#روضه_حضرت_زهراس
ایاقه دوردی زحمتیلن عباسین باشینه چکدی
دیدی زهرا الهی خوش گونه امیدوار اولماز
(یاپشب بالانن الینن بالا دور ایاقه )
من گوهر نابم محکی نیلیرم اوغلوم
جنتده باغم وار فدکی نیلیرم اوغلوم
(ایوده زینب و کلثوم نگرانیدی ننه نین یولون گوزلوردولر)
گلوب آهسته آهسته اولوبدور منزله داخل
اله غملی ایو اولماز نه اله غملی نگار اولماز
قاپی آغزندا ایلشدی یوزون گیزلتدی زینبدن
آنا پوزگون گور ایوه گلسه قیزی گور اشکبار اولماز
(زینب باخدی گوردی ننه اله توزا تپراقا بلنیب ننه اله باشوا دولانم نیه یوزوی منن گیزلدیرسن یولدا نه بلا گلوب باشوا ننه )
حسین قارداشیمه خاطر نقابین رد اله یوزدن
جمالین پردده قالسا ملالین آشکار اولماز
(اله کی حسینین آدن گتیرنده خانم چادرن رد اله دی ، دیدی بالا)
غم ایامی بو اندازه ده بولمزدی ننون
دایین اولسیدی بوحالدا ایوه گلمزدی ننون
( دیدی عمواوغلی علی جان آغلامنه آغلا منیم یتیم قالان بالالارما)
قویما زینب باشه دائم قاره معجر باغلاسون
شعله آهیله قلب مجتبانی داغلاسون
آغلاسا عالم اگر قویما حسینیم آغلاسون
(گوردی علی بئله یانایانا آغلور زهرا علینین گوزونون یاشین سیلیر چکیر یارالی
#لعن_الله_قاتلیک_یا_فاطمة_الزهرا
خداحافظ ای بستر من خسته
خداحافظ ای نماز نشسته
خداحافظ ای قیام و قعود
خداحافظ ای رکوع وسجود
خداحافظ درد بازو و سینه
خداحافظ کوچه های مدینه
خداحافظ ای آسمان کبود
خداحافظ موج آتش و دود
ز آه من آسمان شده نیلی
خداحافظ تازیانه و سیلی
دگر من بارسفر بستم
مدینه شد راحت از دستم.
#حضرت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#شب_قدر
#مسدس_ترکیب
ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا
دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا
چشمِ چشمِ حقـی و بـازوی بازوی خدا
منطقت وحی و زبان تو سخنگوی خدا
سینـهات مخـزن اسـرارِ هـوالهوی خدا
خـلقتت آینـۀ خُلـق خــدا، خوی خدا
سوَرِ، کوثـر و یاسین محمّد، رویت
لیلۀ القدر خدا، سایهای از گیسویت
مصطفـی شیفتـۀ وجهۀ ربانی تو
نورهـا هالهای از طلعت نورانی تو
ملک و جن و بشـر گرم ثناخوانی تو
آسمان گوشهای از سفرۀ مهمانی تو
روح جبریـل امین مرغ گلستانی تو
وحی پرواز کنـد وقت سخنرانی تو
نگـه نافـذ چشم تو مسیحای علی است
راز هر موی تو یک لیلۀ احیای علی است
خالـق عزّوجـلّ مــدح تــو را میگوید
پــدر از بـاغ جنـان عطر تو را میبوید
کوثر از اشک سحرگاه تـو رخ میشوید
عصمت از چار طرف راه تـو را میپوید
خلد، خـاک در سلمـان تـو را میبوید
از قدمهــای کنیـز تــو ملک میروید
بـال جبریـل امیـن فرش ره زائر توست
دو جهان گمشده در تربت بیحائر توست
دفتـر مـدح تـو قـرآن رسول الله است
مهـر تــو پایـۀ ایمـان رسول الله است
دامنت بـاغ دو ریحـان رسول الله است
سینۀ پـاک تـو رضوان رسول الله است
صـورتت سـورۀ فرقـان رسول الله است
جان تو جان علی، جان رسول الله است
برتـر از دانـش و ادارک و ثنـای همهای
تو همان فاطمهای فاطمهای فاطمهای"
طایـر قلـۀ عـرشی و زمیــن منزل توست
عقـل کـل زائر کاشانۀ خشت و گل توست
ناقهات رفـرف و آغـوش خدا محمل توست
وسعت باغ جنان گوشهای از محفل توست
تو در آغوش خدایـی و خدا در دل توست
تـا ابـد ذریّـۀ ختـم رسـل، حاصل توست
کوثـر رحمتـی و ساقی تو دست علی است
بودِ تو، بود علی، هستیِ تو هست علی است
پدرانـم همــه خــاک قــدم دو پسرت
پسرانـم همــه تـا روزِ جـزا خاک درت
پدرت گفت: به قربان تو دختـر، پدرت!
مـادرت عصمـتِ ذاتِ احــدِ دادگـرت
دخترت زینب کبراست- حسینِ دگرت
تو: صدف، نسلِ علی تا صف محشر: گهرت
نور و فرقانی و طاهایی و یاسین علی
مهر تو دین علی، مشی تو آئین علی
جز تو یا فاطمه بر ختم رسل کوثر کیست؟
بضعــه و مـام دو ریحـانۀ پیغمبر کیست؟
دختـری را که پدر گفته به او مادر، کیست؟
با علی همدم و هم پایه و هم سنگر کیست؟
حامـی دست خـدا، دخت پدرپرور کیست؟
بین دشمن تک و تنها سپر حیدر، کیست؟
تو سراپا علی استی و علی زهرایی است
نـه علی، بلکه خدای ازلی زهرایی است
نوح تـوحیـد در امـواج خطر کیست؟- تویی
روح مابیــن دو پهلوی پــدر کیست؟- تویی
اُمِّ دیــن، اُمِّ کتـاب، اُمِّ بشــر کیست؟- تویی
مطلعالفجرِ دو شمس و دو قمر کیست؟- تویی
بهتریـن یـار علـی در پس در، کیست؟- تویی
به علـی بازو و شمشیـر و سپر کیست؟- تویی
بهتـرین یـار علـی یار علی یار علی!
تا صف حشر به هر عصر، طرفدار علی!
هـر کــه از قبـر نهـان تـو نشانی میخواست
گفتمش در دل تو، در دل من، در دل ماست
بس کـه پیداست، به چشم دگران ناپیداست
نه مدینــه، همـهجا تربــتِ پــاکِ زهراست
فاش گویم: حـرمِ فاطمـه، آغــوش خداست
حال میپرسم: آنجا که خدا نیست، کجاست؟
چــارْ دیوارِ بهشت دل ما حائر توست
تو همان وجه خدایی و خدا زائر توست
تو کجا؟ این همه رنج و غم و آزار کجا؟
تـو کجـا؟ نالـه بین در و دیوار کجا؟
بضعـۀ احمد و دود و شــرر نار کجا؟
روی حـور و ستمِ دیـوِ ستمکار کجا؟
مخزن سرِّ حق و صدْمۀ مسمار کجا؟
گل بیخار؟ کجا نیشِ سرِ خار کجا؟
از در سوختــۀ خانه تو معلوم است
به خدایی خداوند، علی مظلوم است
شـده نزدیـک بـه آتش بکشـم دنیا را
گوییــا مینگـرم ایــن ستـمِ عظما را
کـه فلانی بـه فلان گفـت: بزَن زهرا را
آن که سوزانـد بـه آتش، حرمِ طاها را
کشت بـا کشتـن نامـوس خدا، مولا را
زد چو بر باب ولایت به جسارت، پا را
لگدی زد به در و سوخت روان همه را
کشت یـک سوم سادات بنی فاطمه را
نـه فقـط دسـت عـدو بیت تـو را آتش زد
دست شیطان به همه هست خدا آتش زد
بــه دل سوختـه اهـل ولا آتش زد
به خدا بر حرمِ کـرب و بلا آتش زد
تا صفِ حشر به قلب شهدا آتش زد
بال جبریل امین را ز جفـا آتش زد
زین شرر تا صف محشر دل عالم سوزد
پای این آتش دل، سینۀ «میثم» سوزد
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#زمینه ایام #بستر_بیماری حضرت زهرا(س)
بی وفا دنیا مگیر دنیا مگیر از من جوونم رو
با غمِ زهرای من زهرای من می گیری جونم رو
دیگه از این زمونه خسته ام
زیر بار غمت شکستم
کاشکی چشمم میونِ کوچه
بسته می شد به جای دستم
آخه زهرا چرا از حیدرت تو رو می گیری
موقعِ پاشدن دستاتو به زانو می گیری
می اُفتی از نفس دستاتو رو پهلو می گیری
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نا نجیب بر روی تو بر روی تو سیلی چه بد می زد
بی حیا پیش علی پیش علی تو را لگد می زد
بی مُروت چرا چنین زد
ضربه ها بر تو نازنین زد
دیدنِ خون روی دیوار
فاتح خیبرو زمین زد
حالا من موندم و غم مونده و زهرا وبستر
حالا من موندم و بی تابی و نگاه دختر
حالا من موندم و میخ در و یه دیدهء تر
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دختری بیچاره شد بیچاره شد با دیدن مسمار
مادری زد دست و پا زد دست و پا بین در و دیوار
پشت در پیکرش میسوزه
داره موی سرش میسوزه
خیلی سخته ببینه طفلی
چادر مادرش میسوزه
الهی هیچ کسی این صحنه رو ندیده باشه
قدِ بانوی هجده ساله ای خمیده باشه
گمونم موقعِ مرگ علی رسیده باشه
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
شاعر: #مهدی_مقیمی
👇
نام زهرا يک جهان معنا بود
نام زهرا احسن الاسما بود
نام زهرا مشتق از نام خداست
زينت کرسي وعرش کبرياست
نام زهرا ذکر اهل دل بود
نام زهرا حل هر مشکل بود
نام زهرا يک مدينه ماتم است
داستان رنج هاي عالم است
نام زهرا نام يار حيدر است
ياوري که بين ديوار و در است
نام زهرا نام غمناکي بود
من بميرم چادرش خاکي بود
نام زهرا نام يک دلخسته است
صاحب يک پهلوي بشکسته است
#مدح_حضرت_زهرا_س
.
#سینه_زنی #فاطمیه
#کربلایی #جواد_مقدم
حالا که می روی از پیش بچه ها
ویرانه می کنی کاشانۀ مرا
بی خاطراتِ تو بی آرزویِ تو
درد دلامو من ، بی تو بَرم کجا ؟..
مرو زهرا ..
از داغ تو خمیده قامتِ من
گریونُ مضطرِ برا تو حسن
دلگیرم .. من بی تو می میرم
مرو زهرا ..
میشه سلامِ حیدرِت بی جواب
بیچاره ام من از غمت بی حساب
دلگیرم .. من بی تو می میرم
«مرو زهرا .. مرو زهرا ..»
با پیکرِ نحیف پیشِ علی بمان
ای آنکه از بلا قدت شده کمان
شرمندگی رو از چشمایِ من ببین
تو بین بستر و من هم که نیمه جان
پاشو زهرا ..
شونه بزن موهای زینبُ
پایین نیومده چرا تبِ تو
دلگیرم .. من بی تو می میرم
پاشو زهرا ..
سرفه نزن لبات میشه پرِ خون
این التماسِ حیدرِ که بمون
دلگیرم .. من بی تو می میرم
«مرو زهرا .. مرو زهرا ..»
این رنگِ صورتُ این دردِ بی حساب
این اشک چشم تو میده منو عذاب
انسیه ی علی آرامشم تویی
تو مثل لاله ای اما شدی گلاب
حالا که می روی از پیشِ بچه ها
ویرانه می کنی کاشانه ی مرا
بی خاطراتِ تو بی آرزوی تو
درد دلامو من بی تو بَرم کجا
خودم دیدم ..
داری قواره می کنی پیرُهن
دادی به جای کفن به زینبِ من
ای جانم .. از این غم ویرانم
خودم دیدم ..
گریون شدی برا غمایِ حسین
داری می گیری تو عزای حسین
ای جانم .. از این غم ویرانم
«مرو زهرا .. مرو زهرا ..»
.👇
.
این اعتقاد ماست ؛ بدون مقدّمه :
"خوشبختی اَست قسمت خُدّام فاطمه"
#فاطمیه
یا زهرا...
" اللهمعجّللولیّکالفرج
بحقّالزّهراء(سلاماللهعلیها) "
این اعتقاد ماست ؛ بدون مقدّمه :
" خوشبختی اَست قسمت خُدّام فاطمه "
ای آن که در معیشتت افتاده صد گِرِه
یابد به دست فاطمه ، درد تو خاتمه
دست دعا برآر ، خودش را از او بخواه
قبل از بیان حاجتت او هست عالمه
چون مرغ ، دانه دانه جدا میکند خودش
در هر کجا محبّ خودش را ز واهمه
" باشد به جمع فاطمیون ، کاش نام ما "
باشد به حشر ، حاجتِ قلب و دل همه
" یا فاطمه " است ذکر تقرّب به کردگار
" یا فاطمه " است بر لبّ افلاک ، زمزمه
در غیرت و دیانت و اخلاق و زندگی
این خانم است اُسوهی بانوی مُسلِمه
او را محدّثه است لقب ، چون که داشته
با آفریدگارِ خودش هم مکالمه
وقتی که پا به سفرهی سجّاده میگذاشت
در آسمان زِ وجد و شعف بود همهمه
اهل فلک به خاک ، شرفیاب میشدند
تا بالشش شوند چو میگشت نائمه
گردیده ریشهی " فَطَمَ " اصلِ نام او
یعنی که حبّ او به بهشت است لازمه
باشد خیالِ خام که خلقت ، تصادفیست
بر خلقت است حضرت صدّیقه ، قائمه
هر شیعه ، در اقامهی سوگش موظّف است
این باشد از فرائض و احکام دائمه
افتاد تا به پشتِ در ، او روی خاکها
با هِقهِقِ حسین ، فلک گشت لاطمه
در آخرت ، رفیع ترین جا برای اوست
آنجاست در نعیمِ خداوند ، ناعمه
فردا به دادگاه خداوند ، بنده را
حُبّش دهد نجات به میز محاکمه
هر کس که داشت بر رُخِ سربند ، نام او
حشرش بُوَد معیّت سردار علقمه
یادش بخیر در دل سنگر ، به خاکریز
رزمنده را عنایت او بود عاصمه
مشهور هست یاری او در زمان جنگ
بیشک که خصم را خودِ او بود قاصمه
اذن مودّتش ز خودش میرسد به ما
از جانب خودش بُوَد اشعار ، مُلهمه
از نسل اوست مهدی و میآید از سفر
گردد سحر به آمدنش شام مُظلمه
آن مرد شد سعید که گردید خادمش
آن زن ، سعیده شد که به او گشت خادمه
" اللهمعجّللولیّکالفرج
بحقّالزّهراء(سلاماللهعلیها) "
#فاطمیه
#جمعه
#محمد_علی_نوری
جمعه ۴ بهمن ۹۸
.
.
#سبک_حسین_جان_ای_آبروی_دوعالم
#زمزمه
#فاطمیه
#حاج_رضا_یعقوبیان
خداحافظ ای صفای مدینه
خداحافظ ای گل بی قرینه
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ نور دیده حیدر
خداحافظ غم رسیده حیدر
ز داغ تو خون شده دل زینب
نگر بر قد خمیده حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ نور چشم پیمبر
که بودی عمری تو یاور حیدر
چه سازم بی تو امید دو عالم
به حال من فاطمه جان تو بنگر
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ همنشین ولایت
خداحافظ کوه صبر و شهامت
منم شرمنده ز روی تو زهرا
که کردی حمایت زجان امامت
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ ای فدایی مکتب
که روز تو شد از ستم ها چنان شب
بدون تو خانه بیت الحزن شد
بسوزاند ،داغ تو سینه زینب
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ ای پرستوی خسته
خداحافظ یار پهلو شکسته
کجا رفتی ای صفای دل من
علی بی تو در غم تو نشسته
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
خداحافظ یار خوب و حبیبم
به درد من بوده ای تو طبیبم
کجا رفتی ای ضیاء دو عینم
که بی تو کم شد توان و شکیبم
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
حسن گرید از برای تو زهرا
حسین نالد در عزای تو زهرا
کنار قبرت غمینم و گریان
مگر گردم جان فدای تو زهرا
خداحافظ هستی حیدر
خداحافظ ای گل پرپر
#وداع_با_زهرای_مرضیه_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
.
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#زمینه ایام #بستر_بیماری حضرت زهرا(س)
بی وفا دنیا مگیر دنیا مگیر از من جوونم رو
با غمِ زهرای من زهرای من می گیری جونم رو
دیگه از این زمونه خسته ام
زیر بار غمت شکستم
کاشکی چشمم میونِ کوچه
بسته می شد به جای دستم
آخه زهرا چرا از حیدرت تو رو می گیری
موقعِ پاشدن دستاتو به زانو می گیری
می اُفتی از نفس دستاتو رو پهلو می گیری
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نا نجیب بر روی تو بر روی تو سیلی چه بد می زد
بی حیا پیش علی پیش علی تو را لگد می زد
بی مُروت چرا چنین زد
ضربه ها بر تو نازنین زد
دیدنِ خون روی دیوار
فاتح خیبرو زمین زد
حالا من موندم و غم مونده و زهرا وبستر
حالا من موندم و بی تابی و نگاه دختر
حالا من موندم و میخ در و یه دیدهء تر
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دختری بیچاره شد بیچاره شد با دیدن مسمار
مادری زد دست و پا زد دست و پا بین در و دیوار
پشت در پیکرش میسوزه
داره موی سرش میسوزه
خیلی سخته ببینه طفلی
چادر مادرش میسوزه
الهی هیچ کسی این صحنه رو ندیده باشه
قدِ بانوی هجده ساله ای خمیده باشه
گمونم موقعِ مرگ علی رسیده باشه
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
شاعر: #مهدی_مقیمی
👇
مداحی آنلاین - فضایل حضرت زهرا مرضیه (س) - حجت الاسلام عالی.mp3
2.09M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️فضایل حضرت زهرای مرضیه(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅
04.mp3
4.18M
شب دوم فاطمیه اول
تک - یا عین الله ناظره
برادر محمدحسین پویانفر
جمعه ۵ دی ماه ١٣۹۹
#ریحانه_النبی
03.mp3
7.09M
شب دوم فاطمیه اول
زمینه - با سعادت هر کسی زیر...
برادر محمدحسین پویانفر
جمعه ۵ دی ماه ١٣۹۹
#ریحانه_النبی
#حضرت_زهرا
رفت زهرا ولي از محنت بسيار نگفت
به من از آنهمه رنج و غم و آزار نگفت
گريه مي کرد ولي از غم مظلومي من
از غم و درد خودش با منِ غمخوار نگفت
درد بسيار به تن داشت که شب خواب نداشت
شب نخوابيد ولي از درو ديوار نگفت
ماه در پرده ابر سيه اش را پوشاند
رو گرفت از من و از سيلي اغيار نگفت
همره هر نفس از سينه او خون مي رفت
به من از ضرب در و سينه و مسمار نگفت
بارها بار غم و غصه ز دوشم برداشت
غصه ها بود درون دلش انبار نگفت
اثر ضرب در و سيلي و مسمار و غلاف
تا که غصه نخورم زان همه آثار نگفت
اين وفاداري او کشت مرا که هرگز
چه سرش آمده از خصم ستمکار نگفت
نتوانست زند شانه به موي زينب
دست بشکسته اش افتاد از اين کار نگفت
همه جا در غم من سنگ صبورم مي شد
اين همه غم به دلش بوده و يک بار نگفت
محمد معارف وند
@janatmahdi
https://chat.whatsapp.com/GNrNYw6uBbEFeBunVJoiXM
https://eitaa.com/jannatolmahdi
#حضرت_زهرا
رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند
هی نشستند و فقط گریه تماشا کردند
صورتِ مرد در این هیمنه دیدن دارد
گونه وقتی بشَوَد آینه دیدن دارد
گونه اش آینه بندان به نظر می آید
چقَدَر عشق به چشمانِ پدر می آید
اشک و لبخندِ علی ، آه عجب تلفیقی
نیست برّنده تر از تیغِ سکوتش تیغی
بوی بدر و احد و خیبر و خندق دارد
ذولفقاری که اگر دق بکند حقّ دارد
قسمت این بود که من همدمِ بابا باشم
بعد از این مثلِ خودَت اُمِ ابیها باشم
بعد از این داغ که آتش به همه عالم زد i
من خودم شانه به موهای خودم خواهم زد
رفتی و مبدأ غم را به دلم آوردی
با همه کودکی ام خوب بزرگم کردی
میروم در دلِ آتش ، به خدا باکی نیست
راستی مادرِ من! چادرِ من خاکی نیست
آتش از داغِ غَمَت سوخته ، بی تاب شده
از خجالت زده گی خاکِ رَهَت آب شده
آب گفتم چقَدَر حرف به ذهنم آمد
یک کفن باز از این چند کفن کم آمد
غم نباید به گلِ فاطمه غالب بشود
مانده تا زینبِ تو اُمِ مصائب بشود
داغِ محسن چقَدَر زود زمین گیرت کرد
پیش از آنی که خودت پیر شوی پیرت کرد
جای آن لاله خدا یاس به ما خواهد داد
محسنت رفته و عباس به ما خواهد داد
آه... افتاده کنون بند به دستانِ پدر
بعد از این حادثه سوگند به دستانِ پدر
که منم شیرترین دخترِ این خطّه... منم
دخترِ شیرِ خدا هستم و خود شیر زنم
با همه دختری ام مرد تر از مردانم
تا ابد پای حسین ابن علی میمانم
شهر در سیطره ی شومِ شبی تاریک است
باید آماده شَوَم روزِ دهم نزدیک است...
محسن کاویانی
@navaye_asheghaan
🍃🍃🍃🍃🍃
#نماهنگ مادر غمخوار
#مهدی_رسولی
#فاطمیه
اینقدر غم مردمو خوردی، ای مادر غمخوار
شده حرفت ورد زبونا، الجار ثم دار
دلم از این میسوزه تو مدینه
یکی نمیگه چه غصه ای داری
تو که شب تا سحر واسه مردم
تو دعاهات چیزی کم نمیزاری
جوری فتنه شده که تو حتی
میون خوبام یاری نداری
نگرانم من واسه این زخما
نگرانم چون خونیه نفسات
مظلوم مادر بی کس مادر
میدوید تو کوچه ، یه نفس مادر
نفسش حیدر ، حیدر حیدر
حیدر حیدر حیدر حیدر
باز مشغول کاری با لبخند که انگار نه انگار
که ازت دوتا دنده شکسته بین در و دیوار
چرا برات نگران نباشم که نفست گاهی برنمیگرده
الهی مادر برات بمیرم که تموم نفسات پر درده
اون دستای مهربونت دیگه موهامونو رو شونه نکرده
چی شده پهلوت ، کبوده بازوت
چه ورم داره ، گوشه ابروت
ای جان مادر ، بی کس مادر
چی شده پهلوت ، کبوده بازوت
چه ورم داره ، گوشه ابروت
ای جان مادر ، بی کس مادر
مثه رازی که پنهونه بین چشم حسن و تو
میشه پیرهن حسینم امروز راز بین من و تو
انقده خوشحالت میشه بابا اگه ببینه یکم سرپایی
تو میدونستی که داری میمیری، پاشدی و گفتیم رو به راهی
من و حسین و میبینی که بازم، توو غمه روضه ی کرببلاییم
سر درد داری، از حال میری
با حسینت تا ، گودال میری
https://eitaa.com/emame3vom/35359
💥👇