📝 #تحلیل_شعر «۳»
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹سرمایۀ محبت زهرا🔹
اشكی بُود مرا كه به دنیا نمیدهم
این است گوهری كه به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصالِ حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بُوَد كه گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیكشم
دامان او ز دست تمنّا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
📝 #سیدرضا_مؤید
#الی_الحبیب
.
💠 زبانزد خاص و عام
🔹استاد سیدرضا مؤید در زمره شاعرانی است که از دهه پنجاه تا کنون، به عنوان شاعر اهلبیت در میان اهل هیأت، مرثیهسرایان و ذاکران آلالله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. به عنوان نمونه میتوان به این شعر اشاره کرد که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است.
🔸مرکز ثقل محتوایی این شعر، ردیف آن (نمیدهم) است؛ که در حقیقت در هر بیت، حاوی مفهوم یک «نه» بزرگ به همه عناصر غیرمعنوی در زندگی است. با انتخاب این ردیف، مضامینی چون نه گفتن به طواغیت و مفهوم معاوضه نکردن داراییهای معنوی با امور دنیوی را به تصویر کشیده است.
کارکردِ دیگر این ردیف اثرگذار، خلق فضایی حماسی با چاشنیِ لحن «انکار و طرد» مطالبی است که مقبول طبع و باور شاعر نیست.
🔹جالب توجه اینکه، این فضای حماسی با محوریت «مضمون» ایجاد شده است، نه بازیهای لفظی و موسیقایی. بنابراین، این شعر میتواند در حکم الگویی قابل توجه باشد برای شاعرانی که به دنبال آفرینش فضای حماسی و انقلابیاند.
برجستگی بیان مضمونمحور و پیوند آن با حس و حال حماسی و انقلابی از یک سو، و از سوی دیگر زبان ساده و خالی از تکلف شاعر، زمینههای ارتباط مخاطب عام و حتی خاص را با شعر فراهم ساخته و در نتیجه مقبولیت شعر را رقم زده است. همچنین، بهرهگیری از عناصر تاریخی، به غیرمستقیم شدن زبان، تحلیلمحور شدن و نیز گسترش فضای شعر کمک کرده است.
🔸حضور پررنگ شاعر- که با ضمیر «من» در همه ابیات مشهود است- به معنای نگاه شخصی شاعر نیست بلکه راوی فرهنگ عمومی محبت و معرفت نسبت به اهلبیت و به عبارت دیگر، یک باور شیعی است که در قالب یک «من» اجتماعی- فرهنگی ترسیم شده است.
با اندک تأملی میتوان حدس زد، این شعر در دهه سوم عمر شاعر سروده شده است. «سادگی شعر» و امکان «بهره بردن آنی از شعر»، این فرضیه را اثبات میکند که شاعران مذهبی در دهههای پیشین در پی پاسخ به نیاز عمومی بودهاند؛ البته از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهانبینی و روشنگری عموم غافل نبودهاند.
🔹این هدف را باید بسیار ارزشمند دانست و اگر امروز، مخاطب از شعر در هیأت لذت بیشتری میبرد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و همنسلان او از جمله محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است.
بهراستی این شعر اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟ به نظر میرسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل «شعریت» باید در این ویژگیها جستوجو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانهها و عناصر ادبی که مخاطب با آن مأنوس است.
🔸این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است، نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز محبت و علاقه به محضر اهلبیت و مرزبندی میان باورهای شیعی با زبانی عاطفی و شاعرانه.
استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهه تاریخی، بهخوبی به این نیاز پاسخ دهد؛ یعنی در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ولایی ارائه کند؛ شعری که عموم آن را بهراحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزشهای آن صحّه گذارند.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۳۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
📝 #تحلیل_شعر «۴»
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹ارث دریا🔹
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
📝 #مرضیه_نعیم_امینی
#الی_الحبیب
.
💠بیان مضمونمحور
🔹اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال میدهند:
الف) بیان شاعرانه و هنری
ب) بیان غیرمستقیم
در حالت نخست، نحوه بیان مهم است نه موضوع و در حالت دوم، اندیشه شاعرانه (چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه (چگونه گفتن).
این نوع بیان - که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار دارد- اگر بهدرستی بهکار گرفته شود، بهراحتی میتواند مخاطب را اقناع کند. با نگاهی واقعگرایانه میتوان گفت: تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان تأثیرگذار است. این نوع شیوه شعری را میتوان بیان «مضمونمحور» دانست.
🔸«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه میشود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند.
اگر اساس شعر «مضمونمحور» را گرهخوردگی احساس با ادراک بدانیم، مهمترین نشانه آن «ادراک شاعرانه» خواهد بود که بر پایه واکنش عاطفی شاعر در شعر برجستگی یافته است. به عبارت دیگر، ادراک شاعرانه، حاصل شعور شاعر است که در قالب «واکنش عاطفی» شاعر نمایان میشود.
🔹بیان «مضمونمحور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است؛ به ویژه شاعرانی که به مخاطب عام گرایش داشتهاند و مفاهیم و مضامین اجتماعی در شعرشان پربسامد بوده است.
درباره این نوع گرایش، شواهد بسیاری در شعر شاعران از گذشته تا امروز میتوانیم بیابیم و مثال بزنیم. به این نمونهها در شعر حافظ بنگرید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش!
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بندهپروری داند!
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و...
ابیات فوق، هرچند برجستگی «خیال» ندارد؛ اما از شعریت بیبهره نیست. بهراستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کمرنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر میدانیم؟
میتوان گفت تمام آن ابیات «مضمونمحور» بر پایه نکتهسنجیهای ذوقی و محوریت ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است.
🔸در شعر ولایی نیز یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان، همین بیان مضمونمحور است. انتخاب این نوع شیوه بیان در شعر ولایی و استقبال بیش از حد معمول از آن، احتمالاً به یکی از جهات زیر بستگی دارد:
۱. گرایش شعر ولایی به هیأت و تأثیرگذاری بر مخاطبان عام
۲. کمتجربگی برخی شاعران و عدم انس با تجربههای شاعرانه شاعران برتر
۳. موضوع ادب ولایی، مدح و رثای اهلبیت است و گرایش به این موضوع، به طور طبیعی شاعر را به سمت تفسیر و تحلیل تاریخ، به جای گزارش یا وصف شاعرانه و نیز بازسازیهای تاریخی سوق میدهد.
در برخی از ابیات این غزل نیز، گرایش شاعر به دو نوع بیان «شاعرانه» و «مضمونمحور» مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیتها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار میسازد:
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
و:
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
🔹بنابراین حضور شعر «مضمونمحور» را باید جدی گرفت و اگر قرار است این شیوه بیان را بهکار بریم، بهتر است بر اساس شیوه قدما در آن مسیر، سلوک شعری داشته باشیم.
حاصل سخن اینکه، شاعران میتوانند با محوریت لطف طبع و سحر کلام آثاری بیافرینند که با وجود عدم کاربرد خیال، باز هم نشانههای قوی و تأثیرگذار از شعریت داشته باشد.
نکته ناگفته اینکه، مرز بین «نظم» و شعر «مضمونمحور» بسیار باریک است! اگر شاعر پیوند سه عنصر «احساس شاعرانه»، «ادراک و نکتهسنجیهای شاعرانه» و «بلاغت سخن» را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه نظم کشانده است.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
اسم اعظم میخوای فقط بگو یا حسین
شوق زندگی حقیقیِ ما حسین
غرق دنیا بودم همیشه وقت اذون
اول بخش شده نماز من با حسین
میشمارم لحظه ها رو تا اذون
تا که با خدای تو عشق بازی کنم
سجده میکنم روی مُهرِ تو
که توی ذهنم رویاسازی کنم
توی رویام بیام به کربلا
تا یه کم این دل تنگ و راضی کنم
رویامه حرم تو، دنیامه حرم تو
مرحم واسه ی همه دردامِ حرم تو
شیرین تر از بغل مادر حرم حسین
بره بالا تر علم حسین
🖤🖤
[بند دوم]
خاک کرببلات شِفای درده منه یا حسین
مژده ی بهایی تو خزونِ سرده منه
تسبیح تربتت که توی دستم باشه
گرمیِ دستت و تو دسته سرده مرده
من به شوق وصله تو دم به دم ذکر یا مُنتهُی الرجایا میگم
بعد هر نمازم با تربت تسبیحات حضرت زهرا میگم
تربت و میزارم روی چشام
اللهم الرزقنا کربلا میگم
حیرونه حرمتم، گریونه حرمتم
این روز ها خدا بخواد مهمون حرمتم
#امام_حسین
👇
@navaye_asheghaan
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
از کجا شروع کنم، از کجا بگم برات
تنگ دلم واسه ی شب های کرببلا
حال روز دل من، از نگام مشخصه
کی میشه دست منم به ضریحت برسه
ترسم اینه که دم مرگم نیای بالا سرم
داغ دیدنت رو آقا نزاری رو جیگرم
ترسم اینه که بگی نوکر نالایقی ام
میمیرم اگه بگی پام و نزارم تو حرم
ای همه کسم حسین
🖤🖤
[بند دوم]
اگه نداشتم تو رو، چی میومد به سرم
تو رو صدا میزنم با همین چشم ترم
یه کاری کن که باشم، مثل ذهیر خودت
من و حواله نده به هیچ کسی غیر خودت
خدا عمرش بده هر کی من و تو روضه کشوند
هر کسی من و پای سفره ی لطف تو نشوند
خدا عزتش بده نوکری که تو اربعین
از نون شبش زد اما خودش و حرم رسوند
این درده
محاله آدمی که مرده باز برگرده
گرمات و نگیر ازم آخه خاک سرده
خاک سرده
حسین دوست دارم
تنها یارم امام حسین
راه چارم امام حسین
میسازی با خوب و بدم
دوست دارم امام حسین
دوست دارم امام حسین
.👇
@navaye_asheghaan
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
جذبه چشم تو کوه و میلرزونه
قدرت دستت دنیا و میگردونه
خورشید و برگردوندی شد عقلا عاجز
رفتی تو میدون گفتی حل من مبارز
من میگم خدا بهش صبر بده
بخدا خیلی سخته دیدنت
من اگه جای قنبر بودم
میمردم وقت دیدنت
یدالله تعالی تو عالی تو اعلی
داره کعبه میگرده دور مولا
حسودا بمیرن
خدا همش تو رو میبره بالا
علی مولا
🖤🖤
[بند دوم]
هر کی و کشتی دیدی تا ده نسلش رو
دینم و کامل کردی فرع و اصلش رو
علت سجده ی انسان ها به آدم
امیرالمومنینی بودن اجدادم
واسه اینکه بهتر ببینمت
چشم من باز وقت مردمم
اگه تو لحظه مردم بیای
پرواز وقت مردنم
ملائک تماشا، تو عرش معلی
علی سجده کرده تو مصلی
نمازش یه جوره
خود خدا میگه تبارک الله
#امام_حسین
.👇👇
@navaye_asheghaan
4_5994397988586262705.mp3
12.97M
🎼#شور
📝جذبه چشم تو کوه و میلرزونه...
#کربلایی_حسین_ستوده
ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
#فاطمیه_اول
۵ آذر ماه ١۴٠٢
@navaye_asheghaan
4_5967557522477812725.mp3
6.24M
دخیل 🥺
👌بسیار دلنشین
همزمان با تشییع #شهید_نیلفروشان حرم امام رضا ع
🎤حاج حسین خلجی و صابر خراسانی
@navaye_asheghaan
.
#شهید_نیلفروشان
یه شب واژه واژه کبوتر شدی
مسافر که بودی مهاجر شدی
شهادت تو رو برد تا آسمون
با صدتا ستاره مجاور شدی
منو واژه واژه صدا کن شهید!
تفنگت نیفتاده روی زمین
منو مثل شعرِ حماسی بخون
منو توی مَمّد نبودی ببین
ما رو مثل روزایِ خون دادنت
شبیهِ شبایِ خطر یاد کن
گلومون پر از بغضه این روزها
خودت جای ما باش و فریاد کن
تو رفتی ولی سنگرت موند و من
دلم سوخت ، عاشق شد و شمع شد
تو رفتی دلم ریخت اما چه غم
با سید علی خاطرم جمع شد
من از سوت خمپاره عاشق ترم
دارم جاده جاده تو رو می دوم
صدای تو از دوردستا میاد
هنوزم صدای تو رو میشنوم
از عباس از عباس! صدا مبهمه
حسین جون اگه میشنوی گوش کن
ما از معبر آخری رد شدیم
از این لحظه بی سیم و خاموش کن
#محسن_ناصحی ✍
#شهدا
.
@navaye_asheghaan