150.6K
#منم_بایدبرم
دلم گرفته از:حال وهوای این روزا
ازاین سیاهی و:تیرگی خیابونا (۲)
نفس بریدم و :صحن چشام پراز غمه
آقام غریبه و :انگاری که نامحرمه(۲)
داره بارون میاد ، خیسه چشای دلبرم
دعاش اینه خدا ، به حق جدّ بی سرم
به راه راست ببر ، سینه زنای مادرم
(یابن الحسن آقام یابن الحسن آقام آقام)
🌹🌹
ذکر لبم شده: اَین مُعز الاولیا
دل زمین گرفت:بیا مذل الاشقیا (۲)
دعاکن ای آقا :تا عاقبت بخیربشم
توعصرغیبتت:برای تو زهیر بشم(۲)
داره بارون میاد ، خیسه چشای نوکرت
به زیر لب میگه ، تورو به حق مادرت
یه نیم نگاهی کن ، بشم یه روزی پرپرت
(یابن الحسن آقام یابن الحسن آقام آقام)
چادری که به پَرَش
بوسهی ، احمد دارد
روی هر ریشهی آن بوی محمد دارد
چقدر چشم کشیده است علی بر رویش
چادرِ بانویش
نورِ سرمد دارد
ولی افسوس که یک روضهی پر غُصهی بی حد دارد
روضهای بد دارد
ای مدینه ای داد
دادها از بیداد
از نگاهی سنگین
آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین
چه شده ، طعمهی بی باکی شد
یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد
پشت در بود که آتش سر زد
یک نفر شعلهای آورد و به جانِ در زد
در آتش زده را وای که بر مادر زد
زینب اُفتاد حسن بر سر زد
دید در کَنده نشد
ضربهی دیگر خورد وای که محکمتر زد
...
(قنفذ از راه از آن لحظه که آمد میزد
تازه می کرد نفس را مجدد میزد
وای از دست مغیره چقدر بد میزد
جای هرکس که در آن روز نمیزد میزد)
....
کربلا چادرِ زهرا به سرِ زینب بود
سپرِ زینب بود
لشکری دور و بر زینب بود
در میان گودال
جگر زینب بود
آنطرفتر حرمِ شعلهورِ زینب بود
اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ زینب بود
گرچه زینب از غم غیر خوناب نخورد
گرچه مانند دلش
جگری چاک نشد
زیر لب گفت ولی
«مادر آب ببین که پسرت آب نخورد
پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد»
چادرش را دو گره بست ، قدم را برداشت
کوهِ غم را برداشت
بی حسین و عباس
دو عَلَم را برداشت
یک تنه بارِ حرم را برداشت
نعرهاش کاخ ستم را برداشت..
(حسن لطفی ۱۴۰۰)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
2.mp3
36.11M
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴سبک زمینه : با غم تو مسمار گریه میکنه
🎤مداح : حاج سید مجید بنی فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با غم تو مسمار گریه میکنه
آسمونم انگار گریه میکنه
یه جور زدن که عاقبت در شکست و دیوار گریه میکنه
بمیرم چه غربتی داری
آخه نه شکایتی داری
نه میتونی پاشی از بستر
نه یه خواب راحتی داری
نه یه استراحتی داری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
آسمون صدا زد پشت در نرو
وی نرفت و آمد پشت در نرو
بمون بخاطر علی
بوی هیزم اومد پشت در نرو
یه نفر دلش نمیسوزه
ورم رو گونه میسوزه
یه جوری زدن برا داغت
دل تازیونه میسوزه
داره قلب خونه میسوزه
خدا میدونه چی میشه چی میشه چی میشه
مادر میون آتیشه آتیشه آتیشه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
یاس رنگ خونم پیش من بمون
ماه قد کمونم پیش من بمون
چرا نفس نمیکشی
مادر جوونم پیش من بمون
دلم از غم تو سرشاره
خونمون چه غربتی داره
تو میخوای صدام کنی اما
تنگی نفس نمیزاره
داره خون تازه میباره
هوای خونه دلگیره دلگیره دلگیره
تو میری بابا میمیره میمیره میمیره
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری
معلومه مادر درد داری درد داری درد داری
قدم مثل هلاله محاله
شفا دیگه محاله
دلم تنگه دلم تنگه یه اذان بلاله
اذان بگو یاد پیمبر
بلند بگو الله اکبر
بلند بگو اشهد ان علیا حجة الله
خیلی غریبه حیدر
وای بلال حرمتمو شکستن
وای بلال دست علی رو بستن
وای بلال دست علی رو بستن
4_5764612260383164755.mp3
14.1M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه
🕊﷽🕊
💔#روضه_حضرت_زینب_س
💔#هنده
❣#دفتری_زینب_س 3
✨اول به مدینه مصطفی را صلوات
✨دوّم به شه نجف سلامی بکنیم
✨رُخسار علی شیر خدا را صلوات
✨زهرا که ندانیم کجا تربت اوست
✨یاد آور بهترین نسا را صلوات
✨از ما همه بر امام مسموم سلام
✨مظلوم امام مجتبی را صلوات
✨مظلوم دگر امام در خون خفته
✨افتاده به خاک کربلا را صلوات
(دعای فرج)
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#السلام_علیک_یا_عقیلة_بنی_هاشم_یا_زینب_یا_زینب_س
این دل همـاره دارد
حال و هوای زینب
امروز دلم گرفته
از غصه های زینب
از بین آتــــــش و دود
آید صدای زینب
🍂منــــــم گـدای زینب
🍂جانم فدای زینب3
از کربلا به کوفه
از شهر کوفه تا شام
بگذشت تـــــــازیانه
پا جای پای زینب
🍂جــانم فدای زینب
من خاک پای زینب
منم گـــــــدای زینب
🍂جانم فدای زینب
پیــــــــراهن حسینش
از او جدا مسازید
این تحفه یــــادگاری
مانده برای زینب
🍂 جانم فــدای زینب..
⬅️قربون غصههای دلت برم بیبی جان.
وقتی خانم زینب کبری به دنیا اومد،جبرئیل نازل شد،، یا رسول اسمش رو زینب بزار..
یه وقت پیغمیر دید جبرئیل داره گریه میکنه.
صدا زد جیرئیل چرا داری گریه میکنی..
صدا زد یا رسول الله برا مصیبت های دل زینب گریه میکنم..
آخه از آغاز زندگیش تا پایان عمرش مصیبت های زیادی رو میبینه..
هر روضه ای رو بخونی نام بیبی زینب میاد..
⬅️بعد رحلت پیغمبر،، کنار بستر مادر زینبه.. داغ مادر میبینه..کنار بستر بابا زینبه..داغ بابا میبینه.. کنار بستر داداش حسن، زینبه..
پاره های جگر برادر حسنُ میبینه..
توو گودی قتلگاه زینبه..
علقمه زینبه..
اسیری زینبه..
خرابه شام زینبه..
🖤(آخ میون همه دلها
امان از دل زینب2)2
⬅️ من بمیرم برای خانمی که4 سال بیشتر نداشت داغ مادر دید.
اسما میگه، دیدم خانم فاطمه زهرا زینبُ صدا زد..
فرمود زینبم مادر..
مادر برات وصیتی دارم .
کجای عالم دیدی یه مادر 18ساله،، به دختر 4 ساله وصیت کنه
زینب جان
روزی میاد روز عاشورا..
مادر من نیستم کربلا، برا حسینم مادری کنم..
روز عاشورا وقتی اومد کهنه پیراهن طلب کرد..
زینیم،،عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس..
(دشتی)
🖤(آخ میون همه دلها
امون از دل زینب3)
⬅️روضه برات بخونمو التماس دعا
هنده اومد پیش یزید گفت من نذر دارم نون و خرما صدقه بدم، باید ببرم به اسرا بدم.
یزید میدونست اسرا کیا هستند،، گفت اگه میخوای بری باشه اما خودتو زینت کن..
تاج بزار..
رو تخت سربازا ببرنت.
خودش رو زینت کرد سربازا رو تخت بردنش.
همچنین که رسید بچههای حسین دارند میبینند دیدن یه زنی وارد شد شروع کرد به نان و خرما دادن..
این بچه ها هم تشنه.گرسنه.
⚫️ یه وقت سکینه دوید بچهها عمه ام زینب میگه صدقه بر ما حرامه..
نان و خرماها رو از دهن بچه ها کشید بیرون
زن یزید گفت..
تا اونجا که من میدونم صدقه فقط بر اولاد پیغمبر حرامه..
کی این حرفُ میزنه..
یه نگاه کرد دید یه خانم قد خمیده کنج خرابه است..
اومد کنار بیبی زینب نشست..
🔘گفت خانم جان مگه شما کی هستید..
این دختر خانم میگه صدقه بر ما حرامه...
بیبی یه نگا به هنده کرد، خانم اول بگو ببینم نذرت چیه؟؟
⏪گفت من مریض بودم،، کسی به مادرم گفت اگه میخوای دخترت شفا بگیره،، برو تو کوچه های بنی هاشم،،خونه علی و فاطمه،، یه دختر داره زینبه،، یه پسر داره حسینه،، یه پسر داره حسنه،،
بگو حسین براش دعا کنه..
خانم جان حسین برام دعا کرد.. خدا شفام داد،،
مادرم منو گذاشت اونجا، کنیز خونه زینب شدم.
اما یه مدتیه من از خانمم دور شدم..
ازدواج کردم از خانم دورم، هر اسیری که میاد اینجا نون و صدقه میدم که خدا خانومم رو یه بار دیگه به من نشون بده..
⏪تا اینو گفت اشک چشم بی بی زینب آمد..
(سوز/اوج)هنده نذرت قبول باشه من زینبم..
یه وقت صدا زد خانم نه..شما زینب من نیستی.
بیبی گفت این همه نشونی دادم چرا میگی من زینب نیستم.
امروز برا زینب بلند بلند گریه کن.
برا دردای دل زینب گریه کن..
برا غربتش گریه کن..
برا مظلومیت بیبی ناله بزن
(بگمو التماس دعا)
صدا زد خانم،، زینبی که من میشناختم یه نشونی داشت،،
بگم؟
(دشتی)
🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت
(کوحسینت)
🖤اگر تو زینبی کوپس حسینت
🖤 اگر تو زینبی کو نور عینت
بیبی قرمود هتده سرتو بیار بالا
⬛️ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
⬛️خدا کند که نباشد سر برادر زینب
(صدا زد چی تو زینبی؟)
میگه هنده تاجُ برداشت زد زمین.
این خانمم زینبه..
یه وقت بیبی فرمود آخ هنده جات خالی بود کربلا.
🔘او میدوید و من میدویدم
🔘او سوی مقتل من سوی قاتل
🔘او مینشست و من مینشستم
🔘او روی سینه من در مقابل
🔘او میکشید و من میکشیدم
🔘او از کمر تیغ من آه از دل
🔘او میبرید و من میبریدم
🔘او ازحسین سر من از حسین دل
▪️دستتو بیار بالا بزا حضرت زهرا س این دستای خالی رو ببینه 3مرتبه بگو یا حسیــــن
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست
گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست
کیست این بانو که دین مُسَخّر کرده است
کشور قرآن مصون از همت والای اوست
فاش گویم زینب است این پاره قلب بتول
زینب است این آسمانها فرش زیر پای اوست
زینبی را در فصاحت آن که هنگام سخن
عالمی سوزان همه از نطق آتشین زای اوست
شام را ویرانه گر بینی و در هم ریخته
این ز تأثیر فغان و ناله و غوغای اوست
روز وفات بی بی دو عالم زینب کبری است ، صاحب عزا امام زمان است ، امروز زهرا عزادار است ، امیرالمؤمنین عزادار است ، حسن عزادار است ، حسین عزادار است ، اما مثل چنین روزی فراق حسین و زینب پایان پذیرفت ، لحظه های آخر عمرش بود به شوهرش عبدالله بن جعفر فرمود : عبدالله دستور بده بستر مرا ببرند در صحن خانه ، بسترم را زیر آفتاب بگذارند .
عبدالله عرض کرد خانم شما مریضه اید آفتاب برای شما ضرر دارد تا این را گفت، صدای گریه زینب بلند شد .
فرمود : عبدالله نبودی کربلا ، ببینی بدن حسینم سه روز روی خاک کربلا بود ، کسی نبود این بدن را بردارد ، همه صدا بزنید حسین .
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
هر چه که از الله اکبر میشود فهمید
آن قدر هم از قدرِ کوثر میشود فهمید
راه تقرب بودنش را بارهای بار
از دست بوسیِ پیمبر میشود فهمید
پس بیشتر باید توسل کرد این شب ها
به لیلة القدری که کمتر میشود فهمید
اینکه چرا قلب علی و بچه هایش سوخت
با یک نگاه ساده به در میشود فهمید
باید کمی آتش گرفت و سوخت در آتش
این داغ را اینگونه بهتر میشود فهمید
اینکه غلاف تیغ با دستش چه ها کرده
از حال و روز موی دختر میشود فهمید
سنگینی دستی که سیلی زد به رویش را
از دستمال بسته بر سر میشود فهمید
از کوچه که چیزی نمی گوید حسن اما
از چادر خاکی مادر میشود فهمید
یک دندگی زخم و درد دنده هایش را
از لاله های روی بستر میشود فهمید
این روزها بیرون خانه گریه کردن را
از چشم های سرخ حیدر میشود فهمید
با این سوال از خود شبم را صبح میکردم
جای مزارش را در آخر میشود فهمید؟!
وضعی که محسن داشت را در آخرین لحظه
از آخرین اوصاف اصغر میشود فهمید
#گروه_شعر_یا_مظلوم ✍
#شهادت_حضرت_زهرا
................................................................
|⇦•میرم که تو بستر افتاده ای...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بمیرم که تو بستر افتاده ای
برا رفتن انگار که آماده ای
ازم رو نگیری شب آخری
تویی که فقط همدم حیدری
نداری تَوُونی دیگه نیمه جونی
نرو از کنارم تو خیلی جَوُونی
سکوتت رو بشکن بزن حرفی با من
عزیزم نمیشه ازت دل بریدن
چه روزای سختی شده
دل نگرون بچه هام
چه شهریِ هر جا میرم
بهم نمیدن جواب سلام
حیدرو تنها نذار...
حسن که نگفت از توکوچه برام
واسه اینکه بیشتر نشه غصه هام
غمت رو تودیگه نریز تو دلت
بگو از توی کوچه و قاتلت
بگو که یه نامرد تو اون روز پردرد
چطور اومد و چادرت رو لگد زد
بگو از سیلی و کبودیِ رخسار
بگوچی شد اون روز که خوردی به دیوار
با کینه ی از من اومدن
سیلی به روی تو زدن
دیگه نرفت از اون به بعد
یه خواب راحت حسن
نمازات عزیزمنشسته شده
بمیرم که پهلوت شکسته شده
اینا از همون روز که پشت در
تو رفتی که باشی برا من سپر
رسیدن با هیزم در خونه مردم
توی اون شلوغی صدای تو گم شد
تا بال وپرت سوخت دل دخترت سوخت
تو بودی تو آتیش ولی حیدرت سوخت
زندگیم وبهم زدن تا که لگد زدن به در
در افتاد و رد شدن از روی تنت چهل نامرد
صدای در، دری که تو شغله سوخت
دری که میخ و توی سینه دوخت
صدای جیغ، تویِ خاکستر و دود
کی میدونه، چرا تمام صورتت شده کبود
یا زهرا ...
narimani-vahed_2.mp3
2.04M