eitaa logo
کانال نوای عاشقان
18.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
422 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕ ( ) (ع) ✔ آه ای عشق من... 🎤 کربلایی
حضرت آیت الله 🔹 حضرت آیت الله بهجت، شروع عبادتشان از نیمه‌های شب بود. دو تا سه ساعت پیش از اذان صبح برای ادای و عبادت از خواب برمی‌خاستند. زیر لب ذکر می‌گفتند و گاهی شعرهایی را زمزمه می‌کردند و پس از وضو مشغول عبادت و رازونیاز با خداوند متعال می‌شدند. 🔹 پس از اقامۀ نماز صبح، به تعقیبات نماز مشغول می‌شدند. 🔹 و نمازش را به‌جا می‌آوردند و دعای علقمه را می‌خواندند. سپس صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا را در میان کارهای روزمره و مسیر رفت‌وآمد به حرم یا کلاس می‌گفتند. 📚 بهجت‌الدعاء، ص١٣
تقدیم به حضرت زهرا س مدح و منقبت و مرثیه مثنوی 🎋🌺🌷💐🌹💐🎋 آن دختری که ختم رسل خوانده مادرش وآن بانوئی که حضرت حق گفته کوثرش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 آن بانوئی که همسر شیر خدا بود مام دو سبط حضرت خیرالنسا بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او مظهر صفات خداوند داور است آئینه تمام نمای پیمبر است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه شفیعه روز قیامت است او فاطمه ودیعه و دخت رسالت است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه عزیز دل و جان حیدر است در شان او مباهله طاها و کوثر است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او فاطمه حبیبه و ام الرسول بود او فاطمه عصاره خلقت بتول بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او اسوه شجاعت و صبر و کرامت است او حامی تمام عیار ولایت است 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 با این همه صفات و فضایل گل بهشت با خون پاک محسن خود پشت در نوشت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یارب چه خوب حق امانت ادا شده حق رسول حق ولایت ادا شده 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 وقتی که از کنار در خانه رد شوی فریادها ز پشت در خانه بشنوی 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یک ناله یا رسول و یکی فضه خذین یک مهدیا بیا تو ز سوز دلی حزین 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زهرا جز این سه تن که کسی را صدا نزد حتی در آن میانه علی را صدا نزد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 در پشت در حببیه داور فتاده بود در آن طرف عدوی ستمگر ستاده بود 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 وقتی به هوش آمد و از جا بلند شد و ز آتش حسادت دشمن سپند شد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زهرا به ناله گفت که فضه علی کجاست آن صاحب جلال خدای جلی کجاست 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 آمد میان کوچه کمر بند او گرفت با تازیانه راه عبورش عدو گرفت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 او اندر آن میانه ولی را رها نکرد محکم گرفته بود علی را رها نکرد 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 هرگز عدو توان جدا کردنش نداشت لکن غلاف تیغ غمش را به دل گذاشت 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زد قنفذ پلید و مغیره به بازویش با آنکه خورده بود در از کین به پهلویش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 زد آنچنان غلاف که نقش زمین شدی عالم از این مصیبت عظمی غمین شدی 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 بانوی حشر حرمتش از کینه ها شکست با جان نثاریش کمر مرتضی شکست 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 تا نقش آن غلاف به غسل شبانه دید آهی زعمق جان علی مرتضی کشید 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 یارب دگر نمانده چو صبر و قرارمان از بهر انتقام رسان صاحب الزمان 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 "ناطق" تو در مصیبت زهرا بسوز باش عالم گرفت ماتم عظمی بسوز باش 🎋🌺💐🌺🌷💐🎋 غلامرضامحمودنژاد(ناطق) صلو
آن زمانی که خدا خلقت دنیا می کرد فاطمه بود در آنجا و تماشا می کرد با وجود اینکه نبی بود و علی بود و خدا خلقت کوی و مکان، خاطر زهرا می کرد ماجرای فدک و غصب خلافت آن روز حق رقم کرد و بخون فاطمه امضا می کرد توبه آدم اگر گشت قبول، از او بود چون تقاضای ورا ذات حق اجرا می کرد کشتی از ورطه طوفان برهانید که نوح نام او ورد زبان در دل دریا می کرد به خلیل آتش اگر گشت گلستان آتش شرم از روی گل عصمت کبرا می کرد بهر موسی بخدا گشت شکافنده نیل آنکه با منطق خود معجز عیسی می کرد دختری را که پدر، ام ابیها نامید زیر لب شکوه ز بی رحمی دنیا می کرد من ندانم چه بسر آمدش از ظلم عدو کز خدا گاه دعا مرگ تمنا می کرد از فشار در و دیوار ندانم چه کشید رازها سینه اش از پرده هویدا می کرد پهلویش را بشکستند بناحق که چرا در بر ظلم طرفداری مولا می کرد داغ محسن جگرش سوخت که از ماتم او ناله از سوز جگر لاله صحرا می کرد من ندانم که چه رخ داد در آن کوچه که او رخ نهان از علی عالی اعلی می کرد از غم فاطمه افتاده گره درکارش آنکه صدها گره از مشکل ما وا می کرد ..................................................................
🌹🍀🌹امید زندگی🌹🍀🌹: 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🌷نیـــایــــــش شــــــبانــــــــگاهی🌷 خدایا...💞 هر کس که تو یاورش باشی یاری نکردن دیگران زیانش ندهد و هرکس هدایتش به دست تو باشد فریب گمراهان پای او را نلغزاند پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مارا به عزت خویش از گزند بندگانت در امان دار و با بخشش خود از غیر خودت بی نیاز گردان و در پرتو هدایت خویش ما را به راه حق انداز خدایا...💞 سلامت دل های ما را در یاد کرد بزرگی خود قرار ده و اسایش بدن های ما را در سپاسگزاری نعمت خویش و گویایی زبان های ما را در وصف انچه به ما داده ای . ❤️بحق مهربانیت یا ارحم الراحمین❤️     🌻🍃فرازی از صحیفه سجادیه 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹🍀🌹ا🌹🍀🌹: 🌸 الهی بهترین آغازها آن است که با تکیه بر نام و حضور تو باشد با توکل به اسم اعظمت آغاز می‌کنیم روزمان را، 🌸 الهی! هر جا که تو باشی نگاهها مهربان کلامها محبت آمیز و رفتارها سرشار از مهر می‌شوند 🌸 الهی تو همیشه کنارمان باش تا همه چیز سامان یابد 🌸 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ 🌸 الهی به امید تو 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
بی تو هر جا می روم احساس غربت می کنم راه بر جایی ندارد هر چه همت می کنم بی تو آرام و قراری نیست در دنیای ما دور مانده از خوشی با هر که صحبت می کنم نامه اعمال من حال تو را بد می کند جمعه ها بدجور احساس خجالت می کند غیر تو هر کس رفیقم شد نزد چنگی به دل بعد ازین تا زنده ام با تو رفاقت می کنم روز و شب فکر همه هستم ولی فکر تو نه حال هر کس جز تو را آقا رعایت می کنم من که باری بر نمی دارم ز روی شانه ات با چه رویی بر تو اظهار ارادت می کنم تا نرفته فاطمیه آبرویم را بخر فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم محمدحسین رحیمیان👆 از نحسی گناه بهایم عوض شده حال دعا و سوز و نوایم عوض شده خیلی دعا برای ظهورت نکرده‌ام یادت نبوده‌ام که دعایم عوض شده یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه معلوم می‌شود که خدایم عوض شده چشمی که خشک شد به امامش نمی‌رسد حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده دیشب دعام کردی و بی‌خود نبوده که از صبح زود٬ حال و هوایم عوض شده تو رحمتی و با نظرت سوی نامه‌ام با فعل خیر٬ جرم و خطایم عوض شده آلوده‌ام قبول، ولی بی‌پناه نه اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟! خیبرشکن مقابل زهرا نشست و گفت: در بستری و حال سرایم عوض شده زهرا تمام قوّت جان منی، بخند با گریه‌ات زمانه برایم عوض شده دیشب عبام را رویت انداختم ولی دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده محمد جواد شیرازی👆 به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده برای آمدنت مادرت دعا کرده برای اینکه بگیری تو انتقامش را میان نافله هایش چه ناله ها کرده اگر که شیعه شدیم اعتقاد ما این است به یمن توست به ما هم گر اعتنا کرده  تو گفته ای که بود الگوی تو مادر تو همان که شیر خدا بر وی اقتدا کرده هزار سال گذشته هنوز عزاداری تمام عمر تو را غصه اش عزا کرده شنیده ام که بدست شماست پیرهنش نگه به پیرهنش بادلت چها کرده  برای زخم کبودش بیار دارویی همان که بهر ظهورت خدا خدا کرده جواد حیدری👆 امام عصر نظر می کند، حواست هست؟! به هر محله گذر می کند، حواست هست؟! بدون یار و غریبانه در دل صحرا عزیز فاطمه سر می کند، حواست هست؟! شبیه مادر خود، خانه خانه مردم را از انتظار خبر می کند، حواست هست؟! در انتظار من و تو نشسته، با گریه... شبِ بلند سحر می کند، حواست هست؟! هر آن که گریه نکرد از مصیبت زهرا به روز حشر ضرر می کند، حواست هست؟! شنیده ایم غم کوچه را ولی آقا نظر به کوچه و در می کند، حواست هست؟! به روی حوریه حتی سقوط برگ درخت یقین که زود اثر می کند، حواست هست؟! آهای شمر لعین مادری سرِ گودال نظر به ذبح پسر می کند، حواست هست؟! محمد جواد شیرازی👆
بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را کز آتش دل کرده‌ام روشن چراغ آه را از بسکه دود آه من گردید سدّ راه من در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را گفتم به شب زاری کنم خون جگر جاری کنم صبح آمد و دادم ز کف این رشته کوتاه را باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون ورنه به آتش می‌کشم با ناله مهر و ماه، را از شدت اندوه و غم ریزد نیستان را بهم در بند بیند شیر اگر بر جای خود روباه را تا محرم اسرار من با بذل جان شد یار من بر راز گوئی، کرده‌ام پیدا درون چاه، را رزم آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول الله را هر گه که با سوز درون از خانه میآیم برون چشمم شود دریای خون بینم چو آن درگاه را «میثم» اگر روشن دلی خشدار کز راه علی دشمن به آگاهی برد یاران نا آگاه را استاد حاج غلامرضا سازگار👆 داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد دیشب علی توان خودش را به خاک کرد خانه خراب خانه تکانی نمی‌کند کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمی‌کند قبرت مرا دوباره زمین‌گیر کرده است داغت مرا  همین دوشبه پیر کرده است نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند با ذوالفقار همدم دردم علی رسید با دستمال زرد نبردم علی رسید گفتند او دوباره که برگشت دررَوید شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده حیدر شده‌است حیدرِ خیبر چه فایده رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من دستم چگونه  چشم تورا بست وایِ من دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن دیدی که خانواده‌ی من را نظر زدند این زندگیِ ساده‌ی من را نظر زدند توآمدی به خانه من حیف شد خراب گرمیِ آشیانه‌ی من حیف شد خراب یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد شرمنده‌ام که گوشه‌ی چشمت سیاه شد بینِ یتیمهات علی گیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت چادر نماز و معجر آتش گرفته‌ای دیوارِ خونی و در آتش گرفته‌ای گفتی حسین و حرف گلو را به زینبت من آمدم سپرده‌ام  او را به زینبت راحت بخواب آب کنار حسین هست زینب نرفته خواب کنار حسین هست پیش حسین دخترت از حال می‌رود با نیزه دار تا ته گودال می‌رود صبح آمده‌است و علی دیر کرده است داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است حسن لطفی👆
تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر استاد حاج غلامرضا سازگار👆 منم شمعی که از جان دادن پروانه می‌لرزد به روی گونه‌هایم اشک، دانه دانه می‌لرزد از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد دل ویرانه‌ام از دیدن بیگانه می‌لرزد چرا از من حسن حرف دلش را می‌کند پنهان چه بغضی در گلو دارد که بی تابانه می‌لرزد حسینم روضه‌ی دیوار و در هر لحظه می‌خواند زمین و آسمان همراه این دردانه می‌لرزد پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد ببین با آه طفلان تو دارد شانه می‌لرزد چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو صدای در که می‌آید تمام خانه می‌لرزد محسن درویش👆 شب است و ماه و نخلستان و چاه و ناله‌ای محزون سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه می‌خواند به یادش آمده یاسی که پرپر می شود در خون در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهره‌اش گلگون علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون نمی‌دانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون چه سرد است این جهان بی‌تو، چه بی نور است این خانه صدای ناله‌ی زینب، غمم را می‌کند افزون حسین از غم نمی‌خوابد، حسن خاموش و اشک افشان به یادش آمده یاسی، که پرپر می‌شود در خون سیده زینب حسینی👆