eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
796 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.7هزار ویدیو
473 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷وقتی نبود و مأموریت بود و مدتها می‌شد که من و بچّه‌ها نمی‌دیدمش، دلم می‌گرفت. توی خیابان زنها و مردها را می‌دیدم که دست در دست هم راه می‌روند، غصّه‌ام می‌شد. زن، شوهر می‌خواهد بالای سرش باشد. بهش می‌گفتم: «تو اصلاً می‌خواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟» می‌گفت: «پس ما باید بی‌زن می‌ماندیم؟» می‌گفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» می‌گفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن اجر زحمت هایت را کم کنی، اصلاً پشت پرده‌ی همه‌ی این کارهای من، بودن توست که قدم‌هایم را محکم‌تر می‌کند.» نمی‌گذاشت اخمم باقی بماند. کاری می‌کرد که بخندم و آن وقت همه‌ی مشکلاتم تمام می‌شد. رادی:همسر شهید 🌷از ساختمان عملیات که اومدیم بیرون، راننده منتظر ما بود اما عباس بهش گفت: «ما پیاده می یایم. شما بقیه بچه ها رو برسون.» دنبالش راه افتادم. جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزادار شنیده می شد. عباس گفت: «بریم طرف دسته عزادار.» به خودم اومدم که دیدیم عباس کنارم نیست. پشت سر من نشسته بود روی زمین، داشت پوتین ها و جوراب هاشو در می آورد. بند پوتین هاشو بهم گره زد و آویزونشون کرد به گردنش! 🌷شده بود حُر امام حسین (ع). رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خواندن. جمعیت هم سینه زنان و زنجیر زنان راه افتاد به طرف مسجد پایگاه. تا اون روز فرمانده پایگاهی رو ندیده بودم این طوری عزاداری کنه. پای برهنه بین سربازان و پرسنل، بدون اینکه کسی بشناسدش....! راوی: سرهنگ خلبان فضل الله نیا 🌷من معمولا چند النگوی طلا در دست داشتم و عباس هر وقت النگوهای طلا را می دید ناراحت می شد و می گفت: ممکن است زنان یا دخترانی باشند که این طلاها را در دست تو ببینند و توان خرید آن را نداشته باشند؛ آنگاه طلاهای تو آنان را به حسرت وامی دارد و در نتیجه تو مرتکب گناه بزرگی می شوی. این کار یعنی فخر فروشی. می گفت: در جامعه ما فقیر زیاد است؛ مگر حضرت زینب (ع) النگو به دست می کردند و یا... 🌷حقیقت این است که روحیه زنانه و علاقه ای که به طلا داشتم باعث شده بود نتوانم از آنها دل بکنم؛ تا اینکه یک روز بیمار بودم و النگوها در دستم بود. عباس به عیادتم آمده بود. عباس را که دیدم، دستم را در زیر بالش پنهان کردم تا النگوها را نبیند. او گفت: چرا بالش را از زیر سرت برداشته ای و روی دستت گذاشته ای؟...چیزی نگفتم و فقط لبخندی زدم. او بالش رابرداشت و ناگهان متوجه النگوهای من شد و نگاه معنی داری به من کرد. از این که به سفارش او توجهی نکرده بودم، خجالت کشیدم. بعد از شهادت عباس به یاد گفته های او در آن روزها افتادم و تمام طلاهایم را به رزمندگان اسلام هدیه کردم... -راوی: خانم زهرا بابایی, خواهر شهید 🌷زمانیکه در قرارگاه رعد بودیم، گاهی بچه ها هنگام رفتن به حمام، لباس های چرک خود را کنار حمام می گذاشتند تا بعداً بشویند. بارها پیش آمده بود که وقتی برای شستن لباس هایشان رفته بودند آنها را شسته و پهن شده می یافتند و با تعجب از اینکه چه کسی این کار را انجام داده در شگفت می ماندند! 🌷سرانجام یک روز معما حل شد و شخصى خبر آورد؛ آن کسی که به دنبالش می بودید؛ کسی جز تیمسار بابایی، فرمانده قرارگاه نیست. از آن پس بچه ها از بیم آنکه مبادا زحمت شستن لباسهای شان بر دوش جناب بابایی بیفتد یا آنها را پنهان می کردند یا زود می شستند و دیگر لباس چرک در حمام وجود نداشت. شهادت 15 مرداد روزعید قربان 🌹خاطراتى از امیر سرلشگر خلبلن, شهيد خلبان عباس بابايى
عباس بابایی سرلشکر خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی / سرلشکر شهید پا برهنه.... http://naserkaveh.com/%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%d8%b9%d8%a8%d8%a7%d8%b3-%d8%a8%d8%a7%d8%a8%d8%a7%db%8c%db%8c/
🌺مبارزه با نفس در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می شد ، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد. مطلب این بود: دانشجو عباس بابایی ساعت 2 نیمه شب می دود تا شیطان رااز خود دور کند. من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم. او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟... گفتم: خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم. به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند...
: 👇 🌷خدا در هر برهه و زمانی، بهشتش رو به حراج می ذاره. برهه ما برهه ی حضرت امام بود. برهه و زمانه ی خودت رو بشناس، اگه به سمت حراج نرفتی، حتما می بازی... 🌷اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت و فامیلت را که چیزی نداره یا کسی که بیچاره است را از بیچارگی نجات بده ☘☘☘☘ شهادت 15 مرداد روزعید قربان 🌹خاطراتى از امیر سرلشگر خلبان, شهيد عباس بابايى
🔴یک هزارم این اتفاقی ک تو لبنان افتاده،تو یه کشور اروپایی مثل فرانسه رخ داده بود سلبریتیها سینه زنان و جامه دران دم سفارت فرانسه شمع به دست حاضر میشدن و pray_for_them رو ترند میکردن آواتارا و پروفایلاشونم مشکی میشد اما چون این اتفاق تو خاورمیانه رخ داده، خودشون رو زدن به خواب😴 💬 رئیس جمهور باخ https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
🔴 چرا عباس آخوندی به بانک جهانی گزارش توقف مسکن مهر را میدهد؟! قوه قضائیه و اطلاعات سپاه چرا در وظایف شرعی و قانونی خود سهل انگاری میکنند که فردا آخوندی هم به دامن استکبار پناهده شود و شاید در هتلی سرنگون شود بازار افسار گسیخته مسکن که نفس مستضعفین را به شماره انداخته و یکی از مهمترین موانع ازدواج جوانان میباشد، بخشی از خیانتهای این مسئول خائن است. جهت احقاق حقوق مستضعفین و ملت مظلوم ایران وارد لینک زیر 👇👇👇👇شوید و درخواست محاکمه این مفسد و خائن را مطالبه کنید👇👇👇👇 محاکمه عباس آخوندی - https://www.farsnews.ir/my/c/32607 https://eitaa.com/joinchat/1903165495C56be1717e3
💟 (5) 🚩میلاد امام هادی(ع) مبارکباد ⭕ضرورت تبلیغِ همگانی : در اين پيام رسانی ، لازم است دقت شود كه اگر در پس ذهن فرزندان يا دوستان, پرسشی نهفته است پاسخ داده شود. ✍️ رسول خدا (ص) در فرمودند: ⚡️ معاشِرَ النَّاسِ! انّی قَدْ بَلَّغْتُ ما اُمِرْتُ بِتَبْليغِهِ، حجَّةً عَلي كُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبِ، و عَلي كُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ، ولِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ، فلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ، و الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلی يَوْمِ الْقِيامَةِ. 💢 اي مردم! من آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم به شما ابلاغ کردم و گفتم، و ماموریت خود را انجام دادم، تا حجّتی باشد بر حاضر و غائب، و بر همه‌ی كسانی كه حضور دارند يا ندارند , و همه‌ی کسانی که به دنيا آمده‌اند يا نيامده‌اند. پس حاضران به غائبان، و پدران به فرزندانِ خود تا روز قيامت این پیام را برسانند... احتجاج طبرسي، ج1 ص 79 🔴.فراموش شده👇 امام صادق (ع)فرمود : غذا دادن به یک مومن در روز عید غدیر ثواب اطعام, "یک میلیون پیامبر و صدیق و یک میلیون شهید  و یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد.(بحار ج6 ص 303) درجای دیگر ایشان فرمودند : غذا دادن به یک نفر در این روز مانند غذا دادن به همه پیامبران و صدیقان است... (مفاتیح الجنان ص500) به گونه ای که امام صادق (ع) اصلا این روز را روز اطعام الطعام نامیدند... (بحار ج95 ص323) امام رضا (ع) فرمود : پدرم به نقل از پدرش (امام صادق (ع)) نقل کرد که فرمود : روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است... 💥 "صیغه برادری" در روزهای پیش از فتح فاو بودیم در عید غدیر. به رسم استحباب، ابراهیم و حمید را صدا زدم و پیمان برادری بین خود 👥👤جاری کردیم. 😊 دست ها را در هم گره کرده و قرار گذاشتیم تا در عملیات آینده در هر شرایطی یاور هم بوده و حامل جسم مجروح و یا شهید هم باشیم.😍 به شب عملیات رسیدیم و آتش 💥شدید دشمن امان مان را بریده بود. در ابتدای ورودی شهر با ترکشی زخم عمیقی برداشتم و زمین گیرم شدم.😋 خبر به برادران صیغه ایم رسید و طبق پیمان برادری که داشتیم، در آنی بالای جسم نیمه جانم آمدند و هن هن کنان و در آن شیارهای پر پیچ و خم، عزم انتقال جسم سنگینم را به عقب کردند.😇 با حال زاری که داشتم صدای حمید را می شنیدم که غمگینانه زیر لب زمزمه می کرد و از ناراحتی می نالید. از آن همه ای که در او نسبت به خودم می دیدم از برادری خود با او لذت😍 می بردم. برای تسلای او تمام انرژی خود را جمع کرده و گفتم: "نگران نباش، بخدا خوب خواهم شد و بین شما باز می گردم"😢 حمید هم با لهجه شیرین و عامیانه اش گفت: "بابا کی نگران توهه😳 به خاطر تو داشتم به خودم بد می گفتم که این چه صیغه اشتباهی بود که با تو بستم. حواسم به هیکل سنگینت نبود."😰و سالهاست جمله اش نقل هر مجلس مان شده و بهانه ای برای خندیدن مان.😊😂 -گلخندهای-آسمانی-ناصر-کاوه راوی : "محمد رضا سقالرزاده" گردان کربلا
💥 ناگفته‌های تنها بازمانده ترور دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در افغانستان:👇 🌿 خبرها می‌گویند شهر سقوط کرده است، مردم خانه‌ها را رها می‌کنند و هرکس به هر وسیله‌ای تلاش می‌کند جان خود و خانواده‌اش را نجات دهد. شبانه می‌گریزند. صدای توپ و رگبار است که بی‌وقفه و همه‌جا شنیده می‌شود. آمار کشته‌ها دقیق نیست و هرکس سر راه قرار بگیرد، هدف رگبار گلوله‌هاست. طالبان شهر را تصرف کرده است. 🌿 در روزهای منتهی به 17 مرداد 1377، اضطراب و انتظار سهم دیپلمات‌ها در سرکنسو لگری ایران در «مزار شریف» بود. آن زمان که درِ سرکنسولگری را به شدت کوبیدند، کسی باور نمی‌کرد که تا دقایقی بعد 9 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در یکی از اتاق‌های زیرزمین به رگبار بسته شوند. 🌿 آن روزها که خشونت، تحجر و مرگ، مانند طاعونی افغانستان را درمی‌نوردید، انتشار خبر حمله به کنسولگری، ترور دیپلمات‌ها و یک خبرنگار ایرانی بسیار تکان‌دهنده بود. همه‌چیز به سرعت اتفاق افتاده بود. پول‌ها و ماشین‌های کنسولگری را با خود برده بودند. طالبان همان شب به کنسولگری برگشته و جنازه این هشت دیپلمات و یک خبرنگار را در محوطه پشتی کنسولگری، در چاهی در حیاط مدرسه سلطان راضی دفن کردند... 🌿 آنهایی که دیپلمات‌های ایران را به رگبار بستند، هرگز تصور نمی‌کردند این امکان وجود دارد که یکی از آنها زنده مانده باشند. «الله‌مدد شاهسون»، تنها بازمانده این حادثه تروریستی است. تیری به پایش خورده و از آنجا که زیر جسد ‎همکارانش مانده، جان سالم به در برده است. وقتی طالبان، ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابان‌های آن شهر جنگ‌زده و پرهیاهو رسانده و دردمندانه سفری پرخطر را در مسیر سخت و کوهستانی افغانستان آغاز کرده است؛ با پای زخمی، پیاده و سواره، به سمت ایران...
💥 «از روزهای قبل از 17 مرداد، درگیری‌ها در اطراف ساختمان کنسولگری شدت گرفته بود. همه منتظر و نگران بودیم که هر لحظه طالبان بیایند. ناگهان حدود 10 نفر از آنها پشت ساختمان رسیدند. چنان در می‌زدند که نزدیک بود در کنده شود. آقای فلاح چون پنج سال بود که در افغانستان حضور داشت و تجربه‌های بیشتر و خوبی داشت، گفت که خودش در را باز می‌کند... 🌿 خیلی سریع اتفاق افتاد؛ ما را به زیرزمین بردند و به تیر بستند. دوستانم جلوی چشمم کشته شدند. آن لحظه، لحظه مرگ و زندگی بود. بلافاصله مادرم را یاد کردم. گفتم مادر، من پیش شما می‌آیم. شهادتین را گفتم. آماده شدم. به شکمم نگاه می‌کردم و منتظر بودم هرلحظه تیر به آن برخورد کند. میز کاری در اتاق بود که من پای آن به زمین افتادم. سرم زیر میز قرار گرفته بود. شهید ریگی، سرکنسول وقت، روی پای من افتاده بود... 🌿 وقتی صدای پای مهاجمان را شنیدم که به سرعت از ساختمان خارج می‌شدند بلند شدم. شهید نوری هنوز زنده بود و ناله می‎کرد. گفت: شاهسون سوختم! خلاصم کن! به من کمک کن! دوستانم، همکارانم جلوی چشمم تکه و پاره شدند... 🌿 پایم به شدت خونریزی داشت. از ساختمان خارج شدم و به حسینیه‌ای پناه بردم که نزدیک کنسولگری بود. حدود چهل دقیقه بعد درحالی‎که از پنجره حسینیه که مشرف به ساختمان کنسولگری بود مراقب اوضاع بودم، دیدم که تازه طالبان به آن‎جا رسیدند و یکی از فرماندهان ارشد آنها که بعد‎ها معلوم شد «عبدالمنان نیازی» بوده است، با نیروهایش داخل ساختمان شد. جنازه‌ها را آنها به داخل چاه انداختند... 🌿 چند روز بسیار عذاب کشیدم. حسینیه دو طبقه داشت که طبقه پایین آن عَلَم‌خانه بود. آنجا کنار اتاقی که آرد را انبار کرده بودند، مخفی شدم. گاهی خانم‌ها به علم‌خانه می‌آمدند و دعا و گریه می‌کردند. من در آن انبار مخفی شده بودم. می‌گفتند که طالبان خانه به خانه جلو می‌روند و بخصوص به حسینیه‌ها حمله می‌کنند و متولیانش را می‌کشند. کنسولگری، راننده‌ای داشت که در نزدیکی همانجا زندگی می‌کرد و به او آقا سید می‌گفتیم. خانواده «آقا سید» بسیار ترسیده بودند. من سعی می‌کردم هم خودم را آرام کنم و هم آن خانواده را... 🌿 وقتی مردم به حسینیه می‌آمدند و در می‌زدند، من با وحشت خود را از لای وسایل به راهروی سمت پشت بام می‌کشاندم که اگر طالبان وارد شدند از آنجا فرار کنم. هنوز آثار روحی آن هراس‌ها را احساس می‌کنم.
💥وقتی از ساختمان کنسولگری خارج شدم، بطور کامل لباس افغانی پوشیدم. راه که می‌رفتم در تمام طول مسیر کلام و زبان پشتو را مرور و تکرار می‌کردم تا بتوانم با لهجه خودشان صحبت کنم. من بچه دهاتی بودم و با فضای دهات هم آشنا بودم. غذا خوردن برای من مهم نبود. همراه الاغ‌سوارها می‌رفتم و خودم را طبیعی نشان می‌دادم. 🌿 من بیشتر مسیر همراه خانواده سید بودم؛ جز مسیر فرعی‌ای که تصمیم گرفتم از «سرپل» به سمت «بامیان» بروم. الاغی خریدیم و با آن ادامه مسیر را رفتم. به آنها گفتم در سرپل بمانند تا وضعیت «بلخاب» را بررسی کنم. من به اتفاق یکی از افراد این خانواده که الان در قم زندگی می‌کند، راه افتادیم. در طول مسیر بلخاب وقتی با طالبان برخورد کردیم، تصمیم گرفتیم دوباره به سرپل برگردیم و خانواده را از آنجا با یک کامیون به سمت میمنه حرکت دادیم و در نهایت به هرات رسیدیم... 🌿 19 روز طول کشید. 800 کیلومتر راه را پیمودم تا با تحمل انواع مشقات به مرز ایران برسم.من از اینکه درباره خودم حرف بزنم اکراه دارم، اما از آنجا که این داستان به من ختم می‌شود به اجبار از آن حرف می‌زنم. 17 سال است که از حادثه مزارشریف می‌گذرد؛ 17 سال است که به دلایل خاصی که وجود داشت، من را در انزوا گذاشتند. گرچه زندگی را دوست دارم و برای آن تلاش می‌کنم، اما با برخورد هایی که شد، آرزو کردم کاش من هم شهید می‌شدم. 🌿 شهادت این عزیزان تلخ بود، اما این که یک نفر به هر حال توانست از آن ماجرا خود را نجات دهد، شیرین بود. صحنه‌ها را که با خود مرور می‌کنم، می‌بینم بی‌شک این واقعه معجزه بود. 800 کیلومتر پیاده و سواره در آن شرایط آمدم تا خود را به مرز رساندم. ضعفی نشان ندادم. گله‌ام هم از همین است. 🌿 من از دو ماه قبل از آن، درباره وضعیت آنجا با تهران مکاتبه کرده بودم و گفته بودم که شرایط در مزار این‌گونه است. در مزارشریف حجم کار آنقدر زیاد بود که از تاریک‌های صبح بیدار می‌شدم. فهمیدم که لشکر بلخ سقوط کرده و طالبان فرمانده‌هان این لشکر را خریده‌اند و وزیر کشور وقت افغانستان به فرمانده این لشکر گفته بود که هلی‌کوپتری می‌فرستند که از آن طریق از مزار خارج شود. این را که شنیدم، مسأله را تمام‌شده می‌دانستم. فوری فایل‌ها و اسناد محرمانه را مخفی کردم. بچه‌ها را از خواب بیدار کردم و گفتم مزار سقوط کرده است. به شهید صارمی هم برای مخابره اخبار کمک کردم. به سرعت برخی از اسناد را منهدم و برخی دیگر را در جاهای ویژه مخفی کردم... 🌿 نوع کار من طوری بود که مسائل زیادی را می‌دانستم. وقتی شهید ریگی که سرکنسول بود به من می‌گفت باید بمانی، من به آن عمل می‌کردم، وگرنه شرایط طوری بود که می‌خواستم وسایلم را جمع کنم و به تهران برگردم. به من گفتند باید بمانی؛ ماندم، اما تهدیدات را به آنها گفتم... 🌿 بعد از اینکه حادثه پیش آمد، تشخیصم این بود که این اقدامی از سوی پاکستان است، چون قبل از آن، از تهران به ما می‌گفتند ما شما را به پاکستانی‌ها سپرده‌ایم که حافظ شما باشند. وقتی ترکیب این گروه آمدند، معلوم بود که گروهی جدا از طالبان هستند. مأموریتی داشتند، انجام دادند و سریع آنجا را ترک کردند. وقتی یکی از مهاجمان پرسید "آیا می‌توانم با پاکستان تماس بگیرم؟" به آن‌ها شک کردم. همان‌جا مطمئن شدم که کار پاکستان است. وقتی به وزارت خارجه رسیدم هم این موضوع را اعلام کردم. آقای بروجردی که آن زمان نماینده ویژه ایران در امور افغانستان بود، تازه به این موضوع اعتراف کرده که این کار از سوی پاکستان بوده است!.. 🌿 علاءالدین بروجردی پیش از این در مصاحبه‌ای به ایرنا گفته بود: به نظر می‌رسد نیرویی فراتر از طالبان یعنی تشکیلات سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آی.اس.آی) در انجام این عمل وحشیانه دخالت داشته است... 🌿 امروز از هر جهت که فکر می‌کنم، می‌بینم برای عملکردم در آن روزها و مسائل پس از آن، سربلندم. هیچ جای ابهامی در عملکرد من نیست و به همه سوالات پاسخگو بوده و هستم و آنچه آن روزها گفته‌ام، هیچ تفاوتی با آنچه که امروز می‌گویم ندارد. برای خودم متأسفم که قدر ما را ندانستند. کار، کار بزرگی بود. نه فقط درباره من، بلکه درباره هر ایرانی دیگر، این ظلم است... 🌿 همه اعضای سفارت، شخصیت‌های بزرگی بودند.شهیدان آقای ناصری، آقایان فلاح و باقری شخصیت‌های کمی نبودند. همه آنها انسان‌های بسیار شریف و عزیزی بودند. شهید صارمی را خیلی دوست داشتم. انسان بزرگی بود. عادت ندارم از کسی بیهوده تعریف کنم. اما شهید صارمی انسان برجسته‌ای بود... راوی: الله‌مدد شاهسون تنها بازمانده ماجرا...
خبرنگارومسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف بود که در ۱۷مرداد۱۳۷۷ درکشتار دیپلمات‌های ایرانی در افغانستان شد. به همین مناسبت ۱۷مرداد را روزخبرنگار نامیدند. اقتضای جان چو ای دل آگهی است هرکه آگه تر بود جانش قوی است.
*🔴کشوری داریم که برخی در آن از عجایب روزگارند:* *👳‍♀از متنفرند ولی به رای میدهند!* *🏝از متنفرند اما برای تفریح می روند!!* *🎵🎶 نمیگیرند*🤚🏼 ولی دلشون برای -ربنای- شجریان تنگ میشه!! * الخالق به این موجووودات* *🕌 پرست اند اما را مانع پیشرفت میدانند!! *👫 در شهره اند اما نقشهای عاشقانه بازی میکنند!!* *💅👄 سه برابر تولید ناخالص ملی لوازم آرایشی استفاده میکنند و هزاران نفر به ترکیه میرن ولی هزینه کربلا و مکه و غذای روضه را اجحاف در حق ایتام می دانند!!* *💃 بودن شلوار زنها را کلاس میدانند اما حجاب زنان را اُمُّل بودن می دانند...* اَمان از این سگ بغل ها که یه جُو وفا رو از سگِشون یاد نگرفتند.
هوالعزیز💐 😊رئیس جمهور محبوبمان امروز حرف های جالبی گفتند ! ایشان گفتند بعضی ها وز وز می کنند در حالی که ما از صد مساله کشور هشتاد تای آن را در شرایط تحریم حل کردیم ! فقط بیست تای ان را حل نکردیم ! 🤔از صبح در جستجوی صد مسئله ای بودم که آقای روحانی هشتاد تای آن را حل کرده ! جستجوی من نتیجه بخش نبود ! 👈کلا ده تا مسئله اساسی در کشور داشتیم که آقای روحانی توانست تعدادی از آنها را حل کند و لابد مابقی را هم در این چند ماه باقیمانده برایمان حل می کند ! 🔘مسئله اول خود تحریم بود ! مردم ما سالها در توهم تحریم ها بودند ! خیال می کردند این تحریم چیز بدی هست ! آقای روحانی آمد و این تصور غلط را از ذهن مردم زدود ! ▫️ تا قبل از او هیچکس بلد نبود با امریکا مذاکره کند تیم کار بلد مذاکره روحانی در یک عملیات محیر العقول توانست صنعت آلوده هسته ای و فضائی و بقیه چیزهای بی مصرف را یکجا با برجام طاق بزند ! 👈او با تیم فوق حرفه ای و متخصص در امر مذاکره توانست با یک تیر چند نشان بزند ! ▫️برجام را بیاورد هسته ای را بدهد برود پی کارش و پس از سالها طعم واقعی تحریمها را به مردم خود بچشاند ! خدا را شکر الان هم برجام داریم هم تحریم داریم و هم چیزهای مزاحمی مثل هسته ای و فضایی و ... نداریم ! 🔘دومین مسئله بی ارزشی قیمت ارز و سکه طلا بود که سالها کشور را در گیر خود کرده بود ! دولت روحانی با تلاشی مجاهدانه توانست قیمت همه ارزهای خارجی و سکه و طلا را تا هفت برابر افزایش دهد که در چهل ساله انقلاب یک رکورد غیر قابل تکرار بحساب می آید ! 🔘مشکل سوم کشور بانک های ورشکسته بودند که با همت آقای روحانی و همکاران تلاشگر ایشان در بانک مرکزی با فروش ارز و طلاهای ذخیره و بلا استفاده با قیمت های نجومی در بازار آزاد جانی دوباره به آنها بخشیدند ! 😜الان بانکها تنها مشکلشان پولهای اضافه مردم پیش آنهاست که نمیدانند چگونه بالا بکشند و به نظر می رسد تا آخر امسال این مشکل را هم حل خواهند کرد ! 🔘مسئله چهارم و لاینحل دیگر که با دستان توانمند آقای روحانی حل شد مشکل مسکن بود ! چند سالی بود که مردم ما گرفتار یک بلای خانمان سوز بنام مسکن مهر شده بودند ! 👈با روی کار آمدن دولت روحانی و نقش آفرینی سردار مسکن سازی جناب آخوندی شر این مسکن مزخرف مهر را از سر مردم کوتاه کرد و با عزمی راسخ مردم ما را از نعمت مسکن اجتماعی بهره مند کردند ! الان دیگر در کشور ما مشکلی بنام مسکن وجود ندارد و بخش وسیعی از مردم ما صاحب بی خانمانی اجتماعی شده اند😅 🔘مشکل پنجم کشور ما شرکت ها و اموال مازاد و دست و پاگیر دولت بودند که هیچکس بلد نبود چگون خصوصی سازیش کند ! بالاخره این مسئله را هم حل کردند! و اگر اجل مهلت دهد تا چند ماه آینده دیگر دولت سبکبال به هوا می رود ! 🔘مشکل ششم ما رکود اقتصادی بود! کارخانه هایی که با تلاش خستگی ناپذیر دولت تعطیل شدند و میلیونها بیکار به کشور تحمیل شد! 😁روحانی با رونق بورس همه را سرکار گذاشت! 👈الان دیگر کسی را پیدا نمی کنید که بیکار باشد! هر ایرانی با هرچه سرمایه داشته وارد بورس شده و از صبح تا شب پشت لپ تاپ سرکاراست! ☝🏼درست است که کارخانه ها تعطیل شده و کشور در رکود اقتصادی است اما بجایش بورس تا دلتان بخواهد مردم را سرگرم کرده و دیگر کسی احساس بیکاری نمی کند! 🚗مشکل ششم کشور ما پراید بود! سالها در حق این خودروی ملی و محبوب مردم ظلم مضاعف شده بود! 👈به قول معروف هیچکس آدم حسابش نمی کرد با اینکه هم سن و سال هیوندای بود اما اون کجا و این کجا! 🤨نه قیمتش به تناسب گوشت و مرغ و تخم مرغ و ... بالا می رفت و نه کیفیتش تغییر می کرد! ☝🏼تا اینکه سردار حل المسائل از راه رسید و توانست یک مشکل بزرگ این پراید زبان بسته را حل کند آنهم قیمتش را رساند به قیمت هیوندای و الان صاحبان این خودرو به شدت احساس خوشبختی می کنند! طولانی شد پوزش می خواهم🙏🏻 ارادتمند ✍ صالح ادیب 💐✋ 🆔 @FORSAT_HOZOR
🍂 🔻 در کربلای ۵ چه گذشت ۷ 🔅 تصویب قطعنامه ۵۹۸ در پایان این دوره کارش ناسان نظامی آمریکا و شوروی هشدار دادند اقدامات نظامی ایران طی دوره اخیر نشان داد اگر به نیروهای مسلح ایران فرصت داده شود می‌توانند در یک رشته عملیات پیوسته، ارتش عراق را متلاشی کنند. بدین ترتیب نگرانی از تغییر موازنه به نفع ایران و شکست صدام باعث شد که شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۵۹۸ را تصویب کند. این قطعنامه با توجه به برتری سیاسی- نظامی ایران پس از عملیات کربلای ۵ عملا از سه شرط ایران برای پایان جنگ به دو شرط وقوع تجاوز و پرداخت خسارت توجهی نمی‌کند و تنها با تقسیم مسئولیت حقوقی جنگ، عراق را مسئول آغاز جنگ و ایران را مسئول ادامه آن اعلام می‌کند. وزیر خارجه ایران در واکنش به صدور قطعنامه ۵۹۸ اعلام می‌کند: «در این قطعنامه نکات مثبتی دیده می‌شود که کافی نیست زیرا از عراق به عنوان متجاوز نام برده نشده است. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران۶۶/۴/۳۱‌‌»   وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران پس از مدتی طی بیانیه ای ضمن نشان دادن نرمش تصریح می‌کند: «این قطعنامه زمینه را برای ادامه همکاری جمهوری اسلامی ایران فراهم می‌کند اما بهترین عنصر جهت ختم عادلانه جنگ اعلام صریح شورای امنیت سازمان ملل نسبت به مسئولیت عراق به عنوان شروع کننده جنگ است.»   بدین ترتیب جمهوری اسلامی ایران از پذیرش قطعنامه خودداری می‌‌کند و در عین حال از نفی کامل آن نیز امتناع کرد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 در دفاع مقدس 1⃣ مهندس علی رحیمی یکی از خصوصیات جنگ ایران، ماهیت انقلابی آن بود. اساساً 8 سال دفاع مقدس یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های معاصر است و اداره جنگ در این مدت طولانی و آن شرایط ویژه کشور و کمبود امکانات آن زمان بسیار سخت بود و تنها نفس حضرت امام بود که توانست آن زمان جنگ را از مرز جغرافیایی و یک اقدام صرفاً میهن‌پرستانه خارج کند و به آن ماهیت انقلابی اسلامی دهد. یعنی جنگ تحمیلی صرفاً ماهیت ملی نداشت یا به شکل کلاسیک نبود. دلایلش هم روشن است. دشمن شامل جبهه وسیعی از قدرت‌های بزرگ غرب و شرق تا کمک و پشیتیبانی بسیاری از حاکمان کشور‌های ذلیل و حقیر عربی بود که نوک پیکان جبهه حمله آنها کشور عراق بعثی بود. از طرفی در جبهه درون افرادی به جبهه‌ها ورود می‌کردند که بیش از ماهیت ملی و ایرانی، ماهیتی انقلابی داشتند. مثلاً ملی گراها در صحنه جنگ چه نقشی داشتند و کجا بودند!؟ یا منافقین ماهیت کثیف و خائنانه خود را در جنگ بروز دادند. و اینها جزء ویژگی‌ها و برکات جنگ بود. این غربالگری که انجام شد. حذف بنی صدر به واسطه روشن شدن ماهیت‌اش در جنگ بود. و جبهه‌ها مملو از افرادی بود که به عشق و ارادت امام و پایبندی به اهداف انقلاب در صحنه نبرد حضور داشتند. اما در خصوص مهندسی رزمی جنگ که یکی از ستون‌ها و پشتوانه‌های اصلی در پیروزی‌های رزمندگان بود و به قول بسیاری از فرماندهان جنگ، عملیاتی موفق نمی‌شد مگر آنکه مهندسی زرمی در آن نقش تعیین کننده‌ای داشت. و در بسیاری از مواقع عملیات‌های مهندسی رزمی خلاء کمبود لشکر‌های عملیاتی را جبران می‌کرد. اعتقاد دارم ابتکارات و خلاقیت‌های مهندسی رزمی که همگی نقش تعیین کننده در عملیات‌ها داشتند متأثر از نفس حضرت امام بود و سبب شد تخصص و اراده با پشتوانه‌های ایمانی ممزوج شود و شکل عینی و عملی در حوزه مهندسی رزمی به خود گیرد. 🔅 شناخت مهندسی دفاعی عراق: مصاحبه با امیر سرتیپ غلامعلی جانگداز که به بررسی مهندسی رزمی ارتش عراق پرداخته، خود گویای مطلب است: مهندسی عراق واقعأ قوی بود، ولی در جنگ خیلی قشنگ ساخته شد. من دقیقا یادم هست در عملیات فتح المبین عراقی ها در مین گذاری به قدری ضعیف بودند که وقتی می آمدند مین بگذارند ما پشت تپه ای مخفی میشدیم، اینها می آمدند یک ردیف مین می گذاشتند و وقتی میرفتند ما مینها را به راحتی خنثی می کردیم و با ماژیک رویشان علامت می گذاشتیم. ولی بزرگترین خصوصیت ارتش عراق و به خصوص مهندسی آنها این بود که یک اشتباه را دو بار تکرار نمی کردند. اینها وقتی متوجه شدند که میدان های مین شان شب ها توسط ما پاک می شود جلوی میادین مین شان نگهبان گذاشتند. عناصر نگهبانی یک پرده مقاومت بسیار رقیق تشکیل می دادند و طبیعتا ما اگر می خواستیم به میدان مین برسیم اول با این عناصر برخورد می کردیم. این عناصر چند تا تیر می انداختند، یک مقاومت جزئی انجام می دادند و از کانال هایی که بین میدان مین خودشان حفر کرده بودند به پشت میدان مین فرار می کردند. همراه باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 در دفاع مقدس 1⃣ مقدمه: 🔅 سده بيستم عصر دگرگونی‌های بنيادی در همه عرصه‌های زندگی بشر، از جمله عرصه‌های دفاعی و امنيتی بود. در اين قرن جهان شاهد وقوع جنگ‌هايي بود كه با هدف مشابه آغاز شدند و خسارت‌های سنگين جانی و مالی فراوانی را به بار آوردند در ميان تحولات بزرگ و كوچك اين قرن، جنگ‌ها اصلی‌ترين رويدادهایی بودند كه حساسيت دولت‌ها و ملت‌ها را برانگيخت و بسياري از مردم نسبت به آنها ابراز انزجار كردند. 🔅 در سال‌های پايانی اين قرن جنگ‌های بزرگی روی داد كه از ميان آنها می‌توان به جنگ چچن، جنگ در يوگسلاوی سابق و دو جنگ خليج‌فارس اشاره كرد. اولين جنگ خليج‌فارس – ايران و عراق – طولانيترين جنگ قرن بيستم بعد از جنگ ويتنام بود و پرهزينه‌ترين درگيری نظامی در تاريخ معاصر خاورميانه نيز محسوب مي‌شد. در اين جنگ هر دو قدرت جهانی و هم‌پيمانانشان در دوران جنگ سرد به حمايت از يك طرف جنگ – عراق- پرداختند. مهم‌تر اينكه عدم حل و فصل‌نهايی اين جنگ با برقراری صلح ميان دو كشور ايران و عراق به همراه بسيار مسايل ديگر سبب شد تا علل آغاز چگونگی شكل‌گيری زمينه‌ها ماهيت، اهداف، نتايج و آثار جنگ‌ تا سال‌های مديدی همچنان مورد بحث و بررسی قرار گيرد. هر چند در اين جنگ اهداف تعيين شده توسط آغازگر جنگ تامين نشد، اما خسارت‌های جانی و مالی فراوانی مسير ملت ايران در دستيابي به توسعه‌ همه‌جانبه را سد كرد. 🔅 از اين رو زوايای مختلف آن بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد، چرا كه اين پديده به دليل تاثيرات و پيامدهای فراوان و نيز رابطه‌ تنگاتنگی كه با انقلاب اسلامی دارد، بايد به درستی درك شود تا بتوان به تحليلی فراگير نسبت به انقلاب دست يافت. 🔅 تجربه جنگ تحميلی عراق عليه ايران نشان داد هر چند تمامی مناطق كشور به عنوان اجزای يك نظام (سيستم) كمابيش متاثر از مساله‌ جنگ می‌شود، اما عمده‌ترين تاثيرات، چه از نظر تخريب و چه از نظر تهديدات ناشی از جنگ، متوجه مناطق مرزی است. اين امر ممكن است در جنگ‌های كلاسيك كه مناطق مرزی جولانگاه، اصلی جنگ‌جويان واقع می شوند بيشتر قابل مشاهده باشد، اما در جنگ‌های مدرن كه كشورها قادرند با وجود فاصله‌ زياد از يكديگر، با استفاده از جنگ‌افزارهای هوايی و دريايی پيشرفته، تا اعماق قلمرو يكديگر را هدف قرار دهند. باز هم اين مناطق مرزی اند كه محور تاثيرات و تهديدات باقی می مانند. 🔅 مناطق مرزی به عنوان نماد قلمرو حاكميت و اقتدار كشور، اهميت خود را در جنگ‌های مدرن نيز از دست نمی‌دهند. به اين ترتيب سوالات گوناگونی در اين زمينه قابل بررسی است. از جمله اينكه:👇 ▪︎ در جنگ ايران و عراق كدام مناطق در مقابله با دشمن از آسيب‌پذيری بيشتری برخوردار بودند و چرا؟ ▪︎ ميزان خسارت‌های وارده به كدام مناطق بيشتر بود و چرا؟ ▪︎ آيا امكان كاهش اين آسيب‌پذيری‌ها و خسارت‌ها، پيش از وقوع جنگ وجود داشت؟ ▪︎ چه عواملی در ضعف بنيه دفاعی اين مناطق نقش داشته است؟ ▪︎چه عواملی می‌توانست در تقويت آمادگی دفاعی اين مناطق تاثير‌گذار باشد؟ ▪︎چگونه می‌توان توانمندی‌های دفاعی مناطق مورد هجوم را بگونه‌ای كه بيشترين تاثير‌گذاری را داشته باشد، افزايش داد؟ ▪︎ در چه صورت دشمن از حمله به مناطق مرزی منصرف می‌گرديد؟ به عبارت ديگر وجود چه زمينه‌ها و شرايطی دشمن را تحريك به حمله نمود و آيا اين امكان وجود داشت كه از وقوع جنگ جلوگيری شود؟ و سوالاتی از اين دست كه نوشتار حاضر در پی يافتن پاسخی برای آنهاست. همراه باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 كربلا رفتن خون مي‌خواهد _🍃🌺🍃_ بعد از شهادت حاجی، همه جورش را ديده بوديم الا اينجورش را . پشت پيراهن‌های خاكی، روی پارچه، پلاكارد، تابلو، در و ديوار، جايی نبود كه ننويسند: « كربلا رفتن خون مي‌خواهد - شهيد حاج همت » و حالا كسی اين عبارت را پشت بلندگو📣 مي‌گفت . يعنی چه؟ آخر اين حرفی نبود كه با بلندگو اعلام كنند. يكی از بچه‌های گردان خودمان بود كه با بلندگو دستی غنیمتی ‌اش می‌گفت : 📣 « كربلا رفتن، خون می‌خواهد؛ 📣 سازمان انتقال خون ايران ! »💉  http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻 🔅 لاف مرگ الربیعی: «وقتی که جلو در مرکزی که قرار بود حکم اعدام در آن اجرا شود، صدام را تحویل گرفتم و به اتاق قاضی بردم تا لایحۀ اتهاماتش قرائت شود، صدام تکرار می کرد: مرگ بر ایران... مرگ بر ایرانی های مجوس». صدام هنرپیشۀ بسیار خوبی بود و تمام زندگی برایش به مثابۀ یک تئاتر بود که باید در آن نقش بازی می کرد. حتی در آخرین لحظات زندگی هم تظاهر به قوی بودن می کرد طوری که وقتی وارد اتاق اعدام شد و طناب دار را دید گفت: «دکتر، این برای مرد است»! http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🔰 اهمّیّت غدیر فقط این نیست که امیرالمؤمنین را معیّن کردند؛ این هم مهم است امّا از این مهم‌تر این است که ضابطه را معیّن کردند، قاعده را معیّن کردند؛ معلوم شد که در جامعه‌ی اسلامی، حکومت سلطنتی معنا ندارد، حکومت شخصی معنا ندارد، حکومت زَر و زور معنا ندارد، حکومت اشرافی معنا ندارد، حکومت تکبّر بر مردم معنا ندارد، حکومت امتیازخواهی و زیاده‌خواهی و برای خود جمع کردن و افزودن معنا ندارد، حکومت شهوت‌رانی معنا ندارد؛ معلوم شد که در اسلام این‌جوری است. این قاعده در غدیر وضع شد. وقتی این قاعده وضع شد، آن‌وقت «یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم»؛ دیگر دشمنها از اینکه بتوانند مسیر این دین را تغییر بدهند مأیوس میشوند؛ چون مسیر دین آن‌وقتی تغییر پیدا میکند که آن نقطه‌ی اصلی، آن هسته‌ی اصلی تغییر پیدا کند؛ یعنی هسته‌ی قدرت، هسته‌ی مدیریّت، هسته‌ی ریاست. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻۱۶ مرداد ۱۳۶۴ ▫️سالروز عملیات قدس ۵، با رمز مبارک "یا علی ابن ابی طالب (ع)" در جبهه جنوبی ( هورالهویزه ) گرامی باد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
✨ محسن آیه آرم سپاه "وَاعدوُا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَه" را باور كرده بود. همیشه بالای جیب سمت چپ لباسش یك تكه پارچه مشكی می‌دوخت كه رویش "السلام علیك یافاطمه الزهرا" نوشته بود. ☘ در منطقه جایی زمین‌گیر شده بودیم، وقتی تانك خودی آمد خیلی ابراز خوشحالی كردیم. محسن گفت: "فكر كردید این به شما قدرت می‌دهد، نه". دست زد به نوشته "یا فاطمه‌الزهرا"ی لباسش و گفت: "این‌ها قدرت می‌دهند. 🕊 ...روز عيد قربان بود. يك‌دفعه از جايي كه حاجی بود، صدای انفجار آمد، دود و خاك بلند شد. داد زدم يا فاطمه زهرا و سمت حاجی دويدم. اصلا حواسم به ميدان مين نبود. بالای سرش رسيدم، روی زمين افتاده و بدنش پاره‌پاره شده بود. اولين چيزی كه نظـرم را جلب كرد، نوشته السلام عليك يا فاطمه الزهرا(سلام‌الله‌علیها) روی لباسش بود. 🗓 ۱۵ مرداد، سالروز شهادت حاج محسن دین‌شعاری گرامی‌باد. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸تصاویری از فرمانده شهید مدافع حرم "مرتضی حسین پور"(حسین قمی) در میدان نبرد 💐شادی روح پرفتوح شهیدصلوات ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
🔻شهید شوشتری با دیدن این عکس گفت: 🌟 عکس عجیبی است ... نشسته‌ها پرواز ڪردند ، ولی ما ، هنوز هم ایستاده‌ ایم ! کاشکی من هم توی این عکس آن روز می‌نشستم ، بلکه تا امروز شده بودیم! 📍 سردار شهید نورعلی شوشتری نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News