#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با تمام درد ها بانو ترحم میکنی
گاه گاهی لحظه ای کم کم تبسم میکنی
چشمهای کودکانت غرق ماتم میشود
تا که در بین قنوتت یاد مردم میکنی
روزهای آخری کمتر به زینب میرسی
کم نوازش میکنی کمتر تکلم میکنی
لاله ی پیراهنت هی آبیاری میشود
روزهای آخری تا پخت گندم میکنی
در میان روز بر پیغمبرت سر میزنی
وقت برگشتن تو گاهی خانه را گم میکنی
آنقدر خونریزی بال و پرت گسترده است
بین معراج شبانه هی تیمم میکنی
مرتضی خوشحال میگردد و خندان میشود
تا که بین خانه اش بانو تلاطم میکنی
در میان بسترت وقتی که میخوابی چرا
آن شهادتگاه محسن را تجسم میکنی
ای پرستوی مدینه حرف رفتن را نزن
از چه رو شعر پریدن را ترنم میکنی
#علی_حسنی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هجده بهار میگذرد از جوانی ات
قربان لطف و معرفت و مهربانی ات
جمع ملایکه به شما سجده کرده اند
بین قنوت نافله ی آسمانی ات
در خانه ی علی چقدر کار کرده ای
با پهلوی شکسته و با ناتوانی ات
پیغمبری و کار پدر کرده ای شما
با جلوه های چادر پاک یمانی ات
در کوچه ذوالفقار علی بوده ای شما
در بین کوچه دیده شده قهرمانی ات
چشمان مرتضی پر از احساس غم شده
با دیدن هلال رخ ارغوانی ات
حالا میان بستری و گریه میکنی
با غنچه های پیکر رنگین کمانی ات
#علی_حسنی
1_2300476669.mp3
1.08M
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
خدا برا کسی نیاره
تو شعله مادرش بسوزه
جلو چش یه عده نامرد
چادر و معجرش بسوزه
خدا برا کسی نیاره
دستای باباشو ببندن
غریبه ها بیان با طعنه
به اشک مادرش بخندن
یه عده لا اُبالی:مارو به غم نشوندن
الهی خیر نبینن:خونمونو سوزوندن
مادر با بارِ شیشه: موند بین دود و آوار
خونابه های پهلوش:نشست به روی دیوار
کابوس تلخ کوچه رو
یادم نمیره ای خدا
هنوز صداش توو گوشمه
فضه رو میزدِش صدا
واویلتا واویلتا
دلم پُره از این مدینه
به حق مادرم جفاشد
از زندگی خیری ندیدو
نیومده گلش فداشد
دلم پُره از این مدینه
نصیبمون غصه و غم شد
مادر هیجده ساله ی ما
قدش شکسته شدو خم شد
رمق نداره دیگه: حتی بلندشه از جا
چندروزیه میگیره: تو خونه روشو ازما
صورت زخم مادر: شده کبودونیلی
به روی هر دو گونش:نشسته جای سیلی
میدونم اینو که دیگه
فصل غمش شده خزون
بین نماز میگه خدا
مرگ منو زود برسون
واویلتا واویلتا
#عباس_قلعه
#امام_حسین
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قسي القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بد تر از دلواپسی ها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظه های واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طه را....نفهمیند یاسین را....
به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد
سید حمید رضا برقعی👆
#امام_حسین
ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند
لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب
ای کاش تو را به قصد قربت نکُشند...
محمد مهدی سیار👆
#امام_حسین
از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد
خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد
بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند
زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد
چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت
عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد
هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند
با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد
آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا
روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد
گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها...
نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد
دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان
زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد
خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت:
ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد
قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین
هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد
محمد جواد شیرازی👆
#امام_حسین
روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود
علی اصغر یزدی👆
#امام_حسین
روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود
علی اصغر یزدی👆
#امام_حسین
خاک زمانه بر سر سینه زن حسین
خون مثل چشمه بود روان از تن حسین
لب تشنه ماند و آه که سیراب گشته بود
حتی در آن زمان فرس دشمن حسین
نفرین به پست بودن دنیا و قصرهاش
چون غیر ریگ داغ نشد مسکن حسین
از بس که نیزه ها به تنش گیر داده بود
چون گل ورق ورق شده پیراهن حسین
تا که سرش نشست نوک نی، همان زمان
افتاد خواهرش به روی دامن حسین
خورشید رنگ خون شد و دنیا به خود دگر
یک روز خوش ندید پس از کشتن حسین
محمد جواد شیرازی👆
#امام_حسین
ﭼﺸﻢ ﻣﺎ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺑﺪﻧﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﺷﮏ ﻣﺎ ﮔﻮﻫﺮ ﺭﺧﺸﺎﻥ ﯾﻢ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﯾﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻧﯿﺰﻩ ﻗﺴﻢ
ﺧﻮﻥ ﭘﺎﮎ ﺗﻮ، ﺣﯿﺎﺕ ﺩﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﯾﻦ ﺯ ﺧﻮﻥ ﺑﺪﻧﺖ ﺟﺎﻣﻪ ﮔﻠﮕﻮﻥ ﭘﻮﺷﯿﺪ
ﮔﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺪﻧﺖ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺣﻮﺽ ﮐﻮﺛﺮ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﺤﺒﺎﻥ ﺗﻮ ﭘﺮ
ﺳﺎﻗﯽ ﺍﺵ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﺍَﺣﺪ ﻣﻨّﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﻍ ﺗﻮ، ﺩﺍﻏﺶ ﺑﻪ ﺟﮕﺮ
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺰﺍﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﮐﻔﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ، ﭘﯿﺮﻫﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﺧﺎﮎ ﺯﻧﺠﯿﺮﺯﻧﺖ، ﺩﺭﺩ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺁﺏ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﺟﮕﺮﺵ ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺩ
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﺧﻀﺮ ﺣﯿﺎﺗﯽ ﻭ ﻟﺒﺖ ﻋﻄﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺿﻪ ﺟﺎﻧﺴﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺧﺪﺍ
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ﺗﻮ ﭘﺪﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺣَﯿَﻮﺍﻥ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﮔﺮﯾﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ
ﻣﻨﮑﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﺴﺖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺒﺮﻧﺪﺵ، ﭼﻪ ﺑﻪ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﻬﺸﺖ
ﭼﺸﻢ "ﻣﯿﺜﻢ" ﺑﻪ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﺗﻨﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ
استاد حاج غلامرضا سازگار👆
:
#امام_حسین
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قسي القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بد تر از دلواپسی ها نیست
که چشمش سوی خیمه لحظه های واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سر بسته میگویم
زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طه را....نفهمیند یاسین را....
به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد
سید حمید رضا برقعی👆
#امام_حسین
ای کاش تو را به دشت غربت نکُشند
لب تشنه پس از بیعت و دعوت نکُشند
لب تشنه اگر کُشند و تنها و غریب
ای کاش تو را به قصد قربت نکُشند...
محمد مهدی سیار👆
#امام_حسین
از نفاق بی فضیلت ها، فضیلت کشته شد
خاک عالم بر سرم دریای رحمت کشته شد
بی بصیرت ها به قصد قُرب سنگش می زدند
زینت دوش نبی از جهل امت کشته شد
چند عضو حضرتش از تشنگی حسی نداشت
عاقبت هم با لبان تشنه حضرت کشته شد
هرچه تیر و نیزه مانده بود رویش ریختند
با هزار و نهصد و چندین جراحت کشته شد
آه از آن حرفی که فرموده است مولانا الرضا
روز عاشورا عزیز ما به ذلت کشته شد
گفته مقتل خنجری کُند از قفا با ضربه ها...
نصّ مقتل گفته آقا با مشقت کشته شد
دختری که معجرش آتش گرفته ناگهان
زیر سم اسب، در هنگام غارت کشته شد
خواهری با دست بسته در کناره ناقه گفت:
ساقی لشگر کجایی، شرم و غیرت کشته شد
قاسم و عباس و جعفر، اکبر و عون و حسین
هرچه مَحرم داشتم، در چند ساعت کشته شد
محمد جواد شیرازی👆
جاودانه عالم.m4a
4.2M
ا﷽ا
نام اثر: جاودانه عالم ...
#فاطمیه۱۴۰۱شور جدید 💯
ــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول📝
ای روشنایی دنیا _ نور هر دل گمراه
جاودانه ی عالم _ یافاطمه یا اماه
سایهی چادرت _ سایهی رحمته
یازهرا گفتنم _ عین عبادته
برتر از زنهای دوجهانی
باعث خلق کون و مکانی
آرامش داره اسم پاک تو
واسه ، قلب نوکرا ضربانی
ــــــــــــــــــــ
مدد یازهرا ۳ ای مادر
ــــــــــــــــــــ
✍️ #بنددوم 📝
من سرتاسر زندگیم _ بیمه این پرچمه
جونم رو هدیه کردم _ به علی و فاطمه
هرچی که دارمو - مدیون مادرم
کاش این جونم بشه _ قربون مادرم
حال خوب من به لطف مادره
نورش ، تسکین دلای مضطره
وقتی غرق موج غصهها میشم
حضرت زهرا امید آخره
ــــــــــــــــــــ
مدد یازهرا ۳ ای مادر
ــــــــــــــــــــ
✍️به قلم : #علی_حاجیان_فر
یازهرا سلام الله
حیدر کنار تو ز پا افتادنی نیست
فریادهایت از صدا افتادنی نیست
بین در و دیوار پوشاندی خودت را
پرده ز ناموس خدا افتادنی نیست
افتادی اما چادر از رویت نیفتاد
این پرچم حجب و حیا افتادنی نیست
فهمیدم از طرز نفس هایت عزیزم
این استخوان دنده جا افتادی نیست
تو سیب نوبر داشتی حالا نداری
جز با تکان، بارِ شما افتادنی نیست
فریاد زد قنفذ کمک کن بر مغیره
زهرا ز مولایش جدا افتادنی نیست
جای قلاف افتاده پشت گردن تو
سر بی شتاب ضربه ها افتادنی نیست
لشگر همه گفتند محکمتر بزن شمر
سر با بریدن از قفا افتادنی نیست
گودال روی دامن تو سر جداشد
گیسو به خاک کربلا افتادنی نیست
قاسم نعمتی
#روضه_مناجات و روضه بسیار جانسوز_ حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه
_استادمیرزامحمدی
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غربال مارا نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست
بر روی گفته ی خویش او پا نمیگذارد
ما مستحق ناریم از بس گناهکاریم
باید که سوخت مارا زهرا نمیگذارد
*وقتی پیغمبر خبر داد به صدیقه طاهره که فرزندت حسین و میکشند پرسید بابا کجا میکشنش؟"فی ارض یقال لها کربلا"
گریه فاطمه شروع شد، پرسید بابا اون روزی که میکشنش شما زنده ای یا نه؟ فرمود نه دخترم، باباش علی در قید حیات هست یا نه؟ نه دخترم، من هستم یا نه؟ نه دخترم، گریه فاطمه بیشتر شد پرسید "یا ابا فمن یبکی علیه؟!!" پس کی بر حسینم گریه میکنه؟!! به به ، رحمت خدا به این ناله ها ..." امام صادق فرمود خاموش کننده ی آتش جهنم است گریه بر حسین " یا ابا ... فمن یبکی علیه؟!! پس کی بر حسینم گریه می کنه؟!! فرمود دخترم : غصه نخور، یه امتی میان مثل مادر بچه مرده بر حسین تو زار میزنن ... "جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ"نسل به نسل اینا میان بر حسین تو گریه می کنن" گریه ی فاطمه بند اومد" گل لبخند به لب های زهرا نقش بست _یعنی چی؟_ یعنی گریه بر ابی عبدالله سبب رضایت فاطمه ست ...."
بعد پیغمبر فرمود:دخترم باید یه قولی به من بدی؛قیامت تو باید از زن هاشون شفاعت کنی،منم از مرد هاشون شفاعت می کنم ...." ممنونتیم بی بی جان که با گریه ی بر حسین تو ما رو مشمول به شفاعتت می کنی ..." حالا آماده ای یا نه ؟!!
السلام علیک یا اباعبدالله .....
حسین .......
خود ابی عبدالله فرمود: "أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَرَ" گریه بر منه حسین سنگ محک ایمانه،هیچ مومنی نیست که منو یاد کنه و اشکش جاری بشه" حالا میخوای بری کربلا؟!! کدوم کربلا ؟!!
میروم بینم،درکجا زینب
شکوه از شمر بی حیا دارد ...
بگم کجا بود؟!! همون جایی که کربلا میرسی میگن تل زینبیه ...." اومد بالا بلندی دختر امیرالمومنین راوی میگه دیدم دو دست روی سر گذاشت ...." هی میگه یا غیاث المـــستــغیثین ...."
دوان دوان افتان و خیزان از بالای بلندی به سمت گودی قتلگاه هی زمین میخوره و بلند میشه" هی فریاد میزنه وا محمدا ..." وا علیا ..." وا اماه ..." اما دیدن لحن مناجات زینب عوض شد ..." فقط صدا میزنه واحسینا ...." اخه دید "وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ" ناله بزن یا حسین ......
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِک مُولِعٍ سَیفَهُ عَلَی نَحرِکَ ..."با عجله از گودال قتلگاه برگشت" داداشو محاصره کردن هرکی با هر چی دستشه داره ضربه میزنه ..." یا الله ..." یه تعبیری امام باقر اینجا دارن" گفتم و دعات کنم؛ فرمود: "لقد قُتِل الحسینَ بالسّیف و السنان و بالحجارةِ و بالخَشبِ و بالعصا ...." یعنی یه عده ای کربلا بودن توانایی حمل سلاح جنگی رو نداشتن، با عصا جدمو میزدن ....."
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله ....
السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) وعَلی عَلِِیِ ابن الحُسَین (ع) وعَلی اوْلادِ الحُسَین (ع) و عَلی اَصحابِ الحُسَین (ع(
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین ....
بالحسین ده مرتبه یا الله .....