، تنها راه نجات ملت ماست... بگذارید كشته شویم، اسیر شویم؛ ولی سرافرازی ملت به اسارت نیفتد...👌گفتم: به خدا قسم... پیامت رابه همه ایرانیان میرسانم خم شدم دستش را ببوسم, كه نگذاشت...
⭐ پسر شهید تندگویان نقل می کند👈 زماني پيكر پدر را براي مان آوردند كه بسياردلتنگ او بوديم😰 پس از 11سال انتظار👈 كه انتظار غريبي بود، پاهايي را كه بسيار دلتنگ آمدنش بودم، بوسيدم 😰 او در سالهاي اسارت، و در سلول انفرادي، تنها صدايش براي ستايش پروردگار بود✌ او آزاده اي تمام قامت بود كه فرياد «هيهات منا الذله» را با صداي بلند فرياد مي زد... هميشه خاك وطن را عزيز مي دانست و بر زبان سخن زنده باد ميهن را مي سرود...✌او آن قدر "قرآن را با صداي بلند خوانده بود" كه نگهبانان عراقي به او مي گفتند ما از تو اطلاعات نمي خواهيم، فقط با قرآن خواندنت به ديگر اسيران روحيه نده😭 وقتي پيكر پدر را تحويل گرفتیم، آن قدر👈 "حنجره او را فشرده بودند كه تمام استخوان هاي حنجره اش خرد شده بود"😭"او آرزوي «سكوت» را بر دل عراقي ها گذاشت...
⭐شهید رجایی به همسر محمدجواد تند گویان گفته بود که, عراق حاضر شده 8 خلبان بعثی را آزاد کنیم تا آنها تندگویان را آزاد کنند... وهمسرشهید تندگویان در جواب شهید رجائی گفت: اگر ما هم حاضر به این معامله شویم، خود محمد جواد قبول نمی کند که این خلبانان آزاد شوند و دوباره بمب بر سر مردم بیگناه بریزند.
#کتاب_خاطرات_دردناک #ناصر_کاوه
📍حالا عزیزان هموطن 👈شاید با خواندن این خاطره, صبر بر خانه نشینی و ماسک زدن برایمان قدری قابل تحمل تر شده باشد👌
التماس دعا
🌹به امید خدا از امروز با قسمت هائی از کتاب👈 " #راهنمای_سفر_آخرت" در خدمت شما عزیزان و سروران گرامی هستم...
ارادتمند: #ناصرکاوه
🌿 #تبیین_مسیر_قیامت:
🚩1 _ #سکرات_مرگ👇
🌸...انسان در مسیر سفر آخرتش منازل و مراحل متعدد را طی می کند که در اینجا به اختصار درباره آن منازل توضیحاتی ارائه می شود: 👈 ...نخستین منزل، جریان واقعه ی "سکرات مرگ و سختی جان دادن است" امیرالمؤمنین (ع) در تبیین سکرات مرگ می فرماید: و انّ للموتِ لغمراتٍ هی افظعُ مِن أن تُستَغرَقَ بصفهٍ او تَعتدِلَ علی عقول اهل الدنیا دارالسلام ، ج 2 ، ص 165
🌸... آری، مرگ را ورطه ها و دشواری هایی است سخت تر از آن که بتوان وصفش کرد، یا عقل های مردم بتواند آن را بفهمد.... طبق این کلام حضرت، سکرات مرگ به گونه ای سخت است که اساساً هرگز قابل وصف نیست، و اگر بتوان آن را وصف کرد، عقل کسانی که در دنیا هستند توان درک و فهم آن را ندارند...
🌹سکرات موت:👇
📣سَكَرات موت، یا سکرات مرگ، حالتهای حیرتزا و سختیهای فراوانی است که هنگام مرگ بر انسان وارد میشود. متون روایی از شدت و دشواری سکرات موت حکایت دارند، هرچند سکرات مرگ برای مؤمنان آسانتر از کافران است. بر اساس روایات، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، وابسته نبودن به دنیا و شهوات، انفاق، و خواندن سوره یاسین و صافات از دشواری آن کم میکند.
📣مفهومشناسی
واژه «موت» به معنی مرگ است و «سکرات» نیز جمع سَکْرَة و در معنای «حالتی شبیه مستی»، «حیرت» و «سختی و سرگردانی» به کار رفته است. مبانی اندیشه اسلامی۲، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۵؛ مکارم شیرازی
در تفسیر نمونه آمده که «سکرات موت»، حالتهایی شبیه به مستی و بیهوشی است که هنگام فرارسیدن مرگ و قبض روح، به صورت اضطراب و دگرگونی شدید در انسان نمایان میشود و او را در حیرت و ناآرامی شدید فرو میبرد. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۵۴.
📣در آیات و روایات
قرآن کریم در آیه ۱۹ سوره قاف با تعبیر 👈 «سکرةالموت» به آن اشاره میکند و میفرماید: وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ (ترجمه: و سرانجام سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ به حق فرا میرسد (و به انسان گفته میشود) این همان چیزی است که تو از آن میگریختی). بر اساس سخن مفسران، هرچند سکرات مرگ مؤمنان بسیار آسانتر از کافران است؛ اما گرفتن روح انسان چون به صورت تدریجی انجام میشود همراه با سختی است و حتی مؤمنان نیز در هنگام مرگ، سکرات و سختیهای آن را درک میکنند. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵
📣طبق نقل منابع روایی، پیامبر(ص) در لحظههای آخر عمر، دست خود را در آبی فرو میبرد و بر صورتش میکشید و «لااله الا الله» میگفت و میفرمود: «اِنَّ لِلْمَوْتِ سَكَراتٌ» همانا مرگ را سکرات و شدایدی است. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۷۰. روایات سه لحظه بسیار دشوار برای هر انسانی ذکر کردهاند: هنگام تولد، لحظه فرا رسیدن مرگ و هنگام وارد شدن به محشر. مجلسی، ۱۴۰۳ق، بحار الانوار، ج۶، ص۱۵۸
📣چگونگی سکرات
امام علی(ع) در حدیثی میفرماید لحظه فرا رسیدن مرگ سختیهایی دارد دشوارتر از آن که توصیف شود یا در عقل مردم بگنجد. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵.
بر اساس روایات، چنین حالاتی به خاطر مشاهده وضعیت و شرایط بعد از مرگ، جدایی از دنیا و دلبستگیهای آن، قرار گرفتن در برابر نتیجه اعمال و ترس از سرنوشت نهایی برای انسان رخ میدهند. مکارم شیرازی، پیام قران، ج۵، ص۳۴۴.
📣در یکی از خطبههای نهج البلاغه، «سکرات مرگ»، اینگونه توصیف شده است: 👈 «در سکرات مرگ، سستی و ضعف سراپای انسان را میگیرد و رنگ رخسار او تغییر میکند. در ابتدا زبانش از گفتار باز میماند ولی چشم و گوش و اندیشه او هنوز از کار نیفتادهاند. او درباره دنیا و اموالش با حسرت میاندیشد و پشیمان میشود. سپس مرگ بر او چیرهتر میشود و گوش او نیز از کار میافتد؛ نه سخن میگوید و نه صدایی میشنود، چشمانش در حدقه چرخ میزند و چهره اطرافیان و حرکت لبهای آنان را میبیند ولی صدایشان را نمیشنود. پس از مدتی، سایه مرگ چشمان او را نیز فرا میگیرد و جان از بدنش خارج میگردد». نهج البلاغة، نسخه و تصحیح محمد عبده، خطبه۱۰۷
📣البته در روایتی از امام صادق(ع) درباره سکرات مرگ وارد شده که مرگ برای مومن، راحت است جز این که گاهی به سبب پاک کردن گناهانش، با سختی همراه میشود, چنانکه برای کافر نیز با سختی همراه است جز این که گاهی برای جبران نیکرفتاریش در دنیا، به آسانی انجام میشود. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۳.
📣راههای کاهش سکرات 👈 بر اساس روایات، وابسته نبودن به دنیا و شهوات، انفاق مال و دوری از گناه از سختیهای سکرات مرگ میکاهد. فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۴۱۰. امام صادق(ع)،
📣در حدیثی، صله رحم و نیکی به پدر و مادر را باعث آسان شدن سکرات مرگ دا
نستند، همچنین فرمودند هر کس یک روز از آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند او را از شدت سکرات مرگ، حفظ میکند. ریشهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۱۲۷
📣در کتاب جامع السعادات، سکرات مرگ و عذاب قبر کسی که مادرش از او ناراضی باشد شدیدتر دانسته شده است. نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۶۳. در روایات، انتقال محتضر به مکانی که نماز میگزارده، نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ش، ج۴، ۱۸ ۱۷. همچنین خواندن سوره صافات و یاسین نیز برای رفع سکرات مرگ توصیه شده است. محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۳.
#کتاب_راهنمای_سفر_آخرت #ناصر_کاوه
منبع: ويکی شيعه
🌹طنز جبهه!😜(18)👇
🌿...من روحانی و حاج آقای گردان بودم، و ریش بلندی هم داشتم😍یه روز فریبرز ازم پرسید😄 حاج آقا شماشبها وقتي مي خوابين، با توجه به اين ريش بلند و زيبايي كه دارين، پتو رو روي ريشتون مي كشيد 😇 يا زير ريشتون؟😖😜
🌿... من هم همين طوري که به محاسنم دست مي كشيدم😊 نگاهي به فریبرر کردم و گفتم جوابت را فردا خواهم داد😍 معلوم بود اين سؤال تا به حال براي خودم پيش نيامده بود و داشتم در ذهن خودم مرورمي كردم😊 كه ديشب يا شب هاي گذشته، هنگام خواب، پتو را روي محاسنم كشيده يا زير آن😰😄
🌿... فریبرز كه معلوم بود به مقصد خود رسيده است، خنده اي كرد و گفت: 👈نگفتي حاجي،😊باشه با خودت مرور کن تا فردا بيام جواب بگيرم؟😇و همچنان مي خنديد.😁 من هم تبسمي كردم و گفتم: باشه بعدا جوابت رو ميدم.ِ..يكي دو روزي گذشت...😍
🌿... دست بر قضا وقتي داشتم با فرمانده گردان صحبت مي كردم😞فریبرز از كنارمان رد شد... من او را صدا زدم. جلو كه آمد پس از سلام و عليك با خنده ريز و زيركي گفت:😄 چي شد؟ حاج آقا جواب ما رو ندادي؟!فرمانده گردان گفت !؟ جواب چی را ندادی😄
🌿 ....من هم با عصابنيت آميخته به خنده😍 گفتم: پدر آمرزيده! يه سوالي كردي كه اين چند روزه پدر من در اومده. 👈هر شب وقتي مي خوام بخوابم فكر سؤال جنابعالي ام.😇 پتو رو مي كشم روي ريشم، نفسم بند ميآد. 😄مي كشم زير ريشم، سردم ميشه.😊 خلاصه اين هفته با اين سؤال الكي تو نتونستم بخوابم.😄هر سه زديم زير خنده. دست آخر فریبرز گفت: پس آخرش جوابي براي اين سوال من پيدا نكردي؟😭😎😇
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
🔻 رابرت مرداک (مدیرشبکه فارسی وان) :
🔹برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تاموضوع مادر را در دستور کار خود قراردهم
🔹در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت میکند و اگر مادر را به لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد
@Radar_enghelab
#تنها_راه_نجات_کشور👇
#دولت_جوان_حزب_اللهی
#به_مدد_الهی_آمریکا_را_شکست_می_دهیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@garargahevelayat
📰 امروز سالگرد جمله تاریخی روحانی است؛ من هم صبح جمعه فهمیدم! است
🔸مقامات دولت این روزها درباره خیلی چیزها حرف میزنند اما هیچ علاقهای به مرور فهرست طولانی سوءتدبیرهای خسارتبار خود ندارند؛ یک نمونه بزرگ و تلخ، حذف چهارساله کارت سوخت و سپس احیای مجدد آن در قالب یک شوک بزرگ اقتصادی، سیاسی و امنیتی به کشور بود
🔹 ٢٣ آبان، سالگرد غافلگیر کردن مردم در آن نیمهشب کذایی بود و امروز، سالگرد همان جمعهای است که روحانی مدعی شد خودش هم در آن روز(جمعه) از گران شدن بنزین با خبر شده است!
🇮🇷
#خسته_از_خانه_نشینی (3)
#شهید_احمدوکیلی:👇
💗 شهید احمد وکیلی که با پیروزی انقلاب نام مستعار سعید را برای خود انتخاب کرده بود، بچه شهر قم بود. حضور در کردستان ، ایمانی قوی و دلی چون شیر را می طلبید. در اردیبهشت سال 59 و در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به اسارت گرفته شد. همان لباس با آرم سپاهی که پوشیده بود، کفایت می کرد تا خون خواران کومله تا لحظه شهادت بلاهائی بر سر او بیاورند که باور این رفتارها از سوی انسانهائی به نام کومله و دمکرات بسیار سخت است...😇 بعداز مجروحیت و اسارت سعید دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد👈 آقای رمضانی می گوید:👇
⭐حدود یك سال و چندی كه در دست کومله اسیر بودم همان اول اسارت كه به پایگاه منتقل شدم، گفتند هیچ اطمینانی درحفظ اینها نیست، به همین خاطر👈 "پاشنههای هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ كردند و برادران دیگر را هم نعل كوبیدند و با اراجیف و فحاشی بر این عمل شان شادمانی میكردند" 😭 بعد از 18 روز قرار شد مارا به سبک دموكراتیك و آزادانه!! محاكمه و دادگاهی كنند. روز دادگاه رسید، رئیس دادگاه، سرهنگ حقیقی را كه همان اوایل انقلاب فرار كرده بود شناختم و محاكمه بسیار سریع به انجام رسید. چون جرم محكومین مشخص بود. دفاع از حقانیت اسلام و جمهوری آن و ندادن اطلاعات و بالطبع حكم هم مشخص، عدهای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محكوم شدیم😣
🌟حكم ما كه اعدام مان قسطی بود به صورت كشیدن ناخنها،بریدن گوشتهای بازو و پاها، زدن توسط كابل، نوشتن شمارهای انقلابی!😔 توسط هویه برقی و آتش سیگاربه سینه وپشت مابودو تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد كه آثارش بخوبی به بدنم مشخص است 😰 مرسوم است به میمنت ازدواج نوجوانی، جلو پایش قربانی ذبح شود. این رسم را كومله نیز اجرا میكرد با این تفاوت كه قربانیها در اینجا جوانان اسیر ایرانی بود. عروسی دختر یكی از سركردگان بود. پس از مراسم، آن عفریته گفت: باید برایم قربانی كنید تا به خانه شوهر بروم.
🌟دستور داده شد قربانیها را بیاورند.
۱۶ نفر از مقاوم ترین بچههای بسیج و ارتش ودو روحانی را كه همه جوان بودند، آوردند و تك تك از پشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پر پر میزدند و آنها شادی و هلهله میكردند. بله، بزرگترین جرم همگی ما این بود كه میخواستیم دست اینان را از سر مردم مظلوم و مسلمان كُرد آن منطقه كوتاه کنیم. شهید سعید وکیلی 75 روز زیر شكنجه بود، ابتدا به هر دو پایش نعل كوبیده و به همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن محكوم به شكنجه مرگ شد بلكه اعتراف كند. اولین كاری كه كردند هر دو دستش را از بازو بریدند😇 و چون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد.این بهداری بردن و معالجه كردن هایشان به خاطر این بود كه مدت بیشتری بتوانند شكنجه كنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست.
🌟پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش را سوزاندند.😞 سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود به این معنی كه مدتی میگذرد تا پوست های نو جانشین سوخته شده و آن وقت همان پوستهای تازه را میكندند كه درد و سوزندگیاش بسیار بیش از قبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمك است كه با همان جراحات داخل دیگ آب نمك میاندازند كه وصفش گذشت. تمام این مراحل را سعید وكیلی با استقامتی وصفناپذیر تحمل كرد و لب به سخن نگشود😭
🌟او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میكرد. استقامت این جوان آن بیرحمها را بیشتر جری میكرد. روزهای آخر بود و او كه دیگر نه دستی، نه پائی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید كه خدایا می پسندی اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگیام تنها برای تو باشد و بس 🙏خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محكوم به اعدام گردید. زخمهایش را باز كردند و پس از آنكه با نمك مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش كه زیرش آتش بود انداختند و همان جا مشهدش شد و با لبی ذاكر به دیدار معشوق شتافت. اما این گرگان كه حتی از جسد بیجانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما كه هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند...
#کتاب_خاطرات_دردناک, #ناصر_کاوه
راوی برادر #رمضانی
💢ڪاری ڪن 👈 اے_شهید: بعضے وقتـــ ها نمیـدانم در گـرد و غبـار گنـاه این دنیـا چه ڪنم. مـرا جدا ڪن از زمیـن. 🙏دستمـ را بگیـر... میخواهمـ در دنیاے تو آرامـ بگیرم ... 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #کلیپ
🔻 کلیپ شهدایی
شهید نوید صفری
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️به من چه به توچه در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
♦️ای مسولینی که خود را به خواب زده اید کاری نکنید که همین مردم کوچه وبازار بیدارتان کنند.
♦️مردم گرفتارن و حالشان خوب نیست ولی پایبند نظامشان هستند.
♦️کاری نکنید که همین مردم بصیر وانقلابی شمارا از قطار انقلاب پیاده کنند
♦️ خیانت بس است.♦️
شما یک تماس از کربلا دارید
جانم حسین جان
📌مکتب حاج قاسم 📌
http://Eitaa.com/maktabe_hajghassem
خیره بر چشمانت میشوم.
گویا حدیثی را بر من روایت میکنند.
همان حدیثی که گرچه بر زبان نمیآوری، اما بی رمقیشان آن را فریاد میزند.
نگاه سرخت،
از آن همه شب نخوابی ها،
از آن بکاء سوزناک نیمه شب ها حکایت میکند.
نگاهی که با تمام خستگی اش، قله ی دل هارا تک به تک پیموده و تمام مردم این شهر را آوازه خوان حدیث عشق خود میکند
📌مکتب حاج قاسم 📌
http://Eitaa.com/maktabe_hajghassem
📣کشکول (171_99):👇
✧ چهار ذکر ارزشمند آرامش بخش ✧
💟امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار چیز پناه نمیبرد؟
❶ در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ】⇦سوره آل عمران، آيه ۱۷۱
❷و در شگفتم برای کسیکه اندوهگین است، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنْ الظَّالِمِینَ】⇦سوره انبيا، آيه ۸۷
❸و در شگفتم برای کسیکه مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【اُفوِّضُ أمری إلَی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد】⇦سوره غافر، آیه ۴۴
❹و در شگفتم برای کسیکه طالب دنیا و زیباییهای دنیاست، چگونه به این ذکر پناه نمیبرد!
【مَا شَاءَ اللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ 】
📓 من لا یحضرهالفقیه، ج۴
┈┈••✾✨•✾••┈┈•
♦️ *قالیباف: کسی که واگن خود را به لوکوموتیو دیگران ببندد باید منتظر بنشیند تا با آنچه در اختیارش نیست شادی کند یا عزا بگیرد/ بی تفاوتی نسبت به گرانی و رها کردن بازار به پاستور و بهارستان و باب همایون ارتباط دارد نه به جورجیا و میشیگان...
🔺 رئیس مجلس در نطق پیش از دستور: ما نظامِ فاسدِ حاکم بر آمریکا را ، مقصرِ اصلیِ تصمیمات غلط آنها میدانیم و تنها خونبهای آنها را اخراجِ سربازانِ آمریکایی از منطقه می دانیم ولی ، از کوچکی و زبونیِ صادر کنندهی فرمان آن جنایت بزرگ هم شادمان می شویم .
🔺این تصمیماتِ ماست که مستقل از این رفتنها و آمدنها، پایههای اصلیِ اقتصادِ ما را میسازد و قدرتِ ما را در این عرصه مشخص میکند.
♦️تصمیمات ما در حوزۀ مسکن ، بورس ، ترخیص کالاهای اساسی از گمرک ، سیاستهای پولی و بانکی ، نظام بودجه ریزی، اختصاصِ ارز ترجیحی، سوداگریها در بازار ارز، طلا و خودرو، بی تفاوتی نسبت به گرانی و رها کردن بازار و بی توجهی به تولید ملی، به پاستور و بهارستان و باب همایون و میرداماد ارتباط دارد نه به جورجیا و میشیگان و آریزونا...
✳️ غربت و مظلومیت حزبالله
حزبالله، حتی در میان دوستان خویش غریبند، چه برسد به دشمنان؛ اگرچه در عین گمنامی و مظلومیت، باز هم من به یقین رسیدهام که خداوند لوح و قلم تاریخ را بدینان سپرده است. قسمت حزبالله از تمدنِ شهرنشینان، غربت و مظلومیت است و راستش از دنیا توقعی جز این نیز نمیرود. اینجا مهبط عقل است و حزبالله عاشق است و در میان دنیاداران با همان مشکلی روبهروست که هزاروچهارصد سال است اولیای خدا با آن روبهرو هستند.
سیدمرتضی آوینی,ماهنامه سوره
دوره دوم، شماره ۴، تیرماه ۱۳۶۹
🌹طنز جبهه!😜(19)👇
🌿... یکی از بچه ها درخط مقدم برای اولین بارش بود که مجروح میشد😰 و زیاد بیتابی میکرد😵 یکی از برادران امدادگر باتفاق👥 فریبرز خودشان را رساندند بالای سر مجروح و امدادگر شروع کرد به بستن زخم های برادر مجروح 👌 و فریبز هم برای اینکه به آن برادر مجروح روحیه بدهد باخونسردی گفت:👇
🌿... چیه، چه خبره؟!😵 تو که چیزیت نشده بابا! 😎تو الان باید به بچههای دیگرهم روحیه بدهی، آن وقت داری ناله وگریه میکنی؟!😰
😋تو فقط یک ترکش نقلی خوردی!💫 ببین بغل دستیت, شهید شده وهیچی هم نمیگه!! 😄 این را که گفت بیاختیار مجروح برگشت و چشمم افتاد به بنده خدایی که بغل دستش شهید شده بود!😰 بعد توی همان حال که درد مجال نفسکشیدن هم نداشتد کلی خندید😄 و سپس با خودش گفت👈 عجب عتیقه ایی هستی آقا فریبرز...😜😊😍
🌿... آتیش توپخانه عراق در منطقه بی سابقه بود😇 و به حدی زیاد شده که در عقبه منطقه😖 همہ اتوبوس🚌ها سرو تہ🔁ڪردند
و داشتند بہ سرعت منطقہ رو ترڪ😎🌚 مےڪردنند ، من و فریبرز هم با یه ماشین بودیم و همین که این صحنه را دیدیم😂 دور زده و پشت سر بقیه خودروها قرارگرفتیم😄
آتیش🔥هر لحظہ سنگین تر مےشد.😖
🌿... راننده اول وقتی دژبانے😎 رسید در حالے ڪہ جلوی او را گرفتہ بود🚫و طناب⛓را در دست داشت گفت:🗣« اخوی ڪجا❓
گفت : « شهید دارم😔» دژبان راه رو باز ڪرد و رو بہ دومـ2⃣ـے گفت:🗣 «شما ڪجا برادر»
او هم بلافاصلہ گفت « مجروح دارم🤕💉»
و دوباره دژبان راھ🛣رو باز ڪرد✅ و سرانجام رو بہ سومـ3⃣ـے ڪہ ما بودیم و فوق العاده هم دست پاچہ ڪرده بودیم گفت:
« شما دیگہ ڪجا😑😐» و فریبرز ڪہ دیگہ نمےدونست تو اون موقعیت چے بگہ🎩😣 و فقط براے اینڪہ چیزے گفتہ باشہ👈 با عجلہ گفت : مفقود الاثر دارم!😄 واین جمله تاریخی فریبرز برای خودش و دیگران سالها موجب خنده و شادی دیگران شده بود😝😁😳
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
🔴 فتنه آبان 98 و درس هایی که باید از آن بگیریم
✍️ #سیدعلیرضا_آلداود
🔹 درست سال پیش در چنین روزهایی تهدید یکی از مسئولان که گفته بود" اگر به برادرم دست بزنید اعلام جنگ میکنم" عملی شد.
🔸 فتنه ای با اسم رمز "بنزین" در شرایط خاص اقتصادی در کشور به پا شد که با فتنه های 88 و 96 تفاوت های جدی داشت، اما سران این فتنه با فتنه های قبلی یکی بودند.
✅ در فتنه آبان 98 هرچند اینترنت آمریکایی و جنگ افزارهای آن یعنی تلگرام، اینستاگرام، واتس اپ و گوگل با تمام سرویس هایش در خدمت فتنه بودند، اما پس از قطع شدن اجباری اینترنت بین المللی شاهد آن بودیم کانون های شورشی منافقین و فتنه گران در برخی سرویس های داخلی و استارتاپ های چند تابعیتی هم لانه کرده اند و از درون این سرویس ها هماهنگی های کف میدان را انجام میدهند.
🔹 در آن شرایط که فتنه ای پیچیده و اغواگر در کشور به پا شد باز هم رهبر شجاع انقلاب اسلامی با ایستادگی و تدبیر درست و هوشمندانه کشور را از مکر جریان تحریف و گیجی برخی دوستان نجات دادند.
🔸 اما نکته پایانی، درسی که از آن فتنه شناختی گرفتیم این بود، اگر مردم در لایه های ذهن و قلبشان در برابر پیام های رسانه ای مصون نشوند، حتی با قطع کردن اینترنت تا زمانیکه پیام در هر بستری قابل انتقال باشد ما دچار چالش هایی خواهیم بود.
💢 راه حل آن علاوه بر بومی سازی زیرساخت ها و سرویس ها، ارتقای دانش و سواد رسانه ای مردم عزیز با محتوای ناب ایرانی اسلامی خواهد بود، بی شک شیاطین توان غلبه بر ما را ندارند و با پیچیده تر کردن وسوسه ها و مهندسی پیام های رسانه ای ما را از جبهه حق جدا کرده و توسط خود ما راهبردهایشان را به پیش خواهند برد.
#سیاسی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز 👇
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 صبح جمعه خیلی دیر است.
✍️ #محمد_زعیمزاده
🔹 يك سال از فاجعه شوك درماني مي گذرد،شوكي كه درمان نكرد اما زخمي شد كاري كه هنوز هم التيام پيدا نكرده است،يك سال از آن روزهاي سخت گذشت،روزهاي شوراندن آنچه سالها حاشيه مي خواندنش عليه چيزي كه متن تصور مي شد،آبان نود و هشت روزگار فاجعه حكمراني در ايده و اجرا...
🔸 از زخم آبان نود و هشت كم ننوشته ايم البته هر چه بنويسيم و بگوييم كم است اما درد بزرگتر این است که در این يك سال از آن تجربه تلخ و جانفرسا درسي هم نگرفته ایم.
✅ آيا سياستي مهم و كلان را به نفع طبقه مستضعف تغيير داده ايم يا هنوز در بر همان پاشنه مي چرخد؟
🔹 آبان را دیده ایم اما دولت مخالف طرح معيشتي كمك به مردم است.
🔸 آبان را دیده ایم اما برخي مجلسي ها نمي توانند از رانت ها ي تبعيض آميز مثل وام مسكن(علي رغم داشتن خانه در تهران)دنا پلاس قسطي،سفر خانوادگي و...بگذرند.
✅ آبان را دیده ایم اما وزير آموزش و پرورش مي گويد سياستمان حمايت از مدارس پولي است.
🔹 آبان را دیده ایم اما شوراي نگهبان زير بار ماليات بر خانه هاي خالي نمي رود.
🔸 آبان را دیده ایم اما دخل و خرج همين طرح مزخرف بنزيني را هم شفاف نکرده ایم.
✅ آبان را دیده ایم اما فکری به حال حق اعتراض كه هر بار در شلوغي ها مي شود ورد زبان همه و بعد خيلي خودجوش فتيله اش پايين كشيده مي شود نکرده ایم.
💢 آبان را ندیده ایم،ما همه آبان سازيم.ما همه صبح جمعه مي فهميم.صبح جمعه خيلي دير است.
#سیاسی #امنیتی
➖➖➖➖➖➖➖
📡 رصد بهترین تحلیلهای روز 👇
https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
کنار رفیق خود نشسته اید که او خواب است و در هنگام خواب وحشتناک ترین کابوس را می بیند . یک دفعه از خواب بیدار می شود و می گوید آیا تو دیدی آن چیزی را که من دیدیم ؟ می گویید نه من ندیدم ، شما راحت خوابیده بودید . ظاهر فرد خیلی راحت است اما در باطن او چه اتفاقی رخ می دهد . بنابراین صرف ظاهر را نباید ملاک گرفت . آن چه که از روایات برمی آید این است که در لحظه ی آخر نوع جان دادن انسان ها چهار صورت است .
🌸... بعضی از افراد آدم های خوبی هستند ، "خیلی راحت" هم از دنیا می روند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که ملک الموت دو شاخه ی گل برای این فرد می آورد . یکی از آنها باعث نسیان اموال و فرزندان می شود که فرد دیگر غصه نخورد . یکی دیگر بویی معطر از حرم الهی دارد و وقتی مومن این گل را بو می کند سخاوتمندانه جان می دهد . در برخی از روایات است که این دو شاخه گل نیستند بلکه دو نسیم هستند که ازحرم الهی می وزند . دو نسیم معطر و جان فزا که یکی از آنها مونسیه و دیگری موسخیه است و فرد به راحتی جان می دهد مانند بو کردن یک گل .
🌸... اما برخی از خوبان هستند که در لحظه ی آخر "سخت جان "می دهند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که : الموت کفارةٌ لِذُنوب المُومنین . احیاناً اگر گناهانی بوده که فرد نتوانسته آنها را جبران کند و با بلاها ، مرض ها ، سختی ها و مشکلات دنیا پاک نشده است ، خداوند متعال در آخرین مرحله دنیا این سختی را برای او بوجود می آورد که اینجا بی حساب شود . یعنی پاک شود و ازآن طرف اول راحتی او شود.
🌸... نوع سوم دیگر" آدم های بدی هستند که خوب می میرند و در ظاهر راحت جان می دهند . "به این دلیل است که خداوند متعال اجر هیچ کسی را ضایع نمی کند . از طرف دیگر خدا قسم یاد کرده که درآن طرف دیگر خبری از احسان به کفار نیست . از این جهت اگر کافری در این دنیا عمل خیری انجام داده باشد ، همین جا جزای او را می دهند . جزای او این است که راحت جان بدهد ...
روایتی از امام کاظم (ع) است که کارهای نیک کفار در همین دنیا با آنها تسویه می شود . اگر کار خوبی کرده باشند در همین دنیا پاداش آن را می بینند یعنی آخرین لذت و راحتی آنها همین است .
🌸... چهارمین نوع "آدم های بدی هستند که بد هم می میرند . "مرحوم آیت اله اراکی می فرمود من پای منبر آقاشیخ عباس قمی صاحب مفاتیح بودم و شنیدم که محدث قومی فرمود من وارد قبرستان وادی السلام شدم و صدای نعره شنیدم . چون صدای نعره ها بسیار بلند بود اول گمان کردم که شتری را داغ می کنند . هرچه نزدیک تر می شدم صدای نعره ها بیشتر می شد. دقت کردم و دیدم که اطرافیان نمی شوند و فقط من آن را می شنوم . وقتی نزدیک شدم دیدم جنازه ای را دفن می کنند . ایشان می گویند من متوجه شدم که نعره ها از همین جنازه است . این فرد چه انسان فاسق و فاجری بوده که عذاب او از همین جا شروع شده است . این آدم ها افرادی هستند که بد هستند و بد نیز می میرند . البته این چهار قسم را که گفتم ما نباید فقط ظاهر را نگاه کنیم ، چیزهایی است که با چشم و گوش دیگری است دیده وشنیده می شود که آنها ملاک است ....
#کتاب_راهنمای_سفر_آخرت #ناصر_کاوه
🌹سکرات موت:👇
📣سَكَرات موت، یا سکرات مرگ، حالتهای حیرتزا و سختیهای فراوانی است که هنگام مرگ بر انسان وارد میشود. متون روایی از شدت و دشواری سکرات موت حکایت دارند، هرچند سکرات مرگ برای مؤمنان آسانتر از کافران است. بر اساس روایات، نیکی به پدر و مادر، صله رحم، وابسته نبودن به دنیا و شهوات، انفاق، و خواندن سوره یاسین و صافات از دشواری آن کم میکند.
📣مفهومشناسی
واژه «موت» به معنی مرگ است و «سکرات» نیز جمع سَکْرَة و در معنای «حالتی شبیه مستی»، «حیرت» و «سختی و سرگردانی» به کار رفته است. مبانی اندیشه اسلامی۲، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۲۵؛ مکارم شیرازی
در تفسیر نمونه آمده که «سکرات موت»، حالتهایی شبیه به مستی و بیهوشی است که هنگام فرارسیدن مرگ و قبض روح، به صورت اضطراب و دگرگونی شدید در انسان نمایان میشود و او را در حیرت و ناآرامی شدید فرو میبرد. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۲۵۴.
📣در آیات و روایات
قرآن کریم در آیه ۱۹ سوره قاف با تعبیر 👈 «سکرةالموت» به آن اشاره میکند و میفرماید: وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ (ترجمه: و سرانجام سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ به حق فرا میرسد (و به انسان گفته میشود) این همان چیزی است که تو از آن میگریختی). بر اساس سخن مفسران، هرچند سکرات مرگ مؤمنان بسیار آسانتر از کافران است؛ اما گرفتن روح انسان چون به صورت تدریجی انجام میشود همراه با سختی است و حتی مؤمنان نیز در هنگام مرگ، سکرات و سختیهای آن را درک میکنند. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵
📣طبق نقل منابع روایی، پیامبر(ص) در لحظههای آخر عمر، دست خود را در آبی فرو میبرد و بر صورتش میکشید و «لااله الا الله» میگفت و میفرمود: «اِنَّ لِلْمَوْتِ سَكَراتٌ» همانا مرگ را سکرات و شدایدی است. مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۷۰. روایات سه لحظه بسیار دشوار برای هر انسانی ذکر کردهاند: هنگام تولد، لحظه فرا رسیدن مرگ و هنگام وارد شدن به محشر. مجلسی، ۱۴۰۳ق، بحار الانوار، ج۶، ص۱۵۸
📣چگونگی سکرات
امام علی(ع) در حدیثی میفرماید لحظه فرا رسیدن مرگ سختیهایی دارد دشوارتر از آن که توصیف شود یا در عقل مردم بگنجد. مکارم شیرازی، پیام قران، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۳۴۵.
بر اساس روایات، چنین حالاتی به خاطر مشاهده وضعیت و شرایط بعد از مرگ، جدایی از دنیا و دلبستگیهای آن، قرار گرفتن در برابر نتیجه اعمال و ترس از سرنوشت نهایی برای انسان رخ میدهند. مکارم شیرازی، پیام قران، ج۵، ص۳۴۴.
📣در یکی از خطبههای نهج البلاغه، «سکرات مرگ»، اینگونه توصیف شده است: 👈 «در سکرات مرگ، سستی و ضعف سراپای انسان را میگیرد و رنگ رخسار او تغییر میکند. در ابتدا زبانش از گفتار باز میماند ولی چشم و گوش و اندیشه او هنوز از کار نیفتادهاند. او درباره دنیا و اموالش با حسرت میاندیشد و پشیمان میشود. سپس مرگ بر او چیرهتر میشود و گوش او نیز از کار میافتد؛ نه سخن میگوید و نه صدایی میشنود، چشمانش در حدقه چرخ میزند و چهره اطرافیان و حرکت لبهای آنان را میبیند ولی صدایشان را نمیشنود. پس از مدتی، سایه مرگ چشمان او را نیز فرا میگیرد و جان از بدنش خارج میگردد». نهج البلاغة، نسخه و تصحیح محمد عبده، خطبه۱۰۷
📣البته در روایتی از امام صادق(ع) درباره سکرات مرگ وارد شده که مرگ برای مومن، راحت است جز این که گاهی به سبب پاک کردن گناهانش، با سختی همراه میشود, چنانکه برای کافر نیز با سختی همراه است جز این که گاهی برای جبران نیکرفتاریش در دنیا، به آسانی انجام میشود. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۱۵۳.
📣راههای کاهش سکرات 👈 بر اساس روایات، وابسته نبودن به دنیا و شهوات، انفاق مال و دوری از گناه از سختیهای سکرات مرگ میکاهد. فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج۱، ص۴۱۰. امام صادق(ع)،
📣در حدیثی، صله رحم و نیکی به پدر و مادر را باعث آسان شدن سکرات مرگ دانستند، همچنین فرمودند هر کس یک روز از آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند او را از شدت سکرات مرگ، حفظ میکند. ریشهری، میزان الحکمة، ۱۳۸۹ش، ج۱۱، ص۱۲۷
📣در کتاب جامع السعادات، سکرات مرگ و عذاب قبر کسی که مادرش از او ناراضی باشد شدیدتر دانسته شده است. نراقی، جامع السعادات، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۲۶۳. در روایات، انتقال محتضر به مکانی که نماز میگزارده، نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ش، ج۴، ۱۸ ۱۷. همچنین خواندن سوره صافات و یاسین نیز برای رفع سکرات مرگ توصیه شده است. محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۵۳... منبع: ويکی شيعه
📣سوال: گاهی اوقات در موقع احتضار دیده شده که افراد خوبی هستند که خیلی سخت جان می دهند و بالعکس افراد بدی هستند که خیلی راحت جان می دهند علت آن چیست؟
🌸... پاسخ : این سوال برای خیلی از افراد پیش می آید اولاً سختی و راحتی جان دادن صرفاً آن چیزی نیست که ما با چشم خود می بینیم . شما گاهی
🌿 اگر ما با کسی که در حال #احتضار است برخورد کردیم چه وظیفه ای داریم؟👇
اگر ما با کسی که در حال احتضار است برخورد کردیم چه وظیفه ای داریم ؟
🌸... گاهی اوقات انسان با فردی مواجه می شود که در لحظات بسیار سخت و حساس احتضار است و نیاز دارد که کسی به او کمک بدهد، اما اطرافیان که در کنار او هستند اصلاً نمی دانند که چکار کنند . برای یک مسلمان زشت است که در آن هنگام نداند چکار باید کند. در باره ی شخص محتضر یک وظیفه ی واجب و تعدادی نیز وظیفه ی مستحب داریم
🌸... وظیفه ی واجب این است که اگر مواجه شدیم با فردی که علائم مرگ در او مشخص شده و به نظر می رسد در حال رفتن از دنیا است او را رو به قبله کنیم. این کار بر هر مسلمانی واجب است البته اگر کسی او را رو به قبله کرد از دیگران ساقط است یعنی واجب کفایی است. باید طوری او را به پشت بخوابانیم که کف پاهای او به سمت قبله باشد. البته اگر در جایی بود که این کار امکان پذیر نبود، مثلاً بر روی تخت بیمارستان که به فرد سرم و دستگاه های مختلفی وصل است و این امکان وجود ندارد ، باید حتی الامکان و تا جایی که به این شکل شبیه تر است او را قرار داد. اگر هم نشد که ساقط است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) فلسفه ی این کار گفته شده است . ایشان فرمود اگر کسی را اینگونه رو به قبله کنید دائم تا زمان قبض روح ملائک الهی و خود خداوند با رحمت خود به او رو می کنند.
🌸... آداب مستحبی نیز وجود دارد که اولین آن مسئله ی تلقین است. این را باید در نظر بگیریم که آن شخصی که درسکرات موت قرار دارد به قدری در سرگردانی و تحیر است که چه بسا اسم خود را نیز به یا نمی آورد. او در یک حالت گیجی و تحیر تام است. لذا در روایات متعدد گفته شده که به او کمک بدهید. شهادتین را به این صورت به او تلقین کنید ، در کنار او نشسته و آرام آرام نه با داد و بیداد و دعوا و اینطور چیزها که بیشتر او را اذیت کند به دهان او بگذارید که بگو لااله الا الله ، خدا یکی است. اسم پیامبر را ببر و بگو محمد رسول الله, امام اول خود را بگو، علی (ع) و... پیامبر اکرم (ص) فرمود : این کار را بکنید و حرف های پراکنده دیگرنزنید و سپس فرمود: اگر به این صورت تلقین کنید آن کسی که بر زبان او این کلمات باشد و با اینها از دنیا برود داخل بهشت می شود...
💥 دوست در دنیا و عقبی
گویند هر آنکه هر که را دارد دوست
از بعد وفات هم همان مونس اوست
یا رب تو گواهی که نباشد ما را غیر از علی و محمد وآلش دوست
🌿 بندگي شيطان در حال احتضار:👇
🌸... عالم بزرگوار صاحب منتخب التواريخ مرحوم حضرت حجه السلام حاج شيخ محمد هاشم خراساني (ره) فرمود: استادم مرحوم سيد علي حائري سر درس فرمود: در قريه اي از قراي اصفهان يک نفر مريض به حال احتضار افتاد، از عالم و زاهد روستا خواستند، بر سر بالينش حاضر شود و به او تلقين گويد. وقتي که سر بالين محتضر آمد، به او شهادت به وحدانيت خدا را تلقين نمود و گفت:
بگو «لا اله الاّ الله»تا محتضر مي گفت:
«لا اله اله الله»👈 از گوشه حجره صدايي بلند مي شد که مي گفت: صدق عبدي (بنده من راست مي گويد)... تا محتضر مي گفت: «يا الله» از گوشه حجره صدايي مي آمد، لبيک عبدي. آن عالم متغير شد و گفت: تو کيستي که او «يا الله» مي گويد و تو لبيک مي گويي؟گفت: من خداي او هستم و او بنده خالص من است. او سالهاست که مرا اطاعت مي کند و يک عمر است که مرا مي پرستد و اوامر مرا امتثال مي کند.آن عالم گفت: تو کيستي؟👇
💔گفت: من شيطان هستم...😇🎩👿
منتخب التواريخ، ص783.
🌸...آري حقيقت اين است که رب اين شخص شيطان بوده، لذا او لبيک مي گفته، يک عمر او از صبح تا شب به امر و ميل ابليس کار کرده حالا اين نَفَس آخر پرده به عقب رفته و ماهيتش مشخص شده...😇
🌸...اي اهل ايمان!👇
🍁 سعي کنيد دست از «استعاذه» برنداريد، دشمن را کوچک نشماريد و کار را آسان نپنداريد، حقيقت استعاذه را در وجود خودتان رشد دهيد و درست کنيد، و بعد از روي اخلاص بگوييد: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم»...
🌸... دومین نکته تلقین دعای فرج است. دعای فرج آن چیزی است که در قنوت ها در رساله ها گفته شده بخوانید. افراد می توانند در رساله ها قسمت قنوت مراجعه کنند...👇
لا اله الا الله الحلیم و الکریم ، لااله الا الله العلی العظیم ، سبحان اله الرب السماوات و... در رساله ها به این بخش رجوع بفرمایید. این را آرام آرام بخوانید که شخص محتضر به دنبال شما بخواند. علی(ع) بر سر بالین هر محتضری که می رفتند و این را می خواندند می فرمودند که دیگر ترسی نیست .
🌸... سومین نکته ای که توصیه شده خواندن قرآن 👈 خصوصاً آیت الکرسی، و سوره های یاسین و صافات است. اینها را برایش بخوانیم و لازم نیست تلقین کنیم . درروایات داریم یاسین را که می خوانید ملائک رحمت نازل می شوند. صافات را که می خوانید وسوسه های شیطان دفع می شود. اینها آثار این سوره
ها است که در آن هنگام خیلی مهم است.
🌸... چهارمین چیزی که ما به آن توصیه شده ایم القاء امید است. خوف و رجاء و بیم و امید یک مومن تا وقتی که زنده است باید مساوی باشد. هم از اعمال خود ، از آخرت و از عذاب بترسد و هم به رحمت خدا امیداور باشد. اما در روایات متعدد داریم که هنگام مرگ باید فقط امید باشد. لذا به آن شخصی که هنگام احتضار است رحمت خدا را القا کنید. اهل بیت به توکمک می دهند و جایی می روی که به استقبال تو می آیند. ما در روایت داریم که رحمت خدا در آخرت به گونه ای است که حتی ابلیس به آن طمع می کند. ابلیسی که گناه اولین و آخرین به عهده ی او است وقتی رحمت خدا را می بیند می گوید شاید ما را هم ببخشند. باید این رحمت را با خواندن همین روایات به فرد القاء کرد و اگر هم بلد نیستیم بگوییم که لطف خداوند متعال بی نهایت است، گناه ما محدود است اما رحمت او نامحدود است...لطف خدا بیشتر از جرم ماست 👌 #کتاب_راهنمای_سفر_آخرت #ناصر_کاوه
#خسته_ از_ خانه_ نشینی (4)👇
📣عزیزانی که از خانه نشینی و ماسک زدن و رعایت پروتکل های بهداشتی خسته شده اند با خواندن خاطرات, شهدای مدافع سلامت 👈 این عزیزان و تمامی آنهایی که در سراسر ایران اسلامی مشغول خدمت و امداد رسانی هستند را یاری کنند👌
🚩 پرستاری که در ایام بارداری کرونا گرفت و شهید شد: دخترم میگفت👈 اگر از این لباس سفید به رو سپیدی رسیدیم هنر کردیم. برای داغ بیماران کروناییاش در خانه اشک میریخت و میگفت شرمنده خانواده آنها شدیم. بالای سر بیماران قرآن میخواند. هر وقت صحبت مرخصی میشد میگفت این روزها مردم به ما نیاز دارند.وقتی حاج قاسم شهید شد، مریم گفت باید برای تشییع جنازه کرمان برویم. در مسیر مدام زیارت عاشورا می خواند و طلب شهادت میکرد...😢😭
راوی پدر شهیده, مریم رحیمی
🚩نخستین شهیده خدمت در راه مقابله با کرونا, "نرجس خانعلیزاده" می باشد. پدرشان می گفت: دخترم آرزوی شهادت داشت و به آن رسید. تمام حرکات و سکناتش شهادت گونه بود و این مورد، هم در رفتار و هم در صفحه مجازی منتسب به دخترم کاملاً مشهود بود... نرجس خانعلیزاده، چهارم اسفند ۱۳۹۸ در پی شیوع گسترده ویروس کرونا در ایران، با عوارض مشابه ابتلا به ویروس کرونا، در حین رسیدگی به بیماران در محل کار خود از حال رفت و به زمین افتاد. وی به دلیل عوارض ریوی و تنگی نفس در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان میلاد لاهیجان بستری شد. نرجس خانعلیزاده در عصر روز ۶ اسفند ۱۳۹۸ در بیمارستان میلاد لاهیجان درگذشت.
برشی از زندگی شهیده, نرجس خان علیزاده
🚩دکتر جراحی که رگهای پسر شهیدش را بوسید ... چند دقیقه بین شهدا گشتند تا اینکه یک جنازه را روی خاک، روبهروی دکتر قرار دادند و گفتند: 👈 این پیکر آقامجید شماست. جنازه سر نداشت اما رگهای گلویش پیدا بود😭 دکتر دوزانو روی زمین نشست و به جیب لباس مجید که خونی بود، خیره شد. روی یک تکه پارچه سیاه کوچک، نوشته شده بود مجید ابوترابی.خم شد و رگهای گلوی مجید را بوسید و کنار پیکر پسرش سجده شکر بجا آورد...
🌺...این فقط فصل شهادت تنها پسر دکتر را از زندگی پرفرازونشیبی برایتان روایت کردیم؛ بخشی که گویای عمق شخصیت قوی وی بود که هشت سال در اورژانسهای خط مقدم جبههها با انجام سختترین و حساسترین عملهای جراحی، جان رزمندههای بسیاری را که زنده ماندن شان به دقیقهها وابسته بود، نجات داد...😰
🌺... در گلستان شهدای نجفآباد، چهار قبر کنار هم بودند. دوتا از قبرها خالی بودند. وقتی پیکر مجید را به گلستان شهدا آوردند، دوستش از وسط جمعیت خودش را به دکتر ابوترابی رساند و او را سر دو قبری که کنده شده بود برد و گفت: آقای دکتر! مجید را اینجا توی این قبر به خاک بسپارید. دکتر گفت: چرا پسرم؟!
🌺... جوان جواب داد: ما چهار نفر بودیم که شبهای جمعه میآمدیم گلزار و سر مزار شهدا دعای کمیل میخواندیم. بعد از دعاچند دقیقهای در این چهار قبر کنده شده😇 میخوابیدیم. رسول، توی همان قبری که همیشه میخوابید، دفن شده... علی ابراهیمی، دوست دیگرمان هم همینطور حالا مجید آمده... بعد به قبر وسطی اشاره کرد و ادامه داد: قد مجید بلند بود و داخل این قبر که میخوابید، سرش را به یک طرف خم میکرد. همیشه هم میگفت: 👈 بچهها باید سر من از تنم جدا شود تا این قبر اندازهی من بشود. و همین طور هم شد و موقع دفن مجید در قبر جاشد👈 چون سر به بدن نداشن😭هنوز چهل مجید نشده بود که دکتر برگشت به اورژانس خط مقدم برای انجام وظیفه ...😔
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه