نمونه آقای آل هاشم با بیش از ۸۰۰هزار رأی نشون میده اگر مسئول کارش رو درست انجام بده نیازی نیست التماس کنیم که مردم بیاید رأی بدید
یک نفر وظیفه شناس و همراه با مردم یه تنه مشارکت رو به شدت بالا میبره
چطور بمباران تبلیغاتی دشمن روی مردم تبریز اثر نذاشته؟ اونا ماهواره و اینترنت ندارن؟
عمده مسئله ما دشمن نیست مسئولین هستند و وضع امروز مشارکت نتیجه عملکرد همین آقایون هست
🌷#نماینده_تراز_انقلاب_اسلامی
📛نماینده مجلس تراز انقلاب اسلامی⁉️
لطفا این پیام رابه دست نمایندگان راهیافته به مجلس برسانید⚠️
☀️در روزی که قرار بود مجلس چهارم شورای اسلامی افتتاح شود, حجت الاسلام مرحوم سید علی اکبر ابوترابی روحانی آزاده, نیز نماینده مردم در همین مجلس بود، در راه برای رسیدن به مراسم افتتاحیه، برای لحظهای جلو ورودی مجلس توقف میکند و خطاب به دوست همراهش میگوید: این در را ببین، اگر ما به وظیفه خود در قبال رأی مردم عمل نکنیم؛ این در برای ما دروازه جهنم خواهد شد... او همچنین در سالهایی که نماینده مجلس بود، گاهی عبایش را کنار پیاده روی ساختمان مجلس پهن میکرد و همان جا به درخواست مراجعین رسیدگی میکرد و در پاسخ به اعتراضهایی که میگفتند، این کار صورت خوبی ندارد، میفرمود: مسؤولان باید در کوچه و خیابانها راه بیفتند و به وظایف شان عمل کنند...ای کاش ابوترابی نرفته بود, راز ماندگاری ابوترابی تنها به دلیل استقامت های ویژه اش در دوران اسارتش نیست. اخلاقی که او در برخورد با دشمنان و مخالفینش، ایرانی, عراقی, صلیبی و … داشت باعث شد نامش در ذهن آنها نیز ماندگار شود. بیان نام او شاید برای برخی از آنها تداعی کننده نام " امام خمینی" باشد.
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 حاج همت دفترچه کوچکی داشت که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قـسمت ایـن دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود.
اسـم شخص را نوشته بود و در مقابلش هـم، منطقـه عملیاتی ای که در آن شهید شده بود. یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلام آبـاد این دفترچه را دیدم. نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود و جای نفر چهاردهم، یـک خـط تیـره کشیده شده بود.
پرســیدم: «ایــن چهــاردهمی کیــه؟ چــرا ننوشتهای؟»
گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی!»
🔸 وقتی پیکـر مطهـر شـهید همـت را تـشییع کردند، همه دوستان و علاقهمندانش دور تابوت
جمع شده بودند. یکی از دوستان صمیمیاش را در میان جمع دیدم. جلو رفتم سلام و علیـک و احوالپرسی کردم. پرسیدم: «شما وقت شهادت حاجی، با ایشان بودید؟»
گفت: «لحظه شهادت نه، ولـی چنـد لحظـه قبل از شهادت، چرا!»
گفتم: «آخرین بـاری کـه او را دیـدی، چـه
وضعیتی داشت؟»
گفت: «حدود نیم سـاعت قبـل از شـهادت، آمد تـوی سـنگر مـا. مـیخواسـت بـه بچـههـا سرکشی کند. شنیده بودم که چند روزی است چیزی نخورده و لحظهای هـم نخوابیـده اسـت.
چهرهاش هـم ایـن را نـشان مـیداد. خـسته و گرفته بود و دیگـر رمقـی بـرایش نمانـده بـود.
گفتم:«حاجی بیا چیزی بخور». گفت:
« نمیخورم، خدا رزق دنیا را به روی من بسته است. من دیگر از این دنیا سهمی ندارم!»
❣شهید حاج ابراهیم همت :
در عملیات رمضان همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میزِ مدرسه آمده جبهه، بعد شبِ حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند..! صبح که میروی توی این بیابان شرقِ بصره همینطور جنازهی کماندوهایِ گردن کلفتِ بعثی است که روی زمین ریخته... این ها را چه کسی زده؟
همین بسیجی کوچک..!
#کتاب_همت_خورشید_خیبر
#ناصرکاوه
راوی: همسر شهید
🔴 مراسم جشن پیروزی؟؟
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد «اِلّا جیءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که اینقدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که میآورند، دست او را به گردنش بستهاند؛ یعنی دستبسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است.
انقدر سخت است مسئول مردم بودن...
این آقایانی که بعد از انتخاب شدن برای مجلس، جشن میگیرند یا حرف از مراسم جشن میزنند انگار اهمیت این موضوع را هنوز درک نکردهاند....
مراقب مستی قدرت باشید...
اگر پول اضافه دارید که میخواهید خرج کنید👈 ارسال کنید برای مردم سیل زده سیستان و یا مردم مظلوم غزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ ناو آلمانی که جدیداً برای مقابله با حوثی ها وارد دریای سرخ شده بود ناگهان و به صورت نامعلوم به این صورت آتش گرفت.
🔹برخی علت آتش را انفجار مهمات داخل کشتی اعلام کرده اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ هشدار شهید کاظمی به مسئولین
آقای مسئول آیا واقعا مراجعین شمارو شبیه شهید همت میبینند؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️زنان محجبه و عفت پیشه، اجر شهید دارند
✅ پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند
زنی که برای حفظ غیرت، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد
📗بحار، ج ۱۰۳،ص ۲۵۰
#حجاب_عفاف
تیتر روزنامه رسمی دولت 👆
"ولنگاری و رهاسازی" نه تنها در حکمرانی اقتصادی کشور بلکه در حکمرانی فرهنگی هم جاریست!
🔴❌قضاوت زنان برای مردان در دربی پایتخت!
✍مرحله به مرحله با سند ۲۰۳۰ !
❌برابری_جنسیتی سند ۲۰۳۰،
هدف ۵ توسعه پایدار مربوط به برابری جنسیتی است و پنجمین هدف از ۱۷ هدف توسعه پایا است که توسط سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ تعیین شدهاست.
◀️وقتی از حکم خدا عقب نشینی کردید، الانم باید منتظر اقدامات بدتری باشید!
👈همانطور که دشمن می دانست ، اولین سنگر #حجاب بود که فتح شد!
🔴سنگرهای بعدی یکی پس از دیگری در حال فتح شدن است
🔴❌بی بندوباری آزاد شد و خانم ها رفتن به ورزشگاه مردان و الانم قضاوت زنان برای مردان!
اجرایسند۲۰۳۰
#انتخابات #امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: کسانی که توانایی دارند، برای کمکرسانی و امداد به مردم سیستان و بلوچستان وارد شوند.
🔻کمکها و امدادهایی که از طرف بخشهای دولتی و غیردولتی در حال انجام است، ادامه پیدا کند.
📢 رهبر انقلاب: حضور مردم در انتخابات ۱۴۰۲ یک وظیفه تمدنی و یک جهاد بود/ دشمنان ایران یک سال تلاش کردند انتخابات را از رونق بیندازند
✏️ رهبر انقلاب صبح امروز پس از کاشت نهال به متاسبت روز درختکاری:
لازم میدانم اشاره کنم به موضوع مهم انتخابات و از ملت ایران تشکر کنم بخاطر حضورشان در پای صندوقهای رأی. هم یک وظیفهی اجتماعی و تمدنی را ملت ایران با این حضور انجام دادند، هم یک جهاد انجام دادند.
✏️ میگوییم جهاد؛ چرا؟ چون در مقابل تبلیغات دشمنان بود. حدود یک سال تقریباً، دشمنان ملت ایران، دشمنان ایران اسلامی، دشمنان جمهوری اسلامی از اطراف دنیا تلاش کردند که مردم را منصرف کنند از انتخابات و انتخابات را از رونق بیندازند.
✏️ مردم با حضور خودشان در پای صندوقها، در مواجههی با این حرکت دشمنان، یک حرکت بزرگ و حماسهآمیزی را انجام دادند، بنابراین این یک جهاد بود.
✏️ از دستاندرکاران انتخابات هم تشکر میکنیم، از مسئولین برگزاری، از مسئولین تبلیغات، از مسئولین امنیت، از همهی کسانی که بهنحوی به برگزاری انتخابات کمک کردند. ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
یک سوال بزرگ
قبول دارید مشکل افراد مخالف نظام، اقتصادی نیست؟
به نظر میرسد غالب افرادی که در رأی دادن مشارکت نکردند، دغدغه اقتصادی نداشتند. هرچند این موضوع را بهانه کنند.
چند نمونه: بازار فرش دارد. منزلش چیزی شبیه قصر است. یک پایش خارج از کشور است و خلاصه از نظر مادی در ایران در بازه زمانی ۳۰سال به ثروت انبوه رسیده.
اما نه خودش رای داد و نه گذاشت خانوادهاش رأی بدهند.
اما در مقابل خانوادهای را میشناسم با سه فرزند. شغل متوسط پدر در خانواده امکان پشتیبانی مالی خانواده را نداشت. دو پسر کار میکنند تا خانواده را حفظ کنند. همیشه مستاجر... اما مادر عضو بسیج محل است. در تمامی فعالیتهای فرهنگی برای رضای خدا بدون ریالی حقوق و درآمد کار میکند. همیشه در همه انتخابات یکی از ناظران صندوقهای رای بوده، سختگیرانه، که خللی در سلامت و امنیت رایگیری ایجاد نشود. بارها شرایط خانوادگی به حدی رسیده که به کمک مالی فوری نیاز پیدا کردهاند. اما تابحال حتی یک بار یک جمله ضد نظام، مملکت، دین، آیین، رهبر و حکومت از خانواده ایشان نشنیدهام.
و این دو مقایسه بسیار مشابه دارد.
دخترخانمی همین اواخر گفت در دیجیکالا کار میکند. ماهانه ۲۲ میلیون حقوق دارد. موفق به خرید ماشین و خانه به شکل قسطی شده در این سال ها و...
اما با بدترین ادبیات از ایران و اقتصادش میگفت و اینکه اینجا جای ماندن نیست. و وقتی پرسیدم دقیقا چه انتظاری با این سن و سال از خودت داری که داشته باشی و نداری، پاسخ مشخصی نداشت.
آقا پسری در یک جلسه کارآفرینی از موفقیتش در زدن چندین کافه در شهرش میگفت و سود و سرمایه چند میلیاردی ظرف سه سال؛ اما به طرز بدی به حکومت بد و بیراه میگفت و احساس نقصان و بدبختی میکرد...
خانمی ایرانی از گرانی قیمت خانه در کانادا میگفت که بیداد میکند. از حتی روغن زیتونی که توان خریدش را دیگر ندارد. از هزینههای سنگین انرژی میگفت. از اینکه پسرش بعد از ۱۵ سال! موفق به استخدام در شغلی با ۴۰۰۰ دلار درآمد شده که ۲۰۰۰ دلار را باید به بانک بابت خرید قسطی خانه بدهد و حدود ۷۰۰ دلار پول هزینه انرژی میدهد و ۵۰۰ دلار هم پول خرید قسطی ماشین و به همین خاطر خانمش هم کار میکند که خرج زندگی در بیاید. اما با این وجود در هر حال خودش را قانع میکرد که احتمالا وضعیت بحرانی اقتصاد کانادا بهتر از ایران است...
یا تمام کسانی که در پایتخت زندگی میکنند به جهت رفاه و دسترسی به شغل و امکانات و تحصیلات و سیستم پزشکی خیلی جلوتر از بسیاری شهرستانها هستند، اما میزان مشارکت مردم در بسیاری از این شهرها از میزان مشارکت مردمان پایتخت و امکانات رفاهیاش که توسط حکومت فراهم شده، بیشتر است.
واقعا چه تجزیه تحلیلی در این خصوص دارید؟
✍️ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند، فرانسه و ایران
🇺🇸 آمریکا با داعش است یا علیه داعش⁉️
#هوشیارباشید
#بصیرت_وآگاهی
🔹فرمانده سابق داعش به عنوان #فرمانده_شبه_نظامیان_ضددولتی تحت حمایت #آمریکا در سوریه منصوب شد.
🔹😳هنوزم درکشورمان کسانی هستند که فکر میکنند آمریکا با داعش مبارزه میکند!!!!!!
#جنایات_آمریکا
🇮🇷تحلیل سیاسی وجنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخوندی که عمامه او توسط دانشجویان تهرانی لگد مال میشود و او لبخند میزند تبریک به مردم کاشمر برای انتخاب چنین نماینده ای👌
حتما ببینید خیلی جالبه دختره عمامه رو بلند
کرد داد دست همکارش و با لبخند رفتن ببینید چطور به روستایی ها کمک میکنه آجر میندازه بالا اینو میگن نماینده
🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خاطرات تأسفبار ژنرال های ارتش شاهنشاهی از حضور مستشاران آمریکایی در ایران ...
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 حاج همت دفترچه کوچکی داشت که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود. یک قـسمت ایـن دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود.
اسـم شخص را نوشته بود و در مقابلش هـم، منطقـه عملیاتی ای که در آن شهید شده بود. یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلام آبـاد این دفترچه را دیدم. نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود و جای نفر چهاردهم، یـک خـط تیـره کشیده شده بود.
پرســیدم: «ایــن چهــاردهمی کیــه؟ چــرا ننوشتهای؟»
گفت: «این را دیگر تو باید دعا کنی!»
🔸 وقتی پیکـر مطهـر شـهید همـت را تـشییع کردند، همه دوستان و علاقهمندانش دور تابوت
جمع شده بودند. یکی از دوستان صمیمیاش را در میان جمع دیدم. جلو رفتم سلام و علیـک و احوالپرسی کردم. پرسیدم: «شما وقت شهادت حاجی، با ایشان بودید؟»
گفت: «لحظه شهادت نه، ولـی چنـد لحظـه قبل از شهادت، چرا!»
گفتم: «آخرین بـاری کـه او را دیـدی، چـه
وضعیتی داشت؟»
گفت: «حدود نیم سـاعت قبـل از شـهادت، آمد تـوی سـنگر مـا. مـیخواسـت بـه بچـههـا سرکشی کند. شنیده بودم که چند روزی است چیزی نخورده و لحظهای هـم نخوابیـده اسـت.
چهرهاش هـم ایـن را نـشان مـیداد. خـسته و گرفته بود و دیگـر رمقـی بـرایش نمانـده بـود.
گفتم:«حاجی بیا چیزی بخور». گفت:
« نمیخورم، خدا رزق دنیا را به روی من بسته است. من دیگر از این دنیا سهمی ندارم!»
۱. همسر شهید
پایان این قسمت
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹صــبح، راننـده بــا دو ســاعت تــأخیر، آمـد دنبالش. گفت: «ماشین خراب است، باید ببـرم تعمیر!»حاجی خیلی عـصبانی شـد، داد زد: «بـرادر من! مگر تو نمیدانی آن بچهها تو منطقه چشم انتظار ما هستند؟ مگرنمیدانی من نباید آنهـا
را چشم به راه بگذارم؟»
حقیقتش من از این اتفاق کمـی خوشـحال شدم. راننده رفت ماشـین را تعمیـر کنـد و مـا برگـشتیم خانـه. امـا، او انگـار دلـش را همـراه خودش به خانه برنگرداند. دلش از همان دم در رفته بود پیش رزمنـدههـاش. دوسـت نداشـت
وقتی را که باید در کنار رزمندهها بگذرانـد، در جای دیگری باشد، حتـی اگـر آنجـای دیگـر، خانه خودش باشد. داخل خانه که شدیم، یک دفعه برگشت و گفت: «تنهـا چیـزی کـه مـانع شهادت من میشود وابستگیام به شماهاسـت.
روزی که من مسئله شما را برای خودم حـل کنم، مطمئن باش آن وقـت، وقـت رفـتن مـن است!»
🔸 نشسته بود گوشه اتاق و ساکت بـود. مـن هم ساکت بودم. تنها صـدایی کـه گـاهی تـوی اتــاق مــیپیچیــد، صــدای بــه هــم خــوردن اسباببازيهای مهدی بود. داشـت بـازياش را میکرد و ذوق میکرد. مهدی یکدفعه بلند شد و رفـت طــرف حــاجی. حــاجی صــورتش را از
مهدی برگرداند و نگاهش را دوخـت بـه دیـوار کناریش.
آمدم بگویم«چرا بـا بچـه ایـنجـوری
میکنی!»، دیدم چشمهاش تر است و لبهـاش میلرزد. دل من هم لرزید. حس کردم ایـنبـار آمده که دیگر دل بکند و برود.
۱. همسر شهید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 آن شب براي اولین بـار دیـدم کـه گوشـه چشم هایش چـروك افتـاده، روی پیـشانیاش هم.
همانجا زدم زیـر گریـه. گفـتم: «چـی بـه
سرت آمده؟ چرا این شکلی شدهای؟»
حاجی خندید، گفت: «فعلاً این حـرفهـا را بگذار کنار که من امشب یواشکی آمدهام خانـه.
اگر فلانی بفهمد کلهام را میکند!» و دستش را مثل چاقو روی گلویش کشید. بعد گفـت: «بیـا بنشین اینجا، باهات حرف دارم.»
نشستم؛ گفت: «تو میدانـی مـن الان چـی دیدم؟»
گفتم: «نه!»
گفت: «من جداییمان را دیدم!»
به شوخی گفتم: «تـو داری مثـل بچـههـای لوس حرف میزنی!»
گفت: «نه، تو تاریخ را نگاه کـن! خـدا هـیچ وقـت نخواسـته عــشاق، آنهــایی کــه خیلـی دلبسته هم هستند، باهم بمانند.» دل ندادم به حرفهاش. ماجرا را به شـوخی برگزار کـردم. گفـتم: «یعنـی حـالا مـا لیلـی و مجنونیم؟» حاجی عصبانی شد، گفت: «من هر وقت آمدم یک حرف جـدی بـزنم، تـو شـوخی
کردی! من امشب میخواهم با تو حرف بزنم. در این مدت زندگی مشتركمان یـا خانـه مـادرت بودهای، یا خانه پدری من. نمـیخـواهم بعـد از من هم این طور سرگردانی بکـشی. بـه بـرادرم
میگویم خانه «شهرضا» را آماده کند، موکت کند که تو و بچهها بعد از من پا روي زمین یـخ نگذارید.»
من ناراحت شدم، گفتم: «تو بـه مـن گفتـی دانـشگاه را ول کـن تـا بـا هـم بـرویم لبنـان، حالا...»
حاجی انگار تازه فهمیـد دارد چقـدر حـرف رفتن میزند، گفت: «نـه، ایـنطورهـا هـم کـه نیست، من دارم محکم کاری میکنم، همین!»
گفتم:« به خاطر این چشمها هم کـه شـده، تو بالاخره یک روز شهید میشوی!»
چشمهایش درخشید، پرسید:« چرا؟»
یکدفعه از حرفـی کـه زده بـودم، پـشیمان شدم. خواستم بگویم «ولش کن! حرف دیگـری بزنیم!»، اما نگاهش یک جوری بود که نتوانستم این را بگویم. بعد خواسـتم بگـویم «در همـه نمازهایم دعا میکـنم کـه تـو بمـانی و شـهید نشوی!» اما باز نشد. چیزی قلنبه شده بود و راه
گلـویم را گرفتـه بـود. آهـی کـشیدم و گفـتم: چون خدا به این چشم ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم هـا در راه خـدا بیـداری زیاد کشیدهاند و اشکهای زیادی ریختهاند.»¹
۱. همسر شهید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 شـبی کـه عقـد کـردیم، رفتـیم خانـه پـدر حاجی. آن شب حاجی تا صبح گریـه مـیکـرد.
گریه میکرد و قرآن میخواند. سوره «یـس» را با سوز عجیبی میخوانـد. نمـاز صـبح را کـه خواندیم، از من پرسید:« دوست داری الآن کجا برویم؟»
گفتم: «گلزار شهدا!»
سرش را بلند کرد و رو به آسـمان گفـت:
«خدایا شـکر!» گفـت:« همـهاش مـیترسـیدم چیزی غیر از این بگویی!»
چند ساعت در گلـزار شـهدا بـودیم. حـاجی دلش نمیآمد برگردیم خانه. از همه شهدایی که در آنجا بودند خاطره داشت. این خاطرههـا را بــا شــرح و تفـصیل تعریـف مــیکــرد. بعـد چیزهایی با خـودش زمزمـه مـیکـرد و اشـک
میریخت.
🔸 در آن صبح به یاد ماندنی، بارها به او حسودیم شد. همیشه سر این کـه اصـرار داشـت حلقـه ازدواج حتماً دستش باشد، اذیـتش مـیکـردم.
میگفتم: «حالا چه قید و بندی داری؟»
میگفت: «حلقه، سایه یک مرد یـا زن در
زندگی است. من دوست دارم سایه تو همیشه دنبال من باشد. من از خدا خواسته ام تو جفت دنیا و آخرتم باشی!»
۱. همسر شهید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 مهدی تازه چهل روزش شده بود که حـاجی آمد دنبالمان و ما را با خودش برد جنـوب. در آنجا، در منزل عمـوی حـاجی سـاکن شـدیم.
آنها خودشان هم دو تا بچه کوچک داشـتند و با همـه محبتـی کـه در حـق مـن و مهـدی میکردند، ما یکجورهایی احساس شـرمندگی میکردیم. چون فکر میکردیم به هر حال آنهـا را به زحمت انداختهایم. این مسئله را با حاجی در میان گذاشتم. او وقتی دید من از این مسئله چقدر ناراحتم، رفت بیرون و دو ساعت بعد بـا یـک وانـت برگـشت.
وسایلمان را که جمع کردیم، نصف وانت را هم نگرفت. خودمان هم سوار همان وانـت شـدیم و رفتیم به اندیمشک.
وسایل را در یکی از خانـههـای بیمارسـتان شهید کلانتـری خـالی کـردیم. وقتـی مـستقر شدیم، حاجی گفت: «کلید این خانه را یک ماه پیش به من داده بودند. اما من ترجیح مـیدادم به جای من و تو، بچههایی که نیازشان بیش از
ماست، از اینجا استفاده کنند!»
🔸 رزمندهها تـا چـشمشـان بـه حـاجی افتـاد، دورهاش کردند. در آغوشش گرفتند و بوسیدند.
یکیشان، انگار پدرش را بعد از مـدتهـا دیـده باشد، شانه حـاجی را بوسـید و بـا دلتنگـی گفت: «این چند روزه که شما نبودید، سیل آمد و سنگرهامان را آب گرفت؛ خیلی اذیت شدیم!»حاجی نشست در میان حلقه رزمندههـا و با حوصله به حرفهای همه گـوش داد. آنقـدر بین آنها ماند و باهاشان حرف زد تا آرام شدند
و قرار یافتنـد. وقـت خـداحافظی، یکـی گفـت:
« حاجی ما را فراموش نکن!»
همین که به پاوه رسیدیم، حـاجی مـستقیم رفت به سپاه برای پیگیری مشکلات آن بچههـا که به سنگرشان آب افتاده بود.
۱. همسر شهید
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
#سالگرد_شهادت_ابراهیم_همت
۱۷ اسفند سالگرد شهادت فرمانده محبوب و دوست داشتنی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، سرلشگر بسیجی، حاج ابراهیم همت را گرامی میداریم .
التماس دعا