امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه
آقا بیا دعای مرا مستجاب کن
ما را برای نوکریت انتخاب کن
قلبم شبیه سنگ شد از کثرت گنه
امشب بیا و سنگ دلم را تو آب کن
تأثیر جرم و معصیت اشک مرا گرفت
دستی بکش به روی دلم فتح باب کن
تا کی به لب دعای فرج، تا کی انتظار؟!
آقا به حقّ فاطمه پا در رکاب کن
ای منتقم بیا که دلم سخت زخمی است
رحمی نما بر این دل زارم شتاب کن
ای روضه خوان فاطمیه روضه ای بخوان
امشب میان سینۀ ما انقلاب کن
ما در پی تلافی سیلی کوچه ایم
یعنی به روی غیرت ما هم حساب کن ...
🌷🌼🌷🌼🌷
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای ماودوستانمان محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت، عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران.
سلام
دلتان سرشار از مهر خدا
نفستون گرم
روزگارتان خوش
عاقبتتان بخیر
الهی تکیه بر لطف تو کردم
بجز لطفت ندارم تکیه گاهی
دل سرگشته ام را راهنما باش
که دل بی رهنما افتد به چاهی
خدایا....
امروزمان را با نام و یاد تو،
و به امید لطف و کرمت،
و لحظاتی سرشار از معحزه،
و اتفاقات خوب آغاز میکنیم ...
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ استاد غلامرضا سازگار
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
من پسر خون خدا مهدی ام
طالب خون شهدا مهدی ام
مادر من مادر خون خداست
مادر من ائمه را مقتداست
مادر من ام ابیها بود
مادر من حضرت زهرا بود
مادر من بهشت احمد بود
روح دو پهلوی محمد بود
مادر من سید الانبیاست
دائره المعارف کبریاست
مادر من اسوه صبر و رضاست
اینه پیمبر و مرتضاست
مادر من روح نماز شب است
حاصلی از تربیتش زینب است
مادر من حسین می پرورد
دامن پاک او حسن پرورد
مادر من دست ید الله بود
دست مگو هست ید الله بود
مادر من بود و نبود علیست
مادر من یاس کبود علیست
مادر من فدایی حیدر است
شاهد او ناله پشت در است
مادر من کیست امید علی
مادر اولین شهید علی
مادر من چو مرغ بی بال شد
مثل کتاب وحی پامال شد
حیف از ان نخل که بی برگ شد
اول زندگی جوان مرگ شد
حیف که ناموس خدا را زدند
مادر مظلومه ما را زدند
حیف از ان سینه که در خون نشست
حیف از ان دست که دشمن شکست
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
مناجات با امام زمان عج
🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان
روح از پیکر ما رفته بیا روضه بخوان
باغمان پرپر و گل ها همگی پژمردند
گل نیلوفر ما رفته بیا روضه بخوان
همه آیات ، عزادار غم قرآنند
سوره ی کوثر ما رفته بیا روضه بخوان
از همین خانه که جبریل به وحی آمد و رفت
جان پیغمبر ما رفته بیا روضه بخوان
مهر و لطفی که خدا داشت در او بود عیان
مهربان از بر ما رفته بیا روضه بخوان
ماه شب های حرم رفته و در لیله ی تار
نور چشم تر ما رفته بیا روضه بخوان
نه توان مانده که نالیم و نه گریه نه سخن
روضه خوان مادر ما رفته بیا روضه بخوان
تا ابد داغ به دل از غم زهرا داریم
تا قیامت بخدا ماتم زهرا داریم
#محمد_مبشری
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
mehdi_rasoli_jodai 128.mp3
2.71M
نوحه سلام ای قرار دل بیقرارم
سلام ای قرار دل بیقرارم
سلام ای طلوع شب انتظارم
بیا ای عزیز دل فاطمه
به زخم دل شیعه مرهم بزن
تو آقا بیا من خراب توام
همیشه دلیل عذاب توام
تویی حاضر و ناظر من ولی
منم که همش در غیاب توام
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
شبای فراقت شبای غمه
برای تو صد بار بمیرم کمه
بیا که برای رسیدن به تو
همش غصه داره دل فاطمه
دلم خونه آقا از این قصه ها
بیا تا جوونم بمیرم برات
بیا یا که شب مثه جون حسین
همه هستی مو من بریزم به پات
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
به درد من امشب دوا بنویس
منو خادم روضه ها بنویس
اگه زنده موندم به تقدیر من
شب اربعین کربلا بنویس
بذار تا نمردم مسافر بشم
بیام به کربلا یه زائر بشم
شبیه حبیب و ظهیر و سعید
کنارم حبیبم مجاور بشم
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
نمیدونم آقا کجایی کجا
که چشمم شده خون از این گریه ها
شب جمعه و بوی سیب حرم
گمونم که امشب میری کربلا
میباره دوباره دل آسمون
میخونه بنی یه یاس کبود
تو گودی مقتل به یاد حسین
کنار تو مادر میشه روضه خون
غریب من به زیر دشنه
کشته شدی با لب تشنه
یابن الحسن بگو کجایی
تنگه دلم از این جدایی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
کاری که با بانوی او مسمار کرده
هفت آسمان را بر سرش آوارکرده
تابوت میسازد میان اشک و اندوه
از بس که بانویش به او اصرار کرده
از رنگ و روی فضه فهمیده است حیدر
نجارٍ در بر درچه میخی کارکرده
دندان گرفته آستینش را ز غربت
رفتارهای دشمنش ناچار کرده
حال و هوای دودی شهر پیمبر
بانوی مولای مرا بیمار کرده
زانو گرفته در میان دستهایش
رخسار زهرا حال او را زار کرده
دیوارهای کوچه ی تنگ مدینه
چشمان زهرای علی را تار کرده
لبخندهای ممتد همسایگانش
این زندگانی را به او دشوارکرده
پروانه را از شمع خود محروم کرده
کاری که با بانوی او مسمار کرده
#علی_حسنی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با تمام درد ها بانو ترحم میکنی
گاه گاهی لحظه ای کم کم تبسم میکنی
چشمهای کودکانت غرق ماتم میشود
تا که در بین قنوتت یاد مردم میکنی
روزهای آخری کمتر به زینب میرسی
کم نوازش میکنی کمتر تکلم میکنی
لاله ی پیراهنت هی آبیاری میشود
روزهای آخری تا پخت گندم میکنی
در میان روز بر پیغمبرت سر میزنی
وقت برگشتن تو گاهی خانه را گم میکنی
آنقدر خونریزی بال و پرت گسترده است
بین معراج شبانه هی تیمم میکنی
مرتضی خوشحال میگردد و خندان میشود
تا که بین خانه اش بانو تلاطم میکنی
در میان بسترت وقتی که میخوابی چرا
آن شهادتگاه محسن را تجسم میکنی
ای پرستوی مدینه حرف رفتن را نزن
از چه رو شعر پریدن را ترنم میکنی
#علی_حسنی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هجده بهار میگذرد از جوانی ات
قربان لطف و معرفت و مهربانی ات
جمع ملایکه به شما سجده کرده اند
بین قنوت نافله ی آسمانی ات
در خانه ی علی چقدر کار کرده ای
با پهلوی شکسته و با ناتوانی ات
پیغمبری و کار پدر کرده ای شما
با جلوه های چادر پاک یمانی ات
در کوچه ذوالفقار علی بوده ای شما
در بین کوچه دیده شده قهرمانی ات
چشمان مرتضی پر از احساس غم شده
با دیدن هلال رخ ارغوانی ات
حالا میان بستری و گریه میکنی
با غنچه های پیکر رنگین کمانی ات
#علی_حسنی