eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
868 دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
14.9هزار ویدیو
499 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید همین پافشاری و مجاهدت باعث بر سر دار رفتن او شد و شیخ فضل‌الله نوری عنوان نخستین مجتهدی که به‌طور رسمی اعدام شد را یافت. ☀️امام خمینی درباره شیخ فضل‌الله نوری فرمودند:  «راجع به همین مشروطه و اینکه مرحوم شیخ فضل‌الله(رحمهًْ‌الله) ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود، و مُتمِّم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی‌ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می‌دیدند، کاری کردند در ایران که شیخ فضل‌الله مجاهد مجتهدِ دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند، و یک نفر منحرف، روحانی‌نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضل‌الله را در حضور جمعیت به‌دار کشیدند.»4 ☀️در شرایطی که شیخ به‌طور قطع و یقین می‌دانست که مدعیان مشروطه، به خانه‌اش ریخته و او را دستگیر و محاکمه و اعدام خواهند کرد، اما درخواست سفارت‌های روس و عثمانی و هلند مبنی بر اعطای پناهندگی را بدون جواب گذارد و هنگامی که سفارت روس با مأیوس شدن از پناهندگی شیخ، پیشنهاد افراشتن پرچم روسیه بربام خانه‌اش را داد، شیخ فضل‌الله نوری که می‌دید حتی برخی نزدیکانش، به این پیشنهاد تمایل دارند، گفت: «آیا رواست من پس از هفتاد سال که محاسنم را برای اسلام سفید کرده‌ام، حال بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟!»5 ☀️شیخ فضل‌الله نوری در بیدادگاهی که رئیس آن فراماسونر برجسته، شیخ ابراهیم زنجانی بود و اعضایش وابستگان به بیگانه و خودفروختگانی مانند حسن تقی‌زاده (فراماسونر و سرسپرده انگلیس) و اسعد بختیاری (از عوامل انگلیس) و وثوق‌الدوله (عامل قرارداد ننگین 1919) و... تشکیل می‌دادند، بدون محاکمه قانونی، به اعدام محکوم شد. مدیر نظام نوّابی، نگهبان شیخ فضل‌الله نوری از لحظات آخر دادگاه و اعدام وی در تاریخ 9 مرداد 1288 شمسی اینچنین حکایت می‌کند: ☀️«آقا (شیخ فضل‌الله نوری) با طمأنینه برخاست و عصازنان به طرف نظمیه رفت. جمعیت جلوی در نظمیه را مسدود کرده بود. آقا زیر در مکث کرد. افراد مسلح، مردم را پس و پیش کرده راه را جلوی او باز کردند آقا همان‌طور که زیر در ایستاده بود نگاهی به مردم‌ انداخت و رو را به آسمان کرد و این آیه را تلاوت فرمود: «وَ اُفُوِضُ اَمْری اِلَی‌الله اِنَ ‌‌اللهَ بَصیرٌ بِالْعِباد» و به طرف دار به راه افتاد... روز 13 رجب 1327 قمری بود. روز تولد امیرالمؤمنین علی‌(علیه‌السلام). یک ساعت و نیم به غروب مانده بود. در همین گیراگیر باد هم گرفت و هوا به هم خورد. آقا هفتادساله بود و محاسنش سفید بود. همین طور عصازنان و به‌طور آرام و با طمأنینه به طرف دار می‌رفت و مردم را تماشا می‌کرد... به پای چهارپایه دار رسید. پهلوی چهارپایه ایستاد. اول عصایش را به جلو میان جمعیت ‌انداخت، قاپیدند. عبای نازک مشکی تابستانی دوشش بود. عبا را درآورد و همان‌طور که جلو میان مردم ‌انداخت، قاپیدند. زیر بغل آقا را گرفتند و از دست چپ رفت روی چهارپایه رو به بانک شاهنشاهی و پشت به نظمیه... گفت:  خدایا تو خودت شاهدی که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم، خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود. خدایا، خدایا تو خودت شاهد باش در این دم آخر باز هم به این مردم می‌گویم که مؤسسین این اساس لامذهبین هستند که مردم را فریب داده‌‌اند این اساس مخالف اسلام است... محاکمه من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن‌عبدالله(ص)... بعد از اینکه حرف‌هایش تمام شد عمامه‌اش را از سرش برداشت و تکان تکان داد و گفت از سر من این عمامه را برداشته‌اند، از سر همه برخواهند داشت. این را گفت و عمامه‌اش را هم همان‌طور به جلو میان جمعیت ‌انداخت، قاپیدند. در این وقت طناب را به گردن او ‌انداختند و چهارپایه را از زیر پای او کشیدند و طناب را بالا کشیدند... تا چهارپایه را از زیر پای او کشیدند یک مرتبه تنه سنگینی کرد و کمی پایین افتاد اما دوباره بالا کشیدند و دیگر هیچ‌کس از آقا کمترین حرکتی ندید! پس از اینکه آقا، جان تسلیم کرد، دستة موزیک نظامی پای دار آمد و همانجا شروع کرد به زدن و افراد مسلح با تفنگ‌هایشان همین‌طور می‌رقصیدند. وقتی که موزیک راه افتاد مخالفین که توی ایوان جمع بودند کف می‌زدند و شادی می‌کردند.»6 ☀️جلال آل‌احمد چه زيبا درباره شهادت شیخ فضل الله نوری گفت: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون بيرقي مي‌دانم كه به علامت استيلاي غرب‌زدگي پس از دويست سال كشمكش بر بام سراي اين مملكت افراشته شد و اكنون در لواي اين پرچم، ما شبيه به قومي از خود بيگانه‌ايم‌، در لباس، خانه و خوراك و ادب و مطبوعات و خطرناك‌تر از همه در فرهنگ‌مان فرنگي‌مآب مي‌پروريم و فرنگي‌مآب راه‌حل هر مشكلي را مي‌جوييم.» ارادتمند: ناصرکاوه
46.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت ۱۵۸ پاورقی سه شنبه ۱۰ مرداد 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای حسین رونقی میشه از کسی حمایت نکنی، شما همون ارده عسلتو بزن!!!😬 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط شلوغی‌ها یه عده الکی جو میدادن و لاف میزدن، که بقیه فک کنن چه خبره!!!🧐 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کی پیام بده و بگه رضا پهلوی بلاکش میکنم وارث ۲۵۰۰ سال شکوه و تمدن پسر عمه‌ت نیست که به اسم صداش میکنی!☹ 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا آدم دلش به حال علم و دانش میسوزه وقتی براندازا به پرفسور سمیعی توهین میکنن!!!😏 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف فیلم گرفته فرستاده واسه منوتو که برام نذری اوردن گوشت نداره، حالا این فیلم رو فرستاده منوتو چرا پخش کرده!!!😄 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه سری لوایح داره تو آمریکا تصویب میشه که ایرانی‌های آمریکا دیگه نمیتونن زمین و خونه بخرن!!!😉 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف انقد غربزده شده که باورش نمیشه سوئد دزد داشته باشه!!!☹ 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غربزده‌ها وقتی تو ایران هستن اگه از سقف مترو آب چکه بکنه فیلم‌ میگیرن میفرستن واسه رسانه‌ها که این وضع متروهای ماست اما وقتی میرن غرب تمام مشکلات رو توجیه میکنن!!!🙄 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف نشسته ایران بازی میکنه ولی به کسی که تو سوئد زیر سالمندان رو تمیز میکنه میگه تو عشق و حال میکنی!!!😑 📝 پاورقی
🌷خاطره بازیگر «مختارنامه» از صحنه‌ای که سر وهب را به سمت شمر پرتاب کرد ☀️در ميان صحنه‌ها، سکانس‌ها و اتفاقات حادثه کربلا بگرديم، يکي از آن صحنه‌هاي تأثيرگذار ماجراي وهب نصراني است؛ مادر شهيدي که سَرِ پسرش را به سمت شمر پرتاب مي‌کند. سريال «مختارنامه» حوادث تأثيرگذاري از وقايعِ کربلا را به نمايش درآورد؛ صحنه‌هايي که هرکدام حرف‌هاي زيادي براي گفتن و نوشتن دارند. اما يکي از صحنه‌هاي تأثيرگذارِ تاريخ شهادت امام حسين(ع) پيوستن يک ارامنه به لشکر حضرت سيدالشهداء(ع) است. تازه‌داماد نصراني که به همراه همسر و مادرش در دشت کربلا با رسيدن به حقانيت چنان جهادي از خود نشان مي‌دهند که سال‌ها قابل بحث و درس براي جوانان است. ☀️نامش «وهب» است؛ شهيد تازه مسلمان و تازه داماد دشت کربلا که حرکت‌هاي خودش و از خودگذشتگي‌هاي همسر و مادرش براي يک بشر، درس‌آموز و شاهدي براي از جان‌گذشتگي و ايثار افلاکياني است که بدون توجه به ظواهر دنيايي، زيباترين و خوش‌ترين عاقبت‌ها را براي خود خريداري کردند و شهداي کربلا را بايد جزو برترين انسان‌هاي تاريخ و همنشين انبياء و اولياء در بهشت جاويدان خدا ناميد. اتفاقات قابل تأملي در جريان وداع وهب با همسر و مادرش مي‌افتد که مخاطب را در هنگام تماشاي «مختارنامه» و آن سکانس و صحنه‌ها، بسيار تحت تأثير قرار داد. زمانيکه همسرش خطاب به وهب مي‌گويد: «تو را به خدا سوگند مي‌دهم که مرا به مرگ خودت، سوگوار مکن.» اما مادرش به او گفت: «پسر عزيزم! سخنش را نشنيده بگير و بازگرد و پيش‌روي فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدش در روز قيامت، نائل شوي.»اينجا همسر وهب شرطي برايش مي‌گذارد که باز هم درس‌آموز است؛ او از وهب مي‌خواهد هم‌نشين و همسرش در آخرت باشد. وهب اين شرط را مي‌پذيرد ولي همسرش درخواست دارد تا امام حسين(ع) ضامن اجراي اين شرط شود. وهب به ميدان جنگ رفت و بعد از رجزهاي طوفاني و جنگ نماياني به شهادت رسيد. شايد تأثيرگذارترين صحنه‌هاي اپيزود مربوط به شهادت وهب در «مختارنامه» همان سکانس پرتاب سَرِ وهب توسط مادرش باشد. جايي که نشان‌دهنده ايثار و از خودگذشتگي تمام مادران شهداست. مادراني که امروز هم باکي از شهادت فرزندان‌شان در راه خدا ندارند. شايد سرچشمه اين همه از خودگذشتگي و ايثار به همان مادران شهداي کربلا برگردد. ام‌وهب هم يکي از بانوان بزرگ و طلايه‌دار تاريخ است که «بهناز توکلي» بازيگر آن در گفتگويي با خبرنگار خبرگزاري تسنيم يکي از سخت‌ترين لحظاتِ «مختارنامه» را همين سکانس دانست. بعد از شهادت «وهب»، شمر دستور مي‌دهد که پيکرش را به صليب بکشند و به دستور عمر به سعد هم سر از تنش جدا مي‌کنند. يکي از اشقيا، سر را به طرف بانوان کربلا مي‌برد و به سمت مادر وهب مي‌اندازد. مادر وهب که اين صحنه را مي‌بيند به طرف لشکر شمر مي‌رود و سر را به طرف لشکر عمر بن سعد پرتاب مي‌کند. اينجاست که آن ديالوگ تأثيرگذار را فرياد مي‌زند: «در مرام ما نيست چيزي که در راه خدا داده‌ايم را پَس بگيريم.» ☀️بهناز توکلي بازيگر نقش «مادر وهب» درباره آن صحنه معروف گفت: «آن‌قدر اين نقش موثر و لحظاتش ما را تحت تأثير قرار مي‌داد که فراموش کردم پاهايم در زمان فيلمبرداري تاول زده‌اند. صحنه‌اي که سَرِ وهب به طرف شمر پرتاب مي‌شود؛ آن محيط هم مملوء از خاک‌هاي آلوده به فضولات حيوانات بود که تمام پاهايم زخم شد. با اين وجود پاي من پُر از خاک شده بود. ☀️خانم توکلی با اشاره به اينکه کار بسيار سختي بود مادر وهب باشم، افزود: مسئوليت بزرگي را به من سپردند و کار سختي بود که مادر وهب باشم. در تجربه اول با داود ميرباقري، بازيگر «معصوميت از دست رفته» شدم؛ اينجا هم مادري را بازي کردم که سراسر درس‌آموز است. آنقدر جاي همذات‌پنداري داشت که اگر خودم هم جاي اين بانو بودم، همين کار را مي‌کردم؛ اين نقش را با تمام سختي‌اش پذيرفتم. توکلي اين روزها کمتر در تلويزيون و سينما ديده مي‌شود؛ درباره اين کم‌کاري‌ها به خبرنگار تسنيم، گفت: من در اين سي سال گزيده کار بودم و نمي‌توانم هرکاري را انجام دهم و اصطلاحاً بازيگر هر نقش و کاري نيستم! وضعيت کارها خيلي افت کرده و کار خوب باشد مي‌پسندم. من اعتقادم بر ماندگاري نقش و نوستالژي شدن براي مخاطب است. الان مرا با نقشِ مادر وهب مي‌شناسند و براي من باعث مباهات است چنين نقشي در سريال‌هاي کشورم ماندگار شد. بازيگر نقش «مادر وهب» گفت: خانواده وهب چند درجه بالاتر از يک خانواده‌اي هستند که فرزندشان به شهادت رسيده، مسلمان بوده‌اند؛ اين خانواده مسلمان نيست و در واقع انسانيت را به اوج خودش مي‌رسانند. من بازيگر نقش «مادر وهب» شدم که براي انسانيت و اخلاق احترام ويژه‌اي قائل هستم.... ارادتمند: ناصر کاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوونم به این نفس جوونم به این شعر یا سیده زینب.... التماس دعا، ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی: می‌دانید شیخ فضل الله را کی محاکمه کرد؟ یک ملّای زنجانی حکم قتل را صادر کرد! وقتی معمم مهذب نباشد فسادش از همه کس بیشتر است!! امروز ۱۱ مرداد سالگرد شهادت شیخ فضل الله نوری می باشد. ناصرکاوه