eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
883 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.1هزار ویدیو
514 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚💵💰 🔹مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش اوکار می کردندبرای صرف شام دعوت کرد. 🔹جلوی آن ها یک مبلغی ازپول گذاشت وهنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید راانتخاب می‌کنیدیا آن پولی که همراه آن گذاشته شده است. 📖💵💰اول از** شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. 📖💰💵بعداً از**که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. 💵💰📖بعدازآن سوال از** بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. 📖💰💵ودرسری آخراز** که مسئول حیوانات بود پرسید این پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. 📚📖📚ولی وقشنگی داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ، 📚 ' چرا⁉️ چونکه مادرم گفته است: 📖 ازجانب و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است 📖* را گرفت و بعد از این‌که را گشود درآن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد، می‌شود* ✅پس آن مردثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به باشد اورا ناامیدنمی کند.*