eitaa logo
「بہ‌‌سـٰــآزِ؏‌ـشّْـ♡ـق‌🎶🎼」
3.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
276 ویدیو
5 فایل
¦ـبسـم‌رب‌عـین‌شیـن‌قـاف🕊 ز سۅز ؏ـشـق لیݪۍ دࢪ جہان مجـنۅن شد افسانہ تۅ مجـنۅن سـاز از ؏ـشـقـت مࢪا افسـانہ‌اش با‌من 🎼 ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓ @Fh1082 ‹ #شنوای‌‌ِنگفته‌هاتونم.! › https://harfeto.timefriend.net/16625436547089 تبلیغاتموטּ↓ @tabligh_haifa
مشاهده در ایتا
دانلود
ممنون از اینکه این مدت همراه من و دختر آبان بودید😍 امیدوارم که از این رمان لذت کافی رو برده باشید
رمان چطور بود؟ دوست دارم نظراتتون رو بدونم🙂 https://harfeto.timefriend.net/16625436547089
سلام رمان جالبی بود اما یه پیچیدگی هایی داشت که درکش و سخت می کرد . . سلام می‌فهمم 😂💔 خیلی پیچیده و پر معما بود
تیرداد با شیدا ازدواج کرد؟؟ کاش ازونا هم نوشته بودی🥲 . . آره دیگه آخرش اشاره شد
اتفاقن بخش جذابش همین پیچیدگی و معمایی بودنش بود . . 👌♥️
تهش تیردادم حیف شددددددد..هیچ جوره با شیدا حال نکردممممم . . خخخ چرا😂😂
تیرداد هم خوشبخت شد😍 . . یس😍😂
وایی شاهین خیلی خوب بود😍😍😍😍😍😍😍 . . 🙂
سلام رمان خوبی بود با اینکه لحظات غمناکش زیاد بود ولی با یه حس خوبی تموم شد خوشحالم خوندمش 😍❤ . . سلام خوشحالم راضی هستید 😍
خیلی خیلی رمان جذاب و عالی بود 😭 یا خریت های الهام خیلی حرص خوردم🫠 با غیرتی شدن های شاهین خیلی ذوق کردم بخاطر امیروالا خیلی داغون شدم بخاطر فروزنده و زندگی که داشت خیلی خیلی افسوس خوردم و دلم شکست💔 از افشان خیلی بدم می اومد ول فکر نمی‌کردم آخرش دلم برای اون هم بسوزه 😕 ارغوان و چاووش هم که خیلی با حامد بد کردن ولی پایانشون قشنگ بود😍 امیرمنصور هم دقیقا عموی خودمه 😍😍😍😍 تمام خصوصیات عموی من و عاشقانه ای هم که برای ثریا داشت مثل زن عموی خوشگل کنه😍😍😍 من با رمانتون این مدت عشق کردم 😍😍😍😍😍 . . نظرتون خیلی خیلی جالب بود 😍 ممنون بابت این همه حس خوب رضایت که به من دادید♥️
قشنگ بود ولی نفهمیدم جاوید و حشمت کی بودن؟ . . جاوید شوهر افشان همون کسی که به خاطر اتهام قتلش امیروالا اعدام شد و حشمت مستخدم خونه افشان
سلام عالی خیلی خوب ممنون . . سلام خواهش میکنم ✨
سلام خیلی خیلی خوب بودممنونم بابت رمان قشنگتون خسته هم نباشید . . سلام خواهش میکنم ✨
منی که اصلا نخوندم . . میل شماست دوست داشتید بخونید دوست داشتید نه
سللم وقتتون بخیر . خسته نباشید . سپاس فراوان بابت رمان زیبا پیچیده احساسی معمایی و ... ❤️ واقعا داستان قابل پیش بینی نبود و هر بار آدم میگفت قصه اینجا تموم میشه ولی جور دیگه ای ادامه پیدا میکرد 🙏🙏❤️ . . سلام همچنین ✨ خواهش می کنم ♥️ خوشحالم که راضی بودید
بہ‌‌نامِ‌پناھ‌بآوان ִֶָ 𓍯 🌱
شنیدن جملـہ«مرسی ڪہ اومدے ٺو زندگیم!» قشنگ چند ٺا جون‌ بهٺ اضافہ میڪنہ!🤍🔐
چہ ڪیفی دارد ڪسی باشد :
ڪہ وقٺی نام ڪوچڪٺ را از ٺہ دل صدا 
می زند لبخند؎ روے لبانٺ نقش ببندد ،
و ٺو آرام بڪَویی جانم !
بہ ڪَمانم اینطور ڪہ باشد ؛ ٺو حٺی 
عاشق نامٺ می شو؎ !
ڪہ از طرز صدا ڪردنش بفهمی اسمٺ ڪہ
هیچ حتی وجودٺ ، مالڪیٺش بہ اشٺراك گذاشٺہ شده ، بینِ ٺو و او؎ زندگی اٺ !
چہ لذٺی دارد ؛
صدایی مدام نامٺ را ٺڪرارکند ، و ٺا ٺو جانم بڪَویی ...
بڪَوید امان از حواس پرٺی، یادم رفٺ
چہ می خواسٺم بڪَویم!
دوباره نامٺ را تڪرار ڪند و ٺو بدانی 
اینبار هم بہ شوق شنیدن جانم از زبانٺ
صدایٺ ڪرده !
همیشـہ ابراز علاقه ... با ڪَفٺن جانم ؛ عزیزم ؛ عشقم نیسٺ !
ڪَاهی ٺمامیِ شیرینیِ یك حس 
در ڪَفتنِ نـــام آن هم با میم مالڪیٺ
خلاصـہ می شود !
ٺو هیچ می دانی ...
با همین سادڪَی هاے ڪوچڪ اما...
دوسٺ داشٺنی ،می شود خوشبخٺ بود 
و زندڪَی ڪرد؟ 
💙🖇✨🕸◖
- پسره تو پیاده رو دختره رو بغل کرده بود و داد میزد :
«غلط کردم گفتم دلم برات تنگ نمیشه ؛ »
شدے ˒˒دلیـــــلِ˓˓ نفس کشیدناےِ ˒˒هیجانیــــم˓˓ ..!♥️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سعدی چقدر قشنگ✿ تعهد رو توضیح میده: «با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد»...🫂🫀
‌ ●♡● من هیچوقت بیخیالت نمیشم؛ چون از دست دادن تو مثل از دست دادن تیکه ای از خودمه 🥺💋🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا